واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ماست ماركز چهقدر كره دارد؟نگاهی به كتاب «یادداشتهای پنج سال» نوشته گابریل گارسیا ماركزشاید شما كه این یادداشت را میخوانید، آن روزها را یادتان بیاید كه تلویزیون دو شبكه داشت و روزهای دوشنبه، همه پای جعبه جادویی مینشستند تا سریال «آینه» را تماشا كنند. این مجموعه یكی از معدود مجموعههای تلویزیونی خانوادگی بود كه آن روزها پخش میشد. بازیگران و احتمالا نویسنده و كارگردان مجموعه مدام از مخاطبان میخواستند تا خوب و با محبت باشند و هوای اطرافیان و همسایهها را داشته باشند. سریال دو بخش داشت. بخش اول با عنوان آینه و بخش دوم با عنوان آنسوی آینه پخش میشد. و خلاصه سرگرم بودیم و شاد.اینها را نوشتیم تا برسیم به آخرین كتاب ماركز در ایران؛ « یادداشتهای پنج ساله». كتابی كه میشود خیلی راحت آنرا آنسوی آینه ماركز دانست. «یادداشتهای پنج ساله» آخرین كتاب ماركز نیست. او بعد از این كتاب، «دلبركان غمگین من » را منتشر كرد و بعد از آن «نیامدهام كه سخنرانی كنم » را. و میگویند چند كتاب هم در دست دارد. با اینهمه «یادداشتهای پنج ساله» آخرین كتاب این نویسنده كلمبیایی است به زبان فارسی. و علاوه بر اینها، اتفاقی مهم است برای ما فارسی زبانها، تا با آنسوی ماكز آشنا شویم. خیلی گفتند و نوشتند كه این كتاب ماركز از رمانهایشان قشنگتر است و دوستداشتنیتر. میگفتند آن پیچیدگیهایی كه رمانهای ماركز را از دهن میاندازد، در این یادداشتها نیست. گفتند و نوشتند كه سادگی این نثرها را دوست دارند. و آرام زمزمه كردند كه اینجا ماركز را راحتتر درك میكنند.راست میگویند. ماركز 83 ساله، مسایل روزمره زندگی خودش ( شما بخوانید ما ) را با داستان و اسطوره در هم آمیخته كرده است و اینها یادداشتهایش را جذاب كردهاند. در اینجا باید گفت كه ماركز به شكلی بیرحمانه به آنسوی آینه شباهت زیادی دارد.
اما آنسوی آینه ماركز تنها این نیست و شاید اصلا این نباشد، چرا كه بسیاری از خواندن رمانهای او لذت میبرند و حظ میكنند. اما در تعبیر بدجنسانه دیگر، شاید بشود كه تعبیر «شاعر را به شعرش الصاق كنید تا بفهمیم چه میگوید» را در مورد ماركز هم به كار برد. كتاب دو بخش دارد. یك بخش كتاب به مقالات روزنامه نگارانه او اختصاص دارد و نیمه دیگرش به مقالاتی به نوعی شرح و تفسیری بر داستانهایش هستند. نیمه اول هم خاصیت آینهای دارد. یعنی شما به خوبی و روشنی میفهمید كه یك من ماست ماركز چه قدر كره دارد و با عقاید سیاسی و اجتماعیاش آشنا میشوید. نیمه دوم اما بیشتر به كار ما میآید. شما در این مقالات خواهید دانست كه ماركز یا همان «گابو» داستانهایش را در چه فضایی نوشته است. او اصرار دارد كه هر آنچه كه نوشته عین واقعیت است و دقیقا شبیه آنها را در كشور و در اطرافش دیده است. گابو مینویسد حتی زمانی كه میخواسته یك چیز خیالی را هم وارد داستانش كند، باز هم رو دست خورده است. یعنی زمانی كه نوشته فلانی با دم خوك به دنیا آمده، چند نفر به او نامه نوشتهاند و اعتراف كردهاند كه با دم خوك به دنیا آمدهاند.با همه اینها ما هم باید مانند ناشر اسپانیایی او به همه اعترافهایش شك كنیم. گابو در یكی از مقالات كتاب، سفر یك ناشر اسپانیایی به كلمبیا را شرح میدهد. مینویسد در همان روز، اتفاقهای عجیب و غریبی در خانهشان رخ داده است و ناشر اسپانیایی از این اتفاقات تعجب كرده است. ماركز كلی اصرار میكند كه اتفاقها آن روز اصلا و ابدا عمدی نبوده و اینچیزها كاملا عادی است. اما همانطور كه ناشر اسپانیایی حرف او را باور نکرد، ما نیز باور نمیكنیم.با این همه، این نوشتهها به غایت جذاب و خوب نوشته شدهاند و شما علاوه بر آنكه میتوانید با خواندن آنها یادی از آینه و آنسوی آینه كنید، لذتهای دیگری هم در انتظار شما خواهد بود و این ربطی به این ندارد كه به ادبیات علاقه داشته باشید یا نه. یعنی كافی است تا به زندگی علاقه داشته باشید و بخواهید چیزهایی را درباره زندگی بدانید و همین نكته شما را به سوی «یادداشتهای پنج ساله» خواهد كشاند. خود او در اینباره مینویسد: «یادم نیست چه كسی گفته ما رماننویسها رمانهای نویسندگان دیگر را میخوانیم تا صرفا كنترل كنیم چگونه نوشته شدهاند. ولی به نظر من واقعیت ندارد. ما به مسایل اسرار آمیزی كه روی كاغذ چاپ شدهاند قناعت نمیكنیم. میخواهیم به عمق آن فرو رویم. راز دوخت و دوز آنرا كشف كنیم.» یا در جایی دیگر مینویسد: «قبلا نیز گفتهام كه بهای هر افتخاری را باید پرداخت، همانطور كه باید هر قرضی را ادا كرد. باید هر دعوتی را با دعوت دیگر پاسخ گفت. به همین دلیل در زندگی اجتماعیام همیشه مراقب بودهام.»كتاب «یادداشتهای پنج ساله» را بهمن فرزانه به فارسی ترجمه كرده و نشر ثالث آن را چندی پیش منتشر كرده است. این كتاب در مدت كوتاهی به چاپ دوم رسیده است. نویسنده: سجاد صاحبان زند- بخش کتاب و کناب خوانی تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]