تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804750638




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به مناسبت روز فردوسي/فردوسي شاعر بلند آوازه پارسي گوي ايراني


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: به مناسبت روز فردوسي/فردوسي شاعر بلند آوازه پارسي گوي ايراني
مشهد - خبرگزاري مهر: حكيم ابوالقاسم حسن بن علي طوسي معروف به فردوسي، شاعر حماسه ‌سراي ايراني و سراينده شاهنامه فردوسي مشهورترين اثر حماسي فارسي و طولاني‌ترين منظومه به زبان فارسي تا زمان خود بوده‌ است.

به گزارش خبر نگار مهر در مشهد در مورد زندگي فردوسي افسانه‌هاي فراواني وجود دارد كه وجود اين افسانه ها در دوره هاي مختلف دلايل مختلفي دارد.

يكي اينكه به علت محبوب نبودن فردوسي در دستگاه قدرت به دليل شيعه بودنش، در قرن‌هاي اول پس از پايان عمرش كمتر در مورد او نوشته شده‌است، و ديگر اينكه به علت محبوب بودن اشعارش در بين مردم عادي، شاهنامه‌خوان‌ها مجبور شده‌اند براي زندگي او كه مورد پرسش‌هاي كنجكاوانه مردم قرار داشته ‌است، داستان‌هايي سرهم كنند.

تولد
بنا به نظر پژوهشگران امروزي، فردوسي در حدود سال ۳۱۹ هجري شمسي در روستاي باژ در نزديكي طوس در خراسان متولد شد.

استدلالي كه منجر به استنباط سال ۳۱۹ شده ‌است شعري است كه محققان بيت آخر آن را مربوط به دوران به قدرت رسيدن سلطان محمود غزنوي در سال ۳۷۵ شمسي مي‌دانند و از اين كه فردوسي در سال ۳۷۵ پنجاه و هشت ساله بوده‌ است نتيجه مي‌گيرند او در حدود سال ۳۱۹ متولد شده ‌است.

تولد فردوسي را نظامي عروضي كه اولين كسي است كه دربارهٔ فردوسي نوشته ‌است، در 10 "باز" نوشته ‌است كه معرب "پاژ" است. منابع جديدتر به روستاهاي "شاداب" و "رزان" نيز اشاره كرده‌اند كه محققان امروزي اين ادعاها را قابل اعتنا نمي‌دانند. پاژ امروزه در استان خراسان و در ۱۵ كيلومتري شمال مشهد قرار دارد.

نام او را منابع قديمي‌تر از جمله عجايب المخلوقات و تاريخ گزيده (اثر حمدالله مستوفي) "حسن" نوشته‌اند و منابع جديدتر از جمله مقدمهٔ بايسنغري (كه اكثر محققان آن را بي‌ارزش مي‌دانند و محمدتقي بهار مطالبش را "لاطايلات بي‌بنياد" خوانده‌است) و منابعي كه از آن مقدمه نقل شده‌است، "منصور". نام پدرش نيز در تاريخ گزيده و يك منبع قديمي ديگر "علي" ذكر شده‌ است. محمد امين رياحي از فردوسي ‌شناسان معاصر، نام "حسن بن علي" را به خاطر شيعه بودن فردوسي مناسب دانسته و تاييد كرده‌ است.

منابع كم‌ارزش‌تر نام‌هاي ديگري نيز براي پدر فردوسي ذكر كرده‌اند: "مولانا احمد بن مولانا فرخ" (مقدمهٔ بايسنغري)، "فخرالدين احمد" (هفت اقليم)، "فخرالدين احمد بن حكيم مولانا" (مجالس المؤمنين و مجمع الفصحا)، و "حسن اسحق شرفشاه" (تذكرة الشعراء). تئودور نولد نيز در كتاب حماسه ملي ايران در رد نام "فخرالدين" نوشته‌ است كه اعطاي لقب‌هايي كه به "الدين" پايان مي‌يافته‌اند در زمان بلوغ فردوسي مرسوم شده ‌است و مخصوص به "اميران مقتدر" بوده ‌است و در نتيجه اين كه پدر فردوسي چنين لقبي داشته بوده باشد را ناممكن مي‌داند.

كودكي و تحصيل
پدر فردوسي دهقان بود كه در آن زمان به معني ايراني ‌تبار و نيز به معني صاحب ده بوده ‌است (رياحي ۱۳۸۰، ص ۷۲) كه مي‌توان از آن نتيجه گرفت زندگي نسبتا مرفهي داشته ‌است. در نتيجه خانواده فردوسي احتمالا در كودكي مشكل مالي نداشته‌ است و نيز تحصيلات مناسبي كرده‌ است. بر اساس شواهد موجود از شاهنامه مي‌توان نتيجه گرفت كه او جدا از زبان فارسي دري به زبان‌هاي عربي و پهلوي نيز آشنا بوده‌ است. به نظر مي‌رسد كه فردوسي با فلسفهٔ يوناني نيز آشنايي داشته ‌است.

جواني و شاعري
كودكي و جواني فردوسي در دوران سامانيان بوده ‌است. سامانيان از حاميان مهم ادبيات فارسي بودند.

با وجود اين كه سرودن شاهنامه را بر اساس شاهنامه ابومنصوري از حدود چهل سالگي فردوسي مي ‌دانند، با توجه به توانايي فردوسي در شعر فارسي نتيجه گرفته‌اند كه در دوران جواني نيز شعر مي‌گفته ‌است و احتمالا سرودن بخش‌هايي از شاهنامه را در همان زمان و بر اساس داستان‌هاي اساطيري كهني كه در ادبيات شفاهي مردم وجود داشته‌، شروع كرده ‌است.

اين حدس مي‌تواند يكي از دلايل تفاوت‌هاي زياد نسخه‌هاي خطي شاهنامه باشد، به اين شكل كه نسخه‌هايي قديمي‌تري از اين داستان‌هاي مستقل منبع كاتبان شده باشد. از جمله داستان‌هايي كه حدس مي‌زنند در دوران جواني وي گفته شده باشد داستان‌هاي بيژن و منيژه، رستم و اسفنديار، رستم و سهراب، داستان اكوان ديو، و داستان سياوش است.

فردوسي پس از اطلاع از مرگ دقيقي و ناتمام ماندن گشتاسب ‌نامه اش (كه به ظهور زرتشت مي‌پردازد) به وجود شاهنامه ابومنصوري كه به نثر بوده ‌است و منبع دقيقي در سرودن گشتاسب‌نامه بوده ‌است پي برد و به دنبال آن به بخارا پايتخت سامانيان رفت تا كتاب را پيدا كرده و بقيهٔ آن را به نظم در آورد. (سيد حسن تقي‌زاده حدس زده‌است كه فردوسي به غزنه كه پايتخت غزنويان است رفته باشد كه با توجه به تاريخ به قدرت رسيدن غزنويان كه بعد از شروع كار اصلي شاهنامه بوده‌است، رد شده ‌است.) فردوسي در اين سفر شاهنامه ابومنصوري را نيافت ولي در بازگشت به طوس، اميرك منصور (كه از دوستان فردوسي بوده‌است و شاهنامهٔ ابومنصوري به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق جمع‌آوري و نوشته شده بود) كتاب را در اختيار فردوسي قرار داد و قول داد در سرودن شاهنامه از او حمايت كند.

سرودن شاهنامه
مقاله اصلي: شاهنامهٔ فردوسي

شاهنامه مهمترين اثر فردوسي و يكي از بزرگ ترين آثار ادبيات كهن فارسي است.

فردوسي براي سرودن اين كتاب در حدود پانزده سال بر اساس شاهنامه ابومنصوري كار كرد و آن را در سال ۳۷۲ شمسي پايان داد. فردوسي از آنجا كه به قول خودش هيچ پادشاهي را سزاوار هديه كردن كتابش نديد (نديدم كسي كش سزاوار بود)، مدتي آن را مخفي نگه داشت و در اين مدت بخش‌هاي ديگري نيز به مرور به شاهنامه افزود.

پس از حدود 10 سال (در حدود سال ۳۸۲ هجري شمسي در سن 65 سالگي) فردوسي كه فقير شده بود و فرزندش را نيز از دست داده بود، تصميم گرفت كه كتابش را به سلطان محمود تقديم كند از اين رو تدوين جديدي از شاهنامه را شروع كرد و اشاره ‌هايي را كه به حاميان و دوستان سابقش شده بود با وصف و مدح سلطان محمود و اطرافيانش جايگزين كرد.

تدوين دوم در سال ۳۸۸ هجري شمسي پايان يافت (به حدس تقي‌زاده در سال ۳۸۹) كه بين 50 هزار و 60 هزار بيت داشت. فردوسي آن را در شش يا هفت جلد براي سلطان محمود فرستاد.

به گفته خود فردوسي سلطان محمود به شاهنامه نگاه هم نكرد و پاداشي را كه مورد انتظار فردوسي بود برايش نفرستاد. از اين واقعه تا پايان عمر، فردوسي بخش‌هاي ديگري نيز به شاهنامه اضافه كرد كه بيشتر به اظهار نا اميدي و اميد به بخشش بعضي از اطرافيان سلطان محمود از جمله "سالار شاه" اختصاص دارد.

آخرين اشاره فردوسي به سن خود يكي به حدود 80 سال است («كنون عمر نزديك هشتاد شد/اميدم به يك باره بر باد شد») و يكي به هفتاد و شش سال («كنون سالم آمد به هفتاد و شش/غنوده همه چشم ميشار فش»).

مرگ و آرامگاه

آرامگاه فردوسي، توساولين منبعي كه به سال مرگ فردوسي اشاره كرده ‌است مقدمهٔ بايسنغري است كه آن را در سال ۴۰۳ هجري شمسي آورده‌ است. اين مقدمه كه امروز نامعتبر شناخته مي‌شود به منبع ديگري اشاره نكرده ‌است. اكثر منابع همين تاريخ را از مقدمهٔ بايسنغري نقل كرده‌اند، به جز تذكرة الشعراء (كه آن هم بسيار نامعتبر است) كه مرگ او را در ۳۹۸ شمسي آورده ‌است.

محمدامين رياحي با توجه به اشاره‌ هايي كه فردوسي به سن و ناتواني خود و آثار پيري كرده ‌است، نتيجه گرفته ‌است فردوسي حتماً قبل از سال ۳۹۸ وفات كرده ‌است.

پس از مرگ، جنازهٔ فردوسي اجازهٔ دفن در گورستان مسلمانان را نيافت و در باغ خود وي يا دخترش در طوس دفن شد. منابع مختلف علت دفن نشدن او در گورستان مسلمانان را به دليل مخالفت يكي از دانشمندان متعصب طوس (چهار مقالهٔ نظامي عروضي) دانسته‌اند. عطار نيشابوري در اسرارنامه اين داستان را به شكل نماز نخواندن "شيخ اكابر، ابوالقاسم" بر جنازه فردوسي آورده ‌است.

حمدالله مستوفي در مقدمه ظفرنامه اين شخص را شيخ ابوالقاسم كُرّكاني دانسته كه مريدان زيادي داشته‌ است. در بعضي منابع ديگر نام اين فرد "ابوالقاسم گرگاني" يا "جرجاني" نيز آمده ‌است كه احتمالا مسخ نام كُرّكاني است. رياحي انتساب اين مسئله به كُرّكاني صوفي را تهمت دانسته‌است و از آنجا كه او در هنگام مرگ فردوسي حدود سي سال داشته ‌است از نظر تاريخي نيز اين مسئله را ناممكن گرفته‌ است.

از زمان دفن فردوسي آرامگاه او چندين بار ويران شد. در سال ۱۲۶۳ شمسي به دستور ميرزا عبدالوهاب خان شيرازي والي خراسان محل آرامگاه را تعيين كردند و ساختماني آجري در آنجا ساختند.

پس از تخريب تدريجي اين ساختمان، انجمن آثار ملي به اصرار رئيس و نايب ‌رئيسش محمدعلي فروغي و سيد حسن تقي‌زاده متولي تجديد بناي آرامگاه فردوسي شد و با جمع ‌آوري هزينه اين كار از مردم (بدون استفاده از بودجهٔ دولتي) كه از ۱۳۰۴ هجري شمسي شروع شد، آرامگاهي ساختند كه در ۱۳۱۳ افتتاح شد. اين آرامگاه به علت نشست در ۱۳۴۳ دوباره تخريب شد تا بازسازي شود كه اين كار در ۱۳۴۷ پايان يافت.

افسانه‌هايي دربارهٔ فردوسي
افسانه‌هاي فراواني درباره فردوسي و شاهنامه وجود دارد كه عمدتا به علت اشتياق مردم علاقه‌مند به فردوسي و خيال‌پردازي نقالان به وجود آمده‌اند.

بيشتر اين افسانه‌ها به ‌آساني با استفاده از شواهد تاريخي يا با استفاده از اشعار شاهنامه رد مي‌شوند. از اين جمله ‌است قصه رفتن منبع پهلوي شاهنامه از تيسفون به حجاز و حبشه و هند بالاخره به ايران آمدنش به دست يعقوب ليث، قصه راه يافتن فردوسي به دربار سلطان محمود، مسابقه بديهه ‌سرايي فردوسي با سه شاعر دربار غزنويان (عنصري، فرخي، و عسجدي)، قصه‌هاي سفر فردوسي به غزنه يا اقامتش در غزنه، قصه فرار او به بغداد، هند، طبرستان، يا قهستان پس از نوشتن هجونامه، قصه اهدا كردن شاهنامه به سلطان محمود به خاطر نياز مالي براي تهيه جهيزيه براي دختر فردوسي، قصه فرستادن صله‌ اي كه سلطان محمود به فردوسي قول داده بوده‌ است به شكل پول نقره به جاي طلا به پيشنهاد احمد بن حسن ميمندي و بخشيدن آن صله به فقاع‌ فروش و حمامي به دست فردوسي و پشيماني سلطان محمود و همزماني رسيدن صلهٔ طلا با مرگ فردوسي.

آثار فردوسي

صحنه‌اي از داستان‌هاي شاهنامه (در آرامگاه فردوسي، توس) تنها اثري كه ثابت شده ‌است متعلق به فردوسي است متن خود شاهنامه ‌است (منهاي بيت‌هايي كه خود او به دقيقي نسبت داده‌است). آثار ديگري نيز به فردوسي نسبت داده شده‌ است از جمله چند قطعه، رباعي، قصيده، و غزل كه برخي محققان امروزي در اين كه شاعر آنها فردوسي باشد بسيار شك دارند و از جمله قصيده‌ها را سروده دوران صفويان مي‌دانند.

آثار ديگري نيز به فردوسي نسبت داده شده ‌است كه اكثرا مردود دانسته شده ‌اند. معروف‌ترين آنها مثنوي به نام يوسف و زليخا است كه در مقدمهٔ بايسنغري به فردوسي نسبت داده شده‌است. اما اين فرض توسط بسياري از معاصران رد شده ‌است و از جمله مجتبي مينوي در سال ۱۳۵۵ هجري شمسي گوينده آن را «ناظم بيمايه ‌اي به نام شمسي» يافته‌ است.

محمدامين رياحي اين نسبت را از شرف‌الدين يزدي (كه رياحي او را «دروغ‌ پرداز» ناميده ‌است) دانسته و حدس زده كه مقدمه بايسنغري را هم همين شخص نوشته باشد (رياحي ۱۳۸۰، ص ۱۵۱). يكي از آثار ديگر منسوب به فردوسي گرشاسب‌نامه است كه مشخص شده اثر اسدي طوسي است و چند دهه بعد از مرگ فردوسي سروده شده ‌است.

نوشته ديگري كه به فردوسي نسبت داده شده "هجونامه" اي عليه سلطان محمود است كه به روايت نظامي عروضي صد بيت بوده و شش بيت از آن باقي مانده ‌است. نسخه‌هاي مختلفي از اين هجونامه وجود دارد كه از ۳۲ بيت تا ۱۶۰ بيت دارند.

وجود چنين هجونامه ‌اي را بعضي از محققين رد و بعضي تاييد كرده‌اند. از جمله محمود شيراني با توجه به اين كه بسياري از بيت‌هاي اين هجونامه از خود شاهنامه يا مثنوي‌هاي ديگر آمده ‌اند و بيت‌هاي ديگرش نيز ضعيف‌اند نتيجه گرفته ‌است كه اين هجونامه ساختگي است ولي محمدامين رياحي با توجه به اين كه اشاره‌ اي به اين هجونامه در شهريارنامهٔ عثمان مختاري (مدّاح مسعود سوم غزنوي)، كه قبل از چهار مقاله نظامي عروضي نوشته شده، آمده، وجود آن را مسلم دانسته ‌است.

جالب اين است كه معروف‌ترين بيت فردوسي كه در زير آمده ‌است و بعضي آن را از خود شاهنامه و بعضي از هجونامه دانسته ‌اند نيز ممكن است از خود وي نباشد.

بسي رنج بردم در اين سال سي عَجَم زنده كردم بدين پارسي

در نسخه‌هاي كهن تر شاهنامه اين بيت چنين آمده‌ است:

من اين نامه فرخ گرفتم به فال بسي رنج بردم به بسيار سال

بسيار بعيد است كه اين شاعر ميهن دوست ايرانيان را عجم به معناي گنگ و بي زبان خوانده باشد.

دوست‌داران و مخالفان فردوسي
در همان سال‌هاي آغازين پس از مرگ فردوسي مخالفت با شاهنامه آغاز شد و عمدتً به خاطر سياست‌هاي ضد ايراني دربار بني عباس و مدارس نظاميه ادامه يافت. از جمله سلطان محمود پس از فتح ري در سال ۴۰۷ شمسي، مجدالدولهٔ ديلمي را به خاطر خواندن شاهنامه سرزنش كرده ‌است (رياحي ۱۳۸۰، ص ۱۶۰). نويسندگاني نيز از جمله عبدالجليل رازي قزويني كه مانند فردوسي شيعه بوده ‌است، شاهنامه را "مدح گبركان" دانسته‌اند (همين طور عطار نيشابوري) و خواندن آن را "بدعت و ضلالت".

شاعران ديگري نيز از فرخي سيستاني («گفتا كه شاهنامه دروغ است سربه‌سر») و معزي نيشابوري («من عجب دارم ز فردوسي كه تا چندان دروغ/از كجا آورد و بيهوده چرا گفت آن سمر») گرفته تا انوري («در كمال بوعلي نقصان فردوسي نگر/هر كجا آيد شفا شهنامه گو هرگز مباش»)، احتمالا به دليل علاقه ممدوحانشان به رد فردوسي، شاهنامه را دروغ، ناقص، يا بي ‌ارزش دانسته ‌اند.

با وجود بايكوتي كه دربارهٔ فردوسي وجود داشته و در نتيجه آن بسياري از منابع نامي از فردوسي يا شاهنامه نياورده‌ اند در مناطقي كه حكومت عباسيان در آنها نفوذ كمتري داشته ‌است، از شبه ‌قاره هند گرفته تا سيستان، آذربايجان، اران و آسياي صغير، كساني از فردوسي ياد كرده ‌اند يا او را ستوده‌اند. از جمله مسعود سعد سلمان گزيده ‌اي از شاهنامه تهيه كرد و نظامي عروضي در اواسط قرن ششم هجري اولين شرح حال موجود از فردوسي را در چهار مقاله نوشت. در حدود سال ۶۰۱ شمسي نيز خلاصه ‌اي از شاهنامه در شام به دست بنداري اصفهاني به عربي ترجمه شد.

پس از حملهٔ مغول و انقراض عباسيان توجه به شاهنامه در محافل رسمي نيز افزايش يافت و از جمله حمدالله مستوفي در اوايل قرن هشتم هجري در دوران ايلخانان تصحيحي از شاهنامه بر اساس نسخه‌هاي مختلفي كه يافته بود ارائه كرد. در دوران تيموريان نيز، در سال ۸۰۴ شمسي در هرات، به دستور شاهزاده تيموري بايسنغر ميرزا نسخه مصوري از شاهنامه تهيه شد و احتمالا تعداد زيادي از روي آن نوشته شد.

صفويان با توجه به اين كه خودشان مانند فردوسي شيعه و ايراني بودند، توجه خاصي به فردوسي كردند كه تا امروز ادامه يافته ‌است. پس از انقلاب ايران در ۱۳۵۷ عليه حكومت پادشاهي، بعضي انقلابيان به اين فرض كه فردوسي شاه ‌دوست بوده ‌است يا شاهان را ستوده ‌است از او بد گفته ‌اند يا از شاهنامه انتقاد كرده‌ اند.

از محققان معاصر احمد شاملو نيز از شاهنامه انتقاد كرده‌است [نيازمند منبع] كه در پاسخ او عطاء الله مهاجراني كتابي در دفاع از فردوسي و شاهنامه نوشت.

فردوسي‌پژوهي
پس از تلاش حمدالله مستوفي در تصحيح شاهنامه در قرن هشتم و شاهنامه بايسنغري در قرن نهم هجري، اولين تصحيح شاهنامه در كلكته صورت گرفت و بار اول به شكل ناقص در ۱۱۹۰ شمسي (توسط ماثيو لمسدن) و بار دوم به طور كامل در ۱۲۰۸ (به تصحيح ترنر ماكان انگليسي) منتشر شد. از مصححين بعدي شاهنامه مي‌توان از ژول مول فرانسوي، وولرس و لاندوئر هلندي، ي. ا. برتلس روس، نام برد. از مصححين ايراني شاهنامه بايد به عبدالحسين نوشين، مجتبي مينوي، محمد مختاري، و جلال خالقي مطلق و فريدون جنيدي اشاره كرد.

به علت محبوبيت فردوسي، تحقيقات فراواني درباره وي و شاهنامه منتشر شده‌است. ژول مول، تئودور نولدكه، سيد حسن تقي‌زاده، هانري ماسه، فريتز ولف، عبدالحسين نوشين، محمد قزويني، و ايرج افشار از جملهٔ معروف‌ترين محققين درباره فردوسي هستند.

در ميان شاهنامه‌ پژوهان نامبرده، جلال خالقي مطلق، منقح ترين متن انتقادي شاهنامه را همراه با پژوهش‌ها و يادداشت‌هاي فراوان تهيه و منتشر كرده ‌است.
 چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 441]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن