واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رمز ازدواج موفق
در ادامه ی مصاحبه ای که با حجت الاسلام سرلک داشتیم ، موضوع صحبت را به یکی از آسیب های رایج در باب ازدواج اختصاص دادیم . باورهای غلطی که با ترویج خود فرهنگ اصیل ایرانی را تحت تاثیر خود قرار داده و جوان را با بلا تکلیفی و تشویش مواجه می سازد . در ادامه با ما همراه باشید.تبیان: به نظرم یکی ازدلایل عدم گرایش جوانان به مقوله ی ازدواج ناشی از رواج و گسترش دو نظریه است.یکی بحث اومانیسم و یکی بحث فمینیسم که در این باورها تاکیدی بر جنبه های معنوی ازدواج نیست. دیدگاه شما در این مورد چیست ؟فمینیسم یکی از نتایج عملی اومانیسم است. وقتی تفکر رفت به سمت خویش( اومانیسم)، وقتی ما اصالت را به عقل ابزاری و به برداشت های خودمان دادیم ، کم کم وحی کنار گذاشته می شود، حکمت کنار می رود ، بصیرت کنار می رود . در جنسیت زن این نگاه انسان محور به فمینیسم می رسد و این مطلب در موضوع ازدواج خیلی اثرگذار است. یکی از توصیه های این مکتب این است که چرا مردان به خواستگاری زنان می آیند؟! اما اساساً در همان دنیایی که مبانی ارزش های اخلاقی این طور حاکم نیست زنی که به خواستگاری مردی می رود از جایگاه معشوقیت و خواستنی بودن خودش تنزل پیدا می کند . این زن که در زندگی مادی دیگر در جایگاه خودش قرار ندارد، مسلما حرفی هم برای گفتن ندارد چون او دیگر دلبر نیست، خوانده نیست و در جایگاه معشوقیت قرار ندارد.این یعنی زن و دختری که در جایگاه معشوقیت است و تجلی زیبایی خداوند متعال است دیگر خواستنی نیست.اینجاست که بازی برعکس می شود و وقتی بازی برعکس شد استثمار آغاز می شود در خیلی فیلم هایی که در سال های اخیرهم در داخل تولید و پخش می شد این باور را به دختران جوان ترویج می کردند که شما چرا باید منتظر باشید تا به خواستگاری تان بیایند.؟! این یک نوع استبداد است.
یک نوع زیر سلطه ی مردان رفتن است، این به چه معناست؛ این یعنی زن و دختری که در جایگاه معشوقیت است و تجلی زیبایی خداوند متعال است دیگر خواستنی نیست. اینجاست که بازی برعکس می شود و وقتی بازی برعکس شد استثمار آغاز می شود. موج جدید فمینیسم می گوید ما در درخواست حقوق مان زیاده روی کرده ایم و این باعث شده که افراط در این نگاه ها، آنها را به بن بست برساند. می گویند باید بازگردیم به روزگار وصل خویش. طرفداران این عقیده در جامعه هم در خیلی از موارد دست به تحلیل عمیق این موج فکری نمی زنند بلکه فریب یک سری مسائل را می خورند که وارد آن می شوند و کمی جلوتر که می روند می بینند که زندگی از یک چنین نگاهی حاصل نمی شود- زن سرجای خودش نیست. دیگر همسرنیست، دیگر مادر نیست. از جایگاه خود تنزل پیدا کرده نه از نظر اقتصادی بلکه از نظر جایگاه و منزلت. امیرالمومنین می فرمایند: زن گل است. در این نگاه دیگر زن، گل نیست.وقتی گل نشد دیگر در جایگاه خودش قرار نمی گیرد.تفکر انسان محوری وقتی به جنس زن می رسد به فمینیست ختم می شود این شاید به یک سری نظریاتی ختم می شود که این نظریات به نوعی تضاد و تناقض می رسد. به همین خاطر موج جدید فمینیسم درصدد برگرداندن زن به جایگاه قبلی خود است. ما در موضوع ازدواج حداقلش این است که از پیله ی خودمان بیرون آمده ایم و به اندازه ی یک نفر دیگر بزرگ شده ایم. اصلاً دین آمده ما را بزرگ تر کند و به ما شرح صدر عطا کند.تبیان: ملاک های انتخاب همسر در جامعه ی امروز ما چیست؟ امروز و دیروز ندارد. یک سری معیارها در انتخاب همسر ثابت است و یک سری معیارهای متغیر. اول: احساس علاقه مندی، اگر کسی خواست با کسی ازدواج کند باید میزان علاقه مندی به او معقول باشد و از میزان علاقه ی او هم به خودش مطمئن باشد. به زبان ساده تر دوست داشتنی بودن، در روایت می گوید از نوع دین داری اش هم راضی باشید. بنابر این جذاب، دوستش داشتنی و موردعلاقه ی هم باشند. دوم: ارزش های الهی برایش مطرح باشد. متدین باشد و معیارش هم این است که اهل انجام واجبات و ترک محرمات هست یا خیر؟ کسی می تواند میزان خوشبختی ما را در زندگی بالا ببرد که یک سری هنجارهای متعالی تر برایش مطرح باشد که اگر در مسیر زندگی به مشکل و یا نقصانی برخوردیم از خاستگاه آن هنجارها این کمبودها را پر می کند.ملاک این تدیّن محبت و مسئولیت پذیری است. اهل رابطه برقرار کردن و ارتباط با دیگران باشد. این معنای دین داری است اینکه اهل بیت فرمودند ما کسی از شما را دوست داریم که اهل الفت باشند به همین موضوع اشاره دارد. سوم: خوش برخورد بودن وعاقل بودن. برخی می گویند خوش اخلاق بودن، من معتقدم خوش اخلاق بودن زیرمجموعه ی خوش برخورد بودن است. ما با کسی می توانیم خوشبخت باشیم که این آدم از ظرفیت روحی و انسانی بالایی برخوردارباشد. در مدیریت مسائل عاقل باشد ، دست پاچه و بی عرضه نباشد و اعتماد به نفس لازم در مواجه با مشکلات را داشته باشد و توانایی حل مسأله را دارا و آدم مدیری باشد. این معیارها، معیارهای اصلی است.به نظر من اگر شخصی بیاید و یکی از این سه معیار را نداشته باشد حتی اگر خیلی محسنات دیگر هم داشته باشند خوشبختی در کار نخواهد بود.
اما یک سری معیارها، معیارهای متغیراست. معیارهای متغیر دیگری هم داریم از جمله تناسب سنی. درمورد سن زوجین بهتر است بین 3-6 سال سن دخترخانم ها از آقایان کمتر باشد. البته بستگی به سن ازدواج هم دارد اما این به این معنا نیست که اگر سن دختری خارج از این محدوده بود پس خوشبخت نخواهد بود. موضوع بعد بحث تحصیلات است. مرد دانشجو و دارای تحصیلات دانشگاهی باشد یا حداقل با همسرش در این زمینه هم فضا باشد.موضوع دیگر هم کفو بودن خانواده هاست یا همان تفاهم خانوادگی . بالای 50 تا 60% از احساس رضایتی که در زوجین ایجاد می شود وابسته به احساس رضایت خانواده ها از انتخاب عروس یا داماد مورد پسندشان است. معیار دیگر معیارهای ظاهری است. باید به تناسب های ظاهری بین زوجین تا حد زیادی برقرار باشد. مانند تناسب قد و چهره.کسی می تواند میزان خوشبختی ما را در زندگی بالا ببرد که یک سری هنجارهای متعالی تر برایش مطرح باشد که اگر در مسیر زندگی به مشکل و یا نقصانی برخوردیم از خاستگاه آن هنجارها این کمبودها را پر می کند.تبیان: نظرتان در مورد ازدواج و ارزش و جایگاه آن در نظام هستی چیست؟ باور کنیم ازدواج مصداق برکت الهی است و خداوند به آن امر کرده است. اگر کسی وارد این معرکه بشود بدون تردید خودش را پربرکت کرده است هم به لحاظ ظاهری و هم به لحاظ معنوی. ازدواج جزو آن امکاناتی است که انسان را خیلی سریع تر به اهدافش می رساند. اینکه در روایات هست که کسی که متأهل است نمازش چند برابر ثواب دارد این بیانگر این است که ازدواج مسیر سلوک آدمی است و انسان را ازخودخواهی هایش دورمی کند. ما در موضوع ازدواج حداقلش این است که از پیله ی خودمان بیرون آمده ایم و به اندازه ی یک نفر دیگر بزرگ شده ایم. اصلاً دین آمده ما را بزرگ تر کند و به ما شرح صدر عطا کند. دین آمده است ما را از توجه به نفسانیات خودمان وسیع تر کند. ازدواج همه چیزش برکت است. ترسیدن از ازدواج یعنی اعتماد نداشتن به خداوند، یعنی توکل نداشتن به خدا، در روایات آمده است که اگر کسی از ترس ازدواج نکند این شخص به خدا بدگمان شده است.
خداوند در ازدواج به شرط اینکه انتخاب درستی انجام شده باشد برکت قرار داده است. انتخاب درست هم به لحاظ ظاهری، هم به لحاظ باطنی هم اقتصادی ، هم عاطفی و هم اخلاقی. درهمه ی اینها به رشد، برکت و بی کرانگی می رسد. مبادا کسی به بهانه های واهی مثل ضعف و سستی خودش را ازاین برکت محروم کند. فقط یک جایی قرآن فرموده است دست نگه دارید. کسانی هستند که واقعاً راهی برای ازدواج ندارند. این ها به تعبیر من مشکلات غیرقابل حل دارند. در اینجا باید دست نگه داشت و به توصیه ی قرآن عفاف بورزند ، اما اگر مشکلات قابل حل باشند حتماً می بایست از این نعمت و فرصت الاهی برای تربیت و رشد خودمان و حفظ جامعه استفاده کنیم.تبیان -بخش کلوب ازدواج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 496]