واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تلویزیون - جوان نوشت: علی نصیریان بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیونی در تازهترین گفتوگوی خود با مقایسه فضای فیلمهای قبل و بعد از انقلاب گفته است: «فضای سینمای قبل از انقلاب به گونهای بود که جز موارد معدود نمیشد کار جدید و بدیع را خلق کرد اما الان جو سالمی در سینماها حاکم است که میتوان آثار غیرگیشهای و با تم هنری را هم تولید کرد.» تعزیهخوانی اولین جرقه برای بازیگریمن در یک خانواده مذهبی و با باورهای اعتقادی بزرگ شدم. پدرم فرد خوش مشرب و باصفایی بود به همین خاطر همیشه ما را به اماکن زیارتی، سیاحتی میبرد. یادم است سر محلهمان یک قهوهخانه بود که همواره برنامه تعزیهخوانی داشت. وقتی من با پدرم به آن قهوهخانه میرفتم آنقدر محو آن برنامه میشدم که زمان و مکان از دستم خارج میشد و دائم راجع به آن از پدرم سؤال میکردم و او هم با حوصله پاسخگوی سؤالاتم بود. آن قهوهخانه و تماشای آن تعزیهها اولین جرقه را برای بازیگری در ذهنم زد. کمالالملک و صدای مظفرالدین شاهدر ایفای نقش مظفرالدین من متحمل گریم سنگینی بودم؛ چون این نقش به لحاظ سنی و چهره با من فاصله زیادی داشت. به علی گفتم شاید نتوانم به لحاظ چهره شبیه به او شوم و او گفت اصلاً مهم نیست، مهم روح بازی است. خوشبختانه در آن مقطع نواری از صدای مظفرالدین شاه به دست من رسید که در شناخت من نسبت به او تأثیر زیادی داشت. سختیها و شیرینیهای کار با حاتمیاو آنقدر شیرین بود که هر سختی را میتوانستی به دلیل بینش و دانشی که او در طول کار داشت تحمل کنی. خصلت او اینگونه بود که تنها چارچوب و کلیت قصه را به بازیگرانش میگفت و در روز فیلمبرداری دیالوگها را به بازیگرها میداد و خب آماده شدن و رساندن بازیگر در آن شرایط کمی سختتر از شرایط دیگر بود. کاراکتر دایی غفور و «بوی پیراهن یوسف» حاتمیکیامن حاتمیکیا را تا قبل از این فیلم ندیده بودم. آثارش را دیده و توانسته بودم با آن ارتباط برقرار کنم. در آن مقطع فیلمهای زیادی با محوریت جنگ ساخته میشد و به همین خاطر اگر در این ژانر میخواستی به موفقیت برسی باید حرف جدیدی را میزدی و «بوی پیراهن یوسف» توانست این پیام جدید را به مخاطب برساند و کاراکتر دایی غفور هم به خاطر شخصیت پردازی جذابی که داشت و کلیت خود فیلم در میان مردم به محبوبیت رسید. سالها در آرزوی نقش شیخ صنعانهمیشه یکی از آرزوهایم این بود که بتوانم نقش شیخ صنعان را بازی کنم تا اینکه در سریال «میوه ممنوعه» این موقعیت برایم فراهم شد که نقش مدرن شده شیخ صنعان را بازی کنم. حسن فتحی کارگردان شایسته و توانایی است و به خوبی میداند که از دل یک قصه چه میخواهد. او خیلی خوب توانسته بود شخصیتهای این قصه را پردازش کند و من از حضور در آن سریال بسیار لذت بردم. شاید یک جاهایی به دلیل ممیزیها یا شدت کار ما مجبور میشدیم برای اینکه کار پخش شود گاهی ترمز قصه را بکشیم اما در کل این سریال دچار روزمرگیهای رایج در این کارها نشد. حضرت علی(ع) در تاریخ یک نفر است، امام خمینی (ره) هم یک نفر استشاید دلیل امتحان حاج یونس در «میوه ممنوعه» به این خاطر بود که او در ایمانش بر خود غره شده بود. پدرش ابرام غزل خوان بود و به لحاظ خانوادگی آن بسط اعتقادی را نداشته که مو لای درزش نرود. حضرت علی(ع) در تاریخ یک نفر است، امام خمینی (ره) هم یک نفر است و ما نباید انتظاری که از آنها داریم از حاج یونس داشته باشیم. در بعضی از سکانسها میبینیم که او با بندگان خدا با فخر از جهت ایمان حرف میزند. از این جهت هم مورد آزمایش حق قرار میگیرد، چرا که هیچ چیز از پروردگار پنهان نیست. ... و میرزا نوروزبا گذشت سالها هنوز برخی مردم وقتی من را در کوچه و خیابان میبینند از من میپرسند کفشهای میرزا نوروز چه شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 413]