واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: كارشناس ارشد خاورميانه وزارت امور خارجه: منطق اسرائيل منطق حذفي است اسرائيل نماد تجاوز در منطقه است
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: سياسي ـ خارجي
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز نشستي با عنوان "معماران تباهي نگاهي به جهان بدون صهيونيسم" برگزار كرد.
به گزارش خبرنگار سياسي - خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) - منطقه خوزستان - در اين نشست دكتر رويوران، كارشناس ارشد خاورميانه وزارت امور خارجه، با بيان اينكه انتخاب واژه جهان بدون صهيونيسم انتخاب بسيار دقيقي است، گفت: « بعد از صحبتهاي دكتر احمدينژاد در نخستين جلسه نشست جهان بدون صهيونيسم واكنشهاي زيادي نشان داده شد. به عقيده من، جمله جهان بدون صهيونيسم به عنوان يك تفكر است نه اين كه جهان بدون جامعه صهيونيسم باشد.»
وي با اشاره به اينكه صهيونيسم يك تفكر منفي مبني بر نژادپرستي، سلطهطلبي و تجاوزگري است، تصريح كرد: « موضع جمهوري اسلامي ايران در قبال فلسطين بحث رفراندوم است و اساسا نظام سياسي كشور به دنبال پيدا كردن راهحلي براي بحران اين منطقه است.»
رويوران درمورد علل منفور بودن صهيونيستها توضيح داد: « از زمان وعده دارفور در سال 1917 و اجراي طرح ايجاد يك دولت ملي براي جنبشها در منطقه، خاورميانه شاهد آرامش نبوده و نيست. حدود 90 سال است كه بحران در اين منطقه ادامه دارد و اين مساله نشان ميدهد جنبش اتمام نمييابد تا بحران به طور كامل حل شود.»
وي ادامه داد: « در تمام كشورها قانون اساسي به صورت دائم و موقت وجود دارد. همه كشورها مرز دارند ولي اسرائيل مرز مشخص نميكند و طبق وعده و مقررات عمل نميكند. همچنين پرچم اسرائيل نماد تجاوز است چرا كه دو خط آبي يكي نيل و ديگري فرات است. منطق اسرائيل، منطق حذفي است. همانطور كه منطق اسرائيل حذف ملت فلسطين است و ميتوان محكوم كرد كه مبتني بر نژادپرستي است؛ ميتوان گفت مشكل منطقه خاورميانه اسرائيل است و بدون اسرائيل شرايط دگرگون خواهد شد.»
رويوران تصريح كرد: « چرا نميشود با صهيونيسم به عنوان نظام سياسي ناشي از تفكر صهيونيسيم كنار آمد، مشكل چيست؟ بايد پديده اسرائيل را خوب درك كنيم. بايد اسرائيل را بشناسيم و در چارچوب تحليل تاريخي در جامعهشناسي بايد ريشههاي آن را خوب شناسايي كنيم. بايد روند تكامل صهيونيسم را خوب درك كنيم. تفكر صهيونيسيم طبق چند افسانه برپا شده است از جمله سرزمين بدون ملت براي ملت بدون سرزمين.»
او اضافه كرد: « آيا فلسطيني سرزمين بدون ملت بوده است؟ جامعه فلسطين در حال حاضر نه ميليون نفر جمعيت دارد كه چهار ميليون نفر در داخل فلسطين و پنج ميليون نفر ديگر در بيش از 60 كشور هستند، آنها بايد چه كنند؟ آوارگي آنان از سال 1948 آغاز شده است و تقريبا 40 سال از آن ميگذرد. تكليف آنان معلوم نيست و جامعه بينالمللي براي حل اين مشكل قدمي برنداشته است.»
رويوران توضيح داد: « در فلسطين ملت مقاومي زندگي ميكند كه حاضر به شهيد شدن و جانفشاني است تا بگويند ما هستيم و حقمان را از دشمن ميگيريم. حال سرزمين بدون ملت براي ملتي بدون سرزمين در شق اول مردود است. همچنين براي ملت بدون سرزمين اساسا جامعه صهيونيسم يك ملت است. جريان صهيونيسيم هيچگاه در تعريف آكادميك شناخته نميشود.»
رويوران با بيان اينكه پايه دوم تفكر صهيونيستي وجود بازگشت به سرزمين موعود است، خاطرنشان كرد: « كوهي در فلسطين است كه مسلمانان به آن جبل الزيتون ميگويند. بعضي از مفسرين قرآن ميگويند نام اين كوه همان نامياست كه در قرآن به آن قسم خورده شده است و صهيونيسمها به آن جبلالصيهون ميگويند.»
كارشناس ارشد خاورميانه وزارت امور خارجه اضافه كرد: « بحث ديگر اين مطلب بازگشت مترغب است. اين نظام برچه مفاهمي ظالمانهاي نوشته شده كه قانون بازگشت به سرزمين فلسطين براي يهيوديان مشكلي ندارد ولي فلسطينيها اگر بخواهند به آنجا سفر كنند بايد يهودي شوند ولي يهوديان در هر كشوري تابعيت مضاعف ميگيرند.»
اين تحليلگر سياسي خاطرنشان كرد: « پايه سوم تفكر صهيونيسم اين است كه ملتشان برگزيده خداست. از نگاه صهيونيسيم جامعه دو دسته ميشود؛ جامعه برگزيده خدا كه صهيونيسيم بخشي از آن است و مقدس و تجاور به آن گناه بزرگي است و بقيه جوامع بشري جوامع پستي هستند كه اگر قرباني شوند، مشكلي وجود ندارد. اين نگاه مبناي فكري در نگاه صهيونيسم دارد. در خصوص بحث رفتار نيز پس از نخستين كنگره جنبش صهيونيسم كه در سال 1897 در سوئيس اتفاق افتاد، صهيونيسيم از همان ابتدا در ائتلاف با قدرت بينالمللي قرار گرفت و وعده دارفور نيز همبستگي و ترحم نسبت به جامعه يهودي بود.»
به گزارش خبرنگار ايسنا - منطقه خوزستان - وي گفت: « بايد بپرسيم چرا بهاي اشتباهات اروپا را بايد جامعه شرق بپردازد. بحث ديگر اين كه اسرائيل قائم به ذات نيست و بايد با قدرتهاي بينالمللي اتحاد و ائتلاف داشته باشد. اسرائيل زماني كه انگليس در راس قدرت بود نقش و وظايفي داشت و زماني كه آمريكا نيزدر بلوك غرب بود، باز هم نقش و وظايفي داشت. امكانات مستقيم 2/5 ميليارد دلاري آمريكا كه 2/3 ميليارد آن كمك نظامي به اسرائيل است به چه علت است؟ اگر فرض را اين بگيريم كه انگليس پدر ايدوئولوژيك اسرائيل است و آمريكا پدر خوانده اوست، چرا غرب از اسرائيل حمايت ميكند؟ اسرائيل همواره در قدرتهاي بزرگ نقش ائتلافي دارد. اسرائيل هرگاه متوجه شود منافع غرب در خطر است امنيت و آرامش منطقه را به هم ميزند و در اين صورت هيچ كشوري به استقلال خود نميتواند تكيه كند. قضيه در ايران فرق ميكند.»
رويوران يادآور شد: « اسرائيل نقشي از سوي كشورهاي استعمارگر و سلطهگر در منطقه دارد به همين دليل است كه منطقه آرامش ندارد. اسرائيل نماد تجاوز در منطقه است. اسرائيل و سازمان ملل هر مشكلي را كه پيش ميآيد به كشوري نسبت ميدهند و مشكلاتي را براي آن كشور به وجود ميآورند. ما در هيچ كنوانسيوني، حق دخالت در امورات كشورها را نداريم.»
وي با اشاره به اينكه عنصر محرك در منطقه اسرائيل است، عنوان كرد: « از سال 1982 كه لبنان اشغال شد مردم با رفتارهاي نادرست سازمان آزاديبخش فلسطين برخورد كردند و حزبالله بعد از 20 سال توانست در مقابل اسرائيل بايستد و آن را مجبور به عقبنشيني كند. حزبالله به عنوان تشكل شيعي متاثر از فرهنگ انقلاب اسلامي ايران، قيام و اسرائيل را مجبور به عقبنشيني كرد. كمكهاي آمريكا به اسرائل از سال 1948 تاكنون از مرز 150 ميليارد دلار هم گذشته است. اين كمكها به دليل نقش وظايفي برعهده گذاشته شده بر اسرائيل از سوي آمريكا است. اسرائيل استراتژي خود را در قالب استراتژي آمريكا تعريف ميكند و به عنوان يك تابع است. به عنوان مثال سوريه را به عنوان محور شرارت در آمريكا تعريف كرد. سپس آمريكا، سوريه را در اين محور قرار داد و در جهت تامين امنيت اسرائيل از آمريكا استفاده و قطعنامه 1952 در شوراي امنيت تصويب ميشود.»
وي يادآور شد: « در سال 1970 اولين راكتور از آمريكا به ايران به صورت مجاني داده شد ولي نظام حاكم نظام شاهنشاهي بود. حال چرا به كار پروندهسازي افتادهاند در واقع امنيت اسرائيل ايجاب ميكند و اسرائيل توانسته اين نقش را خوب ايفا كند. اساسا همگرايي كشورها منجر به افزايش قدرت نميشود. تئوري اخير رايس، وزير امور خارجي آمريكا، بحث هرجو مرج سازنده است. هرجو مرج سازنده آنها در ارتباط با ايران در چارچوبي با عنوان بازي بيليارد است يعني روي پرونده هستهاي فشار ميآورد و فرار سرمايه، فرار مغزها و مشكل بورس به وجود ميآورند. آنان ميخواهند كل خاورميانه يكدست شود پس بايد ساختارها دگرگون و همگرا شوند و در اتحاد ائتلاف با آمريكا باشند و حساسيت روي ايران، سوريه و لبنان است زيرا عناصر بهم ريختن طرح اين سه كشور هستند.»
وي اظهار داشت: « سرمقالهنويس روزنامهاي در اسرائيل اعلام كرده تا اواخر قرن 21 جمعيت جامعه فلسطين و يهود نزديك به هم ميشوند. ميگويد آيا ميتوانيم تحمل كنيم كه دولت دشمن بر ما تحميل شود. اين روزنامهنگار ميگويد اسرائيل بايد به هر كار غيراضافي دست بزند تا مشكل حل شود. اساسا جامعه صهيونيستي به سمت تند روي ميروند. اسرائيل اساسا دولت پادگاني است و يك جامعه مدني نيست.»
به گزارش خبرنگار ايسنا - منطقه خوزستان - كارشناس ارشد خاورميانه وزارت امور خارجه در پايان گفت: « اسرائيل به جهان اسلام به عنوان يك تهديد بالقوه نگاه ميكند و ميگويد پايههاي جهاد از قرآن حذف شود. به دليل امنيت ملي، اسرائيل از گروههاي خود به عنوان گروه فشار استفاده و امنيت منطقه را به خطر مياندازد. بحث حمله به اين كشورها از جمله ايران خوارك روزانه مطبوعات اسرائيل است.»
انتهاي پيام
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]