تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  حضرت فاطمه زهرا (ع):خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806429261




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

باد دماغي كه با تيغ جراحي زيبايي هم نخوابيد


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: بسياري از نوجوانان و جوانان هر چند كه در كنار دوستان و اطرافيان ممكن است به ظاهر خود خرده نگيرند اما به محض اينكه تنها رو به روي آينه قرار مي گيرند به ريز و درشت عيوب صورت خويش اقرار مي كنند. مريم يكي از هزاران نوجواني است كه هر روز صبح كه از خواب بيدار مي شد يك راست جلوي آينه مي رفت، انگار منتظر يك معجزه بود، اما با ديدن چهره خودش در آينه ناگهان اخمهايش توي هم مي رفت و با عصبانيت مي گفت: اين چه دماغي است كه من دارم؟ بعد شروع مي كرد به سرزنش كردن دماغش كه چه اتفاقي مي افتاد اگر يك كمي كوچكتر بودي؟ مثل دماغ فلان هنر پيشه. به كجاي دنيا بر مي خورد اگر قوز نداشت؟ او هيچ وقت فرصت نمي كرد جذابيت هايي را كه در صورتش وجود داشت را ببيند ، براي او تمام اعضاي صورتش در دماغش خلاصه شده بود. تمام فكرش اين بود كه هر طور شده يك پول قلنبه جور كند و در اسرع وقت خودش را از شر اين دماغ زشت خلاص كند. هر سال با شروع ترم جديد اكثر بچه هاي دانشگاه با دماغ هاي چسب خورده سر كلاس مي آمدند و داغ دلش تازه مي شد و آرزو مي كرد كه اي كاش او به جاي آنها بود و در خيالش خودش را با دماغي عملي و زيبا كه بر جذابيش مي افزود تصور مي كرد. خيل كثير بچه هايي كه با دماغ هاي عمل شده سر كلاس حاضر مي شدند سوهان روحش شده بود. با خود فكر مي كرد مگر من چه فرقي با آنها دارم غير از اينكه حدود يك و نيم ميليون تومان پول عمل دماغ را ندارم. هر طور حساب مي كرد جور در نمي آمد ، هزينه سنگين دانشگاه از يك طرف، هزينه اجاره خانه دانشجويي و اياب و ذهاب و خورد و خوراكش سر به فلك مي گذاشت، يك لحظه به پدرش فكر كرد كه با حقوق اندكش چگونه مجبور بود براي تامين كوچكترين خواسته هاي برادر و خواهرانش بيشتر وقتها به نشانه خجالت سرش را پايين مي انداخت. اعصابش به هم ريخته بود نمي توانست قبول كند كه ناچار است اين دماغ را تحمل كند. با خودش فكر كرد ؛هر طور شده بايد يك كار نيمه وقت پيدا كنم و پول عمل دماغم را جور كنم، اين طوري از اين خوره اي كه در ذهنش افتاده بود نجات پيدا مي كرد. در اين وضعيت بيكاري بيداد مي كرد، كار پيدا كردن برايش آسان نبود اما از طرفي تحمل آن دماغ برايش دشوارتر بود. خلاصه با بدبختي فراوان كار پيدا كرد و بعد از يك سال قناعت دريافت پول مورد نظر را جور كرد. و بالاخره حاضر شد كه همه دسترنج يك ساله اش را براي بدست آوردن زيبايي كه فكرش را مي كرد، در يك لحظه هزينه كند تا شايد به رويايي كه در سر داشت دست يابد و اين بار دوستانش با دماغ جديدش او را تحسين و تمجيد كنند. آن روز صبح كه پولهايش را جمع كرده بود هم مثل هر روز به محض بيدار شدن جلوي آينه رفت و به ديدار دماغش شتافت،كار سخت و طاقت فرسا، كم خوردن و پس انداز كردن حسابي ضعيفش كرده بود اما با خودش فكر مي كرد اصلا مهم نيست ارزشش را دارد دماغم را كه عمل كنم همه چيز درست مي شود. امتحانات ترم كه تمام شد به سرعت خودش را به مطب يك پزشك متخصص زيبايي رساند و بعد از گذران مراحل ابتدايي دماغش را به تيغ جراحي سپرد. چشمش را كه باز كرد، هيچ چيز نمي ديد، فقط صداهاي مبهم مي شنيد و درد شديدي را حس مي كرد، خيلي درد داشت اما خوشحال بود، با خودش گفت بالاخره از شر آن دماغ راحت شدم. دوباره چشمهايش را بست، دلش مي خواست مثل هر روز جلوي آينه برود و دماغ جديدش را ببيند اما حيف كه نمي شد. دكتر سفارشات اكيدي كرده بود كه براي حفظ دماغش بايد آنها را رعايت مي كرد. نفس كشيدن سخت ترين كار زندگيش شده بود، براي چند لحظه ياد دماغ قبلي اش افتاد كه به آن همه سرزنش كارش را خوب انجام مي داد، هيچ وقت نفس كشيدن با آن دماغ برايش كار سختي نبود. با وجود همه اين حرف ها فكر مي كرد ارزشش را دارد يك دماغ زيبا به همه دردسرهايش مي ارزد. اما بالاخره انتظار به سر رسيد و او توانست جلوي آينه برود، از شدت خوشحالي در پوست خودش نمي گنجيد. با عجله خودش را جلوي آينه رساند، چشمهايش را بست و روبروي آينه ايستاد، با سه شماره چشمهايش را باز كرد باورش نمي شد فكر مي كرد چشم هايش اشتباه مي كنند. دماغي كه روي صورتش مي ديد قابل تحمل نبود يك دماغ با سوراخ هاي سربالا كه قيافه اش را شبيه عروسك هاي پلاستيكي كرده بود. نزديك بود از غصه سكته كند، با خودش فكر كرد شايد اگر بادش بخوابد بهتر شود. كبودي دور چشمش، درد وحشتناك برايش مهم نبود فقط مي خواست زودتر باد دماغش بخوابد تا شايد به آرزوي ديرينش برسد. اما امروز كه باد دماغش كامل خوابيده، هر روز صبح كه بيدار مي شود به سرعت از كنار آينه مي گذرد تا نگاهش به قيافه وحشتناكش نيافتد. روزي صد بار خودش را لعنت مي كند. نگاه هاي پر از سوال مردم آزارش مي دهد، قيافه مصنوعي و دماغي كه اصلا شبيه دماغ نيست برايش غيرقابل تحمل است. ماندن در خانه و تنهايي را به همه چيز ترجيح مي دهد،امروز كه تنها و افسرده گوشه عزلت گزيده و خانه نشيني را به رفتن دانشگاه ترجيح داده در حسرت روزهايي است كه دماغ دوست داشتني اش را بي رحمانه مورد هجوم قرار مي داد. اين سر گذشت بسياري از جواناني است كه بي توجه به صورت زيباي خود فارغ از آنكه از داده خداوند متعال به عنوان يك موهبت و حكمت ياد كنند ، آن را به سخره گرفته و تن خويش را به تيغ بي رحم جراحي مي سپارند تا شايد زيبايي را بدست آورند فارغ از آنكه جز درد و زشتي ممكن است حاصلي به دست نياورند. يك كارشناس روان شناسي در اين خصوص گفت: متاسفانه برخي از نوجوانان و جوانان به محض پايان سن بلوغ بيشتر نسبت به دماغ خود معترض مي شوند و حاضرند به هر قيمتي شده آن را جراحي كنند. شيرين ميكرمي در گفت و گو با ايرنا افزود: اين حال و هوا و به دنبال تغييرات در چهره براي دستيابي به زيبايي فقط در جوامع شهري بيشتر رخ مي دهد و در جوامع روستايي جوانان به دنيال كار و فعاليت در عرصه هاي مختلف هستند و هيچ زماني حتي براي گذراندن اين افكار از ذهن خود هم ندارند. وي اظهار داشت: بر اساس تحقيقات و پژوهش هايي كه انجام شده بيش از 90 درصد كساني كه براي جراحي زيبايي بيني اقدام كرده اند از اين كار خود پشيمان شده اند و مايل به داشتن دماغ قبلي خود بوده اند. وي ادامه داد: تب عمل زيبايي دماغ بيشتر در بين دانشجويان دختر شهرستاني مشاهده مي شود و اين اقدام عمدتا به دلايلي مختلف اجتماعي و فرهنگي است. وي گفت: بسياري از جواناني كه عمل زيبايي بيني انجام مي دهند و مي خواهند مد روز باشند ، تنها به دليل چشم و هم چشمي اقدام به اين كار مي كنند. ميكرمي افزود: تا چند سال قبل عمل جراحي زيبايي بيني به ندرت انجام مي شود و تنها برخي كه واقعا دماغشان دچار انحراف، قوز و يا شكستگي بود تن به تيغ جراحي مي دادند اما امروزه به عنوان يك عمل براي دستيابي به زيبايي بيشتر و به نوعي با كلاس بودن انجام مي گرد فارغ از آنكه ممكن است به دليل ناموفق بودن در عمل جراحي كلاس فرد را به طور كامل از بين ببرد. وي از جوانان و نوجوانان خواست كه با اعتماد به نفس بيشتري نسبت به قيافه ظاهري خود برخورد كنند و تا واقعا نياز به عمل جراحي نداشته باشند اقدام به اين عمل نكنند چون عمل جراحي زيبايي بيني داراي معايب زيادي نيز مي باشد و ممكن است فرد زيبايي خود را حتي در اين بين از دست بدهد. گزارش از : ناهيد ابراهيمي 7177/1139




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 850]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن