واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پیام آور ماشینی یا پیامبری از جنس مردم؟
پیام رسانی در دنیای امروز از طرق مختلف و با دستگاه ها و امکانات متفاوتی شکل می گیرد. شاید به جرات بتوان ادعا کرد که روش های پیام رسانی امروز بشر از روش هایی که در گذشته معمول بوده دقیق تر و مطمئن تر است. استفاده از ماشینهایی که در ارسال پیام ها نمی توانند دخل و تصرفی داشته باشند اطمینان را افزایش می دهد و خطا را به حداقل می رساند. اما آنجا که پای خود انسانها به میان می آید, پیام ها به سود آنها متمایل می شود و مفهوم جدیدی القا می گردد.سوال ما این است که آیا خداوند نمی توانست به جای پیامبرانی از جنس بشر, پیام آورانی ماشینی بفرستد و مطالبش را به وسیله آنان به مردم برساند. چه اشکالی داشت که خداوند در هر شهری بلندگوی بزرگی را طراحی می کرد و با صدای دلنشینی که مورد پسند مردم هم بود سخنان خود را به آنان القا می کرد؟ و یا اینکه موجوداتی رباط گونه را مسئول این کار پر اهمیت می نمود و این مسئولیت را به دوش آنان وامی نهاد؟آیا بهتر نبود که خداوند به جای صرف این همه هزینه, راه سعادت را برای مردم پست می کرد؟ آیا عاقلانه تر نبود که به جای فرستادن این همه نیروی انسانی, کتاب هدایت را به آدرس اینترنتی انسانها ارسال می نمود؟ پیامبران الگوهایی برای هدایتباید توجه داشت که وظیفه پیامبر, تنها یک ماشین پیام رسان نیست که اگر این چنین بود فرشتگان و یا ابزارهای پیشرفته الهی می توانستند جایگزین او شوند. بلکه پیامبر, یک رهبر آسمانی است که وظایف متعددی را بر عهده دارد.او هم پیام آور است و هم پیام رسان. هم معلم است و هم مبلغ. هم هدایتگر است و هم راهبر؛ و مهمتر از همه الگو و اسوه ای است که با عمل خود, فرآیند پیام رسانی و تبلیغیش را تکمیل می کند.به نظر شما آیا بدون الگو می توان مسیر دشوار تربیت را طی کرد؟ آیا تنها دستور العمل اجرایی برای تربیت و رشد و تکامل کافی است؟ آیا با خواندن کتاب آموزش هنرهای رزمی می توان رزمی کار شد؟ آیا بدون دیدن پاسکاری و دریبل فوتبالیستهای حرفه ای می توان فوتبال یاد گرفت؟ آیا می توان از روی کتاب و بدون شنیدن صدای استادان حرفه ای, خوانندگی کرد؟پس بنابراین باید گفت که برای تربیت و هدایت انسانها, فرستادن یک دستورالعمل خوب, کافی نیست, بلکه ضمیمه کردن یک الگوی شایسته به این دستور العمل بایسته, لازم و واجب است. الگویی که بتواند بر تن همان دستور العملها لباس عمل بپوشاند و آنها را عملیاتی نماید.به نظر شما آیا بدون الگو می توان مسیر دشوار تربیت را طی کرد؟ آیا تنها دستور العمل اجرایی برای تربیت و رشد و تکامل کافی است؟ آیا با خواندن کتاب آموزش هنرهای رزمی می توان رزمی کار شد؟ آیا بدون دیدن پاسکاری و دریبل فوتبالیستهای حرفه ای می توان فوتبال یاد گرفت؟ آیا می توان از روی کتاب و بدون شنیدن صدای استادان حرفه ای, خوانندگی کرد؟خداوند نیز به همراه کتابهای آسمانی پیامبرانی را پیوست کرده است تا هم به بیانگری کتاب سعادت بپردازند و هم الگوی تمام عیار آموزه هایش باشند.
خلاصه اینکه برای هدایت و تربیت بشر حداقل دو عامل لازم است. اول دستورالعملی که راه را نشان دهد و دوم الگویی که راهنمایی کند و آن دستورالعملها را عملیاتی نماید.چرا پیامبران باید از جنس پیروانشان باشند؟ممکن است شما بگویید: ما هم قبول داریم که برای تربیت, وجود الگوی شایسته لازم و ضروری است. اما چه کسی گفته که این الگو حتما باید از جنس بشر باشد. چه اشکالی داشت اگر الگویی رباط گونه از آسمان می آمد و همانند سی دی های آموزشی راه کمال را به ما می آموخت. باید توجه داشت که این سوال به شکل دیگری در دوران بسیاری از پیامبران خدا مطرح شده است و آن قدر هم که ظاهرش نشان می دهد جدید و تازه نیست. قرآن می فرماید:فَقَالَ الْمَلَؤُاْ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكمُْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْكُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَئكَةً.(سوره مومنون, آیه 24) جمعیّت اشرافى (و مغرور) از قوم نوح كه كافر بودند گفتند: «این مرد جز بشرى همچون شما نیست كه مى خواهد بر شما برترى جوید! اگر خدا مى خواست (پیامبرى بفرستد) فرشتگانى نازل مى كرد.»فرشتگان در دید مردم آن روز, موجوداتی خارق العاده و با کارایی های عجیب و غریب بوده اند. درست مثل آدم فضایی ها در ذهن بشر امروز. همانطور که برخی از مردم دنیای امروز در ذهن خود برای آدم فضایی ها و موجودات این چنینی, توانی فوق العاده و نیرویی تخیلی قائلند, مردم آن دوران نیز فرشتگان را این چنین می پنداشتند و در ذهن خود برای آنان تصورات و تخیلات مختلفی را می پروراندند.الگوی این چنینی به جای آنکه هدایت کند, مسیر خطاکاری و گناه را هموار خواهد کرد. زیرا مردم با دیدن چنین موجودی خواهند گفت که او اگر شرایط و احساسات ما را داشت, مسلما یا مثل ما بود و یا بدتر از ما! از سوى دیگر رهبر باید همه دردها، نیازها و خواسته هاى مردم خود را به خوبى درک كند تا براى درمان و پاسخگویى آنها آماده باشد. اما خداوند چنین پاسخ می دهد که:قُلْ لَوْ كانَ فِی الْأَرْضِ مَلائِكَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنا عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَكاً رَسُولاً. (سوره اسراء, آیه 95)حتى اگر در روى زمین فرشتگانى بودند كه با آرامش گام مى زدند، ما از آسمان فرشته اى را به عنوان پیامبر بر آنها نازل مى كردیم.یعنى همواره پیامبر و رهبر باید از جنس پیروانش باشد. انسان براى انسانها پیامبری کند و فرشته براى فرشتگان. چرا که الگو هنگامی در باور مخاطبانش می نشیند که از جنس خود آنها باشد و مشکلات و سختی های آنان را درک کند.پاكى فرشته اى كه نه شهوت جنسى دارد و نه نیاز به مسكن و لباس و غذا, چگونه می تواند سر مشقی برای انسان ها باشد؟ موجودی که هیچ یک از غرایز انسانی را دارا نیست و با هیچکدام آنها دست و پنجه نرم نکرده, چگونه می تواند الگوی دیگران قرار گیرد؟ آیا چنین الگو و اسوه ای باور کردنی و قابل پذیرش انسانها خواهد بود؟مردم با ارائه چنین الگویی دادشان به آسمان خواهد رفت که خدایا! او از دل ما خبر ندارد و نمى داند چه طوفانهایى بر اثر شهوت و غضب در روح ما جریان دارد. الگوی این چنینی به جای آنکه هدایت کند, مسیر خطاکاری و گناه را هموار خواهد کرد. زیرا مردم با دیدن چنین موجودی خواهند گفت که او اگر شرایط و احساسات ما را داشت, مسلما یا مثل ما بود و یا بدتر از ما! از سوى دیگر رهبر باید همه دردها، نیازها و خواسته هاى مردم خود را به خوبى درک كند تا براى درمان و پاسخگویى آنها آماده باشد. پس چه نیکو است که خداوند پیامبرانش را از جنس خود انسانها و با همان علایق و احساسات انتخاب کند. پیامبرانی که همانند دیگران گرسنه می شوند و غذا می خورند.(سوره انبیاء, آیه 8) ازدواج می کنند و فرزند دار می شوند. (سوره رعد, آیه 38) با همان زبان مردمانشان سخن می گویند(سوره ابراهیم, آیه 4) و خلاصه فردی از میان خود آنها هستند. سید مصطفی بهشتی – گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]