واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: «حریم»، فیلم تازه این فیلمساز كه این روزها اكران شده، به گفته سازندهاش فیلمی پلیسی، جنایی و ترسناك است. تجربههای سینمای ایران در این گونه... رضا خطیبی با سابقه فیلمسازی در خارج از كشور، 2 سال پیش كمدی متفاوت «در شهر خبری نیست، هست» را روی پرده داشت. «حریم»، فیلم تازه این فیلمساز كه این روزها اكران شده، به گفته سازندهاش فیلمی پلیسی، جنایی و ترسناك است. تجربههای سینمای ایران در این گونه، پرشمار نیست و به همین دلیل ساخته شدن حریم را با وجود ضعفهایش باید مغتنم دانست.در روزهایی كه بهنظر میرسد با تماشاگری سر وكار داریم كه صرفا به این دلیل سینما میرود كه بخندد، نمایش فیلمهایی از جنس حریم میتواند فضایی تازه را رقم بزند. رضا خطیبی، با فیلمهایی كه ساخته نشان میدهد همچنان بهدنبال تجربههای تازه است. • بعد از ساخت فیلم كمدی «در شهر خبری نیست، هست» به سبك برادران كوئن، چطور شد كه سراغ ژانر سینمای پرتعلیق و فیلم وحشت رفتید. گویا تجربه كردن در ژانرهای مختلف را میپسندید؟برای من اهمیتی ندارد كه در چه ژانری كار كنم اما سناریو مهم است. من سناریو «در شهر...» را با هادی حسینی نژاد و «حریم» را با مهدی حسینی نژاد نوشتم. در مجموع همه نوع فیلمی را دوست دارم و بهنظرم خوبیاش به بكر بودنش است و اینكه جای كار دارد. • اما فكر نمیكنید بكر بودن بعضی گونههای سینمایی در ایران ناشی از برخی كمبودها و محدودیتها باشد؟ بله ولی ما باید همه نوع فیلمی در كشور داشته باشیم، باید همه ژانرها باشد. وقتی ایران در خاورمیانه تنها كشوری است كه صنعت سینمای قوی دارد چرا ژانرهای مختلف در آن نباشد. • ایده اولیه حریم، از خودتان بود؟ بله، ما داستان اولیهای داشتیم و بعد آن را پرورش دادیم و اتفاقات جدید را وارد داستان كردیم. داستان حریم از ابتدا پیچیده بود ولی خواستیم پیچیدگیاش را طوری مطرح كنیم كه اگر تماشاگر دفعه اول فیلم را دید برای بار دوم هم به تماشای آن رغبت داشته باشد؛ یعنی نخواستیم تماشاگر را گول بزنیم. این گول زدن، مخصوصا در سینمای وحشت خیلی رواج دارد. • حریم، مولفههایی از سینمای وحشت ژاپن دارد اما خودتان در جایی گفتید میخواهید با سینمای ترسناك غرب رقابت كنید. در مورد نزدیكی به فیلمهای ژاپنی، من این را تایید نمیكنم ولی قبول دارم كه دنیای فیلمهای ترسناكهای ژاپنی متفاوت است. آنها با توجه به اعتقادات مختلفی كه در زندگی دارند و اینكه همه چیز در نظر آنها روح دارد پایه فیلمهای ترسناك شان را بنا میكنند. ولی در فیلمهای غربی، به خاطر اعتقادی كه غربیها به مذهب دارند، پایه فیلمهای ترسناكشان روی مذهب بنا شده است.امروزه ما در مورد مسیحیت خیلی اطلاعات را از فیلمهای ترسناك شان به دست آوردهایم. صد در صد من از فیلمهای ترسناك مختلف ایدههایی گرفتهام اما وامدار هیچیك نیستم. ضمن اینكه فیلم من صرفا ترسناك نیست بلكه پلیسی، جنایی و ترسناك است. ما با یك داستان پلیسی شروع میكنیم و در ادامه به ترس میرسیم؛ هر چند من امیدوارم كه فیلمم ترسناك باشد اما حریم، فیلمی پلیسی، جنایی و معمایی است كه رفته رفته ترسناك میشود. • اما مخاطب حریم با ذهنیت تماشای فیلم ترسناك به سینما میرود. من فیلم را با مخاطب دیدم. خوشبختانه هیچ كس به فیلم من نمیخندید؛ یعنی صحنههای ترسناك فیلم خندهدار نشده است. مخاطب حریم هر جایی كه باید بترسد، این واكنش را دارد. من خوشحال شدم كه مخاطب به فیلم من نمیخندد. • از تجربه سینمای ایران در این ژانر چه استفادهای كردید؟ در ایران فیلم «شب بیستونهم» برای من جالب بود؛ هر چند كه آخر ماجرا داستان لو میرود اما خوب بود. ما در فیلمهای ایرانی، ترسمان را در همین جا نگه میداریم؛ یعنی قدم به تخیل نمیگذاریم و وارد یك دنیای تازه نمیشویم. این مشخصه مشترك فیلمهای ترسناك ایرانی است. اما در غرب تخیل نقش مهمی در این ژانر دارد. من سعی كردم تخیل را وارد داستان حریم كنم و تماشاگر را در برزخ قرار بدهم. در مجموع فضای فیلم مثل یك خواب طولانی است.اتفاقات داستان واقعی است و اگر چارچوب داستان را قبول كنیم شخصیتها هم واقعی هستند. ولی كل این مجموعه تخیلی است، درست مانند بازی در زمین فوتبال كه قوانینی دارد و باید رعایت شود، در آن چارچوب اگر قانون را بدانیم هر اتفاقی در آن محدوده قانونی رخ دهد برای ما قابلقبول است. در مورد فیلم ترسناك هم اگر كارگردان چارچوب را رعایت كند میتواند سیر منطقی به داستان داده و مخاطب را راضی كند. • در نهایت آیا حجم اتفاقات فیلم حریم را هم این قدر زیاد میبینید كه نیاز به دوبارهدیدن آن باشد؟ بهنظر میرسد حجم اتفاقات فیلم شما كم و ریتم آن كند است؟ اقتضای این سبك فیلمسازی ریتم كند است. ولی در مورد اتفاق، داستان فیلم ساده است اما اگر قرار بود روی بعضی موضوعات زیاد تاكید شود، این بیاحترامی به تماشاگر بود. البته من المانهایی در فیلم گذاشتهام كه اگر تماشاگر برای بار دوم فیلم را ببیند متوجه آن میشود. • شما جایی گفته بودید قصد دارید از افكتهای تصویری زیاد استفاده نكنید و فیلمی بسازید كه خودبهخود ترسناك باشد، در حالی كه بهعنوان مثال صدا نقش زیادی در القای ترس دارد.در این نوع فیلمها 50 درصد از انتقال ترس، بهعهده صداست. اما حرف من در مورد تروكاژ بود؛ چیزی كه در كشور ما جا نیفتاده است. مثلا در آخرین نسخه «بتمن» استفاده از تروكاژ فیلم را بسیار جذاب كرده ولی گاهی حجم بالای تروكاژ باعث میشود اصلا داستان از دست برود و توجه كاملا معطوف به تروكاژ باشد كه در این موارد من ترجیح میدهم حجم استفاده از افكت كمتر باشد. • با تماشای فیلمهای «فرداهای قشنگ تهران»، «در شهر خبری نیست، هست» و حالا « حریم»، چگونه میتوان تشخیص داد كه همه این فیلمها را یك نفر ساخته است؟ در این فیلمها كه فاقد ارتباط با هم بهنظر میرسند چه نقاط مشتركی پیدا میشود؟ نقطه مشترك این 3 فیلم خود من هستم. فیلم اول من هنری و جشنوارهای بود. در بیش از 30جشنواره شركت كرد و جوایزی هم گرفت. فیلم هنری در ایران جایگاه خوبی دارد و نمونههای خوبی از آن ساخته میشود. من اگر بخواهم فیلم اجتماعی بسازم صددرصد حتی یك دهم اصغر فرهادی هم نمیتوانم موفق باشم. چون او در این زمینه خیلی موفق است. من «شهر زیبا» و «چهارشنبهسوری» را از ایشان دیدم. پس اجتماعی ساز موفق داریم. فیلمی كه هنری باشد نمونه كارهای مجید مجیدی كه تا اسكار هم رفته. مصداق فیلم هنری كه تصویری و شبیه تابلوی نقاشی باشد آثار كیارستمی است ؛ پس بهتر است من بهعنوان كارگردان بهدنبال تجربههای تازه بروم. • پس همچنان دنبال بكر بودن هستید یا شاید از مقایسهشدن میترسید؟ نه این طور نیست. اتفاقا من دائم در حال مقایسه شدن هستم. از برادران كوئن گرفته تا فیلم «كینه»و... اما من میگویم مثلا وقتی اجتماعی سازی به این موفقی داریم چرا سراغ ساخت فیلم اجتماعی بروم. من سراغ كاری میروم كه تصور میكنم توانایی پرداختن به آن را دارم ضمن اینكه در سینمای ایران كمتر تجربه شده است. • «در شهر خبری نیست، هست» ارتباطی با كمدیهای متداول سینمای ایران نداشت و «حریم» هم در كل تجربهای متفاوت به شمار میآید. برای تثبیت در سینمای ایران، فكر نمیكنید بهتر است كارهای متعارفی هم بسازید؟به هر حال میپذیرم این سبك كار ریسك بالایی دارد ولی حداقل باید كاری بكنم كه خودم هم دوست داشته باشم وگرنه ترجیح میدهم در یك مغازه كار كنم. سینماگر بودن یك حرفه است. غیراز كارگردانی من حرفههای دلچسب دیگری هم سراغ دارم كه بتوانم از راه آنها گذران زندگی كنم. در مورد فیلمسازی این حس را ندارم كه اگر فیلم نسازم، مردهام، نه این طور نیست. ترجیح میدهم اگر نتوانستم فیلم بسازم یك آشپز خوب باشم كه اتفاقا دستپخت خوبی هم دارم. اصلا یكی از آرزوهایم داشتن یك رستوران است.من به تقدیر اعتقاد دارم. اگر تا به حال به اینجا رسیدم اتفاقات مختلفی دست به دست هم دادند و هزار راه را پشت سر گذاشتم؛ از مهندسی مكانیك تا تئاتر و بازیگری تئاتر و تا ساخت فیلم سینمایی؛ هر چند كه هنوز هم عاشق بازیگریام و اگر فرصتی دست دهد و در سینما موفق شوم به سراغ تئاتر میروم. تئاتر را دوست دارم چون ارتباط با تماشاگر بیواسطه است. • در جایی گفتهاید كسانی كه فیلم قبلی شما، «در شهر خبری نیست، هست» را پسندیدهاید، حریم را هم دوست خواهند داشت. با توجه به اینكه فضای این 2 فیلم كاملا متفاوت است، بر چه مبنایی چنین دیدگاهی دارید؟این فیلمها متفاوت هستند. بهنظرم كسانی كه دوست دارند در سینما تجربه متفاوتی داشته باشند از دیدن این فیلمها بدشان نمیآید. منظور من فقط در مورد تفاوت بود و نه اینكه بخواهم بگویم فیلمهای خوبی هستند. من خودم منتقد اصلی فیلمهای خودم هستم و معتقدم اصلا فیلمهای خوبی نیستند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 448]