واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ...اما اینها همه حاشیه است. یك فیلم پر هزینه، پر بازیگر، كمدی و اكران شده در بهترین فصل سال هم میتواند فیلم خوبی باشد. دموكراسی تو روز روشن همه این ویژگیها را دارد اما... شوخی و دیگر هیچ!1- علی عطشانی كارگردان جوان فیلم «دموكراسی تو روز روشن» پیش از این فیلم بلند ویدئویی «پوست موز» را با بازی حمید فرخنژاد ساخته بود كه این فیلم بدون شركت در جشنواره فجر، از مؤسسه رسانههای تصویری سر درآورد و همان تأثیری را داشت كه یك تلهفیلم یا فیلمی ویدئویی ـ كه برای پخش در شبكه نمایش خانگی ساخته میشود ـ دارد. این كارگردان، پس از آن فیلم، ساخت یكی از پربازیگرترین آثار تاریخ سینمای ایران را به عهده گرفت و پر واضح است كه ساخت چنین فیلمی با بودجه یك تلهفیلم غیرممكن است. البته حرفوحدیثهایی كه پیرامون این فیلم در زمان نمایشاش در جشنواره به وجود آمد، ثابت كرد كه انگار پرداخت دستمزدهای آنچنانی به بازیگران این فیلم صحت داشته و خب فیلمی كه چنین هزینهای را برای تهیهكنندهاش در بر دارد، حتماً با هدف گیشه ساخته شده است. اما چگونه میتوان پیشبینی كرد كه فیلمی از نظر تجاری موفق خواهد بود یا نه؟ تجربه سالهای اخیر ثابت كرده كه چند روش محدود میتواند نتیجهای رضایتبخش داشته باشد. یكی از این روشها، استفاده از بازیگران و چهرههای مشهور سینمای تجاری است كه این فیلم پر از این چهرههاست؛ روش دوم رو آوردن به كمدیهای عامهپسند است كه در این فیلم نیز كم نیستند صحنههایی كه مردم عادی را میخندانند؛ روش سوم اكران فیلم در فاصله كمی از جشنواره است كه این اتفاق عیانتر از آن است كه نسبت به آن تردید داشته باشیم. البته روشهای جزییتری هم هست مثل گنجاندن دیالوگ یا «تكه»ای در فیلم كه اشارهای سیاسی یا اجتماعی داشته باشد و مثلاً در دهان مردم بیفتد. صحبت از فیلم «دموكراسی تو روز روشن» است كه بدون هیچ مشكلی در جشنواره نمایش داده شد و اكنون هم در بهترین فصل سال بر پرده سینماست. 2- اما اینها همه حاشیه است. یك فیلم پر هزینه، پر بازیگر، كمدی و اكران شده در بهترین فصل سال هم میتواند فیلم خوبی باشد. دموكراسی تو روز روشن همه این ویژگیها را دارد اما فیلم خوبی نیست. كارگردانش آخرین نامی است كه در میان سروصدای تهیهكننده و بازیگرانش به گوش میرسد. اصلاً مشخص نیست كه جوانی مثل عطشانی تا چه اندازه برای بازی گرفتن از بازیگران دستش باز بوده و آیا واقعاً اكنون به این دلیل خوشحال است كه فیلمی پرخرج ساخته یا فوجی از بازیگران مشهور سینمای تجاری را گردهم آورده است؟ یا درك و شناختش از سینما همین چیزی است كه در دموكراسی تو روز روشن میبینیم. به هر حال قصه درباره یك سردار جنگ (حمید فرخنژاد) است كه با دخترش (نیوشا ضیغمی) زندگی نسبتاً آرام و مرفهی دارد و پس از مواجهه با فرشته مرگ (محمدرضا گلزار) این بار تسلیم میشود و در جهان برزخ، پس از ملاقات با افرادی عجیب به نكتههای تازهای درباره زندگیاش پی میبرد. سپس در یك صحنه مفصل از زندگی این سردار در جنگ، متوجه میشویم كه یك بار او تا آستانه شهادت پیش رفته و با فرشته مرگ رودررو شده، اما چون هنوز نوبتش نرسیده بود، جان سالم به در میبرد و به زندگی برمیگردد. همه بازیگران سرشناسی كه دربارهشان صحبت شد (محمدرضا گلزار، محمدرضا فروتن، مهران رجبی، نیوشا ضیغمی، نیكی كریمی و...) در واقع نقشهای كوتاهی در این فیلم دارند. 3- عطشانی كه در فیلم قبلیاش مرگ شخصیتی را روایت كرده بود، این بار هم سراغ موضوع و مضمون مورد علاقهاش یعنی عالم پس از مرگ رفته است. توجه جدی این كارگردان به فضاسازی و درآوردن حس و حال فانتزی این صحنهها بوده است. به همین دلیل از بازیگران سرشناس دعوت كرده تا در قالب مأموران مرگ، فضای غیر رئال فیلم را اجرا كنند. از آن سو حمید فرخنژاد ایفاگر نقش اصلی فیلم است؛ كسی كه میمیرد و در آن دنیا هم درگیریهایش تمامی ندارد. اشكال كار عطشانی در درجه اول به فیلمنامه برمیگردد؛ به این ترتیب كه نمیتوان تعریف دقیقی از سیر قصه فیلم ارائه كرد. معلوم نیست وقایع آن دنیا، چیزهایی است كه در خیال و تصور شخصیت اصلی روایت میشود یا این كه سعی شده چنین مسیری تبیین شود و ما باور كنیم كه آن آدمهای عجیب و غریب كه دائماً غیب میشوند، واقعاً وجود دارند. در نمونههای خارجی این گونه فیلمها، هر چقدر هم كه كار رازآلود و معناگرا باشد، باز توجیهی برای این گونه فضاسازیها وجود دارد.مثلاً بلاتشبیه میتوان از «آماركورد» فدریكو فلینی یا «هملت» لارنس الیویه نام برد كه در آنها صحنههای غیرواقعی جوری پرداخت شدهاند كه توجیه دراماتیك دارند. یك صحنه اینچنینی میتواند كابوس شخصیت اصلی باشد (مثل هملت) یا واقعاً تصویری غریب و متفاوت از تجربه شخصیتها باشد (فیلمهای تاركوفسكی). البته كاملاً پیداست كه چنین مقایسهای راه به جایی نمیبرد چون فیلم دموكراسی تو روز روشن قرار نیست تماشاگرش را چنان غرق تفكر كند كه دنبال معنایی پیچیده و مرموز بگردد. كل معنای این فیلم محدود به این آموزه اخلاقی میشود كه كار بد كردن، عواقب بدی را در پی دارد و شرح و تفصیل فیلم هم میخواهد تماشاگرش را درباره مصداقهای كارهای بد و خوب توجیه كند.عطشانی كه در فیلم قبلیاش مرگ شخصیتی را روایت كرده بود، این بار هم سراغ موضوع و مضمون مورد علاقهاش یعنی عالم پس از مرگ رفته است 4- اما آیا چنین مضمونی، این همه سر و صدا میخواهد؟ دموكراسی تو روز روشن، آنقدر هیاهوی تبلیغاتی دارد كه آدم تصور میكند با فیلمی واقعاً عمیق درباره مفاهیم معنوی سر و كار دارد، در حالی كه سروته ماجرا را اگر جمع كنید، یك بازی نهایتاً بامزه و سرگرمكننده را خواهید یافت كه موارد مطرح شده در آن، همانقدر برای مخاطب روشنفكر قابل فهم است كه برای یك بچه. آنچه كه این فیلم را از رسیدن به اثری اندیشمند باز میدارد، تلاش سازندگانش برای این است كه قصهشان مورد پسند همه جور طیفی باشد. به همین دلیل سراغ باورهای عمومی از مرگ رفتهاند و همان شوخیهایی را درباره نكیر و منكر و... به كار گرفتهاند كه به شكل شفاهی و در قالب گفتگوهای روزانه، بارها شنیدهایم. از نظر ساختار هم نمیتوان خط منظم و منطقیای پیدا كرد. شخصیتپردازی سردار سابق جنگ و مرد شیكپوش و میانسال امروزی درست صورت نگرفته است و رابطه پدر و دختر در دقایقی مصنوعی و بیرمق به نظر میرسند. موقعیتهایی كه برای ایجاد خنده پیشبینی شده، كشش لازم را ندارند و حجم عمده بار كمدی فیلم را شوخیهایی به دوش میكشند كه كاركردی جز جوك ندارند. یعنی برای این نوع كار كمدی، ظاهراً نیازی به موقعیتسازی نبوده و بازیگران معروف فیلم هم از تجربهشان استفاده كردهاند تا در لحظات بازیشان، تماشاگر را كاملاً سرگرم كنند. 5- حمید فرخنژاد در این فیلم تلاش كرده با حفظ آرامش و راحتی همیشگیاش در بازی، تیپ تازهای ارائه دهد. البته او آنقدر بازیگر بزرگی هست كه بداند این فیلم در كارنامهاش نقطة برجستهای نخواهد بود. حذف شخصیتی كه نیكی كریمی بازی میكند، جز كوتاه شدن فیلم، هیچ لطمهای به آن نمیزند (ایبسا باعث انسجام بیشترش هم شود)، مهران رجبی همان تیپی را بازی كرده كه بارها از او دیدهایم و فروتن و گلزار هم حضورشان فقط برای خبرسازتر شدن فیلم است، وگرنه دقایق بازی این دو آنقدر كوتاه و بیزحمت هست كه حتی یك نابازیگر هم از عهدهاش برآید.اینها همه مشخصات و ویژگیهای فیلمی است كه در ادامه كمدیهای این چند سال اخیر ساخته شده و هدفش فروش است. تا چنین فیلمهایی فروش میكنند نمیتوان جلوی این موج را گرفت و فقط میتوان امیدوار بود كه كارگردانان و نویسندگان محترم، گاهی هم سری به آرشیو فیلمهایشان بزنند و برخی كمدیهای كلاسیك یا آثار امروزی سینمای جهان را هم ببینند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]