واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روضه خوانی در نگاه علما
بسم الله الرحمن الرحیمنوحه و مصیبت، خواندن شعر و مرثیه، گریاندن مردم و ... از عباداتی است که دارای ثواب و پاداش فراوانی در نزد پروردگار است.آنگونه که در تاریخ آمده است؛ بیش از همه، امام سجادعلیه السلام بر این امر مداومت داشتند و در هر مجلس و مناسبتی، به یاد پدر مظلوم خود می افتادند و با ذکر وقایع غمبار عاشورا، سیلاب اشک از دیدگان خود جاری میکردند و دیگران را میگریاندند. درباره اهمیت گریستن و گریاندن بر مصائب اهل بیت علیهم السلام روایات متعددی داریم که بر این امر بسیار تشویق کردهاند و اثرات فوقالعادهای را برایش بیان فرمودهاند. از جمله، روایتی که مرحوم سید بن طاوس در «لهوف» نقل فرموده که:وَ رُوِیَ أَیْضاً عَنْ آلِ الرَّسُولِ (صلوات الله علیهم) أَنَّهُمْ قَالُوا: مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى فِینَا مِائَةً ضَمِنَّا لَهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ وَ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى خَمْسِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى ثَلَاثِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ تَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةطبق این روایت هر کس بر اهل بیت علیهم السلام بگرید یا بگریاند و یا خود را شبیه گریهکنندگان کند، بهشت از آن او خواهد شد. روایت دیگر:زید شحام میگوید:«نزد امام صادق علیه السلام با جمعی از اهل کوفه بودیم که جعفر بن عفان وارد شد. امام صادق علیه السلام او را نزدیک خود جای داد. سپس فرمود: ای جعفر! گفت: بلی، خدا مرا قربانت کند.فرمود: شنیده ام تو درباره عزاداری حسین علیه السلام خوب شعر می گویی؟گفت:بلی، خدا مرا قربانت کند.فرمود: بگو.پس جعفر، شعری درباره حسین علیه السلام انشاء کرد که امام صادق علیه السلام و تمام افرادی که در اطرافش بودند، گریستند و اشک بر صورت و محاسن شریفش جاری شد.سپس فرمود: ای جعفر! به خدا قسم دیدم ملائکه مقرب خدا، اشعار تو را درباره حسین علیه السلام می شنیدند و آن ها هم گریه میکردند؛ آن چنان که ما گریه کردیم؛ بلکه آن ها بیشتر گریه کردند.ای جعفر! خدا همین الان بهشت را بر تو واجب کرد و گناهانت را بخشید.سپس فرمود: می خواهی درباره اهمیت این عمل بیشتر برایت بگویم.گفت: بلی آقای من!فرمود: کسی نیست که درباره حسین علیه السلام شعری بگوید؛ سپس گریه کند و بگریاند، مگر آن که خداوند بهشت را بر او واجب می گرداند و گناهان او را می بخشد.» (2) روضه خوانی، سیره بزرگان (3)بعد از شهادت مظلومانه حضرت ابا عبدالله علیه السلام، شاعران، عالمان، واعظان و بزرگان دین ودانش و عرفان، همواره با مطالب حزن انگیز خود، شراره های غم و اندوه را در دل های آتشین شیعیان ایجاد میکردند و با تواضع، خاکساری و فروتنی تمام، روضه می خواندند و دیگران را می گریاندند. در این جا به بیان چند مورد اکتفا می شود: 1 - در ایام اقامت آیت الله بروجردی رحمه الله در قم، روزی یکی از فضلا از معظم له می پرسد: آقا! حضرت عالی هیچ منبر رفتهاید؟ ایشان فرمود: «من در ایام اقامت در بروجرد، منبر میرفتم و روضه هم میخواندم. خیلی خوب روضه می خواندم.» (4) 2 - مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی، تا مدتی از عمرش اهل روضه خوانی نبود؛ اما رؤیای صالحه ای او را به روضه خوانی و ذکر مصائب سالار شهیدان و اهل بیت علیهم السلام کشاند. ایشان خود فرمودهاند:«من منبری نبودم، یک شب خواب دیدم که حضرت سید الشهداء علیه السلام در اتاقی روی زمین افتاده است و عدهای میخواهند به آن حضرت حمله کنند. من هم در اتاق ایستاده ام و قدرت دفاع از ایشان را ندارم. از وحشت بیدار شدم، خودم خواب را چنین تعبیر کردم که من قدرت بیان ندارم که با بیان از حضرت سیدالشهداءعلیه السلام دفاع کنم و به همین دلیل کم کم شروع به سخنرانی و منبر رفتن کردم.»در پی این تلاش، خود ایشان، حتی در تربیت مداح و روضه خوان نیز سعی میکرد و عدهای از جوانان را که علاقه به نوحه خوانی داشتند، تشویق میکرد و از نوحه خوانی و مصیبت گویی آنان استقبال میکرد؛ به طوری که منبری ها و مداحان خوبی تربیت کرد.ایشان به روضه خوانی خود افتخار میکرد و می فرمود: «ایام عاشورا، در هیئت عزاداری حضرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، ذکر مصیبت میکردم. روزی برای پرداخت حساب خویش به داروخانه شفا بخش، در گذر خان قم رفتم. دیدم نام مرا به عنوان آقا شیخ عباس نوحه خوان در دفترش وارد ساخته است، چون این را شنیدم به خودم گفتم: همین سمت برایت بس است.» (5) 3 - درباره عالم ربانی آیت الله معصومی همدانی رحمه الله گویند:«ایشان فوق العاده علاقمند توسل به اهل بیت علیهم السلام بود و زمانی که در مسجد خودش به منبر میرفت، به ذکر مصائب بسیار اهمیت می داد.روزی شخصی به ایشان عرض کرده بود: اگر ذکر مصیبت را در منبر کم کنید و سایر مطالب را بیشتر بفرمایید، مردم زیادتر استفاده میکنند. معظم له فرموده بود:«از مطالبم کم میکنم و روضه بیشتر میخوانم.» (6) 4 - درحالات عالم جلیل القدر مرحوم آخوند آقای دربندی از شاگردان شریف العلماء نوشتهاند:«ایشان در اقامه مصیبت حضرت سیدالشهداء علیه السلام، اهتمامی فراوان داشت و بر آن مواظبت میکرد. در این امر به گونهای بود که در بالای منبر، از شدت گریه، غش میکرد.در روز عاشورا، لباس های خود را از بدن درمی آورد و پارچه ای به خود می بست و خاک بر سر می ریخت و گل به بدن می مالید و با همان شکل و صورت بر منبر میرفت و روضه خوانی میکرد. (7) 5 - مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی، ارتباط قوی و شدیدی با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و خاندان پاکش داشت. این مرد در عین این که فقیه، حکیم، عارف، طبیب و ادیب بود... از خدمت گزاران آستان مقدس حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. منبر میرفت، موعظه میکرد و ذکر مصیبت می فرمود. کمتر کسی بود که در پای منبر این مرد عالم و مخلص متقی بنشیند و منقلب نشود. خودش هنگام وعظ که از خدا و آخرت یاد میکرد در حال یک انقلاب روحی و معنوی بود و هر گاه نام پیامبر خدا یا امیرالمؤمنین علیهما السلام را میبرد، اشکش جاری میشد. در دهه عاشورا، در منزل آیت الله بروجردی منبر میرفت. مجلس را که اکثرا اهل علم بودند سخت منقلب میکرد. از آغاز تا پایان منبر از ایشان جز اشک و حرکت شانه ها، چیزی مشهود نبود. (8) 6 - مرحوم آیت الله معصومی همدانی رحمه الله می فرمود:«اوایلی که می خواستم منبر بروم، از خودم خجالت می کشیدم و فکر میکردم شاید لیاقت منبر رفتن را نداشته باشم و منبرم مورد قبول واقع نگردد. یک شب مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری رحمه الله را در خواب دیدم که سوار بر درازگوشی بود. وقتی به من رسید، فرمود: ملاعلی! افسار مرکب بگیر تا من یک منبر بروم و برگردم. همان دم از خواب بیدار شدم. احتمال دادم که ان شاء الله منبرم مورد توجه اهل بیت علیهم السلام قرار گیرد؛ زیرا افسار مرکب نوکرشان را من گرفتم و نگه داشتم.» (9) 7 - از مبلغان بزرگی که وعظ را با روضه و مرثیه درهم آمیخته و آن را با عنایت ویژه حسینی، به حد کمال درآورده بود، عالم ربانی مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری است. ایشان خود میگوید:«بعد از فراغ از تحصیل و حصول درجه اجتهاد از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت کردم و مشغول به تبلیغ احکام بودم. و چون در وعظ و منبر مهارتی نداشتم، ماه مبارک رمضان از تفسیر صافی و ایام عاشورا از روی کتاب «روضة الشهداء» حسین کاشفی قرائت میکردم. (10)سال اول بدین منوال گذشت و محرم رسید. شبی فکر نمودم تاکی از روی کتاب بخوانم؟ ملول شده، به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا «کربلا» هستم و همان موقعی است که حضرت اباعبدالله علیه السلام در آن سرزمین نزول اجلال فرمودهاند. من در خیمه آن حضرت رفته، سلام کردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند و به حبیب بن مظاهر فرمود: «فلانی میهمان ما است؛ اما از آب که چیزی از آن نزد ما نیست؛ ولی آرد و روغن داریم، برخیز و طعامی برای او تهیه کن.»در آن دم حبیب برخاسته، طعامی درست نمود، آورد و جلوی من گذاشت، من چند لقمه کوچکی از آن طعام تناول کردم و از خواب بیدار شدم. اینک از برکت آن طعام، به پاره ای از دقایق و اشارات اخبار مصایب و لطایف و کنایات آثار ائمه علیهم السلام مطلع گشته ام.» (11) 8- مرحوم آیتالله العظمی شیخ جواد تبریزی در مجلس عزا واقعاً بى تاب میشد و بارها به اطرافیان میفرمودند: «به منبرى بگویید زیاد مصیبت بخواند» و خود ایشان مانند ابر بهارى اشك میریخت و با دستمال سیاهى كه مختص پاك كردن اشكهایشان بود... آن مرحوم(قدس سره)مىفرمودند: بهترین لحظات من آن وقتى است كه منبرى مشغول به ذكر مصیبت میشود. (12) پی نوشت ها:(1) اللهوف على قتلى الطفوف، ص11؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج44، ص288، باب 34 ثواب البكاء على مصیبته و مصائب سائر الأئمة...(2) وسائل الشیعة، ج 4، ص 594، ح 19885.(3) مبلغان، شماره27؛ نویسنده: رحیم کارگر(4) مجله حوزه، شماره 43 و 44، ص 331.(5) دو عارف سالک، ص 79 و 80.(6) همچو سلمان، ص 91، به نقل از صدو بیست حدیث، ص 34.(7) سیمای فرزانگان، ص 184 و قصص العلما، ص 109.(8) عدل الهی، شهید مطهری، ص 237.(9) همچو سلمان، ص 90.(10) [در اینجا تذکر این نکته لازم است که درباره اعتبار کتاب روضة الشهداء که در بالا نام برده شد، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی مطالبی دارند که شایسته تأمل است؛ لذا نام بردن این کتاب برای حفظ امانت در نقل مطلب است نه برای تأیید آن.](11) مجالس المواعظ، مقدمه، ص 24؛ زندگانی شیخ انصاری، ص 160.(12) درسهاى برگرفته از سیره استاد الفقهاء والمجتهدین، میرزا جواد تبریزىفرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16549]