واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيامكهاي خواندني • شادي بهانهايست براي زندگي، زندگي پر بهانهاي را برايت آرزومندم !• تو حوضي كه ماهي نباشه قورباغه سالاره! چاكرتيم سالار !!!• اگه نصف دنيارو بهم بدن قبول نميكنم، آخه ميترسم تو توي نصف ديگه باشي!• عزي zم iلا ve يو !! از بس دوست دارم قاطي كردم!!!• اگر بوي گلي را دوست نداري شاخههايش را نشكن...• (امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف) ما از همه شما آگاهيم و چيزي از احوال شما بر ما پوشيده نميماند.• (امام حسين(ع) فرمودند) كسي كه تو را دوست دارد، از تو انتقاد ميكند و كسي كه با تو دشمني دارد، از تو تعريف و تمجيد ميكند.• (امام حسين(ع) فرمودند) كسي كه بخواهد از راه گناه به مقصدي برسد، ديرتر به آرزويش ميرسد و زودتر به آنچه ميرسد گرفتار ميشود.• يارو چربي داشته ميره دكتر، دكتر ميگه روزي 4 كيلومتر بدو. بعد يه هفته زنگ ميزنه به دكتره ميگه: دكتر رسيدم لب مرز حالا چي كار كنم؟!!!• به يارو ميگن يه موجود نام ببر! ميگه: يخ! ميگن يخ كه موجود نيست! ميگه: پس همه جا نوشتن يخ موجود است!!!• يارو سرشو بدون آب با شامپو ميشسته بهش ميگن چرا آب نميريزي ميگه آخه روش نوشته مخصوص موهاي خشك.• يارو سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته: ظرفيت 12 نفر. با خودش ميگه: عجب بدبختيهها! حالا 11 نفر ديگه از كجا بيارم؟!• قلمراد ميخواسته بره خواستگاري، ديرش شده بود حواسش پرت ميشه شلوارش رو پشت و رو ميپوشه و با عجله ميدوه تو خيابون، يهو يك ماشين مياد ميزنه بهش. رانندهه مياد بالا سرش، ميگه: طوريت كه نشده؟ قلمراد يك نگاه به سرتاپاش ميكنه، چشمش ميافته به شلوارش، ميگه: چي طوري نشده، زدي حسابي پيچونديمون!• پسره زمين ميخوره، براي اينكه سه نشه تا خونه سينه خيز ميره!• يارو ميره شكار خرگوش، صداي هويج درمياره!• قلمراد با ماشين ميره تو دره، بهش ميگن: چي شده بابا؟ چرا افتادي تو دره؟ ميگه: ما داشتيم تو جاده با ماشين ميرفتيم، هي جاده پيچيد، من پيچيدم، دوباره جاده پيچيد، باز من پيچيدم، يهو جاده پيچيد،من نپيچيدم!• مرده و زنش دعواشون شده بوده، با هم حرف نميزدند. زن وقتي شب ميره بخوابه،يك يادداشت براي شوهرش ميگذاره كه: منو فردا ساعت 6 بيدار كن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا ميشه، شوهرش براش يك يادداشت گذاشته كه: پاشو ساعت شيشه!• يارو از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: منم تازه رسيدم!• يه جايي جشن بوده، يارو همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد! شمارو كي دعوت كرده؟ يارو ميگه: من از خونواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد اينجا جشن تولده!• دو نفر ميرن رستوران كلاس بالا، دو تا كوكا سفارش ميدند، بعد هم يكي يك ساندويچ از كيفشون درميارند، شروع ميكنند به خوردن. گارسونه مياد ميگه: ببخشيد، شما نميتونيد اينجا ساندويچ خودتونو بخوريد. دو نفر يك نگاهي به هم ميكنند، ساندويچاشونو با هم عوض ميكنند!• يارو زنگ ميزند خونه دوستش، باباي طرف گوشي رو برميداره، هول ميشه ميگه: ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقيقه.• غضنفر يه تيكه يخو گرفته بوده بالا داشته خيلي متفكرانه بهش نگاه ميكرده. رفيقش ازش ميپرسه: چي رو نگاه ميكني؟ غضنفر ميگه: ازش آب ميچكه ولي معلوم نيست كجاش سوراخه!!!!! • يك روز قلمراد سوار نيسان بوده ميزنه به يك ماكسيما راننده ماكسيما ميگه آقا چيكار كردي ماشينو دربه داغون كردي قلمراد ميگه چه خبرته پولشو ميدم مگه پرايده!!!!!!!!!!!!• يارو هميشه لباس مشكي ميپوشيده دوستانش ميگن چرا هميشه مشكي ميپوشي؟ ميگه اخه من ختم روزگارم!!!!!!!!!!!• يه روز به مراد ميگن: اونايي كه زن ذليل هستن بيان سمت چپ بقيه برن سمت راست. همه ميرن سمت چپ فقط يكي نميره. بهش ميگن تو چرا نميري اونور؟ ميگه خانومم گفته از جات تكون نخور!!!!!!!!!!• غضنفر ميره كولر بخره فروشنده ميگه: آبي باشه؟ غضنفر ميگه نه اگر قرمزشو دارين بديد؟!!!!!• سه تا خسيس با هم مسابقه ميدن هر كي سرشو زودتر از آب بيرون آورد بايد بقيهرو پيتزا مهمون كنه... هر 3تاشون ميميرن.• اسمتورو سنگ نوشتم پاك شد. اسمتورو هوا نوشتم محو شد. اسمتورو قلبم نوشتم سكته كردم.• يه يارو با كليد گوششو تميز ميكنه گردنش قفل ميشه.• يارو با 206 مسافركشي ميكرده، 5نفر سوار كرده بوده، با سرعت تمام ميرفته، اولي ميگه: آقا خيلي داري تند ميريا. راننده ميگه: تا حالا 206 داشتي؟ يارو ميگه: نه، راننده ميگه: پس ساكت شو. دومي ميگه: آقا خيلي خيلي داري تند ميريا، باز راننده ميپرسد تا حالا 206 داشتي ؟ اونم ميگه: نه، باز راننده ميگه: پس تو هم ساكت شو. همين جوري ميگفتن كه خيلي تند ميري و اينا، تا اينكه پنجمي ميگه آقا زيادي داري تند ميريها!!! راننده ميپرسه: تا حالا 206 داشتي؟ ميگه: آره... ميگه: پس بگو ترمزش كجاس؟!!• معلم به دانش آموز ميگه: پنج تا حيوان درنده نام ببر ميگه: دو تا ببر 3تا شير!!!• يك نفر فيلم جنگي ميديده، تموم كه ميشه سينه خيز ميره تلويزيونو خاموش كنه.• به كم نورترين ستارهها قانع باش، چرا كه چشم همه به سوي پرنورترين ستارههاست.• نه از قايق نه از قايق مينويسم، نه از زخم شقايق مينويسم، به ياد لحظههاي با تو بودن ، به ياد آن دقايق مينويسم...• محبوبترين فرد كسي است كه هم خود با نشاط است هم به ديگران نشاط ميبخشد...• در تنور عاشقي سرد مكن، در مقام عشق نامردي مكن، حرف مردي ميزني مردانه باش، در سراي عاشقي افسانه باش...• سكوت يعني يه حرف كه رو دلمه، يه اسم كه رو لبمه، يه شرم كه تو چشمامه و يه آرزو كه تو قلبمه، سكوت يعني...• اين اساماس رو ميفرستم براي همه خوبها كه سخت مشغول شطرنج زندگي هستند و نميدونند كه ما، مات رفاقتشون هستيم...• ناتوانترين آدميان، آناني هستند كه نيروي بدني خويش را به رخ ديگران ميكشند...• صدها راه براي پند و اندرز دادن وجود دارد اما بيشتر بدترين گونه آن، كه همان روز است گفتن است را برميگزينيم...• نتيجهگيري زود پس از رخدادهاي مهم زندگي از بيخردي است...• كسي كه چند آرزوي درهم ورهم دارد به هيچ كدام از آنها نميرسد مگر آنكه با ارزشترين آنها را انتخاب كند و آن را هدف نهايي خويش سازد..• اگر شيفته كارت نباشي، روانت بيمار ميشود و در نهايت پيكرت از پاي در خواهد آمد.• آيا از بخشندگي و مهرباني كه نخستين حالات خداوند است، در ما نشاني هست؟• با ولخرجي تنها مال نميرود، زمان ارزشش فراتر است، و آن هم نابود ميشود.• شهامت گله، ناشي از چوپان بيدار است...• جز توكل بر خدا سرمايهاي در كار نيست، هر كه را باشد توكل، كار او دشوار نيست...• در ميان دستهايت عشق پيدا ميشود، زير باران نگاهت نسترن وا ميشود با عبور واژه از گوشه لبهاي تو، مهربانيهاي قلب تو خوب معنا ميشود...• بارون رو دوست دارم هنوز، چون تورا يادم مياره، حس ميكنم پيش مني، وقتي كه بارون ميباره.• تا کور نگشته ديدگانم تو بيا، تا مور نخورده استخوانم تو بيا، گر آمدي و نديدي از من چيزي، از بهر تماشاي مزارم تو بيا.• خدايا شاهد تنهاييام باش، بين غمها تنها ناجيام باش، پر پرواز من ديريست بسته، تو بگشا ودر آزاديام باش، اسير موجهاي تند خشمم، تو آرام دل درياييام باش.• ز غمت پير شدم زوق شكفتن ندارم، بخدا دوست دارم جرات گفتن ندارم!• زيباترين معني دنيا لبخند يه دوسته كه بيصدا بهت ميگه به يادتم.• وقتي پير ميشي، ممكنه موهاتو از دست بدي يا امكان داره دندونهات خراب بشه و از دست بره، ولي زيباييت رو از دست نميدي، چون آدم چيزي رو كه نداره، هيچوقت از دست نميده!!!• مادره به بچش ميگه: ميدونم موهاي خواهرت رو كشيدي شيطونه گولت زده. بچه هم ميگه: آره ولي لگدي كه تو دلش زدم ابتكار خودم بود!!!• موج اگر ميدونست كه ساحل هيچ وقت دستشو نميگيره هرگز نفس نفس نميزد براي رسيدن...• يه پيرزن خودشو تو آينه ميبينه ميگه آينه هم آينههاي قديم!• شاعر اول: قصيدهاي سرودهام كه وصيت كردهام تا زندهام چاپ نشود. شاعر دوم: خداوند به شما عمر نوح بدهد!• يه روز يكي دست و پا ميزنه و ميگه: نون بدين... نون بدين.... ميارن بهش ميدن ميخوره ميگه: اخيش! آب تو گلوم گير كرده بود!• به يكي ميگن با اداره جمله بساز ميگه: ... داره بارون ميباره.• يه كانگوروبچش گم ميشه زنگ ميزنه به پليس، ميگه آقاي پليس جيبمو زدند!• پليس به غضنفر: اينجا ماهيگيري قدغنه!!! غضنفر: ولي اينجا تابلو نزدين!!! پليس: نزديم كه نزديم، زود باش از بالاي اون آكواريوم بيا پايين!!!!• مثل خورشيد باش تا اگر بخواهي بر كسي نتابي نتواني.• پازل دل يكي رو بهم ريختن هنر نيست.... هر وقت با تيكههاي شكسته دل يك نفر، يك پازل جديد براش ساختي هنر كردي.• مغزهاي بزرگ، در خصوص ايدهها صحبت ميكنند مغزهاي متوسط، در مورد حوادث بحث ميكنند مغزهاي كوچك، درباره مردم بحث ميكنند.• وقتي گلدون خونمون شكست!! پدرم گفت: قسمت اين بود... مادرم گفت: حيف شد... خواهرم گفت: قشنگ بود... داداشم گفت: كاش دوتا داشتيم... اما وقتي دل من شكست كسي به فكرش نبود.• آنچه ما بكاريم درو ميكنيم و سرنوشت ما را به جزاي كارهايمان خواهد رسانيد. (اپيكوس فيلسوف)• انسان فرزند كار و زحمت خويش است. (داروين)• اي برادر تو همان انديشهاي... ما بقي را استخوان و ريشهاي. (مولانا)• اشخاص بزرگ و با همت به كوه مانند، هر چه به ايشان نزديك شوي عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود و مردم پست و دون همانند سراب مانند كه چون كمي به آنان نزديك شوي به زودي پستي و ناچيزي خود را بر تو آشكار سازند. (گوته)• هرچي هستي همون باش و هرچي نيستي نگو كاش!منبع: نشريه آيينه زندگي،شماره 95/س
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]