واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در گفتو گو با مهدی مظفری ساوجیآنکه غربال به دست دارد از عقب کاروان میآید...
طبیعتا شعر مثل هر موجود زنده دیگری در حال رشد و دگردیسی است. سنگ نیست که ثابت باشد همه تغییرات و تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... در شعر تاثیر میگذارند.بسته به جامعهای که شاعر در آن زندگی میکند حال و هوای شعر نیز عوض میشود و مشمول تغییر و تبدیل میشود.شاعری که توجه به محتوا را در صدر کارهای خود قرار داد، اگرچه از فرم نیز غافل نبود، در واقع فرم از شاعر غافل نبود و نباید هم باشد. شعر فرا و ورای فرم اتفاق میافتد و در واقع این فرم است که با شعرزاده میشود نه شعر با فرم.شعر سپید ما در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟شعر سپید سرگذشت پر فراز و نشیبی داشته و تقریبا از سال 1330 که شاملو اولین مجموعه شعر سپید را با عنوان« قطعنامه » منتشر کرد تا امروز به ندرت شاعرانی ظهور کردهاند که توانسته باشند به جایگاهی در این عرصه دست پیدا کنند و به اصطلاح حرفی برای گفتن داشتهباشند. بیشتر شعرهایی که امروز در قالب سپید گفته میشود فقط پوستهای از شعر را با خود یدک میکشند و خالی از هر نوع شاعرانگی و جاذبهای است. غالب واژههایی که شاعران استفاده میکنند، انرژی خود را از دست دادهاند و برای استفاده مجدد باید شارژ شوند، و گرنه باتری خالی هیچ چراغی را روشن نمیکند.با توجه به اینکه معتقدید تعداد چهرههای شاخص شعر سپید محدود است، میتوانید آنها را نام ببرید؟از شاملو که بگذریم، به چهرهها و صداهایی نظیر مفتون امینی و شمس لنگرودی و حافظ موسوی و عباس صفاری و یکی دو چهره دیگر میرسیم. هر کدام از اینها راه خود را رفتهاند و تجربههای تازهای به تجربههای پیشین افزودهاند و در واقع راه آیندگان را هموار کردهاند. شاید یکی از دلایلی که این شاعران را عاقبت به خیر کرد و سرنوشت روشنی برای شعرشان رقم زد فاصله گرفتن آنها از بازیهای فرمی رایج و مزمنی بود که در این چند دهه همواره گریبان شعر و شاعران را گرفته است و به بیراهه کشانده و حکایت کعبه و ترکستان را به یادآورده و پیش کشیده.البته شعر سپید در دهه 80 جان دوبارهای گرفته و به دست شاعران تازه نفسی که آمده بودند جلای دیگری خورد و جلوههای دیگری از خود را نمایان کرد. تا پیش از آن به خصوص در دهه 70 شاعران سپیدسرا بیشتر از منظر فرم به شعر مینگریستند و به اصطلاح فرمالیست بودند. در دهه 80 اما شعر سپید دگردیس شد و به محتوا اهمیت بیشتری داد. البته این به آن معنا نیست که شاعران نباید به فرم توجه کنند، بلکه فرم باید به اقتضا و اقتضای شعر بیاید نه شعر به اقتضا و اقتضای فرم شاعر باید واژهها را از شعر پر کند، نه شعر را از واژهها.پس شعر دهه 80 باید چهرههای شاخص و تغییرات عمدهای در خود داشته باشد.طبیعتا شعر مثل هر موجود زنده دیگری در حال رشد و دگردیسی است. سنگ نیست که ثابت باشد همه تغییرات و تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... در شعر تاثیر میگذارند. بسته به جامعهای که شاعر در آن زندگی میکند حال و هوای شعر نیز عوض میشود و مشمول تغییر و تبدیل میشود. در دهه 80 شاعران دریافتند که توجه بیش از حد به فرم شعر را به بیراهه کشانده و شاعران از جاهایی سردرآوردهاند که فرسنگها با آنچه تحت عنوان شعر از آن یاد میشود فاصله دارد. ناگزیر دست به کار تغییر و تحول شدند و هر کدام به سهم خود در این دگرگونی نقش داشتند. البته نسلی که در پی آمده بود سهم بیشتری را در این تبدیل داشت. نسلی که بیشتر هم به آن اشاره شد مثلا چهرهای مثل گروس عبدالملکیان در این دهه ظهور کرد. شاعری که توجه به محتوا را در صدر کارهای خود قرار داد، اگرچه از فرم نیز غافل نبود، در واقع فرم از شاعر غافل نبود و نباید هم باشد. شعر فرا و ورای فرم اتفاق میافتد و در واقع این فرم است که با شعر زاده میشود نه شعر با فرم. نکتهای که شاعران دهه 70 از آن غافل بودند و همه چیز را در فرم میدیدند. راستی تا یادم نرفته به یک شاعر خوب دیگر در حوزه شعر سپید اشاره کنم و آن رضا صفریان است با مجموعه «بصیرت سایهها».پس هنوز هم میتوان به شعر سپید و آینده آن امید بست؟میدانید که در شعر سپید ما با وزن مواجه نیستیم اگر چه این نوع شعر از مولفهها و نشانههای موسیقی بیبهره نیست. به هر حال وقتی شاعر عروض و قافیه را از شعر میگیرد باید چیزی که جایگزین آن میکند آنقدر چشمگیر باشد که مخاطب را جذب خود کند و به اصطلاح پس نزند. یعنی باید وقتی مخاطب با آن روبهرو میشود احساس کمبود نکند.میشود گفت در شعر سپید فرم از اهمیت خاصی برخوردار است، این فرم چگونه شکل میگیرد؟این سوال هم دقیقا مثل همان پرسش تکراری « شعر چیست» است. میتوان گفت طی یک فرآیند ساده شکل میگیرد یا طی یک فرآیند پیچیده. اینها دردی را درمان نمیکند و نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه مشکل تازهای به مشکلات قبلی میافزاید اصلا فرم چیزی نیست که مراحل شکل گیری آن مشخص باشد. هر اثری فرم خاص خود را دارد فرم با اثر پدید میآید اینطور نیست که ما از قبل تصمیم بگیریم که اثرمان را در فرم خاصی به وجود آوریم فرم خود به خود شکل میگیرد. در غیر این صورت اثر ناقص الخلقه به دنیا میآید، کما اینکه بسیاری از شعرهایی که در دهه هفتاد پدید آمدند این گرفتاری را داشتند. یا کور بودند، یا کر بودند، یا دست و پا نداشتند یا عقب افتاده و منگل بودند.فرم چیزی جدا از شعر نیست فرم و محتوا باید چنان درهم تنیده شوند که قابل تمیز و تفکیک نباشند.بسیاری گمان میکنند سرودن شعر سپید کار چندان دشواری نیست...!اتفاقا سرودن این نوع شعر بسیار هم دشوار است. حتی شاید دشوارتر از سرودن همه گونههای شعری.برای اینکه دست شعر سپید از همه انواع عرضها خالی است نه وزن و قافیهای در کار است و نه به شکل قدیم میتوان از ارائهها و پیرایههایی که شعر کلاسیک از آنها بهره میبرد استفاده کند. همه چیز بسته به خود شاعر دارد البته مسئله این است که یک اثر به مرحله و مرتبه شعر و شاعرانگی برسد که خب این خیلی دشوار و دور از دسترس است. به خصوص در شعر سپید به ندرت این اتفاق میافتد صرف کنار هم چیدن کلمات و حل کردن جدول کلمات متقاطع شعر اتفاق نمیافتد شعر فرار است مثل عطر تا در آن را باز کنی پریده است. واقعاً نیاز به اکسیر دارد.تا آن اکسیر حاصل نشود نمیتوان کلمات را از پوسته مسین شان در آورد و بدل به طلا کرد همان اتفاقی که در شعر سعدی افتاده:گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد/ اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدمو رسیدن به آن تا اکسیر در دست شاعری نباشد، هیچ کلمه و کلامی به مرتبه آن نمیرسد آن چیزی نیست که بشود آن را تعریف کرد حال و حالت خاصی است که نه فقط در شعر که در هر چیزی که به زیبایی میرسد میتوان سراغ گرفت.شاهد آن نیست که مویی و میانی داردبنده طلعت آنیم که آنی دارد«سایهام را بر دیوار جا گذاشتهام» نیز عنوان آخرین مجموعه شعر مهدی مظفری ساوجی است که به زودی از سوی نشر چشمه روانه بازار کتاب خواهد شد.این مجموعه حدود 60 شعر سپید از این شاعر را در خود جای داده است.شعرهای این مجموعه به لحاظ محتوا از جامعه و مسائل محیط پیرامون حرف میزند.زینب مرتضاییفرتهیه و تنظیم: مهسا رضایی _ ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 510]