تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828807215




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پرآوازه ترین زن شاعر تاجیکستان


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: گٌلِ رخسار بُدَم، نازکش خار شدم حُسنِ گلزار بُدَم، زیبِ سَرِ دار شدم ...که مرا گفت که از وحشتِ شب ناله کنم؟ همه خوابند... من از آهِ که بیدار شدم؟ گل‌رخسار را به جرأت می‌توان پرآوازه ترین زن شاعر تاجیکستان لقب داد. این بلندآوازگی، هم به خاطر اشعار دل نشین اوست و هم به خاطر شخصیت چندوجهی وی که شاعر، رمان نویس و سیاست مدار به نامی‌ست. بانو گل‌رخسار صفی آوا شاعره مردمی‌تاجیک، در 17 دسامبر سال 1947 میلادی در روستای یخچ ناحیه دربند زاده شد و در سال 1968 میلادی، تحصیلات خود را در دانشکده تاریخ و ادبیات تاجیکستان به پایان رساند. نخستین اشعار گل‌رخسار در سال 1962 میلادی در نشریات ادبی به چاپ رسید تا او را به عنوان شاعری شایسته اهمیت به جامعه ادبی تاجیکستان معرفی کند. او بعدها فعالیت در حوزه مطبوعات را در کسوت مدیر بخش مطبوعات کمیته مرکزی کومسمول تاجیکستان و سردبیر روزنامه پیانر تاجیکستان ادامه داد و به دبیری کانون نویسندگان تاجیکستان ارتقاء یافت. «در پناه سایه»، «زن‌های سبز بهار» و «سکرات موت» برگی دیگر بر چهره ادبی گل‌رخسار گشود و او را به مثابل رمان نویسی موفق به داستان نویسان و داستان خوانان معاصر تاجیک شناساند. دفترهای شعر گل‌رخسار، یکی پس از دیگری و هرکدام موفق تر از دفتر پیشین به چاپ رسید تا شعر پهناور پارسی، حضور شاعری توانا را پاس بدارد. در ایران، «گلچین اشعار گل‌رخسار» (نشر الهدی، 1994 میلادی) «زادروز درد» (سروش، 1996 میلادی) و «آیت عشق» (1992 میلادی) به دست مشتاقان شعر رسیده است، امّا جز این‌ها باید از «اشک طوفان» (1992 میلادی لوگزامبورگ) نیز به عنوان آثار گل‌رخسار از ابتدا تاکنون از این قرار است: «بنفشه» (1970 میلادی)، «خانه پدر» (1973 میلادی)، «شبدر» (1975 میلادی)، «افسانه کوهسار» (1975 میلادی)، «گهواره‌سبز» (1984 میلادی به خط فارسی)، و «زادروز درد» (1995 میلادی، مسکو) و آثار بسیار دیگری که از این شاعره شیرین گفتار به زبان روسی در مسکو به چاپ سپرده شده است. شعر گل‌رخسار را می‌توان لولای شعر گذار از دوران شوروی به دوران استقلال تاجیکستان دانست. او نیز همچون مؤمن «قناعت»، از نمایندگان تاجیکستان در پارلمان شوروی و از سرآمدان استقلال این کشور به شمار می‌آید. او نخستین شاعر تاجیک بود که در مقام عضو مؤثر پارلمان شوروی در اوایل دهه 90 میلادی به ایران سفر نمود و زمینه ارتباط فرهنگی گسترده تر میان دو کشور را فراهم نمود. با این حال که تأثیرپذیری زیاد گل‌رخسار از شاعران روس، غیرقابل انکار است، امّا او حافظ و بیدل را استادان درجه اوّل خود می‌شمارد و شعر خود را بیشتر منسوب به فضای شعر این دو قلّه شعر فارسی می‌داند. تاکنون دو کاست شعرخوانی با صدای گل‌رخسار به بازار عرضه شده است؛ «خیابان زن تنها» و «اشک طوفان» هنوز هم پس از گذشت سال‌ها از محبوبیت زیادی در میان شعردوستان تاجیک برخوردار است. او را باید مترجم توانایی نیز دانست. ترجمه‌های او از اشعار و آثار «لورکا»، «کامو»، «فیض احمدفیض» و «برگولس» پل ارتباط علاقه مندان به شعر در تاجیکستان با شعر فرنگستان بوده است. گل‌رخسار صفی آوا همچنین جایزه کومسمول عمومی‌اتفاق شوروی (1988 میلادی) و جایزه کومسمول تاجیکستان (1975 میلادی) را از آن خود کرده و از سال 1971 میلادی عضو پیوسته کانون نویسندگان تاجیکستان است. چند شعر از او زادِ خوانِ ضیافت این صفحه است: پسِ دیوارِ تو جایِ قدمی‌گریان است در گُلِ خنده من، برگِ غمی‌گریان است زندگی پیر شد و عشق، جوان است هنوز به جوان پیریِ من، بیش و کمی‌گریان است به که گویم که قلم را اَلَمَت داده به من؟ از که پُرسم که چرا هر قلمی‌گریان است؟ قیمتِ لحظه از آن در نظرم افزون شد که پسِ هر نفسِ بی تو دَمی‌گریان است تا دَمی‌وارثِ بیچاره جمشید منم در لبِ ملّتِ من جام جمی‌گریان است   بیچاره دلم جدا ز جان می‌گرید از زخمِ زمانه بی نشان می‌گرید بر دوشِ عصا نهاده بارِ غمِ خود پیرِ المم نهان نهان می‌گرید در فصلِ خزانِ عشق، یاد نگهم در فلسفه فصل خزان می‌گرید سوزم به هزار و یک زبان خاموش است دردم به هزار و یک زبان می‌گرید مانند من و ملّتِ آواره من در چنگِ اجل، نیمِ جهان می‌گرید بر حال من و میهنِ بیچاره من یزدان بر سقفِ آسمان می‌گرید   خوش نامم و بدنامم؛ جانانه تنهایی بشکستم و نشکستم پیمانه تنهایی مستورم و مشهورم، چون شاعرِ تنهایی مانَد به جهان از من افسانه تنهایی چون بادِ بیابان‌ها وحشت زده بگریزم از انجمنِ تن‌ها تا خانه تنهایی گلبُن که خزان دارد، اندوهِ نهان دارد دل در کفِ جان دارد جانانه تنهایی هجران پَر و پا دارد دستورِ قضا دارد ما را بکشد آخر دیوانه تنهایی بیگانه تنهایی، یک دانه تنهایی بر جمع جهان خندد از شانه تنهایی زندگی با چشم گریان رفت، حیفروی دریا اشکِ توفان رفت، حیفخواب بودم بر سرِ زانوی وقت عمر، چون خوابِ پریشان رفت، حیفگلشنِ با خونِ دل پرورده ام جلوه گاهِ برف و باران رفت، حیفعطرِ گُل در سطرِ باران ماند، ماند فصلِ گُل در وصل و هجران رفت، حیفرازِ گُل در نازِ گُل ناگفته ماند سازِ دل با آهِ سوزان رفت، حیفعشقِ شاعرزاد و شاعرپَروَرَم در وفاتِ خود غزل خوان رفت، حیف   گٌلِ رخسار بُدَم، نازکش خار شدم حُسنِ گلزار بُدَم، زیبِ سَرِ دار شدم خواستم بارِ غم از دوشِ حقیران فکنم کوهِ غم گشتم و بر شانه خود بار شدم خانه عشقِ مرا رَشکِ حسود آتش زدبر لبِ غصّه، تبِ بوسه بیمار شدم وارثِ بارِ کجِ مرکبِ جهلِ دگران ز گناهِ همه بگذشته، گنه کار شدم سرفرازی من از عشقِ وطن باطل شد سَرِ خود از قدمِ سفله خریدار شدم که مرا گفت که از وحشتِ شب ناله کنم؟ همه خوابند... من از آهِ که بیدار شدم؟      




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن