واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
NINJA BLADE نويسنده: نيما شاه صاحبي NG2) Ninja Caiden 2) علي رغم تمام ايراداتش، موفق به کشف عمق و روندي دست نيافتني و کم نظير در هسته مبارزاتش شده بود که به تک تک ضربات ريو جذابيت مي بخشيد. رقابت با آن اثر و نينجاي خودش سابقه براي هر تيم چالش برانگيز خواهد بود، حتي براي خالقان Otogi. مخلوق تازه نفس آن ها براي مبارزه علاوه بر قدرت هاي نينجاي خود، کوهي از سکانس هاي سينمايي و QTE) Quick Time) Event را جمع آوري کرده تا يک تجربه اکشن هاليوودي خلق کند؛ اما آيا اين موارد اوليه براي ساخت يک تجربه اکشن مفرح و عميق کافي هستند؟در اکشن هاي هاليوودي چون Transformers مايکل بي، داستان بي رمق صرفاً بهانه اي براي نمايش سکانس هاي درگيري ديدني و پرخرج است. NB) Ninja Blade راه اين دسته از فيلم ها و بازي ها را پيش گرفته و با ترکيب داستان NG2، نسخه PS2 بازي Shinobi و بالاخره کمي هم Vampire Rain، قهرمان و نينجاي جوان به نام کن (Ken) را معرفي مي کند که نه تنها بايد با خيانت مرشد و پدرش کنار بيايد. بلکه يگانه اميد شهر توکيو و حتي جهان در مقابله با يک آلودگي مرموز و حمله هيولاهاي غول پيکر است.همان طور که اشاره شد، قصه در NB تنها محلي براي خلق بستر مناسب جهت نمايش سکانس هاي سينمايي و نفس گير مورد نظر سازندگان است که گويي بيشتر از حد فيلم ماتريکس را ديده اند. در بيشتر سکانس هاي فوق، هيولاهاي غول پيکر پر تعدادي حضور دارند که خاطره بازي زيباي کنسول کلاسيک سگامگا درايو يعني Alien Soldir را زنده مي کنند. البته در اين جا به اندازه AS بر سر و کله زدن با باس هاي عجيب و غريب تأکيد نشده؛ امامتأسفانه بيشتر مدت مبارزات NB در سکانس هاي QTE به سبک God of War غرق شده است! استفاده از عبارت غرق شدن به هيچ وجه اغراق نيست؛ چرا که برخلاف برخي بازي هاي که از تعداد محدودي سکانس QTE به عنوان يک عنصر فرعي کوچک جهت تعاملي (Interactive) کردن برخي دموها استفاده مي کنند. در NB کل بازي فداي صحنه هاي QTE پر تعداد شده است! البته NB از شاهکار ديويد جفي درس گرفته و اشتباهات ديده شده در سکانس هاي QTE بيشتر بازي ها را تکرار نمي کند.در عناويني چون Resident Evil 4 و Jericho، سکانس هاي QTE عموماً بدون هشدار و مقدمه مناسب در داخل يک سکانس سينمايي بي ربط و حتي يک بخش معمولي ظاهر مي شدند و بسياري از بازيبازها در اولين مواجهه با هر کدام غافلگير مي شدند. سکانس هاي اين چنيني در Cod of War هميشه با فشردن کليدي خاص و Finisher مانند در مقابل باس ها شکست خورده شده آغاز شده و بازيباز آگاهان به استقبال QTE ها مي رود. NB نه تنها اين نکته را رعايت کرده بلکه با کامل تر کردن راه استادش هميشه در هنگام نزديک شدن اين سکانس ها، هشداري در قالب زوم کردن روي چشم کن مي دهد.سازندگان NB در يک اقدام مثبت ديگر، با حذف تصادفي بودن کليدهاي مورد نياز اين سکانس، اجزاي حرکات محيرالعقول مربوطه را ملموس تر کرده اند. برخلاف نمونه هاي ديگر QTE، در NB کليدهايي که در صفحه ظاهر مي شوند نه تنها تصادفي و متغير نيستند. بلکه دقيقاً با عملي که کن قرار است. انجام دهد همخواني دارند. اگر در حين يک سکانس سينمايي QTE، قرار باشد کن پرشي آکروباتيک و ديدني داشته باشد، کليد مربوط به پرش (A) نمايش داده مي شودو اگر او بخواهد با شمشيرش يک اتوبوس معلق در هوا منهدم کند (!)، کليد حمله روي صفحه مي آيد. نوشته شدن نوع عمل مثل Dodge, Jump و...بالاي کليد ظاهر شده هم به بهبود اوضاع کمک مي کند. بهتر از همه اين ها، نوعي مجازات بازي براي عدم موفقيت در اجراي صحيح کليدهاي مورد نظر است. بعد از هر اشتباه زمان بازي چند ثانيه به صورت Rewind يک فيلم VHS، به عقب بازگشته و سکانس تکرار مي شود. اجراي صحيح در بار اول در کنار امتيازي که به هر بخش QTE از طرف بازي داده مي شود. به اين سکانس ها اندکي عمق مي بخشند.اين موارد سکانس هاي QTE را بسيار جذاب تر از ساير عناوين مي سازد؛ اما تکرار و تأکيد بسيار زياد و اغراق آميز بر آن ها، باعث مي شود اين اثر نينجايي بيشتر شبيه آرکيد کلاسيک صرفاً QTE گونه اي چون Dragonُ s Lair باشد. با يک اکشن حرفه اي مانند NG2.خوشبختانه خود اين سکانس ها به حدي ديدني و هيجان انگيز هستند که کم از تلخي حاصل از وفور آن ها در بازي مي کاهند. وجود باس هاي (Boss) متنوع و عظيم الجثه نيز که از در و ديوار بر سر کن مي ريزند. در اين امر بي تأثير نيست. هر کدام از اين باس ها معمولاً شيوه مبارزه خاص خود را مي طلبند؛ البته تنها تعداد کمي از آن ها به اندازه نمونه هاي مشابه در سري God of War و حتي NG2، دشوار و نفس گير هستند. اوضاع در مورد دشمنان معمولي وخيم تر هم مي شود چون آن ها به قدر کافي تهاجمي نبوده و روش هاي حمله شان نيز بسيار ساده و يکنواخت است. ميان انواع چند ضرب ها و فنون پر تعداد کن و در مقابل دشمنان پيش پا افتاده و کم آزار بازي تضادي خاص وجود دارد و تنها تفاوت سرعت حمله اسلحه هاي کن، گاهي نياز تعويض به سلاح در مقابل گروهي از دشمنان را پديد مي آورد. مورد فوق در کنار هوش مصنوعي ضعيف دشمنان هم بيش از پيش مبارزه هاي عادي را کم عمق و سطحي مي سازد. قدرت هاي ديگر کن چون جادوهاي قدرتمند وقابليت آهسته کردن با ديد مخصوص هم سبب آسان تر شدن مبارزات معمولي مي شوند .در نتيجه تنها در مبارزه با باس ها ،استفاده از انواع توانايي ها و قدرت هاي کن چون جادوهاي قدرتمند و قابليت آهسته کردن با ديد مخصوص هم سبب آسان تر شدن مبارزات معمولي مي شوند،در نتيجه تنها در مبارزه با باس ها، استفاده از انواع توانايي ها و قدرت هاي کن به کار آمده و به روند درگيري جذابيت مي بخشند.تعدادي بخش متفاوت مانند سقوط از ارتفاعات بالا به موازت آسمان خراش ها هم در بازي تعبيه شده اند که به لطف سرعت وافکت هاي مناسب ،بسيار هيجان انگيز به نظر مي رسند؛ولي در عمل و در اثر محدود بودن دشمنان اين بخش ها بسيار ساده ويکجورهستند.سکانس هاي On Rail و تيراندازي پشت اسلحه از ديد عمق و سختي وضع بهتري دارند و فرار از دست کرم غول آسا يا تعقيب يک هيولا در اتوبان، خالي از لطف نيست. البته نينجا دوستان بسياري از وجود اين بخش ناراضي هستند؛ چرا که به هر حال تيراندازي از پشت ماشين خيلي مناسب يک ننيجا نيست؛ اما وقتي در تمام مدت اين اثر و بيشتر عناوين ديگر چون NG2، نينجاها همواره مستقيم و مانند سامورايي، آشکارا وارد درگيري با حريفان شده و از اصل فلاسفه نينجاها يعني مخفي کاري (Stealth) پيروي نمي کنند، ايراد گرفتن به تيراندازي از پشت ميني گان خيلي بجا و منصفانه به نظر نمي رسد.خطي بودن و محدوديت هاي بيشتر مراحل، زمينه مناسبي براي بهره بردن از قابليت هاي پلتفرمي و ديد ويژه ننيجا فراهم نمي آورد و معدود مکان ها و راه هاي مخفي هم به لطف تيرگي بيش از حد و طراحي هنري نامناسب عملاً نامرئي مي شوند. ظاهراً کارگردان هنري بازي فکر مي کرده در حال کار روي F.E.A.R.2 است؛ چرا که نوع رنگ آميزي و طراحي دنيا به شدت بازي Monolith را تداعي مي کند. استفاده اغراق آميز از رنگ هاي مايل به سبز و تيره در کنار نوع نورپردازي و سايه زني نيز همگي بيشتر به درد يک اول شخص ماورايي يا حتي Vampire Rain مي خورند تا يک اثر نينجايي.در بخش طراحي شخصيت ها هم اوضاع خيلي متفاوت نيست، با آن تفاوت که منبع الهام عمدتاً NG2 است. در نتيجه لباس و ظاهر قهرمان بازي شبيه يکي از Costume Alternativeهاي NG2 و خود شخصيت اصلي هم مانند برادر کوچک تر و گمشده ريو به نظر برسد. البته قابليت محدود اما سرگرم کننده شخصي سازي لباس کن در کنار مدل سازي مناسب شخصيت ها و انيميشن هاي خوش ساخت کمي اوضاع را بهبود مي بخشند و گرافيک فني بازي هم در بخش هاي کلي چون نورپردازي و افکت هاي تصويري، پيشرفته کار شده؛ اما NB يک مشکل مشابه و حتي وخيم تر دارد. سرعت فريم ناپايدار گاهي به حدي طي چند دقيقه تغيير مي کند که بازيباز را به ياد نسخه هاي اوليه و تمام نشده بازي ها مي اندازد. جلوه هاي ويژه و سيستم ذرات ديدني بازي هم بيشتر مواقع قرباني سرعت فريم غيرقابل پيش بيني مي شوند و حتي سکانس هاي سينمايي نفس گير، خوش ساخت و خلاقانه شکست هيولاها نيز تا حدي لطمه ديده اند؛ ولي خوشبختانه جذابيت بصري و عظيم خود راحفظ کرده اند. موسيقي شنيدني و مناسب به عظيم تر شدن هر چه بيشتر سکانس هاي فوق کمک کرده و قطعه هاي زيبا در تمام طول NB؛ بازيباز را همراه مي کند. در ساير بخش هاي صدا هم اوضاع خيلي بد نيست؛ اما دوبله شخصيت ها گاهي بيش از حد بي احساس يا بيش از حد اغراق شده به نظر مي رسد که در رأس شان صداپيشه فرمانده آمريکايي با ديالوگ ها و اداهاي به شدت کليشه اي و مسخره قرار دارد. NB بازي نسبتاً کوتاهي است؛ ولي اين ضعفش را با سرگرم کردن مخاطب درتمام طول سفر به وسيله سکانس هاي سينمايي تماشايي و باس هاي پرتعداد و متنوع پر مي کند. مشکل اين است که همانند قطار وحشت شهر بازي و سواري هاي مشابه، تمام حقه ها و ديدني ها در بار اول آشکار مي شوند و وقتي ذات گيم پلي به قدر کافي سرگرم کننده و عميق نباشد، تمام دموها و Finisherهاي ديدني و باس هاي عظيم الجثه اين بازي هم نمي توانند تجربه چند باره رفتن يک بازي Hack n Slash را لذت بخش کند. درجه سختي متفاوت و قابلبت ارتقاي امتياز مراحل و مهارت کن، به عنوان تنها بهانه ها براي شروع دوباره هم مستلزم تحمل تکرار سکانس هاي QTEهاي پرشمار است. NB به هيچ وجه اثر ضعيفي نيست؛ اما به عنوان يک اکشن نينجايي، راه درازي دارد تا به گرد پايه گذاران و اساتيد سبک برسد و با وجود ديدني و سرگرم کننده بودنش، به نظر مي رسد جايي در ميانه سفر، راه خود را گم کرده است. منبع:نشريه بازي رايانه ،شماره 29/خ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 683]