واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ولی كار از همان ماههای اولیه محكوم به شكست بود و زمانی كه تورنتون و استودیو نتوانستند در مورد مدت زمان فیلم به توافق برسند، اصرار كارگردان در نهایت به از دست دادن موسیقی مورد نظرش برای فیلم... كورمك مككارتی با فیلم «پیرمردها سرزمینی ندارند» به علاقهمندان سینما و ادبیات معرفی شد و این روزها فیلمی براساس یكی دیگر از كتابهای او به نام «جاده» كه برایش جایزه پولیتزر را دریافت كرد، برپرده سینماهای جهان است. استودیوها به سبك دهههای قبل برای اقتباس از سایر آثارش سرودست میشكنند اما آیا كارهای مككارتی قابلیت انتقال روی پرده نقرهای را دارد؟ در كتابهای او عده زیادی به شكلی رقت انگیز جان میبازند و در آخرین داستانش كه در روزهای پس از پایان دنیا میگذرد، شخصیتها آواره و منتظرند و واقعا اتفاق خاصی رخ نمیدهد. این نویسنده برای نگارش دیالوگهای منحصر به فرد، بیاهمیت دانستن قصه و عدماستفاده از علامت سؤال مشهور است. او زمانی به قدری فقیر بود كه حتی برای هفتههایی استطاعت خرید خمیر دندان را نداشت و با این وجود از هر اقدامی برای تبلیغ نوشتههایش خودداری میكرد. روزگار برای او در دهههای قبل به سختی میگذشت و گرچه چند سالی است زندگیاش دستخوش تحول شده ولی هنوز در برنامه اوپرا وینفری به صراحت میگوید اهمیتی نمیدهد اگر مردم كتابهایش را نخوانند.كتابهای مك كارتی این روزها مشتریان زیادی در استودیوهای فیلمسازی پیدا كرده و پس از فیلم جاده به كارگردانی جان هیلاكات و با بازی ویگو مورتنسن، شارلیز ترون، حالا اندرو دومینیك فیلمساز استرالیایی كه كارش در «قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل» مورد توجه منتقدان قرار گرفته بود، ابراز علاقه كرده تا فیلمی براساس كتاب دیگر مككارتی به نام Crossing بسازد. اندرو دومینیك در كنار جان هیلاكات و جو پنهال – فیلمنامهنویس جاده – همگی در استرالیا به دنیا آمدهاند و پن هال معتقد است مكان وقوع داستانهای مككارتی همچون استرالیا همگی مكانهایی پر از رازهای قدیمی هستند.تاد فلد كارگردان فیلم فرزندان كوچك اكنون در حال نگارش فیلمنامهای براساس كتاب دیگری از مككارتی به نام Blood Meridian است و گفته میشد ریدلی اسكات اول قصد ساخت آن را داشته ولی به دلایل حرفهای از آن چشم پوشی كرده است.ولی دلیل این همه توجه جامعه سینمایی به این نویسنده گوشهگیر و منزوی چه میتوانست باشد؟ جوایز اسكاری سال 2007 كه به فیلم پیرمردها سرزمینی ندارند تعلق گرفت همه چیز را برای مك كارتی در دنیای هنر عوض كرد. فیلم اقتباسی از كتاب سال 2005 او بود و این تغییر تنها محدود به سینما نبود.كنت لینكلن استاد دانشگاه UCLA اشاره میكند كه حالا او در هر دانشگاه معتبر چهرهای شناخته شده است و كتابهای او در اكثر كشورها تدریس میشود. مككارتی در سال 1965 نخستین كتابش به نام The Orchard Keeper را منتشر كرد و خیلی زود بهعنوان بزرگترین نویسنده غرب آمریكا پس از والاس استگنر شناخته شد. اما پس از 2 دهه نوشتن درباره شخصیتهای هیولا گونه و روایت داستانهایی درباره قتل و آدمخواری، از سال 1985 و با Blood Meridian او از دنیایی فاكنر گونه فاصله گرفت و به نوعی خودباوری ادبی رسید تا جایی كه هارولد بلوم این كتاب او را یكی از آثار كلاسیك ادبیات آمریكا لقب داد.سپس دست به نگارش سهگانه مرز درباره پایان غرب زد و همه اسبان زیبا نخستین كتاب در این سری بود كه در سال 1992 چاپ شد و در عین پرفروش بودن جایزه نشنالبوك را برای مككارتی به همراه داشت. ولی این توفیق ادبی به معنای اقتباس سینمایی مطلوب نبود. بیلی باب تورنتون با استفاده از هنرپیشههای مورد نظرش – مت دیمون و پنه لوپه كروز – فیلم را ساخت. ولی كار از همان ماههای اولیه محكوم به شكست بود و زمانی كه تورنتون و استودیو نتوانستند در مورد مدت زمان فیلم به توافق برسند، اصرار كارگردان در نهایت به از دست دادن موسیقی مورد نظرش برای فیلم (از دانیل لانویس) و كاهش 50دقیقه از آن شد و طبیعی بود كه نقدها هم عمدتا منفی باشند و فیلم فروش نكند.تورنتون به قدری از این مسئله ضربه خورد كه تا به امروز دست به ساخت فیلم دیگری نزده است ولی تأكید دارد اقتباس از آثار مككارتی مشكل نیست چون دیالوگهای خوبی در كتابهایش وجود دارد و در عین حال زمین در آثار او شخصیتی مجزا محسوب میشود و میتوان روی فیلمبرداری خوب از آن حساب كرد. ولی پیرمردها سرزمینی ندارند همه چیز را تغییر داد هرچند كه دلیل واضحی برای موفقیت آن وجود داشت. این كتاب اول بهعنوان فیلمنامه نوشته شده بود و بعد بهصورت رمان منتشر شد. داستان راجع به یك كلانتر تگزاسی و قاتلی بیرحم بود كه چهار جایزه اسكار از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی را برای برادران كوئن به همراه داشت و مككارتی را به جمع كثیری در دنیا معرفی كرد.حتی با وجود این موج شهرت هم اقتباس از رمان جاده كاری ساده نبود، رمانی كه در آن شخصیتها نام مشخصی ندارند و برخلاف نامش حركتی در آن دیده نمیشود. نیك وكسلر تهیهكننده سینما از دهه 1970 آثار مككارتی را دنبال میكند و مدتها بود كه میخواست كاری از او را به سینماها بیاورد. وقتی او از ساخت پیرمردها ناامید شد به مدیر برنامه او گفت كه میخواهد كار بعدی مككارتی را روی پرده بیاورد. وكسلر ادامه میدهد: چند تا از استودیوها میخواستند روی این كتاب كار كنند ولی وقتی با فضای تیره آن مواجه شدند كار را به كل رها كردند. من دیدگاه خاصی برای آن داشتم و به سرعت مشغول شدم. در عین حال وكسلر هم با وجود آشنایی 30 سالهای كه با كتابهای مككارتی داشت از ریسك كار آگاه بود: جاده كتاب هولناكی است و شاید خیلیها در همان 50 صفحه اول آن را زمین بگذارند ولی من آن را داستان عاشقانهای بین پدر و پسر دیدم وكسلر ایدهاش را با جان هیلاكات و پنهال مطرح كرد و پنهال هم ضمن توافق باگفتههای وكسلر آن را قصهای درباره عدهای دانست كه سفری را از سر ناامیدی در تاریكی – به شیوه فیلم شب شكارچی- آغاز میكنند. جاده در توزیع هم شانس خوبی نداشت و پس از اینكه فاكس سرچ لایت از خیر توزیعاش گذشت و آن را بیش از حد تیره توصیف كرد، استودیو وایناستاین یك سال پس از زمانی كه برنامهریزی شده بود فیلم را در آمریكا و چند كشور دیگر توزیع كرده است.فیلم بهطور كلی نسبت به كتاب وفادار بوده و گرچه در برخی دقایق بهنظر میرسد امیدواری در تماشاگر ایجاد میكند ولی خشونتاش بهمراتب بیش از كتاب است.پن هال داستان را با یكی از مشهورترین نمایشنامههای قرن بیستم در انتظار گودو مقایسه میكند و میگوید: در اینجا هم دو نفر را وسط ناكجاآباد میبینیم و اثری هم از قصه نیست. ولی در هیچكدام از كتابهای مككارتی عناصری كه بتواند فیلمی تجاری را بهدنبال داشته باشد به چشم نمیخورد و با وجود اینكه Blood Meridian در نظر سنجی نیویورك تایمز در سال 2006 در مورد بزرگترین كتابهای 25 سال اخیر در رده سوم قرار گرفت اما كتابی نهیلیستی پر از قتل است و ساخت فیلمی براساس آن واقعا دشوار است وكسلر در نهایت در مورد این موضوع میگوید: یادم میآید وقتی آن را میخواندم با خودم میگفتم چطور میشود فیلمی براساس آن ساخت؟ مگر اینكه كار را به سام پكین پا بسپاری!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]