واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آمار دادن کار خیلی خوبی است
ایران کشور آمار است. کشور درصد است آن هم آمارها و درصدهای رو به بالا که نشان دهندهی رشد و پیشرفت کشور به ویژه در عرصهی فرهنگ است. ایرانیها سالهاست با جدولهای آماری که ستونهایی سر به فلک کشیده دارند آشنا هستند. مدیران بعد از تمام دورهی کاری خود آمارها و درصدهایی را منتشر میکنند که نشان میدهد در دورهی آنها به اندازهی همه دورههای گذشته کار شده است و آمارها در بالاترین سطح خود قرار دارند.آمار دادن کار خیلی خوبی است، به ویژه از آمار ندادن خیلی بهتر است، با دیدن آمارها دستکم میشود به آنها شک کرد یا آنها را ستود ولی وقتی آماری نباشد نه میتوان به کسی خردهای گرفت و نه میتوان چیزی را نقد کرد. آمارها در حوزهی فرهنگی مانند آمارها در حوزهی اقتصادی و اجتماعی بیشتر کمی هستند تا کیفی و یا بر تعداد آدمها دلالت میکنند یا بر تعداد پروژهها یا بر تعداد مصوبات، و کمتر آماری هست که بر کیفیت کار انجام شده یا بر تعداد پروژهی واقعی یا بر تعداد آدم فرهنگی شده دلالت بکند. مثلا تازهترین آمار میگوید در هفتهی کتاب 22 میلیون نفر مخاطب به نمایشگاههای کتاب رفتهاند اما آمار نمیگوید که چه تعداد در هفتهی کتاب کتابخوان شدهاند و یا کتاب خریدهاند و آن کتاب را خواندهاند.مدیران بعد از تمام دورهی کاری خود آمارها و درصدهایی را منتشر میکنند که نشان میدهد در دورهی آنها به اندازهی همه دورههای گذشته کار شده است و آمارها در بالاترین سطح خود قرار دارندیکی از آمارهایی که این روزها مسئولین زیاد بر آن تاکید می کنند تغییر فیزیکی مطالعه است. مسئولین اعتقاد دارند که کتاب خواندن مردم از کتاب خواندن سنتی یعنی خواندن کتاب کاغذی به سمت کتاب خواندن در موبایل و اینترنت در حال تغییر است. در این فرصت میخواهیم چند نکته را در بارهی این آمار و این تغییر بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ بگوییم که آیا این آمار درست است یا خیر؟ اگر درست است چقدر درست است و اگر درست نیست چقدر درست نیست.نخست باید گفت که کاش مسئولین در کنار این آمار، آماری هم از وجود تعداد کتابهایی که برای خواندن در گوشیهای موبایل طراحی شدهاند ارایه میکردند، بالاخره وقتی کتاب خواندن دارد تغییر فیزیکی میکند یعنی این که محتوای زیادی در موبایلها وجود دارد که مردم به خواندن آن ترغیب شدهاند. اما با چند پرسش از مردم عادی و دوستان و آشنایان و جستوجو در اینترنت میتوان فهمید که محتوای زیادی برای مطالعه در موبایل وجود ندارد. آن چه هست تعدادی از کتابهای ادبی همچون مثنوی معنوی، دیوان حافظ، بوستان و گلستان، مثنویهای نظامی، شعرهای سپهری و شاملو و فروغ و قیصر و دیگر نوپردازان معاصر و ادعیه و زندگی امامان معصوم علیهم السلام و احادیث و سیرهی پیامبر صلی الله علیه است و یا نرمافزارهای قرآنی. این تعداد و حجم از محتوا در مقابل آن چه در کتابها وجود دارد چیزی زیادی نیست و نیز معلوم نیست چه درصد و یا چه تعداد از مردم از چه گروهی و از چه طبقهای و از چه سنی مخاطب این گونه کتابهای موبایلی هستند.کاش مسئولین در کنار این آمار، آماری هم از وجود تعداد کتابهایی که برای خواندن در گوشیهای موبایل طراحی شدهاند ارایه میکردند، بالاخره وقتی کتاب خواندن دارد تغییر فیزیکی میکند یعنی این که محتوای زیادی در موبایلها وجود دارد که مردم به خواندن آن ترغیب شدهاندواقعیت این است زندگی ایرانیان برای کتاب خواندن طراحی نشده است. نه در خانهها جایی برای کتاب خواندن است، نه در همهی خانهها چراغ مطالعه وجود دارد، نه وقت برای کتاب خواندن برای مردم باقی میماند و نه مسایل اقتصادی اجازه میدهد مردم کتاب بخرند تا بخوانند. کتابخانهها هم که یا اغلب پر هستند و یا به هزار زور و زحمت عضو می گیرند یا کتاب زیادی ندارند و یا مردم از آنها استقبال نمیکنند. یادمان باشد شاید هر کسی در یک برهه از زندگی عضو کتابخانهای شده باشد اما آنچه مهم است گردش کتاب در کتابخانه است نه تعداد عضو غیرفعال آن، بلکه اعضای فعال آن ملاک سنجش عملکرد کتابخانههای کشور است.
پس محتوا در موبایلها و برای خواندن در موبایلها وجود دارد اما واقعا موبایل، آن هم موبایلهایی که مردم در ایران از آنها استفاده میکنند محل خوبی برای خواندن است؟ اگر این آمار در کره جنوبی ارایه میشد که مردم از نسل تبلتها برای وبگردی و حرف زدن استفاده میکنند و موبایلهایشان صفحهی عریض و بزرگ دارد کمی قابل فهم بود ولی در ایران چه؟نکتهی بعدی این است مگر مردم ما از خواندن کتابهای جیبی در مترو و اتوبوس گذر کردهاند که حالا به کتابخوانی در موبایل روی آورده باشند؟ اصلا مردم چه وقت و در کجا در موبایل کتاب میخوانند، در خانه؟ اگر در خانه این کار را میکنند کارشان خیلی خردمندانه نیست، مگر آدم عاقل کتاب به آن بزرگی را ول میکند و چشم میدوزد به صفحهی کوچک موبایل؟ اگر در اداره و یا محل کار در موبایل کتاب میخوانند باز هم کارشان عجیب است چون یک کتاب قطع جیبی یا پالتویی برای خواندن گزینهی مناسبتری است.نکتهی بعدی کتابخواندن مردم در اینترنت است. در اینترنت بر خلاف موبایلها محتوای بیحد و حصر وجود دارد اما باز هم چند نکته در رد اقبال مردم به کتابخواندن در اینترنت وجود دارد، نخست این که مردمی چه وقت در اینترنت کتاب میخوانند؟ کاش مسئولین در کنار آن آمار ذکر میکردند مردم چه وقت در اینترنت کتاب میخوانند، اگر بگوییم آخر هفتهها و در تعطیلات که کاملا رد است. شاید مسئولین بگویند مردم از طریق موبایل وارد اینترنت میشوند و بعد کتاب دانلود میکند و بعد میخوانند، خیلی خب قبول پس بهتر است آماری هم دربارهی تعداد مردمی که اینترنت موبایل را شرکتهای همراه اول، ایرانسل و تالیا منتشر بشود تا آمار دقیقتر به نظر برسدهر کس که یک وبلاگ کوچک در اینترنت داشته باشد به خوبی میداند که تعداد بازدیدهایش در آخر هفته و در تعطیلات به شدت کاهش پیدا میکند و از نصف هم کمتر میشود، تقریبا میتوان گفت اینترنت در روزهای پایانی هفته و در تعطیلات در ایران تعطیل است و مخاطب ندارد چون مردم اغلب از محل کار و از اینترنت مجانی و شاید پرسرعت اداره به اینترنت وصل میشوند.حالا شاید مسئولین بگویند مردم از طریق موبایل وارد اینترنت میشوند و بعد کتاب دانلود میکند و بعد میخوانند، خیلی خب قبول پس بهتر است آماری هم دربارهی تعداد مردمی که اینترنت موبایل را شرکتهای همراه اول، ایرانسل و تالیا منتشر بشود تا آمار دقیقتر به نظر برسد.نکتهی دیگر این است که مردمی که کتاب کاغذی زیاد نمیخوانند چطور میتوانند ساعتها به مانیتور زل بزنند و کتاب بخوانند؟ آیا همهی مردم در خانه چاپگر دارند؟ آیا خود مسئولین در مانیتور کتاب خواندهاند که بدانند کتابخوانی در مانیتور چقدر سخت است؟این نکتهها و نکتههای دیگری که از حوصلهی بحث خارج است همه میتواند موید این نکته باشد که این آمار یعنی تغییر فیزیکی کتاب خواندن مردم آماری دقیق نیست. مگر این که مسئولین ریز آمار را منتشر کنند و به پرسشهایی که مطرح شد پاسخ بگویند. نویسنده: رضا ساکیتنظیم: گروه کتاب تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]