واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وقتي فوتبال ايران، عربي مي شودورزشي- تغييرات در تيمهاي ليگ برتري خيلي زودتر از آنچه تصور ميشد، شروع شد تا بار ديگر به همه ثابت شود که در فوتبال ايران مديران کم تحملي حضور دارند. در شرايطي که تنها 9 هفته از آغاز رقابتهاي ليگ برتر گذشته تا به حال يک مربي برکنار شده، يک مربي استعفا داده(بخوانيد اخراج شده) و يک مربي هم به مرخصي(شايد هميشگي) رفته است. اگر همين سه مورد را تغييرات آغازين در نيمکت مربيان در 9 هفته ابتدايي ليگ دهم بدانيم، مطمئنا به نتيجه اي ميرسيم که سالهاست در فوتبال ايران رخنه کرده و آن هم کم تحملي مديران بعضا غير فوتبالي است. البته در اين ميان مديراني هم هستند که برخلاف همکارانشان در باشگاههاي ديگر، صبر و تحمل بيشتري دارند. يادآوري اتفاقاتي که سال گذشته در مجموعه باشگاه استقلال تهران رخ داد و حمايتي که اميررضا واعظي آشتياني از عبدالصمد مرفاوي داشت، نشان مي دهد که در اين فوتبال هنوز مديراني هستند که به ثبات مربيگري اعتقاد دارند و موفقيت تيمشان را در گرو حفظ کادر فني شان ميدانند.
با اين حال هنوز 9 هفته از ليگ برتر نگذشته محمدحسن انصاري فرد، رسول کربکندي را از باشگاه راه آهن اخراج کرده، باشگاه پيکان با استعفاي اجباري(!) محمد احمدزاده موافقت کرده و البته وضعيت لومبيسا تومباکوويچ که با سر و صداي فراوان به استيل آذين آمده هم براي ادامه رقابتهاي ليگ برتر نامشخص است. با اين حال اين تازه ابتداي راه است. هنوز ليگ به ميانه هاي راه نرسيده، نيمکت سه تيم ليگ برتري متزلزل است و چند سرمربي هم در صف انتظار هستند تا با تصميم مديران باشگاهشان، تکليفشان را بدانند. محمد مايلي کهن از جمله مربياني که در اين صف انتظار قرار گرفته در وصف شرايطي که مربيان ايراني دارند، جمله جالبي دارد: «ما مربيان چمدان به دست هستيم، تا جايي ميرويم آماده ايم که چمدان مان را دست مان بگيريم و به جاي ديگري برويم.» اگر مديري بداند با نتايج ضعيف تيم اش برکنار نمي شود و اعضاي هيات مديره هم با وجود عملکرد ضعيف، حکم به برکناري مديرعامل باشگاه نميدهد، او هم پاي مربي اش ميايستد.*آمار شگفت آور تغييرات در ليگ نهمدر فصل گذشته آماري در تغيير مربيان ليگ برتري به جا ماند که انصافا در هيچ کجاي دنيا نميتوان چنين آماري را مشاهده کرد. فصل قبل بيش از يک سوم نيمکت تيمهاي ليگ برتري دچار دستخوش تغييرات شد تا مديران باشگاه هاي ايراني از اين نظر روي همتايان عرب شان را در ليگ هاي کشورهاي کوچک حوزه خليج فارس سفيد کرده باشند. در سالهاي قبل، هر جا مديران باشگاههاي ايراني، با تصميمي سريع السير براي خلاص شدن تيمشان از بن بستها، نخستين چاره را در تغيير مربيانشان مي ديديند، داد بسياري از کارشناسان بلند مي شد که چرا چنين رسمي در فوتبال ايران باب شده اما حالا آنقدر اين مساله تکرار شده که ديگر براي هيچ کس اين تغييرات عجيب و شگفت آور نيست. گويا ديگر به کسي بر نميخورد که مربيان بعضا غير فوتبالي اين چنين با تصميم هايشان، تيشه به ريشه فوتبال پرسابقه ايران ميزنند.
* ثبات مديران مهمتر است، يا ثبات مربيان؟بسياري معتقدند مديريت شکننده مديران در فوتبال افول کرده ايران، يکي از دلايلي است که باعث ميشود مديران برکناري مربيان را بهترين راه براي خروج تيمشان از بن بست بدانند. طبيعي است که اگر مديري بداند با نتايج ضعيف تيم اش برکنار نمي شود و اعضاي هيات مديره هم با وجود عملکرد ضعيف، حکم به برکناري مديرعامل باشگاه نميدهد، او هم پاي مربي اش ميايستد اما سيکل معيوب در ورزش ايران به گونه اي است که اعضاي هيات مديره ميخواهند با تصميمات آني خودشان را حفظ کنند و مدير هم براي طولاني شدن مديريتش ميخواهد با برکناري مربي ناکامش پاسخي در خور توجه به مديران بالادستي هايش بدهد؛ اين باعث ميشود که ورزش ايران از اين سيکل ومعيوب به وضعي برسد که سالهاست در فوتبال ايران حاکم شده است. خنده دار جايي است که بعضي وقتها مديران خيلي زود پس از برکناري مربيانشان متوجه مي شوند که چه اشتباهي مرتکب شده اند. مثلا پس از پايان ليگ هشتم، مديران باشگاه فولاد اهواز مجيد جلالي را برکنار کردند تا با حضور لوکا بوناچيچ کروات به وضعيت تيمشان سر و سامان بدهند اما پس از کمتر از دو ماه متوجه اشتباه بزرگشان شدند و جلالي را برگرداندند. اين تصميم غير کارشناسي تنها باعث ضربه خوردن باشگاه اهوازي شد و اين تيم نتوانست مجموعه اي را ببندد که مورد خواست سرمربي تيم اش بوده است. يا اگر جلوتر برويم، ميبينيم که پس از ماندن راه آهن در آخرين روز ليگ برتر در فصل گذشته، مدير جوان باشگاه مي گويد که هرجور شده مهدي تارتار را نگه مي دارد اما ليگ که شروع مي شود مربي ديگري روي نيمکت راه آهن مي شود و البته پس از گذشت يک ماه و نيم دوباره مهدي تارتار بر روي نيمکت راه آهن مينشيند! اينها نمونه هايي است که با نگاهي کوتاه به وضعيت اين دو، سه ساله فوتبال باشگاهي ايران مشاهده ميکنيم و اگر قرار باشد بر روي اين اتفاقات جز شويم به نمونه هاي مشابه فراواني برخورد ميکنيم. يادمان نميرود که موفقيت تيمي مانند ذوب آهن که اين روزها حتي در فوتبال آسيا هم آقايي مي کنند به خاطر ثبات در کادر فني اين تيم است. اين ميتواند مثالي باشد بر موفقيت يک تيم در صورت حفظ و اطمينان داشتن به کادر فني يک تيم.محسن معتمد کياگروه جامعه و ارتباطاتتنظيم: ندا سادات پا کنهاد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]