واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سوهانکاری دل بوسیله یاد مرگ عوامل زنگار زدایی از دل
گرد و خاک و آلودگی ها ممکن است بر روی هر چیزی بنشیند و آن را از کارایی و زیبایی اولیه بیاندازد. لوستر زیبایی که سالها تنظیف نشده دیگر جلوه اولیه را نخواهد داشت و نور کمتری را هم خواهد افشاند. همه میدانند که تمام جلوه و زیبایی انسان نیز به قلب و دل اوست. قلبی که همانند درّی درخشنده در سینه انسان نورافشانی میکند و ایمان را به همراه مهر و محبت و عطوفت به ارمغان میآورد. اما گاهی انسان از تنظیف همین موهبت درخشان الهی غافل میماند و روز به روز بر غبارهای گذشته آن میافزاید. پیامبر بزرگوارمان در قالب مثالی زیبا این نکته بسیار مهم را برای ما ملموس کرده است. روزی از روزها پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله به یارانش فرمود: إِنَّ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ كَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ. همچنان كه آهن اگر آب به آن رسد زنگ مى زند، دلها نیز زنگار مى بندد. بیایید با دقت فراوان به این مثال زیبا توجه کنیم. به جنگ فرسایشی میان رطوبت و آهن. رطوبتی که آنچنان ضعیف است که حتی به چشم نمیآید و آهنی که آنچنان مستحکم و صیقل داده شده است که همه او را پیروز میدان میدانند. اما در نهایت پیروز این میدان کیست؟ چگونه میشود که رطوبت، آهن را لایه لایه میکند و زنگار را بر روی آن مینشاند؟ آینه صیقل داده شده دل نیز ممکن است در جنگ فرسایشی با گناهان و آلودگیها زنگار بگیرد. ممکن است غبار علاقه به دنیا چنان لایه لایه بر روی آن بنشیند که دیگر هیچ چیز را نتوان از درون آن نظاره کرد. اما سوال این است که چگونه باید این زنگارها را پاک کرد؟ با چه ابزاری باید به جان این دل زنگار بسته افتاد و آنرا صیقل داد. این دقیقا همان سوالی است که یاران پیامبر نیز در ادامه سخن از ایشان پرسیدند. آری، پرسش ما هم همین است که ای پیامبر خدا! هر وسیله ای را با ابزار مخصوص به خود صیقل میدهند و تمیز میکنند. جعبه مخصوص تنظیف دل چیست؟ پیامبر نیز در ادامه این روایت به دو ابزار از این جعبه تنظیف اشاره کرد و فرمود: كَثرَةُ ذِكرِ المَوتِ و تِلاوَتِ القرآنِ(1) بسیار به یاد مرگ بودن و تلاوت قرآن. کسی که هر روز به یاد مرگ میافتد و آنرا در ذهن خود می پروراند دیگر ظلم نمی کند، کلاه سر دیگران نمیگذارد، نگاه شهوت آمیز نمیاندازد، خیانت نمیکند و چشم طمع به اموال دیگران نمی بندد. ابزار اول: سوهانکاری دل بوسیله یاد مرگ اگر به نجاری، آهنگری و یا صافکاری های ماشین سری زده باشید حتما دیده اید که برای صیقل دادن اشیاء از چند نوع سنباته استفاده میشود. در ابتدا که لایه ها بسیار و شکاف ها عمیقند از سوهان و سنباته های زبر و خشن استفاده میشود. اما در نهایت هر چه که پیش میروند از سنباته های ظریفتر و ریزتر بهره می گیرند. یاد مرگ برای خیلی از انسان ها همان سنباته زبر و خشن است که قسمت عمده ای از زنگارها را برطرف می کند. اکثر انسانها از مرگ می هراسند و حتی دوست ندارند به آن فکر کنند. خیلی ها باورشان این است که حالا حالاها قرار نیست که بمیرند. تا جوانند مرگ را برای پیرها میدانند و وقتی پا به سن گذاشتند «آلزایمر» را به این سو هدایت میکنند. کاش خداوند همیشه به همه سلامتی بدهد. اما اگر به کسی بگویند که چند روزی بیشتر زنده نخواهد بود، چه حالی به او دست میدهد!؟ باور مرگ انسان را زیر و رو میکند. با اینکه همه ما می دانیم که روزی خواهیم مرد اما تنها او که به این خبر باور دارد، تاثیر می گیرد و تکان می خورد. این ترس، سنباته زبری است که همانند یک پلیس بیرحم برگه جریمه صادر میکند و قلب انسان را از آلودگی ها پاک میگرداند. کسی که هر روز به یاد مرگ میافتد و آنرا در ذهن خود می پروراند دیگر ظلم نمی کند، کلاه سر دیگران نمیگذارد، نگاه شهوت آمیز نمیاندازد، خیانت نمیکند و چشم طمع به اموال دیگران نمی بندد. کسی که مرگ را به یاد می آورد و آنرا واقعیتی انکار ناپذیر می پندارد، به فکر جبران شکاف های عمیقی خواهد افتاد که بر صفحه دلش ایجاد شده است؛ جبران کاستی ها و کم کاری ها؛ جبران گناه ها و غفلت ها. کسی که به مرگ و سفر پس از آن باور دارد خود را آماده سفر خواهد کرد و بار حق الناس را از گرده های خود بر زمین خواهد نهاد. بالاخره سفر توشه میخواهد و تقوی بهترین توشه برای این سفر است. ابزار دوم: روغن کاری دل به وسیله انس با قرآن
شکافها و لایه ها که صیقل داده شد، روغن جلا لازم است تا درخشندگی را به ارمغان آورد. روغنی از جنس نور و درخشان همچون تنور. قرآن چنان نورانیتی دارد که حتی نگاه کردن به آن چشم را نورانی میکند و دل را جلا میدهد. تا آنجا که پیامبر نگاه کردن به قرآن را عبادت میداند.(2) این راحت ترین کاری است که انسان میتواند انجام دهد. اما باید دانست که هرچه انس با قرآن بیشتر شود نورانیت و جلای دل نیز بیشتر خواهد شد. در کارگاه معرق کاری میگویند: روغن جلا باید به جان چوبها نفوذ کند و به خورد آن رود تا چوب زبر تبدیل به کاری هنرمندانه و جذاب گردد. انسان پاک و جذاب هم کسی خواهد بود که قرآن را با جان خود یکی کند و گوشت و پوست و استخوان و اعضا و جوارح خود را با آن عجین گرداند. هر کس به هر اندازه که میتواند باید خود را یک قدم به قرآن نزدیک و نزدیکتر کند تا انس بیشتری با این موجود پرخیر و برکت بیابد. آنکه سواد ندارد به خط آن نگاه کند. آنکه نمیتواند کتاب آسمانی خود را بخواند، یاد بگیرد. آنکه خوب میخواند، با تمرین و ممارست روان و زیبا تلاوت کند. آنکه استاد است، به دیگران بیاموزد. آنکه حافظه خوبی دارد ظرف خود را با نور قرآن لبریز کند. آنکه تنها به خواندن ظاهری قرآن بسنده کرده قدم به سرزمین معانی آن بگذارد و ترجمه آنرا مرور کند. آنکه ترجمه میداند تفسیر بخواند و مفاهیم قرآن را با دل و جان خود بپیوندد. آنکه خواسته قرآن را میداند در میدان عمل سعی و تلاش بیشتری کند. این پله ها که یکی پس از دیگری پیموده میشود از انسان آیینه ای صاف و صیقلی میسازد که بهتر و دقیقتر میتوان خداوند را در آن تماشا نمود. خداوندا! ای کاش من هم آیینه ای تمام نما از تو میشدم! آمین! سید مصطفی بهشتی – گروه دین و اندیشه تبیان پی نوشت ها: 1- عوالیاللآلی، ج 1، ص 279 و کنز العمال، ح 42130 . 2- میزان الحکمة، ج 12، ص 236 .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]