تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817270374




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جاناتان لتم و عشق به فقدان


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جاناتان لتم و عشق به «فقدان»
جاناتان لتم و عشق به فقدان
« اگر ساعت من پنج و نیم را نشان بدهد و من در تمام مدت روز در همین خیال باشم و بعد بیایم پیش تو و ساعت تو با نیم ساعت اختلاف، ساعت پنج را نشان دهد و ما تمام طول روز را با نیم ساعت اختلاف پیش هم باشیم – مال تو که دو باشد، مال من دو و نیم است، مال تو که چهار و پانزده باشد، مال من چهار و چهل و پنج است – در نسبت با خودم من نیم ساعت در گذشته هستم و از آن همان قدر مطمئنم که از بودن خودم و فرض که ما با هم گپ بزنیم و بعد، در یک آن، همه جهان منفجر شود و یکهو همه چیز نیست و نابود شود و من و تو تنها بازماندگان جهان باشیم و هیچ نقطه ارجاع دیگری، هیچ مشاهده گر دیگری در کار نباشد و درست در این لحظه زمان برای من ساعت پنج و نیم باشد و برای تو ساعت چهار، به نظر تو این خودش یک جور سفر زمان نیست؟» جاناتان لتم در یکی از رمان های درخشان خود « وقتی که زن پرید روی میز» ، از این وضعیت، تمثیلی برای ادبیات، فرهنگ و سیاست درست کرده، مساله اصلی کتاب مواجهه علم و هنر در بافت فضای سیاسی دهه 90 است. فیلیپ انسان شناس پست مدرن ، کارکشته در مطالعات فرهنگ و رئیس دپارتمان پژوهش های بینارشته ای در کنار آلیس ، زنی قرار گرفته که متخصص فیزیک ذرات است. او و سایر همکارانش در محیط آزمایشگاه، موفق به ایجاد یک خلاء کامل، حفره ای تمام عیار در جهان شدند. آنها برای این حفره لفظ « فقدان» را به کار می برند ولی بعد از مدتی متوجه می شوند که خلاء لابراتوری آنها ، صاحب سلیقه است. هرچه تئوری می نویسند و محاسبه می کنند به جایی نمی رسند. «فقدان » نسبت به اشیایی که به سمت آن پرتاب می شود واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهد. از انار و لامپ و جوراب خوشش می آمد و در عوض از کراوات و یخ خرد کن و خاگینه با تخم اردک متنفر است. چیزی نمی گذرد که آلیس متوجه می شود «فقدان » متخصص ها و فیزیکدان های خاصی را دوست دارد و فقط به آزمایش و مطالعات آنها روی خوش نشان می دهد. در ادامه فیلیپ به رقابت عاشقانه و نفسگیری با «فقدان» وارد می شود و هرچه پیش می رود، با مصائب و دردسرهای بیشتری روبه رو می شود. نکته جالب توجه و شگفت رمان لتم در این است که فیلیپ در محیط آزمایشگاه با همان فرآیند و نگرشی روبه رو می شود که فرهنگ و سیاست را به تسخیر خود درآورده: چشم پوشی از ذهنیت خلاق و تکیه کردن به مسائل و جنبه هایی مثل هویت ، اقلیم ، جنسیت و پارادایم. پس از مدتی کوتاه، فیزیکدان ها برای نظریه مند کردن خلاء یا همان «فقدان » نامگذاری شده به انسان شناسی و نقد ادبی روی می آورند. طنز قضیه در این است که دانشگاه  از خلاء به منبع مالی تازه ای دست پیدا می کند و از قبل اجاره آن به دانشگاه های دیگر در اقصی نقاط جهان، به درآمد های خود اضافه می کند و از این طریق از امکان بورسیه بیشتری برای مطالعات بینارشته ای برخوردار می شود. آلیس به این توهم دچار می شود که «فقدان» شیفته او شده . چاره ای نیست به جز اینکه خودش را به سمت آن پرتاب کند. فیلیپ از تصمیم او باخبر می شود و مسوولان دانشگاه برای جلوگیری از فاجعه و دخالت فعالان سیاسی برای تعطیل کردن پروژه، 24 ساعته از «فقدان» مراقبت می کنند. به این ترتیب، رابطه دونفره، «فقدان» و فرد، از بین می رود و جای خود را به جهانی چند نفره می دهد. تحت لوای نسبیت، با کوهی از تفسیرها و خوانش ها و فرضیه ها ، «فقدان » را تلنبار می کنند. فیلیپ متوجه می شود که این دقیقا همان بلایی است که بر سر علاقه و تخصص شخصی او نیز آمده؛ سرکوبی و نظارت بر همه بحران های دو نفره و در عین حال تقدیم آن به تکثرها و جهان های چند نفره ای که حتی تاب تحمل «فقدان » لابراتوری را نیز ندارند. هیچ چیز گویی خطرناک تر از خلا میان دو ذهنیت نیست. برای غلبه بر این ترس، تا حد ممکن باید خوانش و تفسیر و نظریه تولید کرد. از زاویه ای دیگر، رمان جاناتان لتم، به شکل یک کل واحد، استعاره ای هجو آمیز از نحوه ی رفتار با پدیده ای به نام رمان نیز هست؛ رفتاری که به جای یافتن ، ساختن و مواجهه با غیاب ها و فقدان ها، راه مدارا را بر می گزیند و با انبوهی از تحلیل ها و گفتارهای پر طول و تفصیل، مطیع و رام، منطق تفسیرهای بسیار و خوانش های متکثر را می پذیرد . آیا بین رمان و کنش خواندن رمان فاصله ای هست یا نه و آیا حقیقت این فاصله، نسبی است ؟ با اختلاف در دو ساعت مچی چه باید کرد؟ پویا رفوییتهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 675]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن