واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نام های فارسی که با حرف و شروع می شوند در اين بخش بيش از 3600 نام از ريشه های فارسی ، عربی ، ترکی و عبری وجود دارد که میتوانيد بر اساس حرف اول به آنها دسترسی پيدا کنيد نام معنی لاتین واحد يگانه، يكتا، جزئي از گل، مفرد vahed وارتان بردان، نام پسر بلاش اول پادشاه اشكاني vartan وارث ميراث خوار، از صفات الهي vares وارسته رهاشده، آزاده، حر varaste واروژ از اسامي مردان varuz وازگن از اسامي مردان vazgen واسپور پسر طايفه، لقب نجبا و شاهزادگان اشكاني و ساساني، واسپوهر vaspur واسط ميانجي، نشيننده ميان قوم vaset واسع گسترنده، وسيع، فراخ vase واصف وصف كننده، ستاينده vasef وافي وفا كننده به عهد، كافي، لايق، كامل vafi والا بلند، مرتفع، ارجمند، باقدر و مرتبه، شريف، مشهور vala واله بسيار اندوهگين، سرگسته از عشق، شيفته vale وامق دوست، عاشق، لحني در موسيقي قديم، از اصطلاحات بازي نرد، نام عاشق عذرا vamaq وانيا هديه با شكوه خدا vaniya وانيك وانيا vanik واهب بخشنده، عطاكننده، جوانمرد vaheb واهبه مونث واهب vahebe وايه آبشار vaye وثوق اطمينان داشتن به كسي، اعتماد vosuq واحد يگانه، يكتا، جزئي از گل، مفرد vahed وارتان بردان، نام پسر بلاش اول پادشاه اشكاني vartan وارث ميراث خوار، از صفات الهي vares وارسته رهاشده، آزاده، حر varaste واروژ از اسامي مردان varuz وازگن از اسامي مردان vazgen واسپور پسر طايفه، لقب نجبا و شاهزادگان اشكاني و ساساني، واسپوهر vaspur واسط ميانجي، نشيننده ميان قوم vaset واسع گسترنده، وسيع، فراخ vase واصف وصف كننده، ستاينده vasef وافي وفا كننده به عهد، كافي، لايق، كامل vafi والا بلند، مرتفع، ارجمند، باقدر و مرتبه، شريف، مشهور vala واله بسيار اندوهگين، سرگسته از عشق، شيفته vale وامق دوست، عاشق، لحني در موسيقي قديم، از اصطلاحات بازي نرد، نام عاشق عذرا vamaq وانيا هديه با شكوه خدا vaniya وانيك وانيا vanik واهب بخشنده، عطاكننده، جوانمرد vaheb واهبه مونث واهب vahebe وايه آبشار vaye وثوق اطمينان داشتن به كسي، اعتماد vosuq وجاهت صاحب جاه و مقام، زيبا بودن، قشنگي vajahat وجديه مونث وجدي، زن خوشحال و شادمان vajdiye وجيه با وجاهت، صاحب جاه و مقام، زيبا vajih وجيه الدين صاحب مقام در دين vajihaddin وجيهه مونث وجيه، زن خوبرو، داراي قدر و جاه vajihe وحيد تنها، منفرد، يگانه vahid وحيده مونث وحيد، زن بي همتا و يگانه vahide وخشور پيامبر، رسول، لقب زردشت پيامبر vaxsur ودا علم، دانش، كتاب مقدس هندوان veda وداد دوست داشتني، دوستي و محبت vedad ودود بسيار مهربان و دوست داشتني، دوست، محبوب vadud وديعه سپرده امانت vadie ورتاج گل سرخ رنگي كه هميشه رو به آفتاب است vartaj ورجاوند ارجمند، برازنده، داراي فر ايزدي، بلند پايه varjavand وردا گل سرخ، به معني مريد و شاگرد varda وردگيس داراي گيسواني معطر vardgis وردنوش گل جاويد، گل شاد و شيرين و خوش منظره vardnus وردنوش گل جاويد، گل شاد و شيرين و خوش منظره vardnus ورده زني كه مانند گل سرخ است varda ورزنده كوشنده، كاري، ممارست كننده varzande ورزيده تمرين كرده، كوشيده، زراعت كرده varzide ورژ انتقام، از اعلام مردان verez ورژينا پاك، باكره verzina ورشان نوعي از كبوتر صحرايي تيره رنگ داراي دم سفيد، قمري varsan ورقاء كبوتر چاهي، فاخته varqa ورقه گرامي، جوانمرد، نام مردي كه عاشق گلشاه بود در داستان ورقه و گلشاه varaqe ورنا جوان، خوب و نيك، برنا varna ورناك نام چشمه اي در كشمير varnak ورنوش نام روان سپهر قمر است varnus ورهرام بهرام، نام فرشته فتح و پيروزي كه مورد ستايش پادشاهان ساساني بود varharam وسام زيبارويان، خوبرويان vassam وسيم خوبروي، زيبارو vasim وسيمه زن خوبرو و زيبا vasime وشتي زيبايي، خوبي، نام زن خشايارشا vasti وشمگير گيرنده بلدرچين، نام پدر قابوس از پادشاهان آل زيار vosmgir وصال دوستي، پيوند دادن، ملاقات، رسيدن به هدف و معشوق vasal وفا به جاي آوردن عهدو پيمان، دوستي vafa وقار بردباري، متانت، سنگيني vaqar وكيل مباشر، كارگزار، نايب، جانشين vakil ولي دوست، صديق، خداوند، نگهبان valli ولي الله دوست خداوند valiyollah ولي مراد آنكه مراد او علي است valimorad وليد زاده، مولود، كودك valid وندا يافته، خواسته، خواهش vanda وندااميد آرزوي بازيافته vandaomid ونداد نام يكي از ملوك طبرستان كه عليه خليفه قيام كرد، اميد، آرزو vandad وندافر دارند فر و شكوه، اميد و آرزو vandafar ونوس ربه النوع زيبايي و عشق و شادي و اصالت در نزد روميها، زهره، ناهيد، آفروديت venus وهاب بسيار بخشنده. يكي از نامهاي خداوند vahab وهاج بسيار درخشان، فروزان vahhaj وهران بيمناك، خائف vahran وهرز نام يكي از سرداران انوشيروان كه به كمك سيف بي ذي يزن رفت vahraz وهمن بهمن، روز دوم از هر ماه خورشيدي vahman ويانا فرزانگي، دانايي veyana ويدا كم، اندك، يابنده، آموزنده، پيدا، هويدا، درد و رنج vida ويده يافته، آموخته vide ويدوش دانا، آگاه vidus ويرا يادگيرنده، باهوش vira ويره خيال، انديشه vire ويس فقر، مطلوب، خواسته vays ويس ده، طايفه، نام معشوقه رامين، دانش، معرفت vis ويستهم گشتهم، پهلوان دلير vistaham ويسمن خردمند، انديشه، دانا visman ويسه عقل و دانش، ويس معشوق رامين، نام پدر پيران وزير افراسياب vise ويشتاسب گشتاسب، دارنده اسبان فراوان veystasb ويكتور پيروزي يافتن، غلبه كردن، از اعلام مردان viktor وينا بينا، آگاه vina ويويان با روح زنده و جالب، از اعلام مردان viviyan
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 743]