واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نشست "همخانه" در مهر ـ 1/"همخانه" تلاش براي بازتعريف سينماي مستقل است
مهرداد فريد در نشست نقد و بررسي فيلم سينمايي "همخانه" در خبرگزاري مهر تلاش سازندگان فيلم را رسيدن به بازتعريف سينماي مستقل دانست؛ سينمايي كه به مخاطب توجه دارد و فراتر از استانداردهاي رايج سينماي بدنه حركت ميكند.
به گزارش خبرنگار مهر، نويسنده و كارگردان "همخانه" در اين نشست درباره رويكرد خود به سينما پس از فيلم مهجور "آرامش در ميان مردگان" گفت: من ميتوانم ادعا كنم فيلم اولم به شكل مناسب نمايش داده و فهميده نشد و پشت اين بهانهها پنهان شوم. اما اين كار را نميكنم و معتقدم "آرامش در ميان مردگان" را مردم نپسنديدند و قصد پنهان كردن اين حقيقت را ندارم.
وي ادامه داد: زمان نمايش آن فيلم به دليل كنجكاوي در دانستن نظر مخاطب و برداشتن گام دوم به شكل مناسب، نظرسنجي انجام دادم و متوجه شدم تماشاگر پايتختنشين فيلم را دوست نداشته است. به عنوان كسي كه درس سينما نخواندهام و رشتهام علوم ارتباطات بوده به مخاطب اهميتي خاص ميدهم و معتقدم سينما جدا از مخاطب ميتواند فيلم باشد اما سينما نيست.
فريد در ادامه با اشاره به تعريف خود از سينماي مستقل افزود: من دوستاني را كه به نام سينماي مستقل فيلم ميسازند ولي فيلمهايشان امكان نمايش پيدا نميكند، فيلمساز ميدانم نه سينماگر. براي سينماگر شدن بايد تكليف فرد با مخاطب روشن باشد و بداند چه طيف مخاطبي را مد نظر دارد.
كارگردان "همخانه" ساخت اين فيلم را گامي براي دسترسي به تعريف جديد سينماي مستقل دانست و گفت: خاستگاه من و همكارانم در اين پروژه مانند بايرام فضلي سينماي تجاري نبوده و از ابتدا ميخواستيم به يك بازتعريف از سينماي مستقل برسيم كه از شكل فعلي آن متفاوت باشد. سينمايي كه به مخاطب توجه داشته باشد و فراتر از استانداردهاي رايج سينماي بدنه حركت كند.
فريد شكلگيري حركت از دل سينماي مستقل در بدنه سينماي ايران را به واسطه ساخت اين فيلم امكانپذير دانست و افزود: با اين جهتگيري سراغ ساخت "همخانه" رفتيم و گام بعدي را هم امسال دوباره با همكاري فضلي برميداريم، البته اين بار نويسندگي و كارگرداني بر عهده ايشان است. اميدواريم اين بنيان را به گونهاي بگذاريم كه ديگر دوستان همفكر هم مسير را ادامه دهند.
نويسنده "همخانه" درباره موقعيت محوري همجواري اجباري يك دختر و پسر جوان در فيلم گفت: در جامعه ما دو نظام جاري است؛ حقوقي و حقيقي. در نظام حقوقي اين موقعيت حساس است ولي در نظام حقيقي نه. به اين مفهوم كه ارتباطات اينچنيني بين جوانان سالهاست حساسيت خود را از دست داده است. در واقع ما يك موقعيت معمولي روزمره مردم را در دل نظام حقوقي قرار داديم كه حساسيت برانگيز است و ممكن بود با تيغه سانسور مواجه شود.
وي با اشاره به اهميت پرداخت فيلمنامه براي خروج از دام نظام حقوقي افزود: ميدانستم قصهاي را روايت ميكنم كه بين مردم مشكل نخواهد داشت و براي نيفتادن در دام نظام حقوقي بايد ملاحظاتي را رعايت ميكرديم تا از برخي گذرگاههاي سخت عبور كنيم. براي اين منظور به يكسري پارهفرهنگها توجه كرديم. به عنوان مثال لحظهاي كه كاراكتر مهسا (بيتا سحرخيز) به جمشيد (عليرضا اشكان) ميگويد "در رو نبند چون نميخوام نفر سوم شيطون باشه" و لحظات مشابه براي اين منظور طراحي شدند.
فريد درباره پرداخت خاص قصه و مانور لازم روي موقعيتهاي مياني گفت: با توجه به اينكه ميخواستم يك كمدي رمانتيك در قالب كلاسيك بسازم، هنگام نوشتن فيلمنامه دنبال كمدي موقعيت بودم و هر سكانس را برآورد زماني كرده و منحنيهاي لازم را كشيدم. اينكه قصه كجا افت ميكند و كي نياز به هيجان يا سكون دارد، مهم بود. ميدانستم اين منحني نبايد همواره صعودي باشد چون به تدريج ارتباط مخاطب با آن قطع ميشود. وقتي در جشنواره فيلم را با مردم ديدم روند اين افت و خيزها حس ميشد.
كارگردان "همخانه" درباره انتخاب بازيگران و رويكرد به حضور بازيگران تازهوارد گفت: موقع نوشتن فيلمنامه فيلم قبلي فقط در ذهنم خانم آدينه بود، هر چند وسوسه استفاده از نابازيگر را داشتم. اما براي "همخانه" اين اتفاق نيفتاد و به همين دليل اصراري به حضور فرد خاص نداشتم. البته وقتي توليد را شروع كرديم افرادي در ذهن من آمدند و اولين گزينه الناز شاكردوست بود كه به دليل سفر وي امكانپذير نشد. در مراحل بعد هم پگاه آهنگراني نامزد اين نقش بود كه به علت آسيبديدگي وي منتفي شد.
فريد درباره بازتاب بيروني و دروني كاراكتر مهسا و جمشيد گفت: ميدانستم كاراكتر مهسا بايد چهرهاي معصوم و بدون جذابيت داشته، ولي رفتارش با نوعي زرنگي و رندي همراه باشد، به خصوص در رابطه با جنس مخالف كه تضادي را رقم ميزند. در مورد شخصيت جمشيد هم ميخواستم اين نسبت برعكس باشد. براي بازي در اين نقش هم چند جلسه با بابك انصاري فيلمنامه را خوانديم اما با آمدن اشكان نسبت مورد نظرمان در كاراكتر جمشيد تأمين شد.
وي درباره ويژگي بازيگران جوان فيلم افزود: يكي از ويژگيهاي اشكان اين بود كه حين كار زياد پيشنهاد ميداد. اين اتفاق خوب را در "آرامش در ميان مردگان" هم با خانم آدينه تجربه كردم كه پيشنهادهايشان قابل توجه بود. وجود چنين بازيگري به بهتر شدن كار كمك ميكند و اكبر عبدي نيز همينطور بود كه البته از ايشان همين توقع هم ميرود. اشكان با وجود پيشنهادهاي بسيار به ما اعتماد كرد و در نهايت به نتيجهاي قابل قبول رسيديم.
كارگردان "همخانه" ضمن اشاره به بنبست خوردن حضور بازيگران چهره در ابتداي كار توضيح داد: عدهاي پيشنهاد دادند توليد را به تعويق بيندازيم چون قصد استفاده از مولفههاي سينماي تجاري را داشتيم. اما من اعتماد زيادي داشتم هم به فيلمنامه و هم به گروهي كه با يكديگر كار ميكرديم. فكر ميكردم قصه قابليت اين را دارد كه دو بازيگر جوان را در حد ستارههاي سينما معرفي كند و حتي به غناي بازيگري در سينماي ايران كمك كند.
فريد درباره سير تغيير دو شخصيت مهسا و جمشيد در روند قصه گفت: براي مهسا تحول در سكانس فينال به واسطه يك حادثه پيش ميآيد. او تا انتها جمشيد را پس ميزند كه ميتواند ناشي از فتار پدرش در خانه باشد. اما به واسطه رفتار جمشيد متوجه ميشود قصد سوء استفاده نداشته و به جمشيد علاقمند ميشود. اما براي جمشيد اين تحول به مرور رخ ميدهد و او از يك نيت سوء به عشقي عميقتر ميرسد. رسيدن تدريجي هر يك از اين دو شخصيت از نقطه الف به ب كار بازيگران را سختتر كرد.
وي درباره حضور كاراكتر زن خياباني در "همخانه" با بازي عسل بديعي و همچنين بازي مريم بوباني در نقش كاراكتري تازه گفت: تصور من درباره كاراكتر زن خياباني اين است كه بايد چهرهاي رنجور داشته باشد كه وانمود ميكند سرحال است. چهره خانم بديعي اين رنجور بودن را درون خود دارد و براي اين كاراكتر مناسب بود. خانم بوباني هم تا به حال فقط نقش زنان طبقه فرودست را بازي كرده و اين بار حضور او در نقش صاحبخانه پولدار و كنجكاو تازگي دارد.
نويسنده و كارگردان "همخانه" درباره روند گفتگونويسي فيلمنامه هم گفت: معتقدم در نگارش اوليه فيلمنامه تا جاي ممكن بايد زيادهگويي كرد و بعد در مرحله بازنويسي با طرح چرايي وجود يك صحنه يا يك ديالوگ ميتوان بخشي را حذف يا تقويت كرد. در نوشتن بايد يك نگاه حداكثري و در بازنويسي يك نگاه حداقلي مد نظر ما باشد، مانند همان شيوهاي كه در تدوين داريم.
وي ديگر عوامل قوامدهنده گفتگونويسي فيلمنامه "همخانه" را اينچنين برشمرد: معتقدم كم و زياد شدن حجم ديالوگها بستگي به تعامل با بازيگر هم دارد و همچنين بداههپردازي كه بازيگر با خود وارد كار ميكند كه بجا و لازم است. به عنوان مثال گفتگوهاي سكانس جمشيد و زن خياباني از نمونههاي خوب اين تعامل است. به نظرم در گفتگونويسي گاهي لازم است از قالب پينگ پنگي رايج خود را دور كنيم و توپ پرت شده را به سمت ديگر بازنگردانيم. اين پرداخت گفتگوهاي فيلم را واقعيتر ميكند.
فريد درباره نگراني از دو لحني شدن فيلم به خصوص با تلخي فضا در بخش پاياني و پس از آمدن پدر مهسا (اكبر عبدي) افزود: اين نگراني وجود نداشت چون ژانر فيلم را از ابتدا انتخاب كرده بوديم. وجه رمانتيك قصه به مرور بايد تشديد ميشد و اوج آن جايي است كه در انتها اين زوج علاقه خود را به يكديگر بروز ميدهند. قصه از ابتدا با نشاط و شادي ادامه پيدا ميكند و به مرور يك عشق در بطن آن پررنگ و در انتها به يك عاطفه ورزي شديد منجر ميشود.
كارگردان فيلم "همخانه" درباره پايانبندي و سكانس پاياني فيلم گفت: صحنه فينال فيلمنامه همان پاره شدن عكس بدون رد و بدل شدن ديالوگ بين مهسا و جمشيد در راهرو كلانتري بود. پيشنهاد شكل گرفتن اين پايان پشت ميلههاي زندان از طرف فضلي ارائه شد و از جمله تعاملات مثبت بين ما بود كه بعد معنايي هم به فيلم داد.
فريد در پايان درباره زمان اكران "همخانه" هم گفت: در دو پروژهاي كه كار كردم بيشتر مسئوليتها را بر عهده داشتم، ولي فكر ميكنم سختترين كار در سينماي ايران پخش فيلم و راحتترين كار توليد است. به نظر من سينماي ايران به طور كلي معضل پخش دارد چون داراي يك روند پيچيده است و با يك فيلم خوب و جذاب هم نميتوان به اكراني مناسب اميدوار بود.
جمعه 27 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]