واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: استاد انتظامی یك مرد هزارساله است
گفتوگو با غزاله سلطانی درباره مستند «و آسمان آبی» غزاله سلطانی كارگردان جوانی است كه فیلم « و آسمان آبی» او این روزها بر پرده اكران است. این فیلم مستندی درباره بخش هایی از زندگی عزت الله انتظامی است با غزاله سلطانی درباره نحوه ساخت این فیلم گفت و گو كردیم. --- -چطور شد سراغ ساخت فیلمی درباره استاد انتظامی رفتید؟ نهال این فیلم حدود سه سال پیش كاشته شد. من جسارت كردم و این طرح كوتاه را نوشتم و بعد هم به آقای انتظامی نشان دادم. با هم در مورد طرح خیلی حرف زدیم. من آشنایی دوری با ایشان داشتم و بارها فیلمهایشان را دیده بودم و كتابهای درباره ایشان را خوانده بودم. خدا را شكر ایشان هم طرح را دوست داشتند و از آنجا كار كردن روی آرشیوها و مدارك و عكسهای قدیمی را آغاز كردیم. مداركی بود كه استاد 40 سال با وسواس زیاد آنها را جمع كرده بودند؛ دنیای عكس، روزنامه، نمایشنامه. مطالعه روی اینها همه كمك كرد كه ایشان را بهتر بشناسم. صدای خانواده و تئاترهای ایشان را كه روی ریلهای صوتی بود و خودشان هم فراموش كرده بودند پیدا كردیم و آنها را به سیدی تبدیل كردیم و برای اولین بار صدایی از تئاتر امیرارسلان در این كار استفاده شد. -هدف شما از ساخت این فیلم چه بود؟ به نظر من دیگر از فیلمهایی درباره زندگی كاری یك بازیگر اشباع شده بودیم و من خواستم بخش دیگری از زندگی او را بررسی كنم و به مخاطب نشان دهم؛ زاویههایی از زندگی یك هنرمند مردمی كه تا به حال ندیدهایم. همكارانش او را سر كار دیدهاند و دوستانش در جمع. در خلوت استاد چه میگذرد؟ استاد انتظامی به ما اجازه داده بودند كه وارد خلوتشان شویم و این اتفاق كوچكی نبود. من قصدم نشان دادن واقعیت زندگی استاد بود. به این نوع چیدمان در روایت هم با همفكری خانم مهاجر رسیدیم. هنر یك مقوله سلیقهای است و شاید اگر كس دیگری فیلم را میساخت حتماً با نگاه و سلیقه و زاویه دیگری این فیلم ساخته میشد. من با توجه به مطالعات و مستنداتی كه داشتم و میدیدم این شیوه را برای فیلم انتخاب كردم. -فیلمبرداری چطور پیش رفت؟ من ابتدا اتود زدم، با هندیكم فیلمبرداری كردیم، مقداری هم عكاسی انجام دادم. مقداری كه فیلمبرداری كردم مجبور شدم به كانادا برگردم و بعد دوباره كار را ادامه دادیم. از سوی دیگر به خاطر راشهای زیاد فیلم تدوین هم شش تا هفت ماه طول كشید. ما حدود 70، 80 ساعت فیلم داشتیم. طی صحبتها با خانم مهاجر و آقای قلیپور همه ما یك نگرانی خاصی داشتیم كه نكند فیلم در شأن استاد از آب درنیاید یا ایشان فیلم را نپسندند. ما داشتیم درباره یك اسطوره هزارساله فیلم میساختیم. همه تلاشم را كردم كه از خط قرمزهای این اسطوره بودن رد نشوم. -ساخت فیلم بلند ایده خودتان بود؟
زمانی كه سر تدوین بودیم به زمان 75 دقیقه رسیدیم برای فیلم. اما ایده اینكه فیلم 35 میلیمتری شود را آقای قلیپور تهیهكننده فیلم داشتند. البته شانس بزرگی برای من بود و این اتفاق باعث خوشبختی من است. -درباره حضور فیلم در جشنوارهها چه نظری دارید؟ فیلم در جشنواره فجر سه شب نمایش داده شد. یك بار هم در ونكوور نمایش دادیم؛ در برنامه بزرگداشت 70 سال فعالیت بازیگری استاد كه آنجا با استقبال كمنظیری مواجه شد. در جشنواره حقیقت هفته آینده هم در بخش مشاهیر و مفاخر نمایش میدهند. - برای شركت در جشنواره خارجی اقدامی نكردید؟ این فیلم صرفاً وجه كاری یك بازیگر نیست؛ گوشههایی از زندگی واقعی اوست و باید كسی او را بشناسد و فیلمهایش را دیده باشد تا فیلم برایش جذاب شود. حتماً برای یك مخاطب خارجی كه كارهای استاد را میشناسد جذابیتهایی دارد و اگر شرایطی برای جشنوارههای خارجی داشته باشیم از آن استقبال میكنیم. - در مورد این فیلم نكاتی مطرح شده مثلاً اینكه ناگفتههای زیادی درباره زندگی ایشان بوده كه در فیلم نیست. در این باره چه توضیحی دارید؟ من قصدم نشان دادن واقعیت زندگی استاد بود. به این نوع چیدمان در روایت هم با همفكری خانم مهاجر رسیدیم. هنر یك مقوله سلیقهای است و شاید اگر كس دیگری فیلم را میساخت حتماً با نگاه و سلیقه و زاویه دیگری این فیلم ساخته میشد. من با توجه به مطالعات و مستنداتی كه داشتم و میدیدم این شیوه را برای فیلم انتخاب كردم. سعی كردم نقاط عطف زندگیشان همان طور كه در كتاب گفته بودند یا از خودشان شنیده بودم در فیلم نمود داشته باشد مثلاً ورود به دانشگاه یا افتتاحیه تئاتر سنگلج. استفاده از صدای نمایشهای امیرارسلان و كرگدن كه همه اینها نقطههای عطف كاری ایشان هستند. به گمان من این نكات به تماشاگر كمك میكند بازیگر را بهتر بشناسد و برای شناخت بیشتر او سراغ آثار دیگر درباره او برود. -نظر خودشان درباره كار چه بود؟ خدا را شكر فیلم را دوست داشتند و با كار موافق بودند. اول هم شرطشان این بود كه كار را ببینند و اگر راضی نبودند پخش نشود.
-یك مستندساز چقدر باید به موضوعی كه دربارهاش فیلم میسازد نزدیك باشد؟ خیلی باید نزدیك باشد. من برای این كار تمام فیلمها را بارها دیدم، نقدها و نوشتههای مطبوعات را خواندم و كتاب درباره ایشان را نیز مطالعه كردم. با خود ایشان بسیار حرف زدم. در نهایت سعی كردم كاری كه درباره یك اسطوره میسازم، مورد پسند مخاطب قرار گیرد. -ساختن فیلمی درباره كسی كه آنقدر محبوب است دشوار بود؟ بله خیلی، درست مثل این بود كه بخواهیم درباره رستم كه اسطوره است فیلم بسازیم. هر كس رستمی در ذهن دارد و دوست دارد چیزی كه بر پرده میبیند به ذهنیتش نزدیك باشد. و كوچكترین خطایی ممكن است تصویر او را خراب كند. من نمیخواستم فقط زندگی كاری او را نشان دهم، قصدم نشان دادن بخشهایی بود كه مردم تا حالا ندیدهاند و قطعاً پشت زندگی شخصی هر هنرمندی نگاه اجتماعی و سیاسی هم وجود دارد. و تمام هدفم این بود كه چیزی بسازم كه واقعیت این اسطوره را از بین نبرم. -حرف آخر؟ من باز هم از صبوری و بزرگواری استاد انتظامی سپاسگزارم كه اگر نبود، این فیلم ساخته نمیشد؛ از مجید انتظامی كه با همه شرایط سخت آن روزها برای موسیقی این فیلم وقت گذاشت، از قاسم قلیپور كه همفكریهایش همیشه راهگشا بود، از مستانه مهاجر كه پر از انرژی همراه من بود و از فلور انتظامی كه با یك دنیا لطف و مهربانی میزبان ما بود مانلی فخریان / سینمای ما تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 482]