تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وجود یک عالم برای ابلیس سخت تر از هزار عابد است زیرا عابد در فکر خود است و عالم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845617306




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همه اتفاقات درباره حزب زحمتکشان ملت ایران


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: تاریخ  - تاریخ ایرانی نوشت:    در روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ حزب زحمتکشان به دبیرکلی مظفر بقایی کرمانی تاسیس شد. پس از اختلافاتی که در جبهه ملی از بدو تشکیل دولت مصدق به علت ترکیب کابینه به وجود آمد، عده‌ای از همراهان پیشین جبهه ملی از آن جدا شده و برخی از آن‌ها تشکل‌هایی ایجاد کردند. عبدالقدیر آزاد، فراکسیون وطن را تشکیل داد و مظفر بقایی حزب زحمتکشان ملت ایران را به وجود آورد. این حزب از ائتلاف سازمان نگهبانان آزادی که بقایی آن را ایجاد کرده بود، با انشعابیون حزب توده به رهبری خلیل ملکی به وجود آمد. احمد ملکی مدیر روزنامه ستاره و از موسسین جبهه ملی نطفه تاسیس حزب زحمتکشان را در جریان ملاقات‌هایی که میان تعدادی از اعضای جبهه ملی و سفارت آمریکا صورت می‌گرفت، ذکر می‌کند و می‌گوید که بقایی برای مبارزه علیه کمونیسم مذاکراتی با مقامات سفارت انجام داد. او استدلال کرد که راه مبارزه علیه حزب توده تشکیل یک حزب متشکل و قوی در برابر آن است و برای خارج کردن حریف از میدان و ساقط کردن دولت‌ها تشکیل حزب ضروری است. او قول داد به کمک خلیل ملکی حزبی متشکل و قدرتمند تشکیل دهد. متعاقب این مذاکرات در جلسه‌ای که در حصارک کرج تشکیل شد مظفر بقایی در کنار حسین مکی، حائری‌زاده، مهدی میراشرافی، دکتر حسین فاطمی و جلال نائینی حضور پیدا کرد. در این جلسه آمریکایی‌ها برای تشکیل حزب وعده مساعدت‌های مالی دادند.  به این ترتیب شعب حزب با مساعدت مالی آمریکا و با استفاده از تجربه خلیل ملکی یکی پس از دیگری در شهرستان‌ها ایجاد شد. بقایی ضمن گسترش روابط خود با مقامات آمریکا زمینه را برای ایجاد تشنجات فراهم می‌ساخت. بقایی در ۱۴ مهر ماه ۱۳۳۰ به همراه دکتر مصدق به نیویورک مسافرت کرد که قرار بود در آن سفر مصدق در پاسخ به شکایت انگلیس در شورای امنیت سازمان ملل سخنرانی کند. قبل از این مسافرت بقایی با فینچ، وابسته کارگری سفارت آمریکا درباره مرام حزب زحمتکشان به گفتگو نشست. در این ملاقات بقایی اطلاعاتی درباره منبع مالی حزب و اهداف سیاسی خود ارائه داد و ضمناً درباره اتحادیه‌های کارگری غیرکمونیست به فینچ گزارش داد. بقایی مدعی شد که حزبش حدود ده هزار عضو در تهران دارد و نیز ادعا کرد که در ایران یک میلیون نفر طرفدار حزب او هستند.  حزبی در برابر حزب توده  حزب زحمتکشان که تنها سازمان متشکل عضو جبهه ملی ایران به شمار می‌رفت نقش اصلی را در مقابله با نفوذ حزب توده به عهده گرفت. مقابله این دو حزب حوادث خشونت‌آمیزی را به وجود آورد که در ‌‌نهایت نهضت ملی را تضعیف کرد. چهاردهم آذر ۱۳۳۰ سازمان دانشجویی و دانش آموزی وابسته به حزب توده برنامه تظاهراتی را سازمان دادند که از جلوی دانشگاه تهران آغاز می‌شد و در میدان بهارستان خاتمه می‌یافت. شهربانی اعلام کرده بود که از تظاهرات جلوگیری خواهد کرد، لیکن رهبری حزب توده تظاهرات را برگزار کرد. عوامل حزب زحمتکشان بقایی همراه با عناصر احزاب سومکا و پان ایرانیست در حالی که چوبدستی و میله آهنی حمل می‌کردند با شعارهایی به نفع مصدق و علیه حزب توده در خیابان‌ها به راه افتادند و موسسات، چاپخانه‌ها و روزنامه‌های مخالف دولت را آماج حمله قرار دادند و حتی به مغازه‌داران و دکه‌داران نیز حمله بردند و به مردم توهین کردند. شهربانی تهران این عملیات را تایید کرد.  با این اقدام از یک طرف مصدق به دلیل سیاست‌هایش عامل شیوع کمونیسم در ایران معرفی می‌گردید و از طرف دیگر مسئولیت کشتارهایی چون ۱۴ آذر به دوش او گذاشته می‌شد و نتیجه اعمالی از این دست علیه دولت مصدق تمام می‌شد. چنین حوادثی ضربه‌های اساسی به دولت مصدق که در پی حل مساله نفت در جوی فارغ از تشنج بود وارد آورد، چنان که پس از حوادث ۲۳ تیر ۱۳۳۰ که جمعیت ملی مبارزه با استعمار (وابسته به حزب توده) تظاهرات برگزار کرد و مظفر بقایی همراه سرلشکر حسن بقایی (رئیس شهربانی) و... به سرکوب تظاهرکنندگان پرداختند رادیو بی‌بی سی اعلام کرد: «فاجعه روز یک شنبه نشان داد که دکتر مصدق حاکم و مسلط بر امور کشور نمی‌باشد و کمونیست‌ها در کمین هستند که ایران را ببلعند و اگر انگلیس پای خود را از ایران کنار بکشد کار ایران تمام شده است.»  چنین حوادثی باز هم از سوی مظفر بقایی و حزبش تکرار شد. در هشتم فروردین ۱۳۳۱ نیز به دعوت سازمان جوانان دمکرات وابسته به حزب توده میتینگی به مناسبت پایان هفته جهانی جوانان در میدان فوزیه برگزار شد. پس از برگزاری مراسم شرکت کنندگان به تظاهرات پرداختند، در خیابان‌های فردوسی و نادری زد و خوردی بین تظاهرکنندگان و مخالفین در گرفت که منجر به کشته شدن دو تن و زخمی شدن بیش از پنجاه تن گردید. در سرکوب تظاهرات سازمان جوانان حزب توده، عوامل بقایی مثل گذشته نقش فعالی را برعهده داشتند.  طبق اسناد موجود از اواسط سال ۱۳۳۱ به بعد خطوط عمده سیاست حزب زحمتکشان را عیسی سپهبدی و حسین خطیبی ترسیم می‌کردند. سپهبدی با مطرح کردن روی کار آمدن نظام جمهوری در کلاس‌هایش در دانشکده افسری بذر وحشت را در میان افسران ارتش می‌پراکند و خطیبی از یک طرف با دربار مرتبط بود و از طرف دیگر با مظفر بقایی مشورت می‌کرد و سازمان نظامی و اطلاعاتی حزب زحمتکشان را متشکل‌تر می‌کرد. در واقع از یک سال قبل از کودتای ۲۸مرداد خط مشی حزب زحمتکشان در برابر نهضت ملی آشکار شده بود و بقایی، سپهبدی، خطیبی و زهری ارکان تصمیم گیری‌ها بودند ولیکن کادرهای پایین حزبی اساسا از تحولات بی‌خبر بودند.  هنگامه انشعاب؛ وقتی خلیل ملکی اخراج شد  در پی مخالفت‌های بقایی با مصدق که مدت‌ها قبل از سال ۱۳۳۱ شروع شده بود دو دیدگاه در حزب زحمتکشان پدید آمد: دیدگاه بقایی که دوران همکاری با مصدق را پایان یافته می‌دید و دیدگاه خلیل ملکی که به تداوم همکاری با مصدق تمایل داشت از ۲۶ تیر ماه ۱۳۳۱ مواضع بقایی در این زمینه علنی شد. در این روز مصدق استعفای خود را روی میز کارش گذاشت و شاه احمد قوام را به جای وی منصوب نمود. در همین روز دکتر عیسی سپهبدی توسط بقایی با قوام دیدار کرد. خلیل ملکی و همراهانش از این ملاقات مطلع شدند و خواستار آن گردیدند که مضمون گفت‌وگوهای سپهبدی با قوام به اطلاع اعضای حزب برسد. بقایی ابتدا تمارض کرد و در بیمارستان خصوصی "رضا نور" بستری شد. پزشک وی اعلام کرد که کسی حق ملاقات با بقایی را ندارد. به دلیل تمارض بقایی رسیدگی به این مساله تا مهرماه ۱۳۳۱ به تعویق افتاد. در این زمان مخالفت بقایی با نهضت ملی کاملا آشکار شد. در ۲۰ مهر ماه ۱۳۳۱ جلسه حزبی تشکیل شد و بقایی که می‌کوشید از پاسخگویی طفره رود با عصبانیت جلسه را ترک کرد و از حزب استعفا نمود و در خانه نشست. سپس هواداران او در عصر ۲۲مهرماه ۱۳۳۱ به دفتر حزب ریختند و طرفداران ملکی را پس از ضرب و شتم بیرون رانده و بقایی را از منزل به مرکز حزب آوردند و در اجتماعی ۱۲هزار نفر از اعضای حزب را اخراج کردند. بقایی در اعلامیه‌ای که در روزنامه شاهد منتشر شد علت اخراج خلیل ملکی را کمونیست بودن او عنوان کرد. در پی این اطلاعیه حزب زحمتکشان به دو گروه منشعب شد: حزب زحمتکشان ملت ایران به رهبری بقایی و حزب زحمتکشان ملت ایران "نیروی سوم" به رهبری خلیل ملکی.  زحمتکشان و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲  چند روز پس از انشعاب در حزب زحمتکشان روابط ایران و انگلیس در پی یادداشتی که دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت مصدق به سفارت انگلیس تسلیم کرد قطع شد. به دنبال این اقدام فعالیت مخالفان دولت شدت گرفت. بقایی و حزبش از رهبران اصلی مخالفان بودند و در ماجرای نهم اسفند ۱۳۳۱ نیز که شاه قصد خروج از کشور را داشت اما حامیانش او منصرف کردند، بقایی آشکارا به نفع شاه موضع‌گیری کرد. از سوی دیگر بقایی در ماجرای قتل سرلشکر محمود افشار طوس رئیس کل شهربانی دولت مصدق نیز ایفای نقش کرد. در ۲۵مرداد بقایی و زهری دستگیر شده و به زندان عشرت آباد انتقال یافتند. زهری فردای آن روز آزاد شد اما بقایی تا کودتا و سقوط دولت مصدق در زندان بود. در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد نیروهای بقایی از جمله افرادی بودند که به خانه مصدق حمله بردند. آن زمان سازمان مخفی حزب زحمتکشان شعب خود را در سایر نقاط هم دایر کرده بود. شعبه کرمان در روز ۲۸ مرداد با همکاری اوباش آن منطقه سرهنگ سخایی رئیس شهربانی کرمان را با وضع فجیعی به قتل رساند.  افزایش اختلافات درون حزبی پس از کودتا  پس از کودتای ۲۸مرداد ۳۲ در حزب زحمتکشان اختلافاتی به وجود آمد. گروهی از اعضای حزب که ظاهرا از ماهیت عملیات بقایی بی‌اطلاع بودند؛ رویاروی سیاست‌های او قرار گرفتند و بار دیگر پس از انشعاب خلیل ملکی از حزب که به دنبال وقایع ۳۰ تیر انجام شد، در صفوف حزب اختلاف افتاد. در یک طرف عناصر وفادار به بقایی و در طرف دیگر معترضان قرار داشتند که سرشناس‌ترین آن‌ها عباس دیوشلی بود که حوادث ۲۸ مرداد را مورد تایید قرار نمی‌داد. اما مخالفت‌های درون حزب چندان اهمیتی نداشت و بقایی هم آن را جدی نمی‌گرفت. عناصر تعیین کننده در خارج از حزب قرار داشتند،حسین خطیبی از برجسته‌ترین آن‌ها بود که روابط صمیمانه خود را با دربار حفظ کرده بود. او پس از ۲۸ مرداد به عنوان مسئول سازمان نظامی حزب زحمتکشان با شاه ارتباطی نزدیک داشت و عزل و نصب‌های ارتش با نظر وی انجام می‌گرفت و نظرات بقایی نیز از طریق خطیبی به شاه منعکس می‌شد. بقایی برای رسیدن به نخست وزیری، زاهدی را پیش رو داشت، درگیری با زاهدی و هیاهویی که بر سر انتخابات مجلس هجدهم به راه انداخت باعث شد تا به زاهدان تبعید شود. در ایامی که وی در تبعید بود اوضاع حزب زحمتکشان به شدت متشنج شد. عده‌ای به رهبری عباس دیوشلی، عضو کمیته مرکزی حزب وقایع ۲۸ مرداد را کودتا تلقی می‌کردند در حالی که بقایی دستور داده بود این روز را به عنوان قیام ملی جشن بگیرند. به هر حال جشن ۲۸ مرداد توسط بقایی و طرفدارانش در حزب برگزار شد ولی دیوشلی در آن شرکت نکرد.  افول زحمتکشان و کم‌رنگ شدن بقایی  پس از برکناری زاهدی و نخست وزیری حسین علاء، بقایی همچنان به فعالیت برای رسیدن به نخست وزیری ادامه می‌داد اما حوادث نشان می‌داد که آینده‌ای برای بقایی و حزب او وجود ندارد. حتی اعضای رده بالای حزب نیز آن را جدی نمی‌گرفتند. هیئت اجرائیه حزب تشکیل جلسه نمی‌داد و حزب را بدون سرپرست و مقام مسئول به امید خدا‌‌ رها کرده بود. حسین بنکدار از یاران بقایی در کمیته مرکزی حزب زحمتکشان با حالتی که حکایت از شگفتی داشت، خطاب به بقایی نوشت: «آیا می‌دانید هنوز هم بعد از گذشت دو سال و اندی از قیام ۲۸ مرداد عده‌ای از رفقای ما آن را کودتا معرفی می‌کنند؟» در سال ۱۳۳۶ تشکیلات علنی حزب زحمتکشان لحظات احتضار خود را سپری می‌کرد و بقایی دیگر یک چهره سیاسی فعال به شمار نمی‌رفت و تنها سازمان اطلاعاتی و مخفی حزب بود که به رهبری خطیبی به فعالیت‌های خود ادامه می‌داد.  بقایی به علت اقداماتش در سال ۱۳۳۹ مجددا دستگیر شد. وی پس از آزادی علیه دولت امینی فعالیتی نکرد چنانچه اعضای رده پایین حزب زحمتکشان در این زمینه از او سوال کردند و بقایی در پاسخ اعلام کرد که دولت امینی را تایید کرده و می‌کند زیرا وی اقدامات مالی محال ممکنی را انجام داد و یک عده را از تخت فرعونی به خاک کشید اما با روی کار آمدن اسدالله علم ظاهرا به مخالفت با او پرداخت. در نخستین کنگره حزب زحمتکشان در اصفهان این مخالفت علنی شد. بقایی از علم خواست از نخست وزیری کناره‌گیری کند.  سکوت آگاهانه در برابر قیام پانزده خرداد  سکوت بقایی و حزبش در قبال نهضت پانزده خرداد و قیام امام خمینی، اعتراض بخشی از اعضای حزب را به دنبال آورد، چرا که گفته می‌شد که روحیه اعضای حزب در برابر این استراتژی متزلزل شده است. ولی‌الله قدیمی عضو حزب از فریدونی خواست تا نحوه واکنش آن‌ها در برابر روحانیون را تسریع کند. فریدونی پاسخ داد که بقایی با روحانیون در تماس است و آن‌ها را رهبری می‌کند. قدیمی می‌گفت این سخن دروغ و برای سرگرم نمودن اعضاست.  سه روز بعد از ماجرای ۱۵خرداد در جلسه ۴۲/۳/۱۸ حزب بقایی موضع صریح خود را در برابر نهضت امام خمینی بیان کرد: «این انقلاب را ما سه سال پیش گفته‌ایم و تمام تلاش ما بر این بود که هیئت حاکمه را متوجه کنیم انقلاب پیش نیاید لیکن در اثر عدم توجه زمامداران انقلاب شروع شده است و نتیجه‌اش چه خواهد شد، معلوم نیست. زیرا انقلاب کور است به طوری که مشاهده شد خرابکاری‌ها بیشتر از طرف عوامل دولتی صورت گرفته است و مردم را آن عوامل به طرف خرابکاری سوق می‌داده‌اند.» بقایی گفت: «ما همچنان سکوت خواهیم کرد ولی افراد حزب بایستی تا آنجایی که برایشان تولید خطر ننماید با مردم همکاری و آن‌ها را ارشاد نمایند. اما بایستی همه افراد حزب بدانند که اگر یکی از افراد حزبی زخمی یا دستگیر شود بنده که رهبر حزب و به همگی شما علاقمند نیز هستم برایش فاتحه هم نخواهم خواند. مبارزه را که عده‌ای روحانی شروع نموده‌اند اگر ما دخالت کنیم علاوه بر اینکه آن‌ها را سست خواهیم نمود و باعث رکود مبارزه آن‌ها خواهیم شد و ما نیز سوء استفاده‌چی معرفی خواهیم شد که از مبارزه عده‌ای استفاده نموده و به نام خودمان تمام کنیم ما هرگز در این فکر نبوده و نخواهیم بود.»  بعد از ماجرای فروردین ماه فیضیه سید جلال حسینی یکی از اعضای حزب زحمتکشان نظر امام را در مورد بقایی جویا شده بود، به گزارش ساواک امام پاسخ داده بود: «خود دکتر بقایی سازمان امنیتی است و گرنه چرا تلاش نمی‌کند و با ما همگامی ندارد»  سید حسن آیت؛ مخالفی در میان زحمتکشان  یکی از اعضای حزب زحمتکشان که علیه سیاست سکوت بقایی معترض بود و روش او را در برابر تحولات جاری کشور مورد انتقاد شدید قرار می‌داد سید حسن آیت بود. در یکی از جلسات حزبی آیت در مورد سکوت بقایی و اینکه چرا قانون حکومت نظامی شامل حال حزب نمی‌شود از بقایی پرسش کرد. بقایی رندانه پاسخ داد که باید از دولت پرسید چرا مزاحم آنان نمی‌شوند اما دلیل سکوت این است که او از مدت‌ها پیش این وضع را پیش بینی می‌کرد اما دولت‌ها به سخنان او توجهی نکردند. در چنین اوضاعی، سیدحسن آیت عضو حزب در سوم آذرماه ۱۳۴۲ نامه‌ای مفصل و مشروح مشتمل بر۹۴ صفحه به بقایی نوشت. در این نامه گوشه‌هایی از اوضاع و احوال سیاسی ایران و مواضع آیت در برابر آن بیان شده بود. بقایی، آیت را عنصری "کج فکر" لقب داد و فعالیت‌های او را سمپاشی تلقی می‌کرد و حتی لغت "مخرب" هم به القاب او اضافه شد. آیت از دید عناصر قدیمی حزب فردی "جوان"، "پنجه" و "احساساتی" شناخته می‌شد لیکن خود او نوشت که غرضش از نوشتن نامه چیزی جز پیشرفت و اعتلای حزب نیست.  حزب در واپسین روزهای نظام سلطنت  حزب پس از ناکامی در رسیدن رهبرش به نخست وزیری فعالیت‌هایش در حد گردهمایی تنزل یافت و بقایی وقتش را در مسائل غیرسیاسی می‌گذراند. سید حسن آیت به علت مواضع تند سیاسی‌اش از حزب اخراج شد. از اواسط سال ۵۶ و از زمان دولت دکتر جمشید آموزگار، بقایی بار دیگر فعالانه وارد عرصه سیاست شد و از آبان ۵۷ تلاش شد برای حفظ رژیم پهلوی بقایی به نخست وزیری گمارده شود. از نظر بقایی دیگر خیلی دیر شده بود، دو ماه نیم قبل از خروج شاه از ایران، زاهدی از بقایی خواست شرایط خود را برای در دست گرفتن قدرت به عنوان نخست وزیری بیان کند. بقایی شانس ماندن شاه را ده درصد و ولیعهد را بیست درصد دانست. در اواسط دی ماه ۵۷ بقایی به دیدار شاه رفت اما در پایان ملاقاتش بار دیگر از چاره‌اندیشی دیرهنگام شاه سخن گفت و در ملاقاتی با فرح نیز کار را تمام شده دانست. با قرار گرفتن شاهنشاهی در سراشیبی سقوط، حزب زحمتکشان و بقایی فرصتی را که رژیم برای فرار از سقوط حاضر بود در اختیار آن‌ها قرار دهد، از دست داد.  بقایی و زحمتکشان پس از پیروزی انقلاب  متعاقب پیروزی انقلاب اسلامی در مواضع مظفر بقایی چرخش بنیادین صورت گرفت. او اگرچه از اساس با هرگونه تحول انقلابی مخالف بود و بار‌ها خطر انقلاب کور را تشریح نموده بود لیکن برای مدتی با حوادث ظاهرا همدلی نشان داد، این تظاهر بیش از حدود ده ماه طول نکشید. در دوم دی ماه ۱۳۵۸ بقایی در محل حزب زحمتکشان سخنرانی طولانی ایراد کرد که به وصیت نامه سیاسی مشهور شد. در همین احوال از طرف کمیته کرمان حزب زحمتکشان مجموعه‌هایی در دفاع از بقایی منتشر شد، کتاب‌های "در پیشگاه حقیقت" و "چه کسی منحرف شد؟" در همین راستا و به منظور تبرئه بقایی از سوابقش انتشار یافت. وصیت نامه سیاسی که طی آن بقایی بازنشستگی خود را در عرصه سیاست اعلام کرده بود چند رویه داشت: نخست آنکه با فروریختن نظام سلطنت دیگر فلسفه وجودی برای حزب زحمتکشان که در چارچوب قانون اساسی شاه و به منظور حفظ سلطنت فعالیت می‌کرد وجود نداشت. دوم اینکه وی بار دیگر سعی کرد از آب گل آلود ماهی بگیرد و خود را آلترناتیوی در قبال جمهوری اسلامی جلوه دهد. حوادث بعدی نشان داد که بقایی در حقیقت خود را بازنشسته سیاسی نکرده بود بلکه دور جدیدی از تکاپوهای سیاسی‌اش را آغاز می‌کرد. متعاقب اعلام بازنشستگی طی یک نظرسنجی از اعضای حزب زحمتکشان کلیه آن‌ها مخالفت خود را با این قضیه اعلام کردند. از نظر آن‌ها بقایی یعنی حزب زحمتکشان و بدون وجود او حزبی وجود نخواهد داشت. بقایی تلاش‌هایی به منظور ملاقات با امام انجام داد اما رهبر انقلاب هرگز راضی به این ملاقات نشد و حتی نامه‌های او را بدون جواب گذاشت. بقایی به جرم مشارکت در کودتای نوژه در ۲۱ تیر به همراه ۶۵ نفر دیگر دستگیر شده و ده روز بعد با سپردن تعهدی مبنی بر اینکه از ایران خارج نشود آزاد شد، اما گردش پرونده مدتی ادامه یافت و بالاخره منجر به برائت او از اتهامات داده شد. از این زمان به بعد تا حدود ۵ سال و نیم ظاهرا هیچ‌گونه حرکتی از بقایی دیده نشد. در ۲۷ دی ماه سال ۶۴ بقایی به دعوت منصور رفیع‌زاده به آمریکا رفت و اواسط سال ۶۵ به ایران بازگشت و به کرمان رفت. وی اول فروردین ۱۳۶۶ در کرمان به اتهام ارتباط با سازمان‌های جاسوسی بیگانه و توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران دستگیر شد اما اندکی بعد به علت بیماری سفلیس درجه ۳ و کهولت سن در ۲۶ آبان ۶۶ در بیمارستان مهر تهران درگذشت.  منابع:  تاریخچه جبهه ملی، احمد ملکی عملکرد حزب زحمتکشان ایران، حسین کاوشی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقایی، حسین آبادیان، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن