واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: چند تا طرح برای تلویزیون دارم که مهمترین آنها یک سریال 100 قسمتی در ژانر وحشت است؛ از آن کارهایی که تماشاگر بلرزد و نفسش بند بیاید. ناگهان به خودش میآید و میبیند... رامبد چه جور فضایی را دوست دارد؟ *من نمیتوانم با سرعتی که مثلا مهران مدیری کار میسازد کار کنم. آنها این شکل کار را بلدند و با سرعت بالا هم آن را میسازند اما من باید کارهایم را نمایشیتر برگزار کنم: "آدم باید بلند بشه بره اونجا بعد... "پس نیاز به نور، طراحی پلان و دوربین و چند کار دیگر هست. من نمیخواهم آن شکل کار را زیر سوال ببرم یا قصد کوبیدن نیست، روشها با یکدیگر فرق میکنند. روش من خیلی به صرفه نیست. تلویزیون حساب میکند که فلان قدر میدهم، فلان موقع تحویل میگیرم. تماشاگر هم آن را دوست دارد، منظقی هم هست. * رامبد جوان به هیچ وجه نمیخواهد از فانتزی کارش بگذرد و میگوید: "درست است که مقداری کم شده اما از بین نمیبریمش، هر چند ما داریم با امکانات یک کار 90 شبی رئال و ساده، یک کار هر شبی ویژه – ویژوال افکت – میسازیم. ابزار همان ابزار است اما فکرمان جوری دیگر است. این تضاد دارد و گاهی باعث میشود چرخ دندههایمام به هم گیر کند و کار جلو نرود. من دلم میخواست با همان شدت، فانتزی را ادامه بدهیم." * میخواهیم خودمان را سر پا نگه داریم. کار خیلی بامزهتر شده. من کار را از ابتدا دوست داشتم. البته فرصت کم بود و همه ما ناگهان شیرجه زدیم در کار؛ گیج بودیم. این گیج بودن در قسمتهای اولیه وجود داشت اما این موضوعی کاملا مربوط به مشکل تولید است. ما باید به سرعت خودمان را به مرحله تولید میرساندیم. * "همه سوال میکنند چرا خودت فضایی نشدی؟ "این هم خودش یک جور دیگر است؛ اینکه آدم جوری باشد که دیگران فکر نمیکنند، بامزه است. ما الان یک ترکیب فضایی داریم که ویژگیهایی دارد. حسن معجونی یک بازیگر تواناست، سحر دولتشاهی که مردم او را نمیشناختند اما خودش را در نقش جا انداخته، نصرالله رادش با آن فیزیک، شقایق دهقان که به جرات جزو بازیگرانی است که میتوانند دیالوگها را با سرعت بسیار بالا ادا کنند. در کنار اینها یک پرسوناژ محبوب و دوستداشتنی، آدم مثبت که مردم نپسندند، ذات کودکانه داشته باشد و.... که من این خصلت را داشتم؛ بچهها گفتند و خودم هم قبول کردم. * علاوه بر ساخت یک فیلم سینمایی کمدی که هنوز قطعی نشده، چند تا طرح برای تلویزیون دارم که مهمترین آنها یک سریال 100 قسمتی در ژانر وحشت است؛ از آن کارهایی که تماشاگر بلرزد و نفسش بند بیاید. ناگهان به خودش میآید و میبیند 40 ثانیه است که نفس نکشیده است. این پروژه خیلی برام جدی است و میخواهم حتما آن را بسازم. البته اگر شرایط خوب باشد. چون دوست ندارم مثل آرتیستهای ناموفق خودم را به کارهایم سنجاق کنم و همه جا در اینباره توضیح بدهم که چه عواملی باعث شدند کار آن طور که آنها فکر میکردهاند در نیامده.... به نظرم این مزخرفترین نوع کار کردن است، "غلط کردی تو کارت رو کردی".
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1285]