واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش > دانشهای بنیادی - جایزه نوبل اقتصاد 2010 به پیتر دیاموند، دیل مورتنسن و کریستوفر پیزاریدس تعلق گرفت. این سه نفر توانستهاند با ارایه مدلی به نام دیامپی، تاثیرات سیاستهای اقتصادی را بر بازار کار توضیح دهند. مجید جویا: ظهر دیروز، آخرین کنفرانس خبری معرفی برندگان جایزه نوبل در دفتر بنیاد نوبل برگزار شد و پیتر ای. دیاموند، استاد 70 ساله اقتصاد در انستیتو فناوری ماساچوست(ام.آی.تی) در آمریکا؛ دیل تی. مورتنسن، استاد 71 ساله اقتصاد در دانشگاه نورثوسترن امریکا و کریستوفر ای. پیزاریدس، استاد 62 ساله اقتصاد در دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن در انگلستان به عنوان برندگان جایزه بانک مرکزی سوئد در اقتصاد معرفی شدند. این جایزه اقتصادی که به پیشنهاد بانک مرکزی سوئد از سال 1969 اهدا میشود، مانند دیگر جوایز نوبل شامل مدال طلا و مبلغ 10 میلیون کرون سوئد (1.4 میلیون دلار) میشود که امسال بین این سه اقتصاددان تقسیم شده است. آنها توانستهاند با تحلیل شرایط حاکم بر بازار جستجوی کالا و تعاملات بین خریدار و فروشنده، مدلی نظری ابداع کنند که واقعیتهای بازار را بهخوبی توضیح میدهد. در جستجوی بهترین ارتباطچرا با وجود این که همیشه فرصتهای شغلی زیادی وجود دارد، خیلیها بیکار میمانند؟ چگونه سیاستهای اقتصادی بر بیکاری تاثیر میگذارند؟ برندگان امسال جایزه نوبل نظریهای را تدوین کردهاند که میتواند به این پرسشها پاسخ دهد. این نظریه علاوه بر بازار کار، در بازار تجارت نیز کاربرد دارد. طبق دیدگاه کلاسیک تجارت، خریداران و فروشندگان یکدیگر را بلافاصله و بدون هزینه پیدا میکنند و اطلاعات کاملی درباره قیمت و خدمات همه چیز دارند. قیمتها به گونهای تعیین شدهاند که به تقاضای برابری پاسخ دهند؛ هیچ عرضه یا تقاضای اضافی وجود ندارد و از تمام منابع استفاده میشود. ولی این چیزی نیست که در دنیای واقعی اتفاق میافتد. قیمتهای بالا عموما با سختی خریداران در یافتن فروشندگان، و مواردی از این دست همراه است. حتی بعد از این که آنها یکدیگر را پیدا کردند، ممکن است که کالای مورد نظر با نیازهای خریدار مرتبط نباشد. یک خریدار شاید قیمت فروشنده را خیلی زیاد بداند، یا شاید فروشنده پیشنهاد خریدار را بیش از حد اندک تلقی کند. در این صورت هیچ معاملهای رخ نمیدهد و هر دو طرف به دنبال فرد دیگری برای معامله میگردند. به عبارت دیگر، فرایند یافتن خروجی درست بدون اصطکاک نخواهد بود. این موردی است که برای مثال در بازار کار و بازار مسکن رخ میدهد که در آنها، جستجو و یافتن، ویژگیهای حیاتی هستند و جایی که معامله با زوج خریدار و فروشنده تعریف میشود. برندگان سال جاری جایزه نوبل درک ما را از چنین بازارهایی بهبود بخشیدهاند. پیتر دیاموند سهم چشمگیری در نظریه پایهای چنین بازارهایی داشته، در حالی که دیل مورتنسن و کریستوفر پیزاریدس نظریه جستجو را بسط داده و آن را برای تحلیل بازار کار قابل استفاده ساختهاند. دستاوردهای سه برنده جایزه نوبل اقتصاد امسال به ما کمک کردهاند تا به طور عام تعدادی از مسئلههای مهم اقتصادی را درک کنیم، و به طور اخص؛ عوامل تعیین کننده و توسعه بیکاری را شناسایی کنیم. ایده پایهای نظریه جستجو این است که افراد درگیر در یک بازار به دنبال شرکایی میگردند تا با آنها پروژههای مشترک را به انجام برسانند. این امر میتواند شامل موارد سادهای از یک زوج خریدار و فروشنده یک محصول باشد، ولی روابط پیچیدهتر بین کارفرمایان و یابندگان کار یا بین کارخانهها و تامینکنندگان منابع اولیه آنها را نیز دربر میگیرد. مطابق معمول در مورد پژوهشهای بنیادین، برای این نظریه نیز کاربردهای زیادی متصور است. بازار مسکن برای مثال، هم در زمینه تعداد محلهای خالی و هم مدت زمانی که فروش یک خانه به طول میانجامد، به روشنی به موازات بازار کار قرار دارد. از نظریه جستجو همچنین برای بررسی موضوعاتی در نظریه پولی، اقتصاد عام، اقتصادهای منطقهای و اقتصادهای خانوادگی استفاده میشود. نظریه شکل میگیرددر دهه 1960، پژوهشگران تازه استفاده از مدلهای ریاضی را شروع کرده بودند تا بهترین راه ممکن برای یک خریدار را در تلاش برای یافتن قیمت قابل قبول بررسی کنند. پیتر دیاموند در مقاله معروفش به سال 1971، نحوه شکلگیری قیمتها را در یک بازار آزمود که در آن، خریداران به دنبال بهترین قیمت ممکن هستند و همزمان، فروشندگان با در نظر گرفتن رفتار جستجوی خریداران به دنبال بالاترین قیمت فروش هستند. به نظر میرسید که حتی هزینههای کوچک جستجو به خروجیهای کاملا متفاوتی در مقایسه با موازنه رقابتی کلاسیک منجر میشوند. در حقیقت، هزینههای موازنه معادل قیمتهایی هستند که صاحب یک محصول انحصاری در بازاری بدون هزینه جستجو بر روی محصول خود میگذارد. این نتیجه توانست توجه زیادی را به خود جلب کند و طیف وسیعی از پژوهش در بازار را به راه بیاندازد. در آستانه سال 1980 تحقیقات مهم متعددی در مورد جستجو و بازارهای منطبق با هم منتشر شدند. پیتر دیاموند، دیل مورتنسن و کریستوفر پیزاریدس با تحلیل ویژگیهای بازارهای متعدد، پاسخهای جدیدی را برای خیلی از مسئلههای حلنشده فراهم کردند و همچنین توانستند سوالهای جدیدی را مطرح کنند که پژوهشهای پیشین از فرموله کردن آنها عاجز مانده بود. دو دیدگاه کلیدی از این کار ظاهر شد. اول، یک بازار جستجو با به اصطلاح تاثیرات خارجی که با عوامل منفرد در نظر گرفته نمیشوند: اگر فرد بیکار فعالیت جستجوی خود را افزایش دهد؛ یافتن کار برای دیگر جویندگان کار سخت خواهد شد و در همان زمان برای شرکتی که به دنبال نیروهای تازهنفس میگردد، پر کردن فرصتهای شغلی خالی سادهتر خواهد بود. این اثرات خارجی توسط یک جوینده کار منفرد در نظر گرفته نمیشوند. در تعدادی از تحقیقات انجام شده از دهه 1980 به این سو، برندگان جایزه نوبل امسال این امر را به طور عام نشان دادند؛ هرچند که این تحلیل در برخی از بازارها به خروجی موثری منجر نشد. استفاده از منابع میتواند خیلی کم باشد، هرچند که در برخی از شرایط میتواند از حد نیز بگذرد، چرا که فرایندهای جستجو و تطبیق دادن مرتبط با هزینههای واقعی هستند. و اما دومین دیدگاه! در مدل کلاسیک رقابت، خروجی کنترل نشده بازار هم بیهمتا است و هم کارامد. ولی در دنیایی با هزینههای جستجو، در برخی موارد خروجیهای محتمل متعددی برای بازار میتواند وجود داشته باشد. پیتر دیاموند این موضوع را آشکار کرد و همچنین توضیح داد که تنها یکی از این خروجیها میتواند بهترین مورد ممکن باشد و همین، دلیلی است برای دولتها تا تلاش کنند و راههایی را برای اغوای اقتصاد به حرکت به سوی بهترین خروجی ممکن بیابند. پژوهشهای نظری در جستجو و تطابق به ما کمک کردهاند تا اصول اقتصادی در ورای پدیدههایی مانند پراکندگی قیمت و دستمزد و استفاده از منابع را درک کنند. مدلی برای بازار کاردر تعدادی از مطالعات، دیل مورتنسن و کریستوفر پیزاریدس به طور سیستماتیک این نظریه را بسط و گسترش دادند تا بازار کار را بیازمایند؛ آنها به طور اخص عوامل تعیین کننده بیکاری را مورد بررسی قرار دادند. این امر منجر به ارایه مدلی شد که دیاموند- مورتنسن- پیزاریدس (DMP) نامیده میشود. امروزه، مدل دیامپی پرکاربردترین ابزار برای تحلیل بیکاری، شکلگیری دستمزد و موقعیتهای شغلی است. مدل دیامپی فعالیت جستجو برای افراد بیکار، جستجوی نیروی تازهنفس برای کارخانجات و شکلگیری قیمتها را تشریح میکند. هنگامی که یک جوینده کار و کارفرما همدیگر را پیدا میکنند، دستمزد بر مبنای وضعیت بازار کار تعیین میشود (تعداد کارگران بیکار و تعداد موقعیتهای شغلی). همچنین این مدل میتواند برای تخمین تاثیرات عوامل مختلف بازار کار بر بیکاری، میانگین طول دوره بیکاری، تعداد فرصتهای شغلی و قیمت واقعی کار استفاده شود. چنین عواملی میتوانند سطح سود در بیمه بیکاری، نرخ علاقه واقعی، کارایی بنگاههای کاریابی، هزینههای استخدام و اخراج و عواملی از این دست را در بر داشته باشند. از قدیم شناخته شده است که بازار کار بین موقعیتهای نرخ بالای بیکاری و فرصتهای شغلی کم یا بیکاری کم و فرصتهای شغلی زیاد نوسان دارد. الگوی تجربی زیر که به نام منحنی بوریج شناخته میشود (برگرفته شده از نام ویلیام بوریج اقتصاددان انگلیسی) مبتنی بر دادههای اقتصادی ایالات متحده امریکا در دهه گذشته است و مدل دیامپی یک توضیح نظری برای منحنی بوریج ارائه میدهد. از مدل دیامپی همچنین میتوان استفاده کرد تا جایگاه اقتصاد را در منحنی بوریج تشریح کرد. اگر بیکاری و موقعیتهای شغلی در جهتهای مخالف هم حرکت کنند، آنگاه تغییرات را میتوان به عنوان بازتابدهنده تغییرات در تقاضای کار در نظر گرفت که در یک چرخه تجاری اتفاق میافتد. با این حال، اگر بیکاری و فرصتهای شغلی همزمان با هم افزایش یابند، طبیعی خواهد بود که به دنبال توصیفی از جنس تغییرات در عملکرد بازار کار بگردیم. یک دلیل میتواند کارایی پایین تطابق باشد، برای مثال دوره طولانیتر بیکاری در یک وضعیت خاص بازار. توضیح دیگر میتواند تغییرات ساختاری سریعتری باشد که نرخ اخراج کارگران شرکتها را افزایش دهد. چنین تغییراتی در بازار کار میتواند نشانی از این باشد که بیکاری در دراز مدت افزایش خواهد یافت. مدل دیامپی، منحنی بوریج را به یک ابزار عیبیابی پرکاربرد برای تحلیل تجربی بازار کار مبدل ساخته است. از نظریه جستجو و تطابق به طور گسترده در بررسیهای نظری و تجربی تاثیرات بیمه بیکاری استفاده میشود. این نظریه بیان میدارد که سود بیشتر به بیکاری بیشتر و زمان جستجوی بیشتر برای افراد بیکار منجر میشود؛ رابطهای که از عقبه تجربی محکمی هم بهره میبرد. این نظریه همچنین برای تحلیل خدمات اجتماعی برای طرحهای جایگزین بیمه بیکاری هم به طور گسترده به کار میرود. جهت تعیین چنین ساختاری، باید خدمات اجتماعی را که به صورت بیمه بیکاری در هنگام اخراج به افراد ارائه میشود هم در نظر گرفت. بیمه همچنین میتواند تطابق کارامد بین کارگران بیکار و فرصتهای شغلی در دسترس را تسهیل کند. ("فرد درست در مکان درست"). نظریه جستجو هماکنون مدل غالب برای در نظر گرفتن تاثیرات اندازهگیریهای سیاستهای اقتصادی بر روی بازار کار است. این نظریه همچنین ما را قادر ساخته تا خیلی از دیگر پدیدههای دیگر اجتماعی را تحلیل کنیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]