واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: نياز به نسخه ايراني براي اختلاف خانوادگي
آسيبها- اكرم پوررنگ نيا:
چندي است كه افزايش آمار جدايي، همگان را به تفكر واداشته است.
و هرازگاهي با ترجمه متني از موسسه يا استادي از كشوري بيگانه، روشهايي براي پيشگيري از متاركه، اعم از عملي يا قانوني پيشنهاد ميشود، ولي بحث اين است كه آيا تحقيق و بررسياي كه با فرهنگ خاص كشوري ديگر صورت ميپذيرد، نسخهاي مناسب براي مداواي درد زناشويي و در كنار هم زيستن و با هم بودن در اين كشور و با اين فرهنگ و آداب و رسوم است؟
آيا ميتوان جوان اروپايي يا آمريكايي را كه به محض شناخت خويشتن از خانواده جدا شده، كسب درآمد كرده و شخصا زندگي را تجربه كرده است، با جواني ايراني كه از طفوليت زير سايه پدر و مادر پرورش يافته و از تجربيات آنان استفاده كرده و حتي اكثرا هزينه تحصيل خود را نيز از آنان دريافت داشته، مقايسه كرد؟
آيا ازدواج روستايي را كه زن و شوهر بر سر سفره عقد و پس از محرم شدن با يكديگر آشنا ميشوند يا ازدواج شهري را كه حداكثر چندي به عنوان نامزد و با نظارت خانواده به شناخت يكديگر پرداختهاند يا چندگاهي بدون نظارت فاميل دزدانه يكديگر را ملاقات و قرار ازدواج گذاشتهاند، ميتوان با روابط آزاد در كشورهاي بيگانه مقايسه كرد؟
مسلما مقايسه بسيار است و مشكلات زندگي زناشويي، با آدابورسوم خاص ما با درگيريهايي كه زن و شوهري در كشوري ديگر دارند متفاوت است.ما هنوز در مسير ازدواج اختلافاتي- در مورد مهر و چندوچون آن و دخالت فاميل در مورد ميزان مهريهاي كه طرفين تعيين ميكنند و موكول به استطاعت ميشود و تقابل آن با جهيزيهاي كه زوجه قبل از ورود خود به منزل همسر آينده منتقل ميكند و نحوه برگزاري مراسم عقد و عروسي- داريم كه در بسياري از كشورها محلي از اعراب ندارد.
بايد انديشيد و چارهجويي براي ازدواجهايي كرد كه حتي دومين آن در حدود 60 درصد با ناكامي مواجه ميشود (همشهري شماره 4503 مورخ 12/12/86) و به راستي چيست منشا اين گريزي كه ميبايست به آرامش و سكون در كنار يكديگر بدل ميشد؟
اگر چه استفاده از تجربيات ديگر كشورها در مواردي بسيار با ارزش است ولي الگويي است كه بر جسم و جان زوجين اين سرزمين جاي نميگيرد و توان حل مشكلات را ندارد.
بايد تحقيق بسيار كرد تا دستورالعملهايي يافت براي اين پيرانه فرهنگ كه از يكسو به خرمشهر و از سوي ديگر به خراسان و آذربايجان با فرهنگهاي متفاوت و خاص خود ميرسد.
بايد از طفوليت آغاز كرد كه پدر چگونه با فرزند يا همسر خويش راه حل مشكلات پيش آمده را ميجويد و يا در بسياري موارد اصولا خانواده را دخالتي در يافتن راه حل نيست و تنها پدر است كه به عنوان رئيس خانواده تصميمگيري ميكند و ديگر اعضا سر مينهند به ارادهاي كه دخالتي در آن نداشتهاند و اين خود الگو و مدلي براي زندگي آينده فرزند خانواده و به تبع آن فرهنگي براي جامعه ميشود.
نگاهي به پروندههاي موجود در دادگاههاي خانواده، بيانگر اين است كه در اكثر موارد زن از عدم پرداخت نفقه و خرج و مخارج روزمره زندگي نگران است و يا از ازدواج دوم همسرش كه موجبات عدمامكان ادامه زندگي را فراهم كرده و عدم قدرت اثبات عسروحرج خويش كه بدينوسيله بتواند راه جدايي را هموار كند و يا فرزندي كه به طرفيت پدرش دادخواست مطالبه نفقه تقديم كرده است. ملاحظه ميشود دردي كه مرد و زن ايراني در زندگي زناشويي متحمل ميشوند يا موجب قطع زندگي زناشويي و جدايي آنان ميگردد، كاملا خاص اين مرزوبوم و فرهنگ آن است و لازم است چاره كار را در درون همين اجتماع و همين فرهنگ جست.
درد را بايد در دل جامعه پيداكرد، مشكلات زناشويي را بايد در درون اين جامعه يافت و رنجهاي ديرينه را كه اندكاندك به زخمهاي التيامناپذير بدل شده است،شناخت، آنگاه درمان آن را مطابق با فرهنگ اين مرزوبوم، براي جواناني كه هرروزه با هياهو و تقتيده و كف بر لب آورده به دادگاههاي خانواده مراجعه ميكنند، تجويز كرد و نسخهاي پيچيد كه شايد منطبق با درد يكي از زوجين باشد و او را درمان كند و يا كمي تسكين دهد تا چاره درد با فرصت و فراست بيشتري ممكن شود.
تاريخ درج: 23 ارديبهشت 1387 ساعت 11:13 تاريخ تاييد: 23 ارديبهشت 1387 ساعت 14:07 تاريخ به روز رساني: 23 ارديبهشت 1387 ساعت 13:24
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]