واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خطر جدایی دین از سیاستخطبههای نماز جمعهی تهران
سلوك سیاسى امیرالمؤمنین از سلوك معنوى و اخلاقى او جدا نیست؛ سیاست امیرالمؤمنین هم، آمیختهى با معنویت است، آمیختهى با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفتهى از معنویت على و اخلاق اوست. سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود، براى مردمى كه مواجه با آن سیاستند، وسیلهى كمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد، آن وقت سیاستورزى میشود؛ یك وسیلهاى براى كسب قدرت، به هر قیمت؛ براى كسب ثروت، براى پیش بردن كار خود در دنیا. این سیاست میشود آفت؛ براى خود سیاستورز هم آفت است، براى مردمى هم كه در عرصهى زندگى آنها این سیاست ورزیده میشود هم آفت است.امیرالمؤمنین این حكومتى را كه در آن سه جنگِ مفصل نظامى با هزارها كشته اتفاق افتاد - شما در نهج البلاغه نگاه كنید - با تعبیراتى معرفى میكند كه نشاندهندهى تحقیر او نسبت به این حكومت است. یك وقت او را - در خطاب به ابنعباس - از بند كفش كهنهى وصلهزدهى خود بىارزشتر معرفى میكند. یكجا دربارهى همین حكومت میفرماید: «لألفیتم دنیاكم هذه ازهد عندى من عفطة عنز»؛ آن رطوبتى كه از عطسهى یك بزغاله حاصل میشود چقدر ارزش رطوبتى و حیاتى دارد؟ هیچ. میفرماید: این حكومت، این قدرت، نشستن بر این اریكه براى على، از این كمتر و كماهمیتتر است. یك جا در همان خطبه براى اینكه چرا این حكومت را قبول كرد، استدلال میكند: «لو لا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود النّاصر»؛ دیدم مردم آمدند، اصرار میكنند، نصرت خودشان را عرضه میكنند، قبول كردم. باز در مقام استدلال: «و ما اخذ اللَّه على العلماء ان لایقارّوا على كظّة ظالم و لا سغب مظلوم»؛ میفرماید: خداى متعال بر عالمان، بر دانایان عالم، تكلیف معین كرده است كه بر سیرى ظالم و تهیدستى و گرسنگى مظلوم صبر نكنند، تحمل نكنند. اینهاست چیزهائى كه امیرالمؤمنین را به سمت حكومت میكشاند، یا در مقابل كسانى كه علیه او بغى میكنند، به مقاومت، به ایستادگى، به حتّى جنگ نظامى میكشاند؛ والّا حكومت براى امیرالمؤمنین ارزشى ندارد. تقوا كه نبود، دست و زبان انسان باز است، میتواند همه چیز بگوید، خلاف واقع میتواند بگوید، تهمت میتواند بزند، دروغ به مردم میتواند بگوید، نقض تعهدات میتواند بكند، دلبستگى به دشمنانِ صراط مستقیم میتواند پیدا كند
در این سیاستورزى، امیرالمؤمنین یكى از خصوصیاتش این است: از مكر و فریب دور است. در یك جملهاى از حضرت نقل شده كه: «لو لا التّقى لكنت ادهى العرب»؛ اگر تقوا دست و پاى مرا نمىبست، از همهى آحاد و مكاران عرب، مكر و حیله را بهتر بلد بودم. یك جاى دیگر در مقام مقایسهى معاویه با خودش - چون معاویه به دهاء و مكر در حكومت معروف بود - به حسب آنچه كه نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاویة بأدهى منّى» معاویه از من زرنگتر نیست. منتها على چه كند؟ وقتى بناى بر رعایت تقوا و رعایت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش امیرالمؤمنین این است. تقوا كه نبود، دست و زبان انسان باز است، میتواند همه چیز بگوید، خلاف واقع میتواند بگوید، تهمت میتواند بزند، دروغ به مردم میتواند بگوید، نقض تعهدات میتواند بكند، دلبستگى به دشمنانِ صراط مستقیم میتواند پیدا كند. وقتى تقوا نبود، اینجورى است. امیرالمؤمنین میفرماید: من سیاست را با تقوا انتخاب كردم، با تقوا اختیار كردم؛ این است كه در روش امیرالمؤمنین، مكارى و حیلهگرى و كارهاى كثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاكیزه است.یكى از خطرهاى جدائى دین از سیاست كه عدهاى آن را همیشه در دنیاى اسلام ترویج میكردند - در كشور ما هم بود، امروز هم متأسفانه بعضى نغمههائى را در جدائى دین از سیاست بلند میكنند - همین است كه وقتى سیاست از دین جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنویت جدا خواهد شد. در نظامهاى سكولار و بىرابطهى با دین، اخلاق در اغلب نزدیك به همهى موارد، از بین رفته است. حالا یك وقت استثنائاً در جائى یك عمل اخلاقى دیده بشود، این ممكن است؛ استثناء است. وقتى دین از سیاست جدا شد، سیاست میشود غیر اخلاقى، مبنى بر همهى محاسبات مادى و نفعطلبانه. سلوك سیاسى امیرالمؤمنین بر پایهى معنویت است و از سلوك معنوى او جدا نیست.منبع:دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ایفرآوری:سعید آقازاده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]