واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ايبري، مقصد جديد ديپلماسي ايراني سفر «منوچهر متکي» وزير امور خارجه کشورمان به اسپانيا و پرتغال و رايزني و گفت گوهاي موثر با مقامات اين کشورهاي اروپاي غربي را مي توان نشانه اي از فعال تر شدن دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران در شرايط کنوني دانست. در سفر سه روزه ي متکي به اسپانيا و پرتغال که از بيست و يکم تير ماه آغاز شد، مقامات بلند پايه ي وزارت امور خارجه کشورمان در خصوص مسائل گوناگون با مسوولان سياست خارجي اين دو کشور اروپايي به گفت وگو پرداختند.محور اصلي اين گفت وگوها را موضوعات مربوط به فعاليت هاي صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي ايران و نيز تحولات منطقه اي تشکيل مي داد.متکي ابتدا با سفر به اسپانيا با همتاي خود«ميگوئل آنخل موراتينوس » ديدار و گفت وگو کرد که در اين نشست طرف اسپانيايي خواستار رفع تمامي ابهامات موجود در پرونده ي هسته اي جمهوري اسلامي ايران و ادامه ي مذاکرات به صورت سازنده در اين زمينه شد. علاوه بر اين در اين ديدار بر لزوم شکستن محاصره غزه و به کارگيري امکانات ايران و اتحاديه اروپا با توجه به ساختارهاي موجود تاکيد شد.طرفين همچنين از ادامه رايزنيهاي سياسي دو جانبه حمايت کردند. در اين نشست مسائل مربوط به برنامه هستهاي صلح آميز جمهوري اسلامي نيز توسط وزير امور خارجه ايران براي طرف اسپانيايي تشريح شد.در ديدار متکي با «خاوير روخو گارسيا» رييس مجلس سناي اسپانيا نيز ضمن استقبال دو طرف از گسترش همکاري هاي پارلماني، حمايت برخي کشورهاي اروپايي از اعمال تحريم هاي مضاعف بر جمهوري اسلامي ايران مورد نکوهش قرار گرفت و بر لزوم خروج نيروهاي خارجي از عراق و افغانستان تاکيد شد.در سفر وزير امور خارجه کشورمان به «ليسبون» پايتخت پرتغال نيز، متکي با «لوييس فيليپ مارکوس آمادو» وزير خارجه و «ژايمه گاما» رييس پارلمان اين کشور که دومين شخص عاليرتبه بعد از رييس جمهور است، ديدار کرد و به بيان مواضع جمهوري اسلامي ايران در زمينه مسائل گوناگون به خصوص مساله هسته اي پرداخت.در اين نشست ها، مقامات پرتغالي بيانيه تهران را بستر مناسبي براي ادامه مذاکرات و نيز همکاري هاي هسته اي دانسته و رفتار هاي تند و تقابلي از سوي کشورهاي بزرگ را امري اشتباه و محدود کننده ي همکاري ها و دستيابي کشورها به حقوقشان قلمداد کردند.در خصوص اهميت سفر متکي به اين دو کشور که در اصطلاح جغرافياي سياسي به کشورهاي شبه جزيره ايبري موسوم هستند، مي توان به موضع گيري هاي تند مقامات رژيم صهيونيستي اشاره کرد که از طريق سفير اين رژيم در ليسبون ابراز شد . اين مواضع که بر اعتراض رژيم صهيونيستي به گسترش روابط دو جانبه از سوي اين کشورها با جمهوري اسلامي مبتني بود، با احضار سفير رژيم اشغالگر قدس به وزارت خارجه پرتغال و اعلان ناخرسندي از مداخله در امور داخلي پاسخ داده شد. همچنين وزير خارجه پرتغال در خصوص نقطه نظرات کشورش در زمينه ي سلاح هاي هسته اي اسراييل، اعلام کرد که اين کشور از تصميمات سازمان ملل در زمينه ي خلع سلاح به صورت کامل حمايت مي کند.در خصوص روابط جمهوري اسلامي ايران با کشوري چون اسپانيا مي توان گفت که روابط دو کشور پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، به رغم برخي فراز و نشيب ها از اصل ثبات و تداوم برخوردار بوده است. به عبارتي، نه تحولات داخلي دو کشور (نظير وقوع انقلاب اسلامي در ايران و استقرار مجدد نظام پادشاهي در اسپانيا) و نه تحولات منطقه اي و بين المللي در دو دهه 1970 و 1980ميلادي نظير تجاوز رژيم عراق به ايران، دشمني آمريکا با جمهوري اسلامي ايران و عضويت اسپانيا در اتحاديه اروپا در سال 1985 مانع از تداوم روند مناسبات دو کشور نشده است.اسپانيا از جمله کشورهاي اروپايي است که از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي سياستي معتدل و سنجيده در قبال ايران اتخاذ نمود. اين کشور ضمن حفظ بي طرفي کامل در جريان تجاوز رژيم صدام به ايران، در تحريم اقتصادي آمريکا عليه کشورمان مشارکت نکرد. در چارچوب اتحاديه اروپا نيز اسپانيا نه تنها هيچگونه قطعنامه و يا اقدامي عليه ايران پيشنهاد نکرد، بلکه در تنش هاي ايجاد شده بين اتحاديه و ايران نقش مثبت و سازنده اي در جهت عادي سازي روابط ايفا نمود. بديهي است ايفاي نقش مثبت اسپانيا در تحولات مربوط به روابط ايران با اتحاديه اروپا و يا تجاوز عراق به ايران نه به معني اختلاف نظر اساسي با ديگر اعضاي اين اتحاديه بلکه مربوط به درک صحيح مادريد از اهميت و جايگاه کشورمان است. از سوي ديگر، در شرايط توجه ويژه اسپانيا به منطقه خاور ميانه، حفظ رابطه شايسته با ايران به عنوان مهمترين کشور منطقه، بخشي از راهبرد اسپانيا در قبال منطقه حساس خاور ميانه و جهان اسلام ارزيابي مي گردد.پرتغال نيز در ميان کشورهاي اروپايي داراي کمترين ميزان تنش در روابط با جمهوري اسلامي ايران بوده است. اين کشور با توجه به نياز هاي خاص، مانند نياز به منابع انرژي و اولويت همکاري هاي اقتصادي و تجاري و دوري از مسائل تنش زا، سياستي متفاوت از ديگر کشورهاي اروپاي غربي را پيش رو قرار داده است.علاوه بر آنچه گفته شد، هر دو کشور در شرايط کنوني به نوعي با مشکلات اقتصادي و مالي روبرو هستند و در ميان کشورهاي اروپايي در وضعيت کنوني، شرايط سخت تري را تجربه مي کنند. اين امر سبب شده تا به نوعي روابط با جمهوري اسلامي ايران و بهره مندي از توان کشورمان براي رفع نياز اين کشورها به منابع انرژي پر رنگ تر از قبل نمودار گردد.تفاوت در نوع سياست هاي پرتغال و اسپانيا در مقايسه با ديگر کشورهاي اروپاي غربي در قضيه حمله رژيم صهيونيستي به کشتي هاي متعلق به کاروان آزادي نيز قابل مشاهده است که بر خلاف سکوت معنادار کشورهايي چون آلمان، فرانسه و انگليس، اين دو کشور مراتب شديد اعتراض خود را نسبت به اين اقدام ابراز داشتند.به صورت کلي کشورهاي اسپانيا و پرتغال را مي توان کشورهايي دانست که در چارچوب اتحاديه اروپا، همواره داراي نقشي فعال بوده اند، اما به رغم اين پويايي در خارج از مرزهاي اروپا به خصوص در مناطقي مانند خاورميانه از سوي قدرت هاي بزرگ، اجازه ورود به بازي هاي ديپلماتيک را نيافته اند.ابراز تمايل اسپانيا براي ورود به چرخه گفت وگوهاي تروييکاي اروپاي غربي (شامل کشورهاي فرانسه، انگليس و آلمان) با جمهوري اسلامي ايران براي مذاکره بر سر مساله هسته اي، نشانه ي تلاش اين کشور براي يافتن نقشي پررنگ تر در مناطقي چون خاور ميانه است.در سال هاي اخير، پيروزي سوسياليست ها در انتخابات پارلماني اسپانيا موجب شد تا گرايش آتلانتيک گرايانه حزب پيشين يعني حزب مردمي اين کشور که موجب نزديکي و گرايش به ايالات متحده مي شد، با تعيين اولويت هاي جديدي چون اروپا رايي، آمريکاي لاتين گرايي و آسيا گرايي نخست وزير جديد يعني «خوزه لوييس زاپاترو» تعديل شود. چنانکه در جريان پروژه گفت وگوي تمدن ها که از سوي جمهوري اسلامي ايران در سال 1379مطرح شد، زاپاترو نقش مهمي را در اين زمينه ايفا کرد. در سال هاي اخير نيز «خاوير سولانا» وزير امور خارجه و مسوول پيشين سياست خارجي اروپا تلاش کرد تا مساله ي هسته اي جمهوري اسلامي ايران را به نوعي به مرحله حل و فصل برساند.اگرچه نمي توان سياست خارجي اسپانيا و پرتغال را جداي از سياست عمومي اتحاديه اروپا دانست، اما سياست اتحاديه اروپا در زمينه مسائلي چون پرونده هسته اي جمهوري اسلامي ايران را نيز نمي توان سياستي يکدست و به صورت کامل همگون به شمار آورد.درخواست ايران از اين دو کشور و به خصوص از اسپانيا براي نقش آفريني بيشتر در زمينه مساله هسته اي و مبادله سوخت، موضوعي است که با توجه به سياست هاي مستقل تر کشورهاي حوزه ايبري به نسبت ديگر کشورهاي اروپايي، مطمح نظر مسوولان سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بوده است.موضوع ديگري که در اين باره مي توان به آن اشاره کرد همپوشاني سياسي دو طرف در مناطقي چون خاورميانه و آمريکاي لاتين است. همانگونه که گفته شد، کشورهايي چون پرتغال و به خصوص اسپانيا خواهان ارتقاي موقعيت و نقش آفريني بيشتر و متفاوت تر در مسائلي نظير مساله فلسطين هستند. موضع مستقل از قدرتهاي بزرگ و تلاش براي حل و فصل مناقشات در اين سرزمين بر اساس راهکارهايي عادلانه تر از آنچه مورد نظر ساير کشورهاي اروپايي و آمريکا بوده، دليلي بر اين مدعاست.از سوي ديگر اسپانيا را مي توان کشوري تاثير گذار در حوزه آمريکاي لاتين به شمار آورد. اين کشور از نظر اقتصادي پس از ايالات متحده دومين کشور سرمايه گذار در آمريکاي لاتين محسوب مي شود. در هم تنيدگي و نزديکي روابط جمهوري اسلامي ايران با کشورهاي اين حوزه که در سال هاي اخير اتفاق افتاده و نمونه آن اعلان حمايت کشورهاي عضو اتحاد بوليواري موسوم به« آلبا» (شامل کشورهاي بوليوي، کوبا، ونزوئلا، اکوادور و نيکاراگوئه) از برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران است، مي تواند با توجه به نوع روابط ايران و اسپانيا با کشورهاي آمريکاي لاتين ،به صورت غير مستقيم نوعي همپوشاني سياسي و اقتصادي را در اين روابط به وجود آورد.علاوه بر آنچه گفته شد، در شرايط کنوني بحران اقتصادي و تلاش برخي کشورهاي اروپايي و آمريکا براي اعمال فشار بيشتر بر جمهوري اسلامي، استفاده از امکانات و جايگاه ويژه کشورهاي پرتغال و اسپانيا در زمينه صنايعي چون الکترونيک، ساخت هواپيما، کشتيراني، کشتي سازي، سد سازي و انرژي هاي جايگزين در مقابل رفع نياز اين کشورها به منابع انرژي مي تواند راهکاري باشد که منافع دو جانبه قابل توجهي را براي طرفين در بر داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]