تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بهترين علم آن است كه مفيد باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831572678




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: �امه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. آفتاب يزد: آقاي رئيس جمهور!‌ حق چه كسي را مي‌بخشيد؟ «آقاي رئيس جمهور!‌ حق چه كسي را مي‌بخشيد؟» عنوان سرمقاله روزنامه‌ آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ يكي از شعارهاي دكتر محمود احمدي‌نژاد در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، مبارزه با مفسدان اقتصادي و مافياهاي گوناگوني بود كه از ديدگاه احمدي‌نژاد، مهمترين شاخه آنها در حوزه نفت تمركز داشت. اين شعار كه تاكنون تكذيب نشده است در ماه‌هاي اوليه رياست جمهوري احمدي نژاد نيز تداوم يافت به طوري كه او در جلسه 18 آبان ماه 84 مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه فهرست‌بلندي از كساني كه به بيت‌المال دست‌اندازي كرده‌اند را در اختيار دارد گفت: »مي‌خواستم به اين فهرست اشاره كنم ولي برخي دوستان شفيق گفتند كه از اين بگذر و كار خود را انجام بده. ما نيز توصيه دوستان مشفق را پذيرفتيم«‌. مــردم هـيـچ‌گـاه از اسامي ايـن لـيـسـت‌مطلع نشدند، اما با فرا رسيدن دوره جديد تبليغات انتخاباتي، بار ديگر معرفي مفسدان اقتصادي مورد توجه قرار گرفت. سه هفته پيش، خبرگزاري رسمي دولت با اشاره به همين موضوع، اظهارات احمدي‌نژاد را مخابره كرد كه در آن آمده بود: من اعلام كرده بودم اگر اين افراد دست از تخلفات خود بر ندارند، اسامي آنان را به ملت اعلام مي‌كنم. سخن رئيس جمهور مي‌توانست تداعي كننده اين موضوع باشد كه احتمالاً مفسدان اقتصادي، دست از تخلفات خود برداشته‌اند و بر همين اساس، رئيس جمهور آ‌نها را معرفي نكرده‌ است. البته نتيجـه طبيعـي ايـن اظهارات، ايجاد شائبه‌هايي در خصوص خودداري احمدي نژاد از معرفي مفسدان اقتصادي بود. زيرا چنانچه اسناد قاطعي در اختيـار اسـت كـه فسـاد اقتصادي عده‌اي از سوء استفاده گران را ثابت مي‌كند رئيس جمهور نمي تواند به بهانه توقف سوء استفاده‌ها، از تعقيب حقوق عمومي مردم خودداري نمايد و اگر اسناد او ثـابـت كننـده فسـاد افـراد نيسـت او حق ندارد اذهان مردم را دچار ترديد نمايد. اما به هر حال با جدي تر شدن فعاليت هاي انتخاباتي و تشديد حملات و انتقادات به عملكرد دولت و شخص رئيس جمهور، او بار ديگر سو‌ژه مفاسد اقتصادي را زنده كرد و اين بار تلاش نمـود پيوندي ميان مفسدان موهوم و ناشناس با رقباي انتخاباتي خود كه مديران گذشته كشور هستند برقرار نمايد. در آخرين افشاگري نه چندان جذاب، ديروز احمدي نژاد در جمع مردم پاكدشت گفت: ... پس از بررسي ديدم كه نفر دوم، آقازاده‌اي است كه وابسته به يكي از سران كشور است و 15 سال است كه قراردادهاي نفتي را مي بندد و اين در حالي بود كه نه امكاناتي داشتو نه تخصصي! ولي با اين حال با آن قرارداد، سيصد ميليون دلار پول عايدش مي‌شد. يك روز قبل از آن هم، احمدي نژاد در جمع مردم ساوجبلاغ مدعي شده بود: يكي از اين آقايان كـه دائـم مصـاحبه مي كند و مي‌گويد سياست اقتصادي دولت غلط است، آمد و گفت: براي اينكه از تو حمايت كنيم يك راه حل ارائه مي‌دهيم. راه حل‌مان اين است كه از اين شركت هاي نفتي كه مي‌خواهيد واگذار كنيد دو شركتي را كه داراي وضع مالي خوب است به دو گروه عمده سياسي كه اكنون در كشور فعاليت مي‌كنند بدهيد تا آنها از نظر مالي نيز تامين شوند تا با عشق براي كشور كار كنند. ناگفته پيداست اين فرد، يكي از اصولگرايان است. زيرا هيچ يك از اصلاح‌طلبان در هيچ دوره‌اي مايل به حمايت از احمدي نژاد نبوده‌اند كه بخواهند براي اين حمايت، شرطي تعيين كنند! همچنين اگر چنين فردي وجود داشته باشد او نمي‌تواند يك فرد عادي در ميان اصولگرايان باشد. اين شخص قطعاً آنچنان با نفوذ است كه رئيس جمهور، با همه گرفتاري‌ها براي شنيدن سخن او، وقت مي‌گذارد و سخن او را تا حدي داراي اهميت تلقي مي كند كه آن را در تريبون عمومي با مردم در ميان مي‌گذارد. از سوي ديگر با اطمينان مي‌توان گفت چنين فردي هرگاه بتواند، در حوزه نفوذ خود دست به اقداماتي همچون پيشنهاد ارائه شده به رئيس جمهور مي‌زند . پــس آيـا رئيـس جمهـور حـق دارد فقط قصـه گپ‌زدن‌هاي اين سياستمدار طماع را به اطلاع مردم برساند و هموطنان خود را از شناسايي اين فرد محروم كند؟ مگر رئيس جمهور بارها نگفته‌ است هيچ چيزي از مردم مخفي ندارد؟ پس با كدام حق، اجـازه مـي‌دهد يك سياستمدار بانفوذ، در پسِ چهره‌اي احتمالا مردمي و متدين، كماكان مردم را بفريبد و در مراكز قدرت باقي‌ بماند؟ اما نكته مهمتر در خصوص آقازاده‌اي است كه به ادعاي احمدي‌نژاد، 15 سال قراردادهاي نفتي مي بسته ‌ ‌و سود سيصد ميليون دلاري (معادل هزينه فاقد سند در شهرداري تهران)! به جيب مي‌زده است. اگر اين عايدي، مشروع بوده است، چرا رئيس جمهور تلاش كرده تا با توصيف احساسي موضوع، مردم را نسبت به مديران پيشين كشور بدبين كند؟ آيا رأ‌يي كه از اين طريق از سبد رقبا خارج و احتمالاً به سبد احمدي نژاد واريز مي‌گردد، مشروع است؟ اما اگر درآمد سيصد ميليون دلاري آقازاده‌ مورد نظر احمدي‌نژاد، نامشروع بوده است آيا تنها عزل او كافي است؟ راستي چه كسي به رئيس جمهور حق داده است كه از كنار سوء استفاده سيصد ميليون دلاري يك آقازاده - به فرض صحت اين ادعا- بگذرد و تنها به عزل او اكتفا كند و خبر اين عزل را خرج تبليغات انتخاباتي خود نمايد؟ پاسخ به اين سوال خواهد توانست افشاگري‌هاي تاخيري اين كانديداي انتخابات دهم رياست جمهوري را تا حدودي، مردم پسند كند! ضمنا رئيس جمهور نبايد فراموش كند كه 9 سال از 15 سال مورد اشاره او، رياست قوه قضائيه كشور به عهده كسي بوده است كه هم‌اكنون، از جدي‌ترين حاميان احمدي‌نژاد مي‌باشد و ادعاي نه چندان محكم رئيس جمهور، مي‌تواند اين شائبه را در اذهان ايجاد كند كه دستگاه قضايي تحت مديريت اين حامي فعلي احمدي‌نژاد، در برخورد با مفاسد چند صد ميليون دلاري كوتاهي كرده است!‌ كيهان: معلوم هست کجايي؟! «معلوم هست کجايي؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛کجايي تو؟... چشم باز مي کني و به يکباره مي بيني آن قدر غرق تماشا و تمنا و خيال و مشغله شده اي که سر از ناکجاآباد درآورده اي، جايي که قرار نبود آنجا باشي. يا، ناگهان به خود مي آيي و مي بيني چراغ سبز شده و ديگران رفته اند و تو مانده اي و آنها که پشت سرت معطل مانده اند و با غضب به تو مي نگرند. معلوم هست کجايي؟ چه خبر؟ سري هم به خودت بزن! کاش اما آدمي فقط خروجي اتوباني را اشتباه برود يا به موقع از خروجي خارج نشود. کاش آدمي فقط پشت چراغ سبزي در خود گم شود که اگر قرمز شد يکي دو دقيقه بيشتر معطل نخواهد شد. بشرگاه سرنوشت را گم مي کند و خود را در آخر خط مي يابد. گاه روزگاري تباه مي گردد و نسلي در تاريکي آن گم مي شوند که هرگز راهي به نجات نمي يابند و سرنوشت خويش را به دست خويش قفل شده مي بينند. گاه انتخابي در کمتر از يک يا چند ساعت، شما را در مسيري بي بازگشت وارد مي کند و اختيار شما به جبر مي گرايد. آنجا هيجان اختيار و انتخاب اوليه در کام شما به تلخي مي گرايد و سختي و سنگيني مسئوليت پس از اختيار، خود را به رخ شما مي کشد. تازه مي فهميد اينکه هر حقي، تکليفي با خود مي آورد و هر اختياري مسئوليتي با خود دارد يعني چه. آنجا آدمي از عمق جان مي فهمد که «به خود واگذاشته نشده» يعني چه. تازه مي فهمد خبر و بي خبري و عقل و بي عقلي دو کفه برابر يک ترازو نيستند که دلبخواه بتوان انتخاب کرد، اگر چه بتوان انتخاب کرد. مي شود بر حسب اختيار، قوانين تشريحي خداوند را ناديده گرفت اما قوانين تکويني را که نمي توان، مي توان؟ قوانين و قواعد و فرمول هايي را که در غيب و شهود عالم جاري است، مگر مي توان ناديده گرفت؟ «ماييم آزمايش کننده» (مؤمنون-آيه30) و «سوگند به شفق، سوگند به شب و آنچه را جمع مي کند و سوگند به ماه آن گاه که کامل مي شود، همه شما از حالي به حالي ديگر منتقل مي شويد» (آيات 16 تا 19 سوره انشقاق). روح خدا خميني پس از 26 سال مبارزه و مجاهدت بايد به ملکوت خدا مي رفت همچنان که پيامبر اعظم اسلام(ص) بايد پس از 23 سال مجاهدت طاقت فرسا اما مبارک دعوت حق را لبيک مي گفت و بازمي گشت آنجا که ميان او و حضرت حق به اندازه «قاب قوسين أو ادني» فاصله نباشد. بلا و دگرگوني بزرگ بايد سر مي رسيد تا آزموني پراهميت برپا شود. تا فتوت و حريت و ايمان محک بخورد. عيار مردانگي بايست که آشکار شود. بايد در شهود همين عالم- و نه فقط غيب آن- معلوم مي شد چرا نداي غيبي طنين انداز شده که «لافتي الّا علي .جوانمردي جز علي نيست». و بايست آشکار مي شد که ميان «سيدعلي خامنه اي» با ديگران، تفاوت از زمين تا آسمان است. ما همه آزموده شديم در اين 20 سال پس از رحلت روح خدا خميني همانگونه که مسلمانان پس از رحلت رسول خدا يکايک مبتلا شدند. آيا کسي پرسيد که اگر به تصريح وحي الهي، فاطمه خير کثير بود و علي نبأ عظيم (خبر بزرگ)، چرا امت اسلامي از اين خير و خبر بزرگ محروم ماند؟ چه دشوار سفري است سفري که بي زاد و خير و خبر باشد! 25سال بعد جماعت، به عطش عدالت چنان به خانه علي هجوم آوردند که «ردا افتاد و بند پاي افزار بريد و ناتوان زيردست و پا ماند و بيمار خويش را سر پا نگاه مي داشت و سالخورده عصا انداخته بود و دختران جوان، سر برهنه دوان». (خطبه 229 نهج البلاغه) تازه خواستند برگردند به 28صفر سال 11هجري. و نشد که برگردند، به هزار و يک دليل. علي که روي کار آمد، گذر حوادث، پرده از غيب برداشت تا سخن پيامبر به شهود آيد که «علي براي تاويل قرآن خواهد جنگيد همچنان که من بر سر تنزيل قرآن مي جنگيدم». آري عمار ياسر- همو که پيامبر خدا فرمود «تو را گروه سرکش و ستم کار مي کشند- در صفين و در جنگ با معاويه اين رجز را مي خواند که «ما با شما ] در روز بدر[ بر سر تنزيل قرآن مي جنگيديم و امروز بر سر تفسير و تأويل آن مي جنگيم» اما مگر قبل از آن، جنگ علي با ياران افزون طلب خود در جمل جز بر سر تحريف يا تفسير قرآن بود و مگر نه اين که کساني همان جا مي گفتند جملي هاي شورشي، برادران مسلمان ما هستند و چرا برادرکشي؟! معاويه و عمرو عاص، قرآن و پيراهن سر نيزه را از نيزه داران طلحه الخير و زبيرسيف الاسلام آموخته بودند. کاش يکي مثل طلحه و زبير يا يکي مانند ابوموسي اشعري و امثال آنها سر بزنگاه به خود مي آمد و از خويش مي پرسيد «معلوم هست کجايي؟» تا علي مجبور نشود بر جنازه طلحه بگريد و بگويد «ابا محمد (طلحه) اينجا غريب افتاده، دوست نداشتم قريش را کشته ببينم.» کاش شاخ نمي بستند براي امتيازخواهي و اشرافيگري و سلطنت طلبي اسلامي! و خروج از- و عليه- حاکميت تا امام مجبور نمي شد شاخشان را بشکند و بگويد اصحاب جمل «به سان رعد و برق غرش کردند و با اين وجود دچار فشلي و شکست شدند. و ما غرش نمي کنيم مگر آن که رعدآسا هجوم بريم و نمي باريم مگر آن که سيل جاري سازيم» (خطبه 9 نهج البلاغه). کاش يکي از آنها از خويش پرسيده بود «اينجا چه مي کنم، ستاره راهنماي من کو» تا امام مجبور نشود با قلبي پر غصه، نمک نشناسي و بي انصافي را به يادشان بياورد: با ما اهل بيت ] امروز بخوانيد با خط امام [ در تاريکي ها هدايت شديد و به علو و بزرگي دست يافتيد. و با ما تيرگي هاي روزگار جاهليت را پشت سر گذاشتيد. ناشنوا باد گوشي که نصيحت رسا را نشنود و کسي که فرياد بلند گوشش را کر ساخته، چگونه صداي آرام را بشنود؟ پيوسته با خدايش باد دلي که از لرزش و هيجان محبت الهي و عظمت او جدا نمي گردد. همواره عواقب خيانت شما را انتظار مي کشيدم و آثار فريب خوردگي شما را دريافته بودم... ما امروز بر سر راه حق و باطل ايستاده ايم و هرکس راه خود را پي گرفت. کسي که اطمينان به آب دارد، سوز عطش طاقت از دستش برنخواهد گرفت.» (خطبه 4نهج البلاغه) کاش علي آن روز که ابوموسي اشعري والي کوفه را براي برانگيختن سپاه شهر و مبارزه با شورشيان سرکش جمل فرا مي خواند، او را در کنار خود مي يافت و آواز «انا رجل» و اجتهاد مقابل نص را از وي نمي شنيد که مي گفت «در حديث شنيدم فتنه اي در مي گيرد و بايد زه کمان ها را گشود و شمشير در غلاف کرد و در خانه نشست.» و کاش آن روز که فتنه قرآن هاي سرنيزه برپا شد، علي ابوموسي را در کانون فتنه نمي يافت و سرزنش نمي کرد که «اگر ديروز دروغ گفتي، که راه سرزنش را بر خويش هموار کردي و اگر راست گفتي، اکنون در ميانه فتنه چه مي کني.» اما صحابي اشرافي و مدعيان اجتهاد و شيخوخيت را کدام چشم براي ديدن فتنه؟! اکنون عمروعاص با ابوموسي و اين دو، با اشعث بن قيس کنار هم قرار گرفته بودند تا تصوير فتنه «قرآن سرنيزه» و فريفتن حيرت زدگان سپاه علي را کامل کنند. نه، درباره عمروعاص با همه زيرکي اش نبايد اغراق کرد. او قدرتي نداشت و آن قدر ضعيف و خوار مقدار بود که چون شمشير آخته علي ا بن ابي طالب را در چند قدمي خويش يافت، بي آبرويي راه انداخت و کشف عورت کرد تا از مهلکه گريخت. عمروعاص را ابوموسي و اشعث ها عمروعاص کردند همچنان که تاج سلطنت را همين ها بر سر معاويه گذاشتند. کاش همه عمروبن الحمق خزاعي بودند که به مقتداي خود عرض کرد «اطاعت تو را چنان واجب مي دانم که اگر امر کني با پنجه کوه را از جاي برکنم، چنان کنم و اگر فرمان دهي دريايي را به دلوي بکشم، بازنايستم.» و علي دعايش کرد و فرمود «کاش صد نفر مثل تو داشتم.» فقط صدنفر! کاش صدنفر مثل مالک داشت که درباره اش فرمود «خدا رحمت کند مالک را که براي من همان گونه بود که من براي رسول خدا(ص) بودم»، «خدا رحمت کند مالک را به عهد خويش وفا کرد. درگذشت او بزرگترين مصيبت هاست» و «خداوند به مالک خير دهد. مالک و چه مالکي؟ اگر کوه بود، کوهي بزرگ بود و اگر سنگ بود، سنگي بود سخت. به خدا سوگند که مرگ تو جهاني را لرزاند و جهاني را خرسند کرد.» علي چه بايد مي کرد وقتي محرم راز و يار نزديکش کميل بن زياد نخعي- که بعدها توسط حجاج بن يوسف به شهادت رسيد- به هنگام حکومت بر ايالت هيت با غفلت از هجوم سپاه معاويه، باعث تاختن دشمن و غارت مردم تحت امارتش شده بود تا آنجا که حضرت توبيخش کرد و نوشت تو پلي شده اي براي عبور دشمنانت و غارت دوستانت.(نامه 16 نهج البلاغه) ما ملت ايران 52سال ميان بنيانگذار نهضت و جانشين صالحش فاصله نينداختيم اما روزگار پس از رحلت امام خميني(ره) همچون روزگار حکومت علي ابن ابيطالب همه را در بوته آزمون نهاد که حالا که ادعا مي کنيد ما مرد ميدان ولايت و عدالتيم، بسم الله! اين شما و اين ميدان فتوت و حريت. کساني در اين ميان لنگيدند آنجا که مخمور اشرافيت و تکاثر ثروت و تداول انحصاري قدرت شدند. و عمل آنها، برايشان شخصيتي تازه ساخت. باورهاي آنها دگرگون شد اما نه براساس تفکر و تعقل، بلکه چون در عمل ناصالح غوطه مي خوردند آن عمل، روح و شخصيت و فکرشان را ديگرگون کرد. ما هر روز در انتخابيم. مي توانيم مالک باشيم و عمروبن الحمق يا محمدبن حنفيه وکميل، و يا اشعث بن قيس و ابوموسي اشعري يا حتي طلحه و زبير. و مي توانيم آنجا که انتخاب مي کنيم، هريک از اين شخصيت ها را برگزينيم. کجاييم من و تو؟ آن رجل سياسي و نامزد انتخاباتي، و آن صاحبان نطق و قلم و نفوذ کجا هستند؟ بد نيست گاهي اوقات سري هم به خودمان بزنيم. اين روزها در ميانه ايام شهادت «حقيقت ليله القدر» و بيستمين سالگرد رحلت روح خدا خميني، زمان خوبي است براي انديشيدن، جستن، يافتن و رسيدن؛ اگر شخصيت خود را چندان وارونه نساخته باشيم که همه چيز را واژگونه و برعکس به ما بنمايد. لااقل ما واژگونه ها و مسخ شده ها را انتخاب نکنيم. اعتماد: آفرين بر جوانان «آفرين بر جوانان» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ اعتماد به قلم جعفر گلابي است كه در آن مي‌خوانيد؛ پس از حوادث و رويدادهاي پرشمار دوران اصلاحات و سربرآوردن انواع مشکلات و موانع بر سر راه جوانان اميدوار و مشتاق و به صحنه آمده، نوعي سرخوردگي در ميان اين قشر از جامعه به وجود آمد، تا جايي که برخي از صاحب نظران تحليل هاي نااميدانه يي نسبت به اين قشر مهم و تاثيرگذار از خود ارائه دادند و جمع ديگري از سياسيون از آنان دل برکندند و به سکوت و انزوا رضايت دادند. دانشجويان به عنوان جلودار و آگاه ترين جمع حاضر در ميان جوانان تحت محدوديت هاي همه جانبه دوران سختي را پشت سر گذاشتند و چه بسا عطاي سياست ورزي را به لقايش بخشيدند، اما شايد هيچ کس باور نمي کرد که شور و شوق جواني، آرمانخواهي جوانان و تاثيرگذاري آنها چيزي نيست که براي هميشه خاموش شود و به پستوي خانه ها برود. انرژي متراکمي که در اين حوزه اجتماع نهفته بوده و هست فقط زمينه آماده يا آرمان مشخص و در دسترسي مي خواهد که سر برآورد و باز هم معرکه هاي ديدني از «سر زندگي»، «بودن» و «خواستن» را به منصه ظهور برساند. اين روزها کساني که صدها و هزاران ستاد انتخاباتي در سراسر کشور را اداره مي کنند و در هر ميتينگي شور و شوقي وصف ناشدني نثار چشم هاي خيره جهانيان مي کنند و ماشين انتخابات را با گرمي و حرارت به حرکت واداشته اند، باز هم جوانان دوست داشتني و شيرين و آگاه خودمان هستند که در حال تصحيح اشتباه بسياري از قلم به دستان هستند. اگر امروز ستادي فعال است حتي در ميان اصولگرايان به يمن حضور همين جوانان است. خدمت همه سياسيون، علما، روشنفکران، نخبگان، دانشمندان، مسوولان، خارجيان، داخليان، تحليلگران سياسي و جامعه شناسان بايد با صداي بلند بگوييم که باز هم جوانان ما آمده اند و در حال خلق رويداد بزرگ ديگري هستند. جوانان ما اين روزها سر از پا نمي شناسند و سياستمدارانه دين خود را به ملک و ملت ادا مي کنند. ما که مي گفتيم جوانان سرخورده در غم حال و آينده خويش به حاشيه جامعه پناه برده اند، امروز به عيان خطاي مدعاي خود را مي بينيم و سينه مان سرشار از اميد و اطمينان به آنها مي شود. با اينکه تمايل آشکار و انکارناشدني اکثريت جوانان به اصلاحات کاملاً هويدا است، منتها مهم تر از اين تمايل اصل حضور و فعاليت و اهتمام شان به سرنوشت کشور است که بايد چون يک سرمايه بي بديل اجتماعي مغتنم شمرده شود و بادقت و احتياط محفوظ بماند. کشوري که چنين جوانان پرشور و آگاهي دارد، کشوري که جوانانش به رغم همه مشکلات و موانع، لذايذ زودگذر اغوايشان نمي سازد و از مسائل جدي جامعه غافل شان نمي سازد، کشوري پيشرو و پراستعداد است که اگر به درستي مديريت شود، گام هاي بلند توسعه را يکي پس از ديگري برخواهد داشت. با همين جواناني که اجتماعات سياسي عظيم اصلاح طلبان را سر و سامان مي دهند و فضاي آن را عطرآگين به شور جواني مي کنند، مي شود به جنگ هر مشکل و مانع و معضلي رفت. اين نيروي انساني بکر و غني بالاتر از هر ابزاري به کار حرکت توفنده و مستمر و مثبت کشور مي آيد و اگر نخبگان جامعه توان مديريت و شکوفايي اش را ندارند بايد اشکال را در خود جست وجو کنند. در مقابل خيل اين جوانان که بدون کوچک ترين چشمداشتي صحنه هاي انتخاباتي را گرم مي کنند و آگاهانه ايران عزيز را در آغوش گرم خويش به پيش مي برند و سربلندي را براي ايرانيان به ارمغان مي آورند، چه مي توان گفت جز اينکه سر تعظيم فرود آورد و اشک شوق نصيب شان ساخت. کاش اين روزها و صدها روز ديگر که جوانان ديروز و امروز ايران زمين حماسه هاي زيباي وطن دوستي، انسانيت و آزادگي مي آفرينند، اقبال لاهوري بود که از عمق جانش شعر و شعور خويش را نثارشان کند و بگويد؛ چون چراغ لاله سوزم در خيابان شما اي جوانان عجم جان من و جان شما جمهوري اسلامي: ماجراجوئي فرانسه در خليج فارس «ماجراجوئي فرانسه در خليج فارس» عنوان سرمقاله روزنامه‌ جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ اقدامات اخير پاريس در منطقه خليج فارس يكبار ديگر دنباله روي فرانسه از سياستهاي مداخله جويانه واشنگتن را در ذهن ها تداعي كرده است . نيكلاي ساركوزي رئيس جمهور فرانسه با حضور در ابوظبي پايگاه نظامي فرانسه در ابوظبي را افتتاح كرد. پايگاه مزبور « اردوگاه صلح » ! ناميده شده و توافق اوليه براي احداث آن در جريان سفر قبلي ساركوزي در يكسال و نيم گذشته به امضا رسيده بود. اين پايگاه 12 هكتار مساحت دارد و داراي تشكيلات دريائي هوائي و زميني خواهد بود و نهايتا 500 نفر را در خود جا مي دهد و با يك اسكله 300 متري به آبهاي خليج فارس متصل خواهد بود . سوابق همكاريهاي فرانسه و امارات به سال 1374 باز مي گردد كه طي آن يك توافقنامه همكاري نظامي بين طرفين به امضا رسيد. از آن زمان واحدهائي از ارتش فرانسه در يك پايگاه هوائي در شمال ابوظبي مستقر شده اند و گاهي تمرينات مشتركي با ارتش امارات داشته اند. فرانسه بارها تلاش كرده از توان اقتصادي امارات براي يافتن يك بازار تسليحاتي بمنظور فروش تجهيزات جنگي خود بهره گيري كند. فروش جنگنده هاي ميراژ و تانكهاي فرانسوي جزو دستاوردهاي قبلي فرانسه محسوب مي شود و درحال حاضر نيز پاريس اصرار دارد بتواند جنگنده هاي « رافائل » را به امارات بفروشد تا جايگزين 60 فروند ميراژ شوند. واقعيت اينست كه برخي كشورهاي استعماري از جمله فرانسه انگليس و آمريكا با در نظر گرفتن ظرفيتهاي اقتصادي كشورهاي عرب سعي دارند با دامن زدن به برخي نگرانيها چنين وانمود كنند كه براي كمك به امنيت و ثبات اين كشورها حاضرند دست به هر كاري بزنند و از جمله با ايجاد پايگاه نظامي در ايجاد امنيت و تقويت ثبات اين كشورها نقش آفريني كنند اما بعنوان يك اقدام عملي طبعا لازم است اين كشورها به تقويت بنيه نظامي خود بپردازند و با خريدهاي تسليحاتي زرادخانه نظامي خود را آنچنان تقويت نمايند كه ثبات آنها را تضمين كند! زيركي فرانسه در دهه هاي اخير دامن زدن به همين احساس گنگ نزد دولتمردان امارات بوده است كه براي امارات ميلياردها دلار هزينه در بر داشته و در عوض مشتي آهن پاره و تجهيزات غيركارآمد فرانسوي را در اختيار آنها قرار داده است . بايد پرسيد امارات اين تجهيزات و جنگ افزارها را براي مقابله با كدامين دشمن تدارك ديده و مي بيند و اساسا حتي درصورت آنكه دشمني در كار باشد آيا فرانسه آنروز به كمك امارات خواهد آمد و به حساب آنها با دشمن فرضي خواهد جنگيد با در نظر گرفتن اينكه امارات اصلي ترين اختلافات ارضي را با همسايگان عرب خود دارد قاعدتا به مصلحت امارات نيست كه با طناب پوسيده و نامطمئن فرانسوي ها به جنگ با همسايگان عرب بپردازد و خود را وارد ماجراجوئي هاي بدفرجام كند. صرفنظر از اين نكته با عنايت به طرحه� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن