واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آموزه های شخصی مشاهیر هنر و فرهنگ در کتاب خاطراتشان
وقتی که از خودم حرف میزنم!!زندگینامه که بخوانی هزاران داستان را در دلش میخوانی. زندگینامهها داستان واقعی آدمها، شکستها، پیروزیها، عشقها و نفرتهایشان است. هر سطری که جلو میروی انگار داری بسرعت از عمر آدمها عبور میکنی. زندگینامه را نمینویسند که درسی باشد برای دیگران و نمیخوانند که درس بگیرند، زندگینامهها نوشته میشوند که باری از روی دوش آدمها برداشته شود، با رازهای کمتری زندگیشان را سپری کنند و بگویند که چه بر آنها گذشت. تو وقتی میخوانی با آنها سهیم میشوی در عمری که باختهاند یا عمری که به خوشی سپری شده. از اینرو نوشتن زندگینامه اینقدر محبوبیت دارد و خواندنش هم همانقدر لذتبخش است.حالا فکر کنید و زندگینامه قصهنویس محبوبتان را بخوانید. زندگینامه اهالی ادبیات چون بر کلمات اشراف دارند و چون بلدند مخاطب را با خود همراه کنند لذت صدچندانی نسبت به زندگینامههای دیگر مشاهیر دارد. در ماههای گذشته چندین کتاب زندگینامه از نویسندگان ادبیات جهان در ایران منتشر شده که خواندنش را به شما پیشنهاد میکنیم. در این زندگینامهها با آدمی که پشت داستانها نشستهاند آشنا میشوید و میفهمید که چقدر زندگیشان از قصههایی که تعریف میکنند، دور بوده یا چقدر شباهت به آدمهای قصهشان داشتهاند. بدذات نیستمرومن پولانسکی، کارگردان جنجالی را احتمالا میشناسید. او اگرچه نویسنده نیست و کارش سینماست ولی خودنوشتهاش پهلو به پهلوی ادبیات میزند. بتازگی کتابی با ترجمه آزاده اخلاقی از زندگی این کارگردان منتشر شده که «پولانسکی به روایت پولانسکی» نام دارد.این اولین کتابی است که درباره پولانسکی به زبان فارسی در ایران ترجمه و منتشر شده است. پولانسکی در این کتاب به چگونگی شکل گرفتن ایدهها و ساخته شدن فیلمهایش میپردازد؛ از زمانی که به عنوان دانشجوی مدرسه سینمایی لودز، فیلم کوتاهش «دو مرد و یک کمد» را در لهستان دهه 50 میسازد تا ساختن «انزجار» در لندن دهه 60، «بچه رزمری» در هالیوود دهه 60 و «مستاجر» در پاریس دهه 70.ترجمه آزاده اخلاقی از «رومن به روایت پولانسکی» در 590 صفحه همراه با تصاویری از پولانسکی و پشت صحنه آثارش از سوی نشرچشمه منتشر شده است.پولانسکی در این کتاب مینویسد: «میدانم که همه مرا آدمی پلید و بدذات مینامند، دوستانم و زن زندگیام مرا بهتر میشناسند... یک دنیا بدفهمی، سوءتفاهم و تحریف محض و دروغهای فاحش درباره من ساخته و پرداخته شده است؛ کسانی که مرا نمیشناسند، غول بیشاخ و دمی از من ساختهاند و تصور یکسره غلطی راجع به شخصیت من دارند؛ شایعاتی که با قدرت رسانهها، شاخ و برگ پیدا کردهاند.»این کارگردان لهستانی زندگی پرفراز و نشیبی را گذرانده است. زندگیاش داستان افتادنها و برخاستنهای کسی است که از همان کودکی، اردوگاه مخوف گتو را تجربه میکند، از کورههای آدمسوزی نازیها جان سالم به در میبرد، در 10 سالگی در خیابانهای کراکوف به امان خدا رها میشود و همان جا یاد میگیرد که زندگی یعنی اتکا به خود. میدوم و مینویسمهاروکی موراکامی که در این 4 سال کتابهایش در ایران ترجمه شدهاند، کتابی نوشته درباره خودش و درباره دویدنهایش و ارتباط دویدن با نوشتن. او دوندهای حرفهای است و در مسابقات دوی ماراتن هم شرکت کرده است. هر روز میدود و هر روز مینویسد و به نظرش دویدن و نوشتن اشتراکات زیادی با هم دارند. این کتاب «از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم» نام دارد که مجتبی ویسی آن را ترجمه کرده است.موراکامی میگوید: «این کتاب دربرگیرنده نکاتی است که میتوان از آنها تحت عنوان درسهای زندگی یاد کرد، هرچند خود من هیچیک از آنها را فینفسه فلسفه نمینامم. آنها درسها و آموزههایی شخصی هستند، شاید نهچندان دندانگیر که از طریق واداشتن بدن به حرکت فراگرفتهام و به واسطه آنها کشف کردهام که رنج کشیدن اختیاری است. شاید این درسها به کار شما نیاید. دلیلش ساده است. کسی که در این صفحات به تصویر کشیده شده، من هستم؛ آدمی با خصوصیات شخصی من.»او قبل از اینکه نویسنده باشد کافهدار بود. دویدن را به طور جدی در 33 سالگی و بعد از ترک سیگار شروع کرد. کتاب خاطراتش درباره دویدن هم در ابتدای سالهای 1980 میگذرد. این کتاب نشان میدهد که موراکامی جوان چطور متوجه تاثیر ورزش و بویژه دویدن بر زندگی و همچنین نویسندگیاش شده است. او درباره نویسندگی میگوید: «یک نویسنده خوشاقبال در طول زندگیاش 12 رمان خوب از خودش به جا میگذارد. من نمیدانم چند تا کتاب خوب تا به حال نوشتهام اما وقتی میدوم اصلا محدودیتی را حس نمیکنم. من هر سال در مسابقات 10 کیلومتری دو شرکت میکنم اما تنها هر 4، 5 سال یکبار است که یک رمان پرحجم مینویسم.» موراکامی در زندگی روزانه هر روز 4 صبح از خواب بیدار میشود و4 ساعت مینویسد و بعد 10 کیلومتر میدود. سختکوش است. اگر میخواهید نویسنده شوید باید سختکوش باشید. نویسندگی با تنبلی در تضاد است.تلاش برای مرد شدنماجراهایی که پل استر تعریف میکند، خیلی شبیه اتفاقاتی است که خودش از سر گذرانده. در داستانهای او با آدمهای شکستخورده و مستاصل فراوان برخورد میکنیم. حالا او تجربه شکستهایش را تبدیل به کتابی جداگانه کرده است؛ تجربههایی که همه واقعی هستند. کتاب در ایران توسط 2 مترجم، برگردانده و منتشر شده است. بهرنگ رجبی با اسم «دست به دهان» آن را ترجمه کرده و مهسا ملک مرزبان عنوان کتاب را «بخور و نمیر» گذاشته است.استر در گاهشماری شکستهای نخستین به شرح وقایع تلخ زندگی خود میپردازد؛ تجربههایی که به شکست انجامیدهاند.او مینویسد: «پول کمک هزینه که رسید لیدیا (همسرش) و من دوباره راه افتادیم سفر. آپارتمان اجارهایمان را به کس دیگری اجاره دادیم و رفتیم ناحیه کوهستانی لارنتیان در کبک. چند ماهی در خانه دوست نقاشی که آن مدت را جای دیگری بود، ماندیم، یکی دو هفتهای برگشتیم نیویورک و بعد فوری چمدان بستیم و قطار یکسرهای گرفتیم به مقصد سانفرانسیسکو.»استر به زندگی روزمره آدمها علاقه زیادی دارد و در داستانهایش از تصویر این نوع زندگی خیلی استفاده کرده است. اشاره به تنهایی آدمها، ترس از وقوع حادثهای هولناک، از دست دادن توانایی فهم و درک، شکست عاطفی و مرگ پدر و همسر نیز از دیگر ویژگیهای دنیای داستانهای اوست. استر خیلی انسانمحور است.در کتاب خاطراتش خود را آدمی بیرون گود معرفی میکند و شکستهای اولیهاش را به صورت «تلاش برای مرد شدن» تعبیر میکند. در کتابهایش فجایع بسیاری اتفاق میافتد، آدمها مدام غافلگیر و شوکه میشوند و این ویژگی خواننده داستانهایش را تا پایان با کتاب همراه میکند. از او داستانهای زیادی به فارسی ترجمه شده است. زندگیهای خواندنیالبته کتابهایی که درباره زندگی نویسندهها و شاعران نوشته شده خیلی بیشتر از این حرفهاست که بشود در یک ستون به آنها اشاره کرد. با این حال گفتیم حالا که کتابهای جدید را معرفی کردیم، تعدادی از کتابهای قدیمی را هم معرفی کنیم و اشارهای هم به 2 کتاب تذکره ایرانی داشته باشیم.زندهام که روایت کنم: این کتاب را گابریل گارسیا مارکز درباره زندگی خودش نوشته و به اعتقاد بسیاری از منتقدان، دست کمی از رمانهای این نویسنده ندارد. از این کتاب 2 ترجمه در بازار کتاب ایران وجود دارد. جاهد جهانشاهی این کتاب را به نام «زیستن برای بازگفتن» ترجمه کرده و کاوه میرعباسی برای ترجمهاش از این کتاب نام «زندهام که روایت کنم» را انتخاب کرده است.اعترافات: ژان ژاک روسو یکی از متفکران برجسته قرن 18 است.او که بیشتر سرگرم تفکر در مورد مسائل مختلف و نوشتن از آنها بود، یک کتاب هم در مورد زندگی خودش نوشته و نامش را گذاشته «اعترافات». این کتاب البته پس از مرگ روسو منتشر شد و خیلی از نکات زندگی او را روشن کرد.این اثر را مهستی بحرینی به فارسی ترجمه کرده است.کتابهای کهن: یکی از قدیمیترین کتابهایی که به فارسی نوشته شده و در آن به زندگی شاعران پرداخته شده کتاب لباب الالباب نوشته محمد عوفی است.شیخ فریدالدین عطارنیشابوری هم در کتاب «تذکره الاولیا» سراغ زندگی عارفان نامی ایران رفته و به شرح زندگی آنها پرداخته است.در ایران معمولا کتابهایی که در مورد زندگی شاعران و نویسندگان مختلف نوشته میشد، تذکره نام داشت. فاطمه شاهچراغیتهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]