تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816693052




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زبان فطرت را از یاد نبریم


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زبان فطرت را از یاد نبریم
دست به دعا
خستگى تن به چیزى زایل مى‏شود،  و خستگى روح، به چیز دیگر!  «آب‏»، تشنگى جسم را از بین مى‏برد و «اشک‏»، تشنگى روح و جان‏را.  «نیایش‏»، ضرورى‏ترین نیاز زندگى است. بندگى خدا، انسان را از بند بندگى بندگان مى‏رهاند و به عزت وبى‏نیازى مى‏رساند. خواجه عبدالله انصارى گوى: «الهى! چون در تو نگرم، از جمله تاجدارانم و تاج بر سر،  و چون در خود نگرم، از جمله خاکسارانم و خاک بر سر.» وقتى که در پیشگاه خدا مى‏ایستى و چهره بر خاک نیاز مى‏گذارى و قامت غرور را در «محراب خضوع‏» در هم مى‏شکنى و تازیانه کرنش براندام خود نمایى فرود مى‏آورى، شایستگى «عبادت‏» مى‏یابى. تا «بنده‏» نشوى، «آزاد» نخواهى شد! شگفتا که در آستان خدا، هر که خاضعتر و بنده‏تر است، مقرب‏تر و کاملتر است. تو، سراپا نیازى، و «او»، قدرت مطلق است و هستى آفرین. رابطه «تو» و «او»، چه مى‏تواند باشد، جز بندگى؟ جهان، محراب وسیع نیاز است و همه کائنات، حتى درختان و صنوبرها و گلها، نیایشگران «معبد هستى‏». تو در کجاى این مجموعه ستایشگران و نیایشگرانى؟ وقتى همه ذرات عالم بر مدار «حق‏» مى‏چرخند، وقتى به عبادت‏مى‏ایستى هماهنگ همه جهان شده‏اى. «فطرت‏»، ما را به سوى خدا مى‏خواند.  زبان فطرت ما اگر تجلى و ظهور یابد، همان «عبادت‏» مى‏شود. روزى چند بار در «چشمه بندگى‏» روح را شستشو مى‏دهى و نهال‏فطرت را «آبیارى‏» مى‏کنى. پس... باید بهتر از این شوى! هر کس به زبان و لهجه‏اى سخن مى‏گوید،  یک «زبان مشترک‏» و فراگیر و همه فهم هم وجود دارد که نیازمندمترجم هم نیست، و اگر با آن زبان با مردم صحبت‏شود همه مى‏فهمند،همه آن پیام را روشن و آشنا مى‏یابند  اهل هر کجا و از هر نژاد که باشند. آن زبان مشترک، «زبان فطرت‏» است،  همان که در عمق وجود هر کس وجود دارد، همان که مى‏گوید: خوبى بهتر از بدى و وفا بهتر از نیرنگ و صداقت‏برتر از دروغ است، وقتى که در پیشگاه خدا مى‏ایستى و چهره بر خاک نیاز مى‏گذارى و قامت غرور را در «محراب خضوع‏» در هم مى‏شکنى و تازیانه کرنش براندام خود نمایى فرود مى‏آورى، شایستگى «عبادت‏» مى‏یابى. تا «بنده‏» نشوى، «آزاد» نخواهى شد! همان میل به پرستش و نیایش، همان نوع‏دوستى و لذت بردن ازخدمت‏به مردم و یارى کردن مظلوم و نجات درماندگان،
دعا
همان که در بحران ها تو را به یک تکیه‏گاه، متوجه مى‏سازد و در یأس‏هاو ناکامى‏ها، چراغ امید را در دلت زنده و روشن نگاه مى‏دارد، همان که وقتى یک روح بلند را مى‏بینى، به تعظیمت وا مى‏دارد و چون‏خطا و خلافى از تو سر زد، «احساس شرمندگى‏» را بر شاخه وجودت‏مى‏رویاند. این همان «فطرت‏» است و زبانش زبان یکدلى، یک‏رویى، زلالى و بى‏رنگى است. خداوند، ما را بر پاکى و خوبى سرشته است و با همین «زبان‏» فطرت‏هم با ما سخن مى‏گوید، زبانى آشنا که اگر به عمق دل و وجدانمان‏برگردیم، دعوت و نداى خدا را مأنوس و آشنا مى‏بینیم و مى‏یابیم. خیلى از اینها که بدى مى‏کنند، «بد» نیستند. اصلا هیچ کس ذاتا بدنیست، بدى را ما پدید مى‏آوریم و فطرت پاک خدایى را مى‏آلاییم. لجن‏پراکنى شیطان و وسوسه انگیزى ابلیس، چراغ فطرت را کم سو یا خاموش‏مى‏سازد. اگر گوش به وسوسه شیطان دهیم، زبان فطرت نیز گنگ مى‏شود. خدا با ما با همان زبان که ما را سرشته است‏سخن مى‏گوید و امیدمان‏مى‏دهد که: «اى کسانى که بر خویش بدى و اسراف کرده‏اید، از رحمت‏خدامایوس نشوید، که او گناهان را مى‏آمرزد».1این چیست جز مخاطب قرار دادن همان فطرت؟! اگر شرایط محیط و جامعه بد است، چرا فطرت را بیالاییم؟ آیا بهترنیست که محیط را دگرگون سازیم و «فضاى فطرى‏» بیافرینیم؟...  زبان فطرت را از یاد نبریم.  منبع : گامی در مسیر جواد محدثیرهنما - گروه دین و اندیشه تبیان1) سوره زمر، آیه‏53. 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن