تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831105148




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درس های کیارستمی -


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: درس های کیارستمی siavash61 18 ارديبهشت 1388, 00:16درس های عباس کیارستمی (Abbas Kiarostami) در کارگاه فیلمسازی لندن , تکنیکهای ساخت فیلم و کارگردانی کیارستمی می خواهید رمز کار یکی از برندگان نخل طلای کن را بدانید؟ پاول کرونی، نویسنده این مقاله برای دانستن جواب این سوال در کارگاه آموزشی که عباس کیارستمی، کارگردان افسانه ای ایرانی مدرس آن بود شرکت کرد. عباس کیارستمی کارگردان ایرانی با فیلم هایی مثل طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد و ده در سال های اخیر تبدیل به چهره مورد علاقه منتقدان فیلم در صحنه های بین المللی شده است، با وجودی که او از اوایل دهه 1970 موجی از آثار درخشان را در پرونده خود جای داده است. از خوش اقبالی من بود که یکی از بیست دانشجوی کارگاه آموزشی هشت روزه عباس کیارستمی بودم . این کارگاه از طرف مدرسه فیلم سازی لندن درباره فیلمسازی دیجیتال و با تدریس عباس کیارستمی یکی از استادان سینمای دیجیتال برگزار شد. این جا چهار نکته مهم و اساسی که کیارستمی در انستیتوفرانسه لندن با ما درمیان گذاشت را می خوانید: درس بگیرید، درس ندهید دوشنبه، ساعت 9 صبح، عباس کیارستمی گفت : «چیزی برای یاد دادن به شما ندارم، توصیه ای هم ندارم. فقط می خواهم با شما تبادل اطلاعات کنم و مطمئنم به اندازه شما در این هفته چیز یاد می گیرم. آنچه که اینجا درباره اش بحث می کنیم و آنچه من می گویم نه خوب است، نه بد. نه درست و نه غلط. فقط گپ می زنیم . قرار نیست من عقایدم را به شما تحمیل کنم، فقط احساساتم را در اختیار شما قرار می دهم . شما نتیجه گیری خود را داشته باشید. عقاید من چیزی جز کارم نیست. در واقع باید اعتراف کنم که از تدریس چندان لذت نمی برم». سپس کیارستمی با نمایش تکه هایی از فیلم هایش و شنیدن نظر ما درباره فیلم کوتاهی که تا چند روز دیگر خواهیم ساخت، از متدهای خود در سینمای دیجیتال صحبت های بسیار جالبی کرد . پیش از پایان اولین روز احساس می کنم عباس کیارستمی درباره پتانسیل کارایی ما اطمینان ندارد . او می داند – همان طور که ما می دانیم – که تنها راه یاد گرفتن هر چیزی در این هفته کار عملی است، نه این که فقط اینجا بنشینیم و گوش دهیم، در حالی که در گوشه ای ازاتاق چندین دوربین ویدئویی قراردارد و چهار استودیوی مونتاژ نیز در طبقه پایین آماده حاصل فیلم برداری ما هستند . دو تا از دانشجویان ایده ای برای فیلم دارند و آن را در کلاس مطرح می کنند. کیارستمی به دقت گوش می دهد، سوال هایی می پرسد و می گوید این ایده برای فیلمبرداری آماده است و وقت را نباید تلف کرد . کیارستمی می گوید : «فردا صبح دوربین را بردارید و فیلمبرداری را شروع کنید . فراموش نکنید که من انتظار کار عالی از شما ندارم . اما یک فیلم 30 ثانیه ای خوش ساخت، حقیقی و پر معنا را به فیلم بلندتر پرزرق و برقی که چیز چندانی را بازگو نمی کند ترجیح می دهم. فیلم شما حتی می تواند بیشتر به اشتراک گذاشتن یک تجربه خاص شخصی باشد تا یک داستان کامل. تنها کاری که می کنید این است که بروید بیرون و چیزی بسازید که دیگران را سر ذوق آورد». siavash61 18 ارديبهشت 1388, 00:17برای خود مرزهایی(محدودیت هایی) درنظر بگیرید عباس کیارستمی می گوید : «درکارگاه آموزشی دیگری که داشتم ما برای خودمان محدودیت هایی را در نظر گرفتیم . من کلاس انشای مدرسه را به خاطر می آورم : وقتی هیچ محدودیتی روی کار ما نبود هیچ کس نمی توانست چیزی تولید کند، اما وقتی محدودیت و مرزبندی تحمیل شد، هرکس چیزی نوشت». خب ، این محدودیت ها چه چیزهایی را در بر خواهد گرفت؟ «من همیشه تصور کرده ام که یک آسانسور قابلیت های یک لوکیشن خوب برای فیلم را دارد. چرا؟ این اتاق بسته فضای محدودی دارد . قاعدتا فیلمی که در یک آسانسور تولید شود زمان محدودی هم خواهد داشت . بعضی آسانسورها سرو صدا دارند، بعضی لامپ های چشمک زن دارند و حتی برخی از آنها با آدم حرف می زنند . مردم سوار و پیاده می شوند - شاید در طبقه اشتباه - که فرصت خوبی برای معرفی شخصیت هاست . آسانسور چیزی است که ما از طریق آن در معرض تجربه چیزهای دیگر ، مکان ها و اشخاص جدید قرار می گیریم . ما حتی می توانیم با معرفی یک ترور در طبقه پنجم ساختمان در آسانسور صحنه اکشن خلق کنیم . آسانسور پتانسیل جای دادن به تمام عوامل را نیز دارد و قرار دادن تراولینگ در آن نیاز به تمهیدات خاصی دارد و باید نقش گوینده داستان را داشته باشد. در کل به نظر من آسانسور می تواند مکان لازم برای شکل گیری فیلم های کوچک بسیاری باشد . آسانسور جعبه جادویی داستان ماست و می تواند سوژه بالقوه یک اتفاق هم باشد .هر کدام از شما باید داستانی مرتبط با آسانسور بسازد که بعد تمام کارها را در یک مجموعه ی 90 دقیقه ای جمع می کنیم و هفته بعد در پایان کلاس به نمایش می گذاریم . این داستان ها به هم می پیوندند و هر کدام دیگری را حمایت و تکمیل خواهد کرد ». پیشنهادها و نظرات دانشجویان شروع به فوران کرد. هرگونه استفاده از آسانسور و ارتباط با آن مورد توجه افراد قرار می گیرد. قاعدتا این نظر هم مطرح شد که فیلمی بسازیم درباره این که چقدر سخت است آدم درباره آسانسور فیلم بسازد. نکته کوچکی را که کیارستمی در خلال حرف هایش درباره تراولینگ گفته بود یکی از شاگردان گرفت و گفت : چطور است که فیلمی بسازیم در این باره که دو نفر در آسانسور مشغول بحث کردن هستند. وقتی آسانسور می ایستد شخص دیگری سوار می شود و دو شخصیت اول خجالت می کشند و بحث خود را متوقف می کنند . در فاصله سه طبقه ی دیگر در آسانسور سکوت سنگینی حاکم است . بعد دو شخصیت اول آسانسور را ترک کرده و بحث خود را ادامه می دهند . عباس کیارستمی با حرارت می گوید : «این خیلی خوبه. برو و فیلمبرداری را شروع کن». siavash61 18 ارديبهشت 1388, 00:18تمام ابزار و توانایی را به کار بگیرید ما در حال کار بار ابزار دیجیتال هستیم . اینجا فیلم سلولویید وجود ندارد .همان طور که عباس کیارستمی پیشنهاد می کند و فیلم پنج او نیزگفته اش را تایید می کند، فرم، محتوا را دیکته می کند . فیلم پنج 75 دقیقه است و از پنج قسمت 15 دقیقه ای تشکیل شده. کیارستمی می گوید : «فیلم ده من الان چند سال از عمرش می گذرد و امروز دیگر چندان از تکنولوژی دیجیتال ذوق زده نیستم. فکر می کنم به این خاطر که اخیرا برایم روشن شده که تنها عده کمی واقعا می دانند که چطور از این تکنولوژی به درستی استفاده کنند. مشکل این است که سینمای سنتی هالیوود با تولید سینمای دیجیتال در تناقض است. برای فیلم سازان کوچکتر ساده نیست که با این پدیده مبارزه کنند. نکته این است که شما باید دیجیتالی فکر کنید . زمانی که ایده ای در ذهن دارید به این توجه کنید که داستان شما با استفاده از روش های سنتی قابل ساخت نیست . می توانید آن را با استفاده از یک دوربین بزرگ 35 میلیمتری بسازید یا این که با یک دوربین کوچک دیجیتال که با یک دست قابل حمل است؟ فیلمبرداری فیلم ده با دوربین 35 میلیمتری مانند این بود یک کشتی گیر در مسابقه دو 100 متر شرکت کند . کشتی گیر باید کشتی بگیرد و دونده باید بدود . و وقتی تصمیم گرفته اید که از دوربین ویدئویی استفاده کنید و دلایل تان هم برای خودتان موجه است، کیفیت تصویر آن را با هیچ تصویر دیگری مقایسه نکنید . آن را آن گونه که هست بپذیرید». من که به سینمای کلاسیک داستانی علاقه دارم و عموما از آنچه که سینمای تجربی نامیده می شود طرفداری نمی کنم با پیتر، یکی دیگر از دانشجوها به موزه ویکتوریا و آلبرت در همان نزدیکی ها رفتیم که دو آسانسور بزرگ شیشه ای در کنار هم دارد. پیتر در یک آسانسور و من در دیگری رفتم، در حالی که هرکدام دوربینی در دست داشتیم . من لنز دوربین را به شیشه بالا چسباندم و همچنان که آسانسور بالا و پایین می رفت شروع به گرفتن فیلم کردم، سقف نزدیک و دور می شد. پیتر با به یاد آوردن گذشته، شعری از شکسپیر را زمزمه می کرد. ده دقیقه فیلم گرفتیم؛ یک فیلم هنری. نتیجه نهایی سه دقیقه و بسیار قوی بود. من اصرار داشتم که هیچ موزیک متنی و چیز اضافه دیگری به آن اضافه نشود . siavash61 18 ارديبهشت 1388, 00:19بازیگر را کنترل کنید عباس کیارستمی گفت : «یک فیلم داستانی خوب یک فیلم مستند است و برعکس. وقتی که این دو در کنار هم قرار می گیرند، ما یک فیلم خوب داریم. درباره کار با بازیگر نیز خط باریکی بین هدایت بازیگر به سمت آن چه که میل کارگردان است با آزاد گذاشتن او به بازی بداهه وجود دارد. گاهی در زمان فیلمبرداری ده من در صندلی عقب ماشین بین بازیگر زن و پسرش قرار می گرفتم، اما در اغلب مواقع آنان را آزاد می گذاشتم و بعد فیلم را نگاه می کردم. من نقش سنتی کارگردان را رد می کنم .این چیزی است که دوربین دیجیتال به ما میدهد: آزادی و ِ بی خیالی از مصرف حلقه فیلم». کیارستمی ادامه می دهد: «روز سه شنبه پسر بازیگر فیلم ده باید به استخر می رفت، در نتیجه ما طوری برنامه ریزی کردیم که مادر سر قرار با پسرش برای بردن او به استخر دیر برسد. این به معنای آن است که پسربچه نگران مسابقه شنایش شد؛ همان چیزی که در فیلم نیز کاملا مشهود است .این تمام کاری بود که من در مقام کارگردانی کردم. کلید کار انتخاب لحظه مناسب برای بازیگران است – بازیگرانی که هیچ کدام حرفه ای نیستند – تا نتیجه ای واقعی و پر از حس به شما پس بدهند». کسی می پرسد عباس کیارستمی چطور می فهمد که آیا یک بازیگر غیرحرفه ای قادر است آنچه را که او می خواهد از خود ارائه دهد یا نه؟ کیارستمی در پاسخ به او گفت: «من می نشینم و با آنان حرف می زنم و بدون اینکه خودشان بدانند دوربین را روشن می کنم . پس از هفت هشت دقیقه وقتی که سوژه را پیدا کرده ایم، وانمود می کنم که تازه دوربین را روشن می کنم . اگر تفاوتی بین پیش و پس از این وانمودی در بازی وجود نداشته باشد، می فهمم که بازیگر خوبی است». یکی از دانشجویان تصمیم می گیرد نظرات کیارستمی را عملی کند . تصمیم می گیرد با خواهر زاده هفت ساله اش به عنوان بازیگر کار کند . موضوع فیلم داستان کوچکی است درباره پسرکی که از کسانی که می خواهند سوار یک آسانسور عمومی شوند پول می خواهد. این کار قرار بود در ساختمانی که من در آن زندگی می کنم فیلمبرداری شود . من نقش کسی را بازی می کنم که بالاخره پسرک را از ساختمان بیرون می اندازد. در اوج داستان، وقتی که من به پسرک می گویم که برود، کارگردان تنها از من فیلم می گیرد . او نمی خواهد دوربین رابگرداند و عکس العمل و دیالوگ های خواهرزاده اش را نیز بگیرد، زیرا تمام صبح را صرف گرفتن تصاویر کلوزآپ از او کرده است. من با پرسیدن سوال هایی شخصی از پسرک که اصلا در فیلمنامه وجود نداشت، جواب هایی حسی و بی ریا از او گرفتم که در دوربین ضبط شد و بعد با قرار دادن سوال های من در میان آنها تدوین می شود. تمام جریان تمام و کمال و عالی انجام شد . روز آخر ما، در کنار هم، صرف تدوین نهایی فیلم های مان در آسانسور شد تا فیلم نهایی عصر آن روز در سینمای انستیتو فرانسه به نمایش درآید. کیفیت این فیلم 90 دقیقه ای در تمام لحظات یکسان و یکدست نبود، اما در کل فیلم خیلی خیلی خوبی از کار در آمد.( کیارستمی می گوید : خیلی معذرت می خواهم که شما را تنبل خطاب کردم.) فیلم هایی خلاقانه و مبتکرانه زیادی وجود دارد که تنها ظرف دو یا سه روز ساخته شده اند، حتی برخی ظرف چند ساعت که همگی پُرند از حس انسانی عمیق. اگر هم چنین نباشد این چیزی است که کیارستمی به ما القا کرده است. منبع: ترجمه: مریم سلوکی گاردین 17 ژوئن 2005 البته با عرض پوزش از تمامي طرفداران كيارستمي، من از كار ايشون زياد خوشم نمياد و مورد تاييد بنده نمي باشند! ولي بالاخره نميشه منكر اين شد كه ايشون استاد بازيگيري از بازيگران آماتور مي باشند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن