تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آنگاه که روزه مى ‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه ‏دار باشند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798455745




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزارش نشست در ستايش فردوسي /سازندگان هجونامه فردوسي قصد توهين به او و ايرانيان را نداشتند


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش نشست "در ستايش فردوسي" /سازندگان هجونامه فردوسي قصد توهين به او و ايرانيان را نداشتند
نشست ادبي "در ستايش فردوسي" 25 ارديبهشت با حضور شاهنامه پژوهاني چون غلامحسين ابراهيمي ‌ديناني، اصغر دادبه و ميرجلال‌الدين كزازي و علاقمندان اين شاعر حماسه سرا در شهركتاب مركزي برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در ابتداي نشست كه همزمان با روز بزرگداشت فردوسي برگزار شد، اصغر دادبه - شاهنامه پژوه - سخنانش را با اشاره به پيامي اينترنتي از جليل دوستخواه - از پژوهشگران شاهنامه - كه در آن از كم اطلاعي ايرانيان در خصوص اصل و اساس شاهنامه گله كرده بود، اين پيام را تنها انگيزه اش براي ايراد سخنراني درباره فردوسي و شاهكارش خواند و گفت: به همين خاطر هم من عنوان سخنراني ام را اين مصرع گذاشته ام: "عجم زنده كردم بدين پارسي" و مي خواهم به اين نكته بپردازم كه "چه چيزي هويت ملي را مي سازد و آيا زبان عامل هويت ساز است يا نه؟" و در پايان هم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه زبان نه فقط عامل هويت ساز بلكه در مورد بعضي از ملل از جمله ما اگر بگوئيم (زبان فارسي) يگانه عامل هويت ساز است، سخني به گزاف نگفته ايم.

سازندگان هجونامه فردوسي هرگز قصد توهين به او و ايرانيان را نداشته اند

وي با اشاره به بحثهاي جدي در خصوص اينكه بيت فوق - بسي رنج بردم در اين سال سي / عجم زنده كردم بدين پارسي - از آن فردوسي يا منتسب به اوست، با نقل به مضمون از چهار مقاله نظامي عروضي سمرقندي كه در بيان شرح حال فردوسي به آزار و اذيت هايي پرداخته كه نسبت به او (فردوسي) روا داشته اند و او را مجبور به سرودن ابياتي خارج از بافت اصلي شاهنامه كرده اند، تاكيد كرد: فردوسي آن زمان چهار پنج بيت گفت اما الان آن هجونامه شده است 150 بيت و در واقع كساني آمدند و ابياتي را بر آن ابيات افزودند.

دادبه ادامه داد: با اين وجود اين واژه - عجم - به رغم نظر سازندگانش به سرعت تبديل به يك اصطلاح شد؛ وقتي جاحز بصري كه معتزلي بود يكي از ويژگي هاي ايرانيان را سخنوري و بلاغت برمي شمارد، چطور مي توان پذيرفت كه ما (ايرانيان) لال و گنگ بوده ايم و آن اعراب گنگ نبوده و نيستند. مي خواهم بگويم كه سازندگان آن هجونامه هرگز قصد توهين به فردوسي و ايرانيان را نداشته اند؛ كسي مثل ابن خلدون كه نه ايراني است و نه احساسات ايراني گرايي دارد، در كتاب "مقدمه" اش مي گويد: "دانشمندان جهان اسلام يا عجم اند يا دست پرورده عجم ها" و اين نشان از اين است كه نمي توان ايراني ها را ناديده گرفت.

بيت "كه رستم يلي بود در سيستان / منش كرده ام رستم داستان" از آن فردوسي نيست

اين شاهنامه پژوه همچنين با بيان اينكه "اجماعي لازم ندارد كه بگوييم بيت "كه رستم يلي بود در سيستان / منش كرده ام رستم داستان" از آن فردوسي نيست" تاكيد كرد: اما آيا گوياتر از اين بيت در تعريف اسطوره مي توانيد پيدا كنيد؟! اسطوره واقعيتي است كه آرمان يك ملت را در ميان خودش مي گيرد و رستم چنين اسطوره اي است گو اينكه اين بيت به شاهنامه افزوده شده است.

وي در ادامه با تشبيه مفهوم هويت ملي به يك مثلث، گفت: اين مثلث سه ضلع دارد؛ زبان و اسطوره ملي، تاريخ و فلسفه ملي، ادب ملي. اما گمشده ما در اين مثلث فلسفه مان است؛ فلسفه سنتي ما فلسفه اشراق است به همين جهت ابن سينا كه در قرن چهارم و در عصر طلايي فرهنگ ايراني اسلامي بود، به سوي فلسفه اشراق رفت و البته اين كار ناتمام با سهروردي تمام شد. اما فردوسي يك تنه اين مثلث را احيا كرد و شاهنامه نه فقط جلوه گاه زبان و ادب كه هر مضموني از فلسفه و تاريخ نيز در آن هست. آن مثلث با ابن سينا آغاز شد، با سهروردي به كمال رسيد اما فردوسي كارستان كرد.

خوانندگان ما هر شعري مي خواهند، بخوانند ولي فارسي بخوانند

دادبه با اشاره به وضعيت كنوني هويت ملي كشورهايي مانند ايران، اضافه كرد: در اين روزگار و با بيدادي كه دستگاه هاي رسانه اي دنيا در خصوص هويت ملي مان مي كنند، زبان (فارسي) نقش ويژه اي در بقاي هويت ايفا مي كند و بايد گفت عامل هويت ساز است. ما وقتي "ما" شديم كه آن تاريخ و اسطوره و فلسفه و ... به اين زبان بيان شد؛ كارمان به جايي رسيده كه گاهي به خود مي گويم چرا فلان خواننده شعري را كه مي خواند، اين گونه است؟ اما امروز مي گويم هر چه مي خواند، بخواند ولي فارسي بخواند. با وجود همه زحمتي كه كسي مثل "ادوارد براون" كشيده است، حمله اي كه به فردوسي، سعدي و خيام مي كند، معني دار است.

نبرد رستم و سهراب ستيز نيروهاي همآورد است

در ادامه نشست ادبي "در ستايش فردوسي" ميرجلال الدين كزازي - اديب و شاهنامه پژوه - به بخش پاياني درس گفتارهايش پرداخت و گفت: داستان رستم و سهراب از ديد اسطوره بازتابي از آن ستيز و آويز جاورانه است در ميانه نيروهاي همآورد. ساختار گيتي ساختاري دوگانه و ناساز است و آن تب و تاب و شور و شرار و جنبش كه در گيتي مي بينيم، از همين دوگانگي برمي خيزد. اما در مينو آرامشي جاودانه افكنده است؛ حماسه اسطوره اي است كه سويمندي گيتي يافته است يا به گونه وارونه اسطوره حماسه اي است كه سويمندي مينوي يافته است پس ما هر زمان كه با حماسه روبروئيم اين ستيز ناسازه ها را به ناچار پيشاروي خود داريم.

وي افزود: داستان رستم و سهراب نيز داستاني است حماسي كه با اسطوره آفرينش به بازگفت ايراني در پيوند است. دوگانگي يكي از پايه هاي انديشه و جهان بيني ايراني است. اين درست است كه ما در گمان مي افتيم در اينكه همه آيين هاي ايراني دوگان گراي نبوده اند؛ در جهان بيني زرتشتي بيشتر با انيشه يگانگي روبروييم تا دوگانگي. به هر روي دوگان گرايي ايراني به قلمرو زبان راه جسته است؛ هنگامي كه سامانه باورشناختي در ايران از ميان رفته است، واژگان دوگانه كاركرد كهن خود را از دست داده اند و ما امروز اين واژه ها را به يكسان به كار مي بريم؛ كيش و دين، كالبد و تن، پوئيدن و دويدن.

"كيخسرو" زنده به مينو رفت چون پيراسته از آلايش بود

كزازي سپس به داستان رستم و سهراب بازگشت و گفت: داستان رستم و سهراب نيز كه بر پايه اي نمادشناختي و اسطوره اي بنا شده است، به دوگان گرايي آميخته شده است. اگر ناسازي در ميان نباشد، از آلايش و آميختگي هم سخني نمي توان گفت. آنكه مي ميرد، آلوده و آميخته است و پاك و پيراسته و سپند و يكسويه، جاودانه مي ماند. از همين روي در جهان بيني ايراني، آفرينش به شيوه اي چرخه اي و دوره اي انجام مي پذيرد. ما اگر مي ميريم از آن روست كه آلوده و آميخته ايم، در گيتي به جهان مي آئيم كه جهان آميزش و آلايش است. اگر بتوانيم در دل آميختگي و آلودگي، به پاكي برسيم و خود را از آلايش برهانيم، نخواهيم مرد. انسان كامل كسي است كه چشم نمي دارد كه آفرينش او را به آن سه هزاره بازپسين برساند، به همين خاطر كسي مانند كيخسرو زنده به مينو مي رود زيرا از آلايش پيراسته شده است و اين همان باوري است كه پايه انديشه ها و آموزه هاي نهان گرايانه و درويشانه ايران را مي ريزد كه رستن از "من" است.

اين شاهنامه پژوه به انتقاد از باورهاي دسته اي از نسل جوان جامعه ايراني پرداخت و اضافه كرد: يكي از پرگزندترين ديدگاه ها در روزگار ما دل بستن به گسل هاست و ما اين را به ويژه در ميان پاره اي از جوانان ايران زمين مي بينيم؛ آن گروهي كه ايران كهن را گرامي مي دارند، ايران نو را خوار مي شمارند و آن گروهي كه ايران نو را گرامي مي دارند، ايران كهن را به هيچ مي گيرند حال آنكه همه بخشهاي فرهنگ و تاريخ ايران از آن ماست.

مي توان ترسا بود و ايراني هم بود

وي در ادامه با بيان خاطره اي از برخوردش با جواني كه خود را زرتشتي خوانده است، گفت: جواني را ديدم كه "نگاره فروهر" را از گردن آويخته بود و نگاره اي فراختر را پشت شيشه خودرو اش گذاشته بود و به آن مي نازيد و مي گفت "من زرتشتي شده ام چون دوستدار ايران ام" گفتم "كه گفته است ايراني بودن برابر است با زرتشتي شدن؟ تو بدين سان ايران را مي كاهي، مي افشري، شكوه و شگرفي آن را از ميان مي بري! فرهنگ و آئين زرتشتي بخشي از فرهنگ و انديشه و تاريخ ايران است. تو مي تواني مسلمان باشي و در همان هنگام ايراني، مي تواني ترسا باشي در همان هنگام ايراني". اگر ما ژرف بنگريم و فريفته پوسته و برون نشويم، فرهنگ ايران را يگانه و يكپارچه خواهيم ديد كه به يكبارگي از آن ماست.

من هم شاهنامه را كم خوانده ام

در ادامه اين نشست ادبي، "غلامحسين ابراهيمي ديناني" - استاد فلسفه و عضو هيئت علمي انجمن حكمت و فلسفه - در سخناني به ارتباط سهروردي و فردوسي پرداخت و گفت: شاهنامه يكي از مهم ترين حماسه هاي جهان است و بسياري از محققان حماسه فردوسي را برتر از ايلياد و اوديسه هومر دانسته اند اما با كمال تاسف بايد بگويم كه خود من هم شاهنامه را كم خوانده ام در حالي كه اين كتاب ماه و سال و قرن نيست، كتابي است جاودانه همه تاريخ.

اگر فردوسي نبود، بشريت يك چيز كم داشت

وي در ادامه به تفاوت دو شيوه تاريخ نگاري - يكي نقل وقايع و ديگري تاريخ تحليلي - پرداخت و گفت: حماسه فردوسي هيچ كم از تاريخ نيست و حقايق دوره اي از تاريخ بشريت را بيان كرده كه در اين سرزمين رخ داده است. نمي دانم چرا هيچ تمدني به اندازه تمدن ايران دشمن نداشته و ندارد؟ اما همين را بگويم كه اگر فردوسي نبود بشريت يك چيزي كم داشت. داستان فردوسي (شاهنامه) داستان فتوت است چيزي كه الان جايش خالي است و به جايش نامردي نشسته است. اولين نداي توحيد از اين سرزمين (ايران) بلند شده و آتش مظهر نور بوده و آتش پرستي در كار نبوده است؛ اينها مزخرفات است كه مي گويند ما آتش پرست بوده ايم. ما آتش را به خاطر ويژگي هايش ارزشمند داشته ايم اما آتش پرست نبوده ايم. هيچ كس به اندازه ايرانيان هم اسلام را خوب نفهميده است براي اينكه سابقه توحيدي داشته اند و قرآن هم كتاب توحيد است. 90 درصد تفسيرهاي بزرگ به دست ايرانيان نوشته شده و 99 درصد متكلمين تاريخ اسلام، ايراني بوده اند. فقهاي بزرگ هم همين طور.

ديناني سپس به سهروردي بازگشت و اضافه كرد: سهروردي فيلسوف است اما همان مطالبي را كه فردوسي به زبان حماسه گفته، او به زبان فلسفه گفته البته با استدلال؛ يعني شاهنامه همان حكمه الشراق - يكي از كتابهاي سهروردي - است. پيام فردوسي هم پيام نور و يزدان است و مينو خرد است. سهروردي هم پيامش حكمت جاودان و خسرواني است. سهروردي خود مي گويد كه من حكمه الشراق را از جايي آغاز كردم كه ابن سينا آن را به پايان برده بود.
 جمعه 27 ارديبهشت 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1448]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن