تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى‏گيرد، در سينه‏اش بى‏قرارى مى‏كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820569030




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اولین مصاحبه خاتمی بعد از انصراف


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: م واقعا جناب آقای مهندس موسوی را یك اصلاح‌طلب متدینی می‌دانم كه به اصول هم معتقد است. سید محمد خاتمی در اولین مصاحبه خود بعد از انصراف به بیان دیدگاههای خود در خصوص مهندس میرحسین موسوی پرداخت، او در عین حال گفت:« شاید اگر من می‌آمدم به خاطر عنایت و لطفی كه مردم به من داشتند یا چون وضعیت روشن‌تر بود،پیروزی آسان‌تر بود، ولی اتفاقا چون این پیروزی الان دشوارتر است، به دست آوردنش هم اهمیت بیشتری دارد و شیرین‌تر خواهد بود.» متن کامل این مصاحبه که توسط «موج سوم» و به صورت ویدیویی انجام شده، بدین شرح است: آقای خاتمی! میلیون‌ها ایرانی و صدها هزار پویشگر «موج سوم» به آمدنتان امید بسته بودند؛ چرا رفتید؟ بسم الله الرحمن الرحیم. اولا تشكر می‌كنم از دوستان عزیزی كه خیلی هم دوستشان دارم و واقعا هم مخلصانه و البته خردمندانه در این مدت بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی به صحنه آمدند، برای احساس مسئولیتی كه در برابر انقلاب‌شان، كشورشان و مردم می‌كردند و در واقع مشوق من شدند برای آمدن در صحنه چون احساس می‌كردند كه به هر حال ممكن است این آمدن هم ما را به موفقیت نزدیك‌تر بكند و هم آنچه كه به مصلحت كشور و مردم هست را تامین کند. من افتخار می‌كنم كه مورد توجه این بخش از جامعه، یعنی جوانان فهیم دارای احساس مسئولیت بودم. و نیز تشكر می‌كنم از عنایت گسترده‌ای كه در سطح كشور، از بخش‌های مختلف جامعه و توده‌های مردم گرفته تا نخبگان و بخش‌های دینی، فرهنگی، اجتماعی به من داشتند. منتها می‌خواهم در اینجا به نكته‌ای اشاره کنم. شور و اشتیاقی كه در آغاز دیدیم به گونه‌ای بود که من واقعا احساس می‌كردم اگر تداوم پیدا بكند جریانی نظیر آنچه در دوم خرداد شاهدش بودیم، اتفاق می‌افتد. من می‌خواهم به جای این‌كه بگویم این شور و اشتیاق متوجه فرد بوده است، بگویم یك منشاءهایی دارد كه اگر دقت بكنیم هنوز هم باقی هستند و ما اگر كمی به جامعه آگاهی بدهیم و منشا آن اشتیاق را از جنبه عاطفی و ارتكازی جامعه به جنبه خودآگاهش بیاوریم، بدون حضور من هم می‌توانیم این شور و اشتیاق را ببینیم و موجی را شاهد باشیم كه واقعا منشاء یك تغییر قابل توجه در جامعه باشد. من معتقدم این شور و اشتیاق به صورت طبیعی چند منشا دارد. اولا مردم ما آگاه هستند و به سادگی مقایسه می‌كنند بین آنچه كه در دوران گذشته و سال‌های روی كار بودن دولت اصلاحات رخ داد و آنچه امروز رخ می‌دهد، و خیلی ساده می‌توانند به یك جمع‌بندی برسند و اشتیاق پیدا بكنند به این‌كه آن وضعیت تكرار شود. البته نظر من این نیست كه در دوره اصلاحات هم همه كارهایی كه شد درست بود یا ما توانستیم همه نیازهای جامعه را برآورده كنیم؛ نقص‌ها و کمبودهایی هم داشتیم که بخشی از آن شاید به این برمی‌گشت که برنامه‌هایمان كامل نبود و بخش قابل توجهی از آن هم به خاطر موانعی بود كه در برابر اصلاحات ایجاد کردند. اما مردم احساس می‌كردند كه اولا یك نوع صداقت وجود دارد و به مردم راست گفته می‌شود. دوم این‌كه واقعا احساس می‌كردند كه به حقوق و آزادی‌های مردم، امنیت كشور، ارزش‌ها و استفاده بهینه از منابع برای بهبود وضع زندگی مردم توجه می‌شود و واقعاً دولت باور دارد که مردم صاحب حق‌اند و باید از منابع به نحو بهینه استفاده شود و حیثیت و اعتبار كشور و ملت بالا بیاید. حالا بخشی از آن را ما نتوانستیم انجام بدهیم و به همه اهداف نرسیدیم، بخشی را هم چنانچه گفتم با ایجاد موانع دست‌نیافتنی کردند. اما به هر حال مردم به صداقت و راستی دولت باور داشتند و كمتر عوام‌فریبی می‌دیدند. منشا سومش خود انتخابات بود. اصلا خود انتخابات شورانگیز است برای كشوری كه قرن‌ها تحت سلطه استبداد و در دو سه سده اخیر استبداد وابسته به استعمار بوده است و می‌خواسته‌است که بر سرنوشت خودش حاكمیت پیدا بكند و در دوران مشروطیت و به خصوص در دوران انقلاب اسلامی تلاش هم کرده و دستاورد مهمش این بوده كه مردم این احساس را پیدا کرده‌اند که حق حاكمیت بر سرنوشت‌شان به رسمیت شناخته شده است. انتخابات هم مظهر این حق حاكمیت مردم بر سرنوشت است، هم راهكار منطقی و مدرن اعمال این حق حاكمیت بر سرنوشت و لذا خود انتخابات می‌تواند شورانگیز باشد. اگر ما نگاه بكنیم به این منشاءهای شور و بیاییم جامعه را روشن بكنیم که اگر به فردی كه دل بسته‌اند به خاطر این امور بوده است و امروز بدون آن فرد هم این امور قابل تحقق هست، من فكر می‌كنم ما باز شاهد شور و اشتیاق در جامعه خواهیم بود. الحمدلله امروز سی سال بعد از انقلاب اسلامی می‌بینیم كه باز انتخابات هست و الان هم دارد برگزار می‌شود. منتها من معتقدم كه طی چند سال اخیر، رویه‌ها و شیوه‌هایی اعمال شده است كه خلاف روح قانون اساسی و احیانا نص قانون اساسی است و قدرت انتخاب مردم را محدود می‌كند و سلیقه‌هایی اعمال می‌شود كه به جای این‌كه برای رای آزاد و پرشور مردم زمینه‌سازی بكند، در واقع پیش از تصمیم‌گیری مردم، برای مردم تصمیم‌گیری می‌كند. و این خلاف جنبه دموكراتیك انقلاب ما و قانون اساسی ما است. من نمی‌خواهم بگویم سوءنیت هست، ولی این مسائل به وجود آمده است. اتفاقا حالا كه انتخابات هست از مهمترین رسالت‌های اصلاح‌طلبی یافتن راهكارهایی است برای توقف این رویه‌هایی كه ایجاد شده و بازگشت به همان اصول انقلاب تا واقعا مردم تعیین‌كننده باشند و انتخابات به معنی واقعی كلمه انجام بشود. این از رسالت‌های اصلاحات است كه بدون برخورد و ایجاد هیجان، راهكارهایی برای حل این مشکلات پیدا کند. به هر حال انتخابات هست و ما در معرض این انتخابات قرار داریم. و معتقدم كه اگر مردم به این دلایل و شاید دلایل دیگری عنایت ویژه‌ای به من داشتند، بدون من هم اگر آگاهی پیدا بكنند و به صحنه بیایند زمینه برای پیگیری این مطالبات فراهم است. برای این كار ابتدا باید ببینیم که زیان‌های حضور هم‌زمان تعدادی از نیروهای ارزنده‌ای كه به هر حال در عرصه بودند چه هست، تا بعد سود این‌كه اگر به صورت دیگری بود چه می‌شد را بررسی كنیم. چرا فکر می‌کنید که رقابت شما با دیگر نامزدهای اصلاح‌طلب مطلوب نبود؟ اولا در مورد جناب آقای مهندس موسوی صحبت بكنم. آقای مهندس موسوی از نیروهای ارزنده و سرمایه‌های انقلاب ماست. و معتقدم ایشان هم علاقه‌مند است آن خواست‌هایی كه ما داریم در جامعه تحقق پیدا بكند و هم توان و اراده‌اش را دارد. و البته این هیچ از مقام و ارزش جناب آقای كروبی كم نمی‌كند. الان چون به هر حال من گفته بودم «یا من یا جناب آقای موسوی» و بالاخره با قطعی شدن آمدن آقای موسوی بنده انصراف دادم، بیشتر بحث را روی آقای مهندس موسوی می‌برم. من معتقدم كه اولا اگر ما واقعا دقت بكنیم جناب آقای مهندس موسوی این شایستگی را دارند. ایشان سرمایه‌ای هستند و ما همیشه خواستار بودیم كه آقای مهندس موسوی به صحنه بیایند و حالا آمده‌اند. مواضع آقای مهندس موسوی هم كه اعلام شده است و دارد می‌شود و الحمدلله روز به روز هم روشن‌تر می‌شود، و شما می‌بینید كه بسیاری از مسائلی كه مورد متوجه ماست، مورد توجه جناب آقای مهندس موسوی هم هست. خوب آقای مهندس موسوی هست، و من هم گفته بودم «یا من یا ایشان». من معتقد بودم كه اگر ما می‌خواستیم این وضع را تدوام بدهیم یعنی حضور همزمان باشد، اولا معنایی كه در جامعه داشت یك نوع رقابت بود بین من و آقای موسوی و جناب آقای كروبی. و دیگران هم دامن می‌زدند به این كه این‌ها بیخود می‌گویند كه به یك سلسله اصول و اخلاق و ارزش‌ها معتقدند، می‌خواهند قدرت پیدا كنند و الان می‌بینیم كه به جان هم افتاده‌اند. در مبارزات انتخاباتی هم در واقع وقتی آدم می‌خواهد خودش را در جامعه اثبات بكند معنای ضمنی‌اش این است كه به هر حال به من رای بدهید و به دیگری رای ندهید و یك نوع رقابت در آن تلقی می‌شود. من فكر می‌كردم كه با تلقی‌ای كه جامعه از ما دارد، این رقابت، رقابت مطلوبی نبود. اگر هر دو می‌ماندید و در نهایت یکی به نفع دیگری کنار می‌رفت، بهتر نبود؟ چقدر ما به این مسأله اطمینان داشتیم؟ چقدر می‌توان مطمئن بود که در نهایت یکی به نفع دیگری کنار می‌رفت؟ و اگر عملا در انتخابات با تعدد مواجه می‌شدیم، در رایی كه به ما می‌دادند تفرق و آشفتگی ایجاد می‌شد. بر فرض هم كه در نهایت یك نفر به نفع دیگری انصراف می‌داد، من فكر می‌كنم ما نمی‌توانستیم به مردم بگوییم كه به عرصه بیایید ولی معلوم نیست كه در نهایت به چه كسی باید رای بدهید! این یك نوع دلسردی در جامعه ایجاد می‌كرد. و ممكن بود كه این تلقی ایجاد بشود كه با افكار مردم بازی شده است. من فكر می‌كنم كه با توجه به وضعیت آقای موسوی و صداقتش، دلایلی كه ایشان برای حضور داشت برای من قانع‌كننده بود. الان مجال نیست كه در این زمینه بحث بكنیم و به بعضی ذهنیت‌هایی كه متأسفانه در جامعه ایجاد شده و دیگران هم به آن دامن می‌زنند و ذهنیت‌های غلطی است بپردازیم. اگر هم بحثی هست باید بگذاریم برای بعد از انتخابات. به هر حال دلایل آقای موسوی برای آمدن قانع‌كننده بود. حضور ایشان هم برای من مغتنم بود. و هیچ گونه تعارضی واقعا در این زمینه وجود نداشت. من در مجموع احساس كردم كه اگر بیایم و دعوت‌كننده جامعه به شركت در انتخابات باشم و معیارها را بگوییم، با توجه به بودن این عزیزان، می‌توانیم جامعه را به سویی ببریم كه نتیجه مثبتی داشته باشد. ان‌شاءلله اگر مجال فراهم شد در ادامه بحث بیشتر به آن خواهم پرداخت. برای افزایش احتمال پیروزی اصلاح‌طلبان، پیشنهادتان به ستاد آقای موسوی چیست؟ در این زمینه بحث شده و پیشنهاداتی ارائه شده است و ان‌شاءلله نتایجش را خواهید دید. من معتقدم كه ستادهای جناب آقای موسوی هست و باید كارش را انجام بدهد، ولی چه اشكالی دارد ستادهای مردمی و ستادهای دیگری كه می‌خواهند برای آقای موسوی كار بكنند و دارای امكانات و ظرفیت‌هایی هم هستند، به صورت مستقل كارشان را انجام بدهند. البته در سطح بالا باید یك نوع هماهنگی وجود داشته باشد كه تعارض و تزاحمی بین این ستادها و فعالیت‌های مستقل ایجاد نشود. دوستان دارند تلاش می‌كنند كه ان‌شاءلله در این زمینه از همه ظرفیت‌ها استفاده بهینه بشود. آقای خاتمی؛ با توجه به شناختی که از مهندس موسوی دارید مهمترین نقاط قوت، امتیازات و‌ محسنات ایشان را چه می‌دانید؟ اول این‌که آقای مهندس موسوی از چهره‌های فعال روشنفكری قبل از انقلاب و از روشنفكران پایبند به دین و آیین بودند. یعنی بنده اگر بخواهم جناب آقای مهندس موسوی را در این مقولاتی كه هست بگنجانم، باید بگویم ایشان روشنفكری است كه واقعاً دیندار هم هست. با توجه به این‌كه امروز مساله «روشنفكری دینی» مطرح است، می‌توان گفت که مهندس موسوی یک روشنفکر دینی است؛ فردی كه زمان خودش را درك كرده است، معیارهای روشنفكری را داراست و در عین حال به مبانی و اصول و معیارهای اصلی دین هم پایبند است. البته روشفکری دینی هنوز نیاز به تعریف دارد، یعنی از زمان مشروطیت به این طرف این مساله مطرح بوده است و اتفاقا معتقدم این جریان با این‌كه مشكلاتی در تعریف خودش و تدوین آرا و نظراتش داشته، نقش موثری در جامعه ما داشته است. به هر حال آقای مهندس موسوی را یک روشنفکر دینی می‌دانم. دوم، اخلاقی بودن آقای مهندس موسوی از امتیازات بارز ایشان هست. سوم، دلسوزی ایشان برای همه مردم ایران است. شاید این سوءتفاهم پیش بیاید كه ایشان صرفا به بخش‌های محروم‌تر جامعه توجه دارند و بخش‌های برخوردارتر را مردم نمی‌دانند. نه، وقتی من می‌گویم آقای موسوی به مردم باور دارد و برای آن‌ها دل می‌سوزاند، منظورم این است که ایشان به همه بخش‌های جامعه عنایت دارند. البته به هر حال با توجه به ذهنیت‌هایی كه دارند معتقدند بیشتر باید به محرومان جامعه توجه كرد، كه حق هم هست. گرچه اینجا یك نكته ظریفی هست كه من در هفته گذشته در جمع اعضای ستادمان گفتم كه نباید طرفداری از مستضعفین به معنی طرفداری از استضعاف گرفته شود، بلكه طرفداری از مستضعفین باید به معنی مبارزه با استضعاف باشد. یعنی ما باید به تولید، سرمایه، ثروت، فعالیت‌های اجتماعی و اصلاح دامن بزنیم تا جامعه غنی بشود و این غنا را به نحوی توزیع بكنیم كه در جامعه محروم نباشد كه خوشبختانه در مواضعی كه اخیرا جناب آقای مهندس موسوی در مسائل اقتصادی داشتند، تا حدودی این مسائل روشن شد. چهارم، باور ایشان به حرمت و كرامت انسان و حقوق مردم كه باز خوشبختانه در مواضعی كه در این زمینه داشتند مطرح شده است. نظرتان درباره این جمله مهندس موسوی که «اصلاح‌طلبی هستم که مدام به اصول رجوع می‌کنم» چیست؟ من هم واقعا جناب آقای مهندس موسوی را یك اصلاح‌طلب متدینی می‌دانم كه به اصول هم معتقد است. منتها بعضی‌ها می‌خواهند این اصول‌گرایی را مصادره به مطلوب بكنند، چون در جامعه ما به غلط یا درست، یك تقسیم‌بندی‌ای شده است كه یك جناح اصول‌گرا و یك جناح اصلاح‌طلب است و وقتی یك كسی می‌گوید من اصول را قبول دارم، برخی او را به یک جناح خاص منتسب می‌کنند. اصولگرایی که مهندس موسوی از آن سخن گفته است به معنای توجه به ارزش‌های اخلاقی و دینی و آرمان‌های انقلاب اسلامی است و به یک جناح سیاسی اشاره ندارد و در اصلاحاتی که من از آن سخن می‌گویم نیز اصول جایگاه ویژه‌ای دارد. بنده به صراحت می‌گویم که هم آقای موسوی اصلاح‌طلب است و هم بنده اصول را قبول دارم. البته اصول‌گرایی من غیر از فاندامنتالیزم است. ما باید فاندامنتالیزم را معنای دقیقی بكنیم كه در مسیحیت مطرح شد و واقعا فاندامنتالیزم مشكلی برای بشریت، اندیشه بشر و فكر است. این غیر از اصول‌گرایی‌ای است. اما متاسفانه اصول‌گرایی‌ای كه در جامعه ما هست در خارج به فاندامنتالیزم ترجمه می‌شود و این مشكلاتی برای ما ایجاد می‌كند. به هر حال اصول داشتن، پایبند به اصول بودن، و در عین حال به خرد احترام گذاشتن و انعطاف‌پذیر بودن و این‌كه آدم تعصب بیجا نداشته باشد، این‌ها همه نیکو است. بنده بارها گفتم دیندارم و به دین جامعه احترام می‌گذارم. منتها معتقدم كه این دین در عرصه حیات اجتماعی با حقوق شهروندی، آزادی مردم و اندیشه آزاد سازگار است. و این نکته در قانون اساسی ما هم آمده است. من به حاكمیت انسان بر سرنوشت خود كاملا معتقد هستم. به عدالت به معنی وسیع كلمه هم معتقدم، نه فقط عدالت در عرصه اقتصادی، آن هم فقط به صورت توزیع صدقه‌ای امكانات در جامعه. به عدالت اقتصادی‌ای اعتقاد دارم که انسان‌ها بتوانند از امكانات جامعه استفاده بكنند و امكانات مادی زمینه‌ای برای برخورداری‌شان باشد. اما عدالت را وسیع‌تر از این می‌بینم، و از جمله به حق حاكمیت انسان بر سرنوشت خودش، آزادی اندیشه و آزادی بیان اعتقاد دارم. انسان حق دارد آزادانه بیندیشد بكند و حق دارد ابراز نظر بكند. عدالت این است كه این زمینه را فراهم بكنیم. اینها اصولی است كه هست و معتقدم جناب آقای مهندس موسوی هم این اصول را قبول دارند، در عین حالی كه در مقام عمل معتقدم كه حالا نمی‌خواهم بگویم صد در صد، ولی خیلی به آن اصلاحاتی كه ما می‌گوییم نزدیك هستند. شما سال‌ها در کابینه مهندس موسوی عضویت داشته‌اید و ایشان هم در دوران ریاست جمهوری‌تان از مشاوران ارشد شما بودند. با توجه به این ارتباط کاری و شناخت دقیقی که دارید مهمترین ویژگی‌های شخصی ایشان را چه می‌دانید؟ پركاری، نجابت، دلسوزی برای مردم و البته دلسوزی برای انقلاب، تواضع در جمع و احترام گذاشتن به خرد جمعی. ما هیچ وقت آقای مهندس موسوی را ندیدیم كه خواسته باشد سلیقه و خواست خودش را تحمیل بكند. نظراتی داشتند، از آن‌ها دفاع می‌كردند و اگر هم واقعا در مقابل، جمع این مساله را می‌پذیرفت قاطعانه عمل می‌كردند، و اگر هم نمی‌پذیرفت ایشان اصل مباحثه و بحث بودند و هیچ تعصبی روی مطالب خودشان نداشتند كه به هر قیمتی اعمال بكنند. و در مقام تصمیم‌گیری ایشان واقعا یك دموكرات واقعی بود و نه مستبد تحمیل‌كننده نظرات. به نظر شما چگونه می‌توان درصد افزون‌تری از ایرانیانی که می‌خواستند به شما رای دهند را برای رای دادن به نامزد دیگری قانع کرد؟ ببینید اگر ما مشخص بكنیم كه چرا مردم می‌خواستند رای بدهند و هدف ما در این مرحله چیست، من فكر می‌كنم خیلی از مسائل روشن بشود. فكر می‌كنم دو امر مهم در این مقطع تاریخی وجود دارد، یكی این‌كه باید دولتی روی كار بیاید كه واقعا به حقوق مردم معتقد باشد، به حرمت مردم احترام بگذارد، به زندگی مردم توجه داشته باشد و قدرت استفاده بهینه را از امكانات داخلی و بین‌المللی برای ارتقا حیثیت ایران، وضع زندگی مردم و تقویت زیربناها داشته باشد. مساله دوم كه به نحوی به همان بخش اول مربوط می‌شود این است كه وضعیت موجود مطلوب نیست و متناسب با شان ملت ایران نیست و باید به سمت شرایط مطلوب بهبود یابد. این به هیچ وجه به معنی تعرض به شخصیت یا انگیزه عزیزانی كه الان در عرصه خدمت هستند، نیست. آن‌ها تلاش می‌كنند، انگیزه خیر هم دارند، اما به هر حال ما معتقدیم سیاست‌ها و روش‌هایی كه اعمال شده به نفع كشور و ملت و انقلاب نیست. تهدیدها و مشكلات زیاد است و وضع اقتصادی، وضع خوبی نیست. حتی معتقدم ارزش‌ها كه برای ما خیلی ارزشمند است، به نفع مقاصد خیلی تنگ و كوچك مصادره می‌شود. این‌ها باید تغییر پیدا بكند. و تغییر مثبتی كه می‌گوییم اتفاقا بازگشت به اصول و منافع ملی است. اگر این دو امر در نظر باشد حالا باید ببینیم كه با آمدن بنده این تحقق پیدا می‌كرد و حتما موكول به این بود كه شخص من بیایم، یا ممكن است بنده هم نباشم ولی این دو امر مهم تحقق پیدا بكند؟ بنده با آن تعبیرهایی كه كردم منظورم این بود که جناب آقای مهندس موسوی می‌تواند این دو امر مهم را محقق كنند، اگر ما ایده‌آلی فكر نكنیم. البته این به هیچ وجه به معنی نقص شخصیت جناب آقای كروبی نیست. ما صحبت‌مان این است كه به هر حال در این انتخابات باید پیروز بشویم. من معتقدم كه اگر ما این‌كه «چرا» به فلانی رای می‌دهیم را مشخص كنیم، ممكن است كه به همان دلایل به فرد دیگری هم رای بدهیم و به این نتیجه برسیم خواستی كه خیال می‌كردیم با آمدن خاتمی تحقق پیدا می‌كند الان هم با رای به فرد دیگری قابل تحقق است. آنچه كه امروز برای من مهم است این است كه هر كس كه در انتخابات شركت می‌كند باید به پیروزی بیاندیشد. اینجا تواضع و ازخودگذشتگی و اینها معنا ندارد. یا كسی نباید به صحنه بیاید یا معتقد است حرف‌ها و دیدگاه‌هایی دارد یا دیدگاه‌های موجود و حرف‌های فعلی را نمی‌پسندد و می‌آید كه با پیروزیش این دیدگاه‌های خود را پیاده کند و وضعیت نامطلوب فعلی را تغییر دهد. بنابراین همه ما باید به پیروزی بیاندیشیم. در این مرحله معتقدم كه وضعیت نابرابری در جامعه ما وجود دارد. امروز تبلیغات رسمی ما، نهادهای فراملی یا ملی ما كه باید بی‌طرفانه عمل بكنند و نهادهایی كه باید انتخابات را برگزار و بر آن نظارت كنند صریحا و با تمام وجود به نفع یك جریان وارد عرصه شده‌اند. یا اگر هم اعلام نمی‌كنند، عملا به این شكل است. كاش فقط به نفع یك جریان وارد عرصه شده بودند، ولی این‌ها مشغول تخریب همه‌جانبه یك جریان دیگر هستند. بنابراین پیروزی در این عرصه خیلی آسان به دست نمی‌آید. شاید اگر من می‌آمدم به خاطر عنایت و لطفی كه مردم به من داشتند یا چون وضعیت روشن‌تر بود، این پیروزی آسان‌تر بود. ولی اتفاقا چون این پیروزی الان دشوارتر است، به دست آوردنش هم اهمیت بیشتری دارد و شیرین‌تر خواهد بود. از حامیانتان و آن‌ها که می‌خواستند به شما رای دهند و به خصوص جوانان و پویشگران حامی نامزدی‌تان در شرایط کنونی دقیقا چه درخواستی دارید و مهمترین و موثرترین اقدامی که این حامیان برای پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات می‌توانند انجام دهند را چه می‌دانید؟ من می‌گویم تنها یك راه برای موفقیت وجود دارد. هم به كسانی كه به شخص من علاقه داشتند و هم به آن‌ها که به خاطر كشور و انقلاب‌شان به من علاقه داشتند عرض می‌كنم که تنها حضور همه‌جانبه مردم است كه می تواند پیروزی ما را تضمین بكند. اگر همه كسانی كه حق رای دادن دارند، حالا همه كه نمی‌شود، درصد بالایی از آن‌ها در عرصه بیایند، هیچ ترفندی نمی‌تواند اكثریت قاطع مردم را لكه‌دار بكند. امكانات موجود و رسمی دولت كه در اختیار ما نیست و اگر هم بود از بیت‌المال نمی‌خواستیم استفاده كنیم؛ امكانات تبلیغاتی رسمی كشور هم در اختیار ما نیست و حتی مشكل داریم برای این‌كه صدایمان را به مردم برسانیم. در عین حال باید بكوشیم كه هر طور شده این صدا را به مردم برسانیم و مردم را تشویق بكنیم و به صحنه بیاوریم. باز تاکید می‌کنم که تنها یك راه برای پیروزی وجود دارد و آن حضور حداكثری مردم در صحنه است. و من اینجا تشكر می‌كنم از همه جریان‌های مختلفی كه با همه وجود در این صحنه نابرابر به عرصه آمدند و به خصوص «پویش» (موج سوم)، ستاد 88 و یاری، بدون هیچ توقعی و با همه وجود در عرصه آمدند، چراکه احساس مسئولیت می‌كردند. من هم واقعا سپاسگزارم و افتخار می‌كنم كه مورد توجه این‌ها بودم. و این بخش جامعه كه جوان است و طبعا احساسات قوی‌تری دارد بسیار خردمندانه عمل می‌كند و می‌بینیم كه بعد از این‌كه من انصراف دادم، با این‌كه گلایه داشتند و هنوز هم شاید گلایه داشته باشند، با كمال خردمندی و محاسبه اعلام موضع كردند و جهت خودشان را در انتخابات مشخص نمودند زیرا یك اصل و هدفی فراتر از اشخاص در نظر آن‌ها بود. باری، راه مهم موفقیت ما که معتقدم موفقیت انقلاب و موفقیت ملت و كشور هم هست، حضور گسترده كمی و كیفی مردم در عرصه است. تنها این حضور گسترده است كه می‌تواند این وضع نابرابر را خنثی بكند و نتایجی كه مورد توجه همه ما هست و به خاطر آن متوجه یك فرد شدیم را به ارمغان بیاورد. بنابراین باید مردم بیایند و ان‌شاءالله این پیر سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن