واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از ميان مردگان
مروري بر فيلم «آخرت» آخرين ساخته كلينت ايستوود کلينت ايستوود در آخرين ساختهاش سراغ مضمون مرگ رفته است. او در «آخرت» به دنياي پس از مرگ ميپردازد؛ فيلمي که تصويري متفاوت از سازندهاش به ثبت ميرساند.ايستوود در 80سالگي حالا جديتر از هميشه به مرگ ميانديشد و تبلور اين انديشه را ميتوان به عينه در «آخرت» مشاهده کرد؛ فيلمي که بر اساس سناريويي نوشته پيتر مورگان ساخته شده که پيش از اين با آثاري چون «ملکه» و «فراست- نيکسون» نام خود را به عنوان فيلمنامهنويسي مطرح سرزبانها انداخته است.به گفته مورگان، منبع الهام سناريوي «آخرت» کتاب «اگر متأثر از روح هستيد: زندگي و عشق پس از مرگ» نوشته جاستين پيکارد دي است.آخرت با اظهارنظرهاي متفاوت منتقدان مواجه شده است. برخي آن را فيلمي متفاوت و انديشمندانه از ايستوود ارزيابي کردهاند که دريچه تازهاي بر کارنامه سينمايي اين کارگردان کهنهکار ميگشايد و عدهاي نيز اعتقاد دارند ورود به مفاهيم ماورايي تواناييهاي ايستوود را تحليل برده است.کنت توران درباره آخرت مينويسد: مرگ، مسيري غيرقابل بازگشت است؛ دريچهاي براي کساني که مشتاق ديدار افراد از دست رفتهاند. چه اتفاقي ميافتاد اگر ميشد با جهان ديگر در ارتباط بود؟ يا حتي فقط از وجود آن مطمئن شد!اين مضمون فيلم فراموش نشدني «آخرت» است؛ آخرين ساخته کلينت ايستوود که داستان مواجهه 3نفر را با آنچه ممکن است در جهان ديگر اتفاق بيفتد، روايت ميکند. در اين سالها ايستوود تبديل به کارگرداني شده که از او انتظار آثار غيرمنتظره ميرود و او در اين اثر دقيقا همين کار را کرده است.کلينت ايستوود در آخرين ساختهاش سراغ مضمون مرگ رفته است. او در «آخرت» به دنياي پس از مرگ ميپردازد؛ فيلمي که تصويري متفاوت از سازندهاش به ثبت ميرساند.روزگاري هاليوود از اين دست فيلمها با اين مضمون ميساخت ولي در جو امروزه سينما، فقط فيلمسازي مثل ايستوود که ثابت کرده يک کار را دوبار انجام نميدهد، جسارت چنين کاري را دارد. گرچه اين فيلم يک موضوع غيرمعمول دارد ولي چيزي که در مورد «آخرت» قانعکننده است، راه نشان دادن اين تم معنوي در هاليوود است، بهطوري که توجه ستارهاي مثل متديمون و بازيگر درجه يک بلژيکي سيسيل دوفرانس را به متن جذب ميکند.آنچه در اين فيلم شگفتانگيز و رضايتبخش است، استفاده از روشهاي خلاف عرف براي توليد اين فيلم به شيوه کلاسيک است.«آخرت» يک تلنگر براي نويسنده فيلمنامه پيتر مورگان بود؛ کسي که براي نوشتن داستانهاي مبتني بر واقعيتي همچون «فراست- نيکسون» و «ملکه» معروف است. او ظاهرا اين فيلمنامه را بعد از« مرگ يک دوست» نوشته و از آنجايي که اين مسئله برايش خيلي غيرعادي بوده، نوشتن اين فيلمنامه را براي چند سال کنار گذاشته است.فيلمنامه مورگان با کارگرداني ساده و سيال ايستوود جور درميآيد. کارگرداني او بيپيرايه است و هر چيز را در ذات اصلي خودش نشان ميدهد و هسته داستان را به خوبي بيان ميکند، زيرا او فيلمسازي است که اعتقاد دارد در يک فيلم هيچ چيز به اندازه داستاني که بايد بيان شود، اهميت ندارد.در اين فيلم 3داستان روايت ميشود و آخرت با تدارک يک صحنه شگفتانگيز و نامعلوم شروع ميشود و اين هديه را به ما ميدهد که ندانيم داستان، کجا پيش ميرود و اينکه آنها در مقابل رفتار با مرگ و ماوراء به چيزهايي خواهند رسيد. مانند مشابه اين فيلم - هرگز نذار برم- فيلم «آخرت» بهترين ارتباط را با اطلاعات کم فيلمنامه برقرار کرده. داستان اول يک زوج فرانسوي را به ما معرفي ميکند؛ همکاران حرفهاي که تعطيلات را در اندونزي سپري ميکنند. ماري(دوفرانس که در فيلم «مرين» بازي کرده) روزنامهنگاري است که از خواب بعدازظهرش زده تا در آخرين دقايق به خريد برود.اين گردش کوچک به يک کابوس تبديل ميشود و در اين قسمت با افکتهاي مخصوص و قوي به سرپرستي مايکل اوانز در افکتهاي بصري، خوئل کوکس و گري روچ در افکتهاي اسکن لاين و تدوين، ماري در ميان هيولاي سونامي گرفتار ميشود. تيم ايستوود اين ديوار آبي را ساخت و ماري رفتن تا دم مرگ را تجربه کرد و اخلال در نگاه عميق و دقيق به اين صحنه به ما اين توانايي را ميدهد که گير افتادن در سونامي را شبيه آنچه ميخواهيم، ببينيم. پس باور اين موضوع که ماري به پاريس برميگردد در حالي که ناراحت و پريشان است و نگاهش نسبت به ماوراء و مرگ تغيير کرده، آسان است.در داستان دوم «مت ديمون» در نقش کارگري به نام جورج ظاهر ميشود که در سانفرانسيسکو با جرثقيل کار ميکند و در آرزوي داشتن يک زندگي معمولي است.در اين دنياي پر از فريب و تقلب، او يک متاع واقعي است؛ يک واسطه که ميتواند با مردگان ارتباط برقرار کرده و پاسخهاي درست و قابل اعتماد از آنها دريافت کند.اما داشتن چنين توانايي منحصر به فردي باعث هجوم شبانهروزي افرادي به زندگي او ميشود و اين واقعا آزاردهنده است. به خصوص وقتي جورج با يک زن جوان (برايس دالاس هاوارد) آشنا ميشود و ميخواهد در اين مورد تصميمي جدي بگيرد. همان گونه که خودش در فيلم ميگويد: «زندگياي که همش درباره مرگ است، ديگر زندگي نيست.» داستان سوم فيلم در لندن ميگذرد.ميان 2برادر دوقلوي همسان که با مرگ يکي از آنها اتفاقاتي درا ين خانواده ميافتد و پاي نيازهاي تازهاي به ميان ميآيد؛ مثل نياز به ارتباط با مردگان.آخرت در ميان اين داستان جلو ميرود. آيا امکان دارد که صلح ميان اين دنيا و آن دنيا به وجود بيايد؟ اين سؤال بدون جواب مانده، ولي کارگردانان کمي، توانايي مکاشفه در اين باب را مانند اين فيلمساز منحصر به فرد 80ساله دارند.اين در حالي است که ديويد دنبي تلاش ايستوود را ناموفق ارزيابي ميکند و مينويسد: تلاش ايستوود براي اينکه از کليشههاي متداول سينماي وحشت استفاده نکند کاملاً مشهود است ولي اين تلاش براي اينکه تماشاگر را از راههاي تکراري نترساند باعث شده تا فيلم در فصلهايي که قرار بوده هراسناک باشد، تأثيرگذاري لازم را نداشته باشد. «آخرت» فيلم کم رمقي از آب درآمده است.البته ايستوود در مورد دوقلوها موفق شده با رويکرد به توانايي هميشگياش در جلب احساسات بيننده موفق عمل کند. او در اينجا حس همدلي مخاطب را برميانگيزد. دلپذير بودن فيلم نيز حاصل توانايي ايستوود در مقام کارگرداني است که ميداند احساسات انساني را چگونه در پرده سينما به تصوير بکشد ولي سناريوي فيلم کمرمقتر از آن است که تمهيدات هميشگي ايستوود باعث سرپا ماندن آن شود.حسي از گيجي و ناتواني که حاصل اندوه فقدان عزيزي از دست رفته است قابل باور از کار درآمده و تمرکز به همين تم ميتوانست «آخرت» را به اثري موفق از ايستوود تبديل کند. اين مايه حتي آنقدر از نظر حسي غني و تکاندهنده است که ميتوانست به تنهايي قصه را پيش ببرد ولي رويکرد ايستوود به موضوعات ماورايي در واقع ورود به حيطهاي است که او شناختي از آن ندارد و نتيجهاش سقوط آزاد در «آخرت» است.ورود به عالم ارواح و مردگان براي ايستوود باعث شده تا او توانايياش در تعريف درست قصه را نيز از دست بدهد.ترجمه ساناز مروتي / همشهري تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]