تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سفره هايتان را با سبزى، زينت دهيد ؛ زيرا سبزى با بسم اللّه الرحمن الرحيم، شيطان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799032860




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آسيب ‏شناسى سياست در خطبه فاطميه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آسيب ‏شناسى سياست در خطبه فاطميه
آسيب ‏شناسى سياست در خطبه فاطميه نويسنده: مهندس محمدرضا مانى‏فر انسان، اين موجود در حال «شدن»، همواره خود را در گذار پرفراز و نشيب از ميان رخدادهاى مختلف و رويدادهاى‏ متنوع زندگى، نيازمند هدايت فكرى و راهبرى انديشه‏اى ‏نخبگان و رهبران فكرى جامعه انسانى مى‏داند؛ چه اينان با «پيش» روى خود درك شايسته، فهم در خور و تامل‏بايسته مى‏توانند سره را از ناسره، روا را از ناروا، حق را ازباطل و راه را از بى‏راهه تشخيص دهند و از اين رهگذر، با اتكا برتوانايى‏هاى پيدا و پنهان خود، فرد انسان و جامعه‏انسانى را به اوج عزت و سربلندى رهنمون سازند.از اين سبب است كه درهر «مكتب» فكرى يا هر «مشرب» فلسفى، توجه به جايگاه والا و اهميت بالاى اين نخبگان و رهبران در ترسيم و نشانه‏گذارى خط سير فرد و جامعه به‏منظور دستيابى به «مطلوب» و گذر از «موجود»، از چنان‏پايه ارزش و اعتبارى برخوردار است كه طرح سخنى دير پا چون انسان «كامل» يا انسان «طراز» مكتب يا مشرب، از ضرورت‏هاى فراموش ناشدنى به شمار مى‏رود. مكتب اسلام، به منزله مجموعه‏اى از جهان‏بينى «كامل» متكى بروحى و ايدئولوژى «همه‏جانبه» برخاسته از وحى، نه تنها درباره چنين سخن يا اينچنين سخنانى سكوت راپيشه خود و بى‏تفاوتى را شيوه خود انتخاب و اختيار نكرده‏است، كه به كنكاش و بررسى در «راه‏هاى شناخت انسان‏كامل» از ديدگاه و چشم‏اندازخود دست زده است؛ آنچنان‏كه انديشمند شهيد مرتضى مطهرى در اين باره مى‏نويسد:«شناخت انسان كامل از نظر اسلام دو راه دارد: يك راه اين‏ است كه ببينيم قرآن در درجه اول - و سنت - در درجه دوم- انسان كامل را - اگر چه در قرآن و سنت تعبير «انسان‏كامل» نيست و تعبير «مسلمان كامل» و «مؤمن‏كامل» است - چگونه توصيف كرده‏اند؛ ولى به‏هرحال معلوم است كه «مسلمان كامل»، يعنى انسانى كه‏ در اسلام به كمال رسيده است، و «مؤمن كامل»، يعنى‏انسانى كه در پرتو ايمان به كمال رسيده است. بايدببينيم قرآن يا سنت، انسان كامل را با چه مشخصاتى بيان‏كرده‏اند و چه خطوطى براى سيماى انسان كامل كشيده‏اند. از قضا دراين زمينه، چه در قرآن و چه در سنت بيانات‏ زيادى آمده است.راه دوم شناخت انسان كامل، از راه بيان‏ها نيست كه ببينيم ‏در قرآن و سنت چه آمده است، بلكه از اين راه است كه‏ افرادى عينى را بشناسيم كه مطمئن هستيم آنها آنچنان كه‏اسلام و قرآن مى‏خواهد، ساخته شده‏اند و وجود عينى ‏انسان‏هاى كامل اسلامى هستند؛ چون انسان كامل اسلامى‏ فقط يك انسان ايده‏آلى و خيالى و ذهنى نيست كه‏هيچ‏وقت در خارج وجود پيدا نكرده باشد؛ انسان كامل،هم در حد اعلا و هم در درجات پايين‏تر، در خارج وجودپيدا كرده است.»در شمار انسان‏هايى كه مى‏توان ازوجود آنان به مثابه «آنچنان كه اسلام و قرآن مى‏خواهد» نام برد و از اين رو، ايشان را انسان‏هايى «كامل» قلمداد كرد، حضرت صديقه‏كبرى، فاطمه زهرا(سلام‏الله عليها)، جايگاهى ويژه و اهميتى درخور توجه دارد؛ انسانى كه وجود «مقدس» او باپاى فرانهادن از گستره زندگى انسان ساكن بركره ارض،چون نورى برآسمان هستى جلوه‏گر شد و آن كرد كه ‏وجودش فارغ از آن كه باتركيباتى اضافى چون «دخترنبوت»، «همسر ولايت» و «مادر امامت» شناسانده ‏به ديگران گردد، با تعبير «كلام وحى» در سوره مباركه‏كوثر و همراه با لقب «بزرگ بانوان جهان» به همگان‏معرفى شود.گذرى كوتاه برزندگانى پرفرازونشيب آن حضرت، گرچه ما را در جايگاه يك جستجوگر بافرازهايى عبرت‏آموز و روشنى‏بخش به معنى و مفهوم زندگى انسانى، روبرومى‏سازد، اما هيچكدام چون سخنرانى تاريخى، شيوا،آتشين، گله‏آميز و بيم‏دهنده آن حضرت در مسجد پيامبرگرامى اسلام (صلى‏الله عليه‏وآله) نمى‏تواند جلوه‏اى از وجود قدسى آن بزرگوار را اينگونه همراه با صراحت وروشنى به نمايش گذارد.«خطابه فاطميه» با بهره‏مندى از پشتوانه‏هاى‏علمى درمحتوا و زيبايى‏شناسى و جلوه‏هاى بلاغى در ساختار، كه‏همه آنان از توانايى‏هاى بى‏حدوحصر سخنران آن حكايت‏دارد، آنچنان است كه نگاهى چندباره به آن و درو نمايه‏هاى پرقدر نهفته در لابه‏لاى كلمات و جملات آن‏خطابه، ياراى برآوردن تمام انتظارات از بررسى چندباره‏آن را ندارد. مقاله كوتاه تحليلى - پژوهشى «شاخص‏ها وفاصله‏ها» كه به انگيزه بررسى آسيب‏شناسى سياست وحكومت در جامعه اسلامى از منظر خطا به فاطميه به رشته‏تحرير درآمده است، در حقيقت، قصد آن دارد تا با بررسى و كنكاش در محتواى غنى و بى‏نياز از هرگونه‏ تعريف سخنان حضرت فاطمه زهرا(سلام‏الله عليها)، سخنانى چند درباره شاخص سياست و الگوى حكومت در جامعه اسلامى و فاصله و دورى از اين شاخص و آن الگوبيان دارد.يادآورى نكاتى‏اساسى چون «شاخص سياست؛ الگوى حكومت»، «فاصله از سياستِ» «مطلوب»؛ دورى از حكومت «مقصود» و سرانجام «غفلت بى‏پايان؛ عبرت‏نافرجام»، برچنين ديدگاه و نگرشى، صورت حقيقت به‏خود گرفته است.ما در جايگاه تحليل و بررسى، اگر با تركيبى چون «سياست اسلامى» به معناى‏اداره و هدايت جامعه براساس قوانين اسلامى و احكام‏خدايى آن روبرو مى‏شويم، در مقابل، تركيبى چون «سياست ليبرالى» را درك مى‏كنيم و اگر كليد واژه‏اى‏ همانند «حكومت اسلامى» را در انديشه مى‏پرورانيم، درمقابل، كليد واژه‏اى ديگر همانند «حكومت ليبرالى» را دربرابر ديدگان خود به نظاره مى‏نشينيم.از اين سبب است كه در گام آغازين سخن و پيش ازهر سخن ديگرى، ضرورت بيانى شفاف و تعريفى روشن ازچنين واژگانى، سياست و حكومت، نمودار مى‏شود و ما رادر ادامه سخن به اينچنين بيان و تعريفى نيازمند مى‏سازد؛ بيان و تعريفى كه خويش را درگزاره‏هايى چون گزاره‏هاى‏زير نمايان مى‏كند:1- سياست در آيينه انديشه ليبرال، برپايه فرضى‏بنيادين شكل خود را يافته است كه: «عقل جزيى بشرى ‏بى‏نياز از هدايت وحى الهى، توان طراحى يك نظام‏اجتماعى سعادتمند را داراست.» «جانوس آتئزيوس» (1638ميلادى)، «ژان بدن» و «توماس هابز» (1679 ميلادى) به منزله پيشروان طرح‏چنين انديشه‏اى در قرون هفدهم ميلادى، براين اساس، بامخالفت با هر نوع انديشه دينى به تعريف مفهومى چون «دموكراسى» در برابر «تئوكراسى» دست زدند و حكومت‏را به‏عنوان «نتيجه توافق و قرارداد اجتماعى مابين آدميان» معرفى كردند. تأكيد بسيار بر «عقل‏گرايى»، بى‏نيازى از آسمان و هدايت آسمانى وروى‏گردانى از حضور خدا در صحنه جامعه كه فرجامى جزپذيرش هر نوع شريعت و مكتبى را در پى ندارد، به منزله‏پيامدهاى طرح چنين انديشه‏اى، آنچنان است كه نهادى‏ ديرپا چون «پارلمان» نيز در چارچوب چنين انديشه‏اى‏ معنى مى‏يابد؛ آنچنان كه مى‏خوانيم: «پارلمان، سازمان‏ مركزى دولت ليبرال به‏شمار مى‏آيد... انديشه ليبرال در وجود نظام جمهورى پارلمانى تحقق كامل مى‏يابد. نقش‏پارلمان كه از نظر ايدئولوژيك آن را معرف عقل كل ‏مى‏دانند و از نظر اجتماعى نماينده بورژوازى است، ايجاب‏ مى‏كند كه نمايندگان داراى موقعيت خاصى باشند. راى‏دهندگان داراى خصوصيات معينى باشند و حزب‏هاى ‏سياسى ساخت ويژه‏اى بيابند... همگنى پارلمان بدين‏ترتيب تامين گرديد كه نمايندگان از قشرهاى صاحب‏ثروت... برمى‏آمدند و از سود آنها هوادارى مى‏كردند.» اين سخنان در حالى است‏كه در انديشه سياسى اسلام، پروردگار يكتا، يگانه ‏قانون‏گذار و داراى حق حاكميت به‏شمار مى‏رود و از اين‏رهگذر، شريعت اسلام به منزله يگانه راهنماى انسان وجامعه انسانى محسوب مى‏شود.اگر در انديشه سياسى ليبرال، حيطه تصميم‏سازى‏ها و تصميم‏گيرى‏ها تنها در چارچوب راى و اراده افراد انسانى و بويژه كانون‏هاى قدرت و ثروت معنى مى‏شود، در انديشه ‏سياسى اسلام، اينگونه امور در گستره قانون الهى و نمودبارز آن قرآن، قانون اساسى تغييرناپذير هميشه جاويدان ‏دين اسلام، سنت سيره و روش نظرى و عملى پيشوايان ‏دين، خردجمعى، اجماع و عقل، خردفردى، تعريف و تبيين‏ مى‏گردد. از اين روست كه در چنين حيطه‏اى، ديگر روش‏ليبرال به كار نمى‏آيد و «پارلمان» يا «مجلس» نه به منزله ‏نهادى كه به قانون‏گذارى بى‏حد و حصر اخلاقى مى‏پردازدكه به مثابه نهادى كه «تنظيم و تطبيق قانون الهى به صورت‏احكام جزيى و تفصيلى» را برعهده ‏دارد، معرفى مى‏شود. اين سخن، كه فاصله‏اى بعيد را ميان ‏دو انديشه ليبرال و اسلام نشان مى‏دهد، آنچنان است كه‏ در نگاه بنيانگذار فقيد نظام جمهورى اسلامى، حضرت امام‏خمينى(ره)، بارها و بارها به آن اشاره صريح و ضمنى شده‏ است؛ بويژه آنجا كه مى‏خوانيم:«حكومت اسلام، حكومت قانون است. در اين طرز حكومت، حاكميت منحصر به خداست و قانون، فرمان وحكم خداست. قانون اسلام يا فرمان خدا برهمه افراد وبردولت اسلامى حكومت تام دارد. همه افراد از رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) گرفته تا خلفاى آن حضرت و سايرافراد تا ابد تابع قانون هستند، همان قانونى كه از طرف‏خداى تبارك و تعالى نازل شده و در لسان قرآن و نبى اكرم‏بيان شده است.» (امام خمينى(ره)2- مبانى «چيستى» انديشه ليبرال درنگاهى فلسفى ودر پيوندى نزديك با رفتار سياسى برون آمده از ميان آن‏برپنج گزينه «فردگرايى» (Individualism)، «تجربه‏گرايى»، «جدايى بايدها از هست‏ها»، «پيروى از اصالت منفعت» و «نسبيت انگارى اخلاقى» استوار است.اين پنج گزينه كه خويشتن را به لحاظ پيدايى محصول و ثمره آرا و انديشه‏هاى ماكياولى، توماس هابز، جان لاك،منتسكيو و ولتر مى‏دانند، آنچنانند كه با در اختيار قرارگرفتن درونمايه اساسى و جوهر بنيادين نظريه «حقوق‏طبيعى»، «قرارداد اجتماعى» و در نهايت «اعلاميه جهانى‏حقوق بشر»، به تعريفى چون «آزادى مطلق فرد در ارضاى‏تمنيات، خواسته‏ها و شهوات تا آنجا كه با اميال ديگران در تضاد و تقابل قرار نگيرد» دست يافته‏اند؛ تعريفى كه ‏انديشمندى چون «آربلاستر» درباره آن مى‏نويسد: «خودمفهوم فرد با پيچيدگى‏ها و ابهام‏هاى فراوانش، مفهومى به‏نسبت جديد است، اما كليد درك ليبراليسم محسوب‏ مى‏شود. كليه خصوصيات فرد مجرد، از جدايى او از جهان ‏طبيعى و هم‏نوعانش تا خودپرستى بنياد ضداجتماعى اميالى‏كه به او حيات مى‏بخشند، و خودمختارى عقل و اراده او، همگى به انديشه اجتماعى، اقتصادى و سياسى ليبرال راه‏يافته‏اند. فرد، نقطه عطف ثابت دنياى ليبرالى است.» اما در مقابل گزينه‏هاى مشخص ‏بنيادين در «چيستى» انديشه سياسى ليبرال، «اسلام» و انديشه سياسى آن، گونه‏اى ديگر مى‏انديشد؛ آنچنان كه‏گذرى كوتاه برقرآن و آيات گرانقدرش، ما را با گزينه‏اى‏ اساسى در بيانى هستى شناختى مكتب اسلام مواجه ‏مى‏كند: «عدل» به منزله سنگ زيرين بناى هستى در منظرانديشه اسلامى از چنان جايگاه و مرتبتى برخوردار است‏كه انديشمند شهيد مرتضى مطهرى با توجهى ويژه به آن‏مى‏نويسد:«در قرآن از توحيد گرفته تا معاد، از نبوت گرفته تا امامت، و از آرمان‏هاى فردى گرفته تا هدف‏هاى اجتماعى، همه‏ برمحور عدل استوار شده است. عدل قرآن، آنجا كه به‏ توحيد يا معاد مربوط مى‏شود به نگرش انسان، به هستى و آفرينش شكل خاص مى‏دهد و به عبارت ديگر نوعى «جهان‏بينى» است. آنجا كه به نبوت و تشريع و قانون‏مربوط مى‏شود يك «مقياس» و «معيار» قانون‏شناسى‏است، و به عبارت ديگر جاى پايى است براى عقل كه دررديف كتاب و سنت قرار گيرد و جزء منابع فقه و استنباطبه شمار مى‏آيد. آنجا كه به امامت و رهبرى مربوط مى‏شوديك «شايستگى» است. آنجا كه پاى اخلاق به ميان آيد «آرمان انسانى» است و آنجا كه به اجتماع كشيده مى‏شود،يك «مسئوليت» است.»بستگى كامل ارزش‏ها و هنجارهاى فردى و اجتماعى به‏ گزينه‏اى اساسى چون «عدل»، گرچه در نگاه آغازين‏سخنى ساده و بيانى آسان به نظر مى‏آيد، اما ژرف‏نگرى‏در درو نمايه‏هاى آن، به همان اندازه از پيچيدگى ودشوارى حكايت دارد، آنچنان كه تحول‏آفرينى آن دربنيان‏هاى هستى شناختى، مكتب اسلام و انديشه سياسى‏برآمده از آن را، حداقل از منظر بينشى، در مواجهه ورويارويى با مكتب و انديشه سياسى حاصل از آن، قرارمى‏دهد و از اين رهگذر، چنان تصويرى را ارايه مى‏كند كه‏در آن ارزش‏ها و هنجارها، منشا و سرچشمه‏اى آسمانى وغيبى مى‏يابند و آنچه در «هستى» است، هدفمند مى‏شود ودر نهايت، گونه‏اى ساختار «عمل» و «عكس‏العمل» برجهان حاكم مى‏گردد و در فرجام كار، انسان نتيجه‏رفتارهاى «خوب» و «بد» خود را، البته از نگاه حكمت‏آميز پروردگار، در دنيا و آخرت به نظاره مى‏نشيند و آن را درك‏مى‏كند. با اشاره به چنين پيامدهايى است كه استادشهيدمرتضى مطهرى درباره درك و برداشتى اينچنين از جهان مى‏نويسد:«جهان به باطل و بازى و عبث آفريده نشده است. هدف‏هاى حكيمانه در خلقت جهان و انسان در كار است، هيچ‏چيز نابجا و خالى از حكمت و فايده آفريده نشده‏است... جهان به حق و عدل برپاست، نظام عالم براساس‏اسباب و مسببات برقرار شده است و هر نتيجه‏اى را از مقدمه و سبب مخصوصش بايد جستجو كرد...اراده و مشيت الهى به صورت سنت يعنى به صورت قانون‏و اصل كلى در جهان جريان دارد. سنت‏هاى الهى تغيير نمى‏كند و آنچه تغيير مى‏كند براساس سنت‏هاى الهى‏است. خوبى و بدى دنيا براى انسان بستگى دارد به نوع‏رفتار انسان در جهان و طرز برخورد و عمل او. نيكى و بدى‏كارها، گذشته از آن كه در جهان ديگر به صورت كيفر ياپاداش به انسان بازمى‏گردد، در همين جهان نيزخالى از عكس‏العمل نيست.» 3 - سياست و سنجش نسبت آن با مقوله‏اى چون «اخلاق»، از نكاتى بسيار در خور توجه در شناسايى نقاط افتراق ‏انديشه سياسى ليبرال و اسلام است. اين نقاط افتراق كه‏ برگرفته از مبناى نگرش اين دو مكتب به مفهومى چون «سياست» و سخنى چون «اخلاق» است، گاه آن چنان به‏جدايى ميان مفاهيم و سخنان مى‏انجامد كه مفهوم و سخنى‏جز «تضاد» و «تقابل» شايسته بيان آن نمى‏شود: اگر «سياست» در انديشه برخى انديشمندان ليبرال با گزاره‏اى ‏چون «هنر سلطه برشر از راه گول زدن بشر» تعريف مى‏شود، در انديشه سياسى اسلام اين ‏واژه با گزاره‏اى چون «همت گماشتن به اصلاح مردم با ارشاد و هدايت آنان به راهى كه در دنيا و آخرت موجب‏رهايى و نجاتشان گردد.» (اقرب الموارد) تبيين مى‏گردد واگر «اخلاق» با «نسبيت» انگارى و اتصال به اراده انسان، چاره‏اى جز ترك صحنه جامعه و «واگذارى كار قيصر به‏ قيصر وكار داور به داور» نمى‏بيند، در انديشه اسلام همراه با «مطلق» نگرى ارزش‏هاى‏بنيادين، سخن ماندگار «ديانت ماعين سياست ماست، سياست ماعين ديانت ماست و منشا سياست ما ديانت‏ماست» تكرار مى‏شود؛ تكرارى كه بيش از هر زمان، نشانى‏ از تفاوت دو گفتمان، يكى‏گفتمان «ليبرال» و ديگرى گفتمان «اسلام»، را به همراه دارد و از اين رهگذر، به چيزى جز «شاخص» سازى و «الگو» دهى براساس گفتمان مطرح‏نمى‏انديشد: شاخص‏ها والگوهايى چون: 1 - ولايت الهى در برابر زورمدارى، ديكتاتورى وخودمحورى.2 - اطاعت از رهبران شايسته در برابر پيروى از فرمان ‏روايان نالايق.3 - سلطه‏ناپذيرى، عزت و كرامت انسانى در برابربى ‏شخصيت بار آوردن و تحقير و تهى كردن انسان‏ها درراستاى بقاى ساختار نظام حاكم و تحكيم وضعيت موجود.4 - عدالت‏جويى و ظلم‏ستيزى در مقابل استثمار و بهره‏كشى و در فقر و فلاكت نگهداشتن مردم.5 - پاسدارى از ارزش‏ها در قالب امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر و ايجاد تحول و دگرگونى در فرد و جامعه درمقابل نفى ارزشهاى والاى انسانى و محور ساختن‏ارزش‏هاى جاهلى (زر و زور و تزوير).6 - حق‏گرايى وانتقادپذيرى در مقابل جوسازى، شايعه‏پراكنى و قلب واقعيت‏ها.7 - فقرزدايى و تعديل ثروت در مقابل رقابت بى‏حد و حصر در عرصه اقتصاد و انباشت ثروت.8 - پرهيز از دامن زدن به تعصب‏هاى جاهلى در برابر تحريك هرچه افزون‏تر آن.9 - انديشه به همزيستى مسالمت‏آميز باهمگان براساس‏ محبت و رحمت در مقابل ستيزه‏جويى در القاى انديشه‏مورد نظر به همگان.از جمله اين شاخص‏ها والگوها هستند كه مى‏توانند چون ‏عيارى، جدايى‏ساز فضاى انديشه‏اى دو گفتمان «اسلام» و «ليبرال» شوند و از اين رهگذر، شاخص‏هاى مطلوب‏سياست و الگوهاى مقصود حكومت را از ديدگاه مكتب «اسلام»، به همگان بشناسانند، تا همواره و در همه حال‏ فاصله از مطلوب و دورى از مقصود در نگاه معتقدان به آن ‏مشخص و معلوم باشد.«خطابه فاطميه» به‏عنوان سندى جاودان و سخنى مانا گرچه در نخستين نگاه ما را با دادخواهى شهروندى از شهروندان جامعه اسلامى مواجه‏ مى‏سازد اما نگاهى ژرف‏كاوانه همراه با گذر از سطح و ورود به هسته سخن، ما را در برابر سخنانى هشدارگونه و بيم‏دهنده از آينده جامعه اسلامى قرار مى‏دهد؛ سخنانى‏كه اگر از انحراف چند درجه‏اى ساختارهاى سياسى و شاخص‏هاى حكومتى در امروز جامعه اسلامى حكايت‏مى‏كنند، فردايى با انحرافى صدوهشتاد درجه‏اى و پيامدى‏چون واقعه خونبار عاشورا را پيش‏بينى مى‏كنند. از اين‏روست كه اين خطابه را ديگر نمى‏توانيم چون سندى ‏تاريخى درنظر آوريم، بلكه بايد به منزله نسخه‏اى‏آسيب‏شناسانه از قصه تلخ و حديث پر درد «فاصله«ها و «دورى»ها، آن هم در تمام روزگاران، به شمار آوريم. چه‏زيباست كه در اين قسمت از سخن، با اينچنين نگرشى ‏براين خطابه وزين بنگريم و از رهگذر اين نگرش، همراه بانگاهى كامل به شاخص‏هاى سياست و الگوهاى حكومت ‏در اسلام، فاصله ره از راه و دورى موجود از مطلوب را بازشناسيم؛ فاصله و دورى‏اى كه گزاره‏هايى چون‏گزاره‏هاى زير توانايى بيان گوشه‏اى از واقعيت نهفته درآن را به بروز و ظهور رسانيده‏اند:1- اگر در «جهان بينى توحيدى»، پروردگار (الله) محور تمام امور قرار مى‏گيرد و اگر انسان در مسير بندگى،از او (انالله) و به سوى او (انااليه راجعون) مى‏رود، همه و همه، نشانى از اين سخن را به همراه دارد كه «ولايت الهى«در جامعه اسلامى، آنگاه در تقابل با «ديكتاتورى، زورمدارى و خودمحورى» به سرانجام مى‏رسد، كه‏پروردگار(الله)، به حقيقت، و در عمل به مقام والاى خويش‏شناخته شود. به بيانى ديگر، هرگونه غفلت و بى‏توجهى به‏چنين سخنى بنيادين، جامعه اسلامى و سياستمداران وحاكمان آن را از قطب «ولايت» به قطب «خودمحورى» واز «خدمتگذارى» به «زورمدارى» سوق مى‏دهد و درفرجام كار، آن مى‏كند كه از «اسلام» در جامعه اسلامى،چيزى جز نامى بى‏نشان برجاى نمى‏ماند. نگاهى كوتاه به‏فراز آغازين خطابه پرشور فاطميه، ما را به درستى چنين ‏انديشه‏اى، بيش از پيش آگاه مى‏سازد، به‏ويژه آنجا كه‏حضرت فاطمه زهرا (سلام‏الله عليها) مى‏فرمايند:«گفتار خويش را با ستودن آن كسى آغاز مى‏كنم كه به ‏ستايش و بخشندگى و بزرگوارى از همگان سزاوارتراست... او براى افزايش و دوام نعمت‏هايش مردم را به‏شكر آن‏ها فراخواند، و بدين ترتيب ايشان را مطيع وفرمان برخويش ساخت و از آفريدگانش خواست كه‏نعمت‏هايش را سپاس گذارند... به قدرت خويش آنان راپديد آورد، و به اراده خود بيافريدشان، بى‏آنكه نياز به‏آفرينش داشته باشد، و يا در پيدايش آنان، سودى براى اونهفته باشد، جز آن كه حكمت (و دانش) خود را استواردارد، و آفريدگان را به فرمانبرى خويش هشدار دهد، وقدرتش را آشكار نمايد و خلق را به بندگى وادار سازد، وفراخوان خويش را با چيرگى همراه نمايد.» 2- اگر هدف غايى از آفرينش انسان و جهان، «بندگى» و «عبادت» پروردگار است، «نبوت» و در امتداد آن «امامت»، به منزله شاه‏راه دستيابى به اينچنين هدفى از اهميت و جايگاهى ويژه و درخور توجه برخوردارند. اين ‏اهميت و جايگاه كه در آيات متفاوت قرآن، مورد توجه و تاكيد قرار گرفته است، آنچنان است كه هرگونه تضعيف و تخفيف آن، مى‏تواند جامعه‏اى چون جامعه اسلامى را بويژه در رويارويى با پيشامدهاى گوناگون هزار رنگ به‏چالشى اساسى وادارد و حتى اوضاع سياسى و اجتماعى آن‏را به فرسنگ‏ها پيش از روزگار اسلامى شدن، گرچه باصورتى نوين، باز گرداند، با توجه به چنين نكته‏اى است كه‏حضرت فاطمه زهرا (سلام‏الله عليها) در فرازى ديگر ازسخنان پرقدر خويش مى‏فرمايند:«خداوند، محمد (صلى الله عليه و آله) را برانگيخت تا امر خويش را به پايان برد، تا اجراى فرمانش را تحقق ‏بخشد، و اراده قاطع خود را به انجام رساند... پس خداوند به وجود پدرم محمد (صلى‏الله عليه و آله) تاريكى‏هاشان (مردم) را روشنى بخشيد و از نادانسته‏هاشان پرده‏برداشت، و غبار حيرت و سرگردانى را از چشم‏ها سترد، واندوه از جان‏هاشان زدود. پدرم محمد (صلى الله عليه وآله) با چراغ هدايت در ميان مردم به پاخاست، و ايشان را از گمراهى رهايى بخشيد، و كورى‏شان را به بينايى وبصيرت مبدل ساخت، و به آيين استوار راهشان نمود و به‏راه راست فراشان خواند.»3- مردم، در جايگاه برپادارندگان حكومت، و عامل ‏استقرار، دوام و بقاى آن اهميت و جايگاهى والا و بالا دارند. اين اهميت و جايگاه كه در تمام نظام‏هاى حكومتى و ساختارهاى سياسى، ارزش بسيار دارد، آنچنان است كه هرنظام حكومتى و ساختار سياسى، به‏گونه‏اى از تعامل با شهروندان خود مى‏انديشد، تا از اين رهگذر، به «جلب‏مشاركت» يا حداقل «رضايت شهروندان» در كنار «تضمين‏مانايى» خود دست يابد. در نظام حكومتى اسلام و ساختار سياسى آن، اين مهم، با بهره‏مندى از اصل «امر به معروف‏و نهى از منكر»، «نظارت اجتماعى امت» و «مسئوليت ‏متقابل حاكمان و مردم» صورت حقيقت به خود مى‏گيرد. با توجه به چنين سخنى، رفتار حضرت فاطمه زهرا (سلام‏الله‏عليها) در مخاطب قرار دادن «مهاجرين» و «انصار» كاملا قابل درك به نظر مى‏رسدو از اين رو، شماتت آن حضرت‏ به مردم در «مسئوليت» گريزى و «عهد» شكنى ايشان، جلوه‏اى از «مردم‏گرايى» و نه «عوام‏زدگى» مكتب «اسلام» را به خود مى‏گيرد؛ اين سخن، بويژه، در فرازى‏ديگر از اين خطابه بيم‏دهنده، مورد توجه قرار گرفته است:آنجا كه ايشان مى‏فرمايند:«شما اين بندگان خدا! بيرق‏داران امرونهى خداييد، پيام‏دين و وحى او را برگرفته، امانت‏داران خدا برخويشتنيد و رسانندگان سخن او به امت‏هاى ديگريد... آگاه باشيد! به‏خدا سوگند مى‏بينم كه به آسايش و زندگى راحت روى‏آورده، و كسى را كه به اراده و تدبير امور از همه سزاوارتراست از منصب زمامدارى دور كرده‏ايد، به تن‏آسايى ورفاه ميل كرده، از گشايش و فراخى (راستين) به تنگناشتافته، راه دين را وانهاده به كژراهه رفته و هر آنچه را كه‏فراگرفته و پذيرفته بوديد، به دور افكنديد، هر زلال‏گوارايى را كه پيشتر نوشيده بوديد، از دهان بازگردانديد.پس اگر شما و همه اهل زمين كفر بورزيد، البته خداوندبى‏نياز ستوده است.» 4 - مكتب «اسلام»، مكتبى مبتنى برمنطق، خرد و استدلال‏است. اهميت اين سخن و اعتبار آن تا به آن اندازه است كه‏اين مكتب انديشه‏اى در آيات متفاوت از كتاب آسمانى‏ خود، قرآن، پيروان خويش را به «حكمت» و «موعظه» در دعوت به سوى خدا و پرهيز از «جنجال‏آفرينى» و «هيجان‏سازى»هاى دروغين در اين راه فرامى‏خواند. از اين سبب است كه ما در لابه‏لاى سخنان بزرگان دين‏اسلام، و از جمله خطابه مشهور فاطميه، به جاى ايراد اتهام، تهمت‏افكنى و افترا بستن به طرف مقابل، با سخنى سرشاراز منطق، خردورزى و استدلال روبرو مى‏شويم؛ از جمله‏آنجا كه در بيان سبب سلب مالكيت «فدك» از حضرت‏فاطمه زهرا (سلام‏الله عليها)، گفته مى‏شود: «النبى لايورث» و حضرت پاسخ مى‏دهد:«خداوند از هر نسبت ناروايى منزه و مبراست، و پدرم نيز؛ شگفتا! پدرم رسول خدا (صلى‏الله عليه و آله) هرگز از كتاب خدا روگردان نبود، و با دستورهاى آن مخالفت ‏نمى‏نمود، بلكه از كتاب خدا پيروى مى‏فرمود و دنباله‏رو (آيات) و سوره‏هاى قرآن بود... اين كتاب خداست، داورى‏ دادگر، و گوينده‏اى كه كلامش حكم قطعى است، آرى! قرآن از زبان پيامبرى از پيامبران مى‏گويد: «مى‏خواهم‏ فرزندم از من و از آل‏يعقوب ارث برد» و نيز مى‏فرمايد: «وسلمان از داوود ارث برد». پس خداوند - هم او كه عزيز وگرانمايه است - حكم خويش را در توزيع سهم افراد وتشريع واجبات و چگونگى ميراث بيان فرموده، و ضمن آن‏بهره مردان و زنان را تعيين نموده آن سان، كه راه رابرهرگونه عذر و بهانه‏اى بسته، و گمانه‏زنى و شبهه (افكنى) را در موضوع سهم بازماندگان از ميان برده است.» 5 - همبستگى براساس «مكتب» ونه برمبناى «نژاد»، «قوم» و «قبيله»، از جمله بنيان‏هاى خلل‏ناپذير انديشه‏اى در يك جامعه اسلامى است. اهميت اين ديدگاه، كه نگرشى‏ بنيادى در تمام عرصه‏هاى جامعه اسلامى از جمله سياست‏و حكومت را به خود معطوف ساخته تا به آن اندازه است‏كه آيه‏اى چون: «گرامى‏ترين شما در نزد پروردگار،باتقواترين شماست.» سعى در زدودن پيرايه‏هاى نژادى، قومى و قبيله‏اى از دامان مكتب اسلام و محور قراردادن‏گوهر «تقوى» و «پرهيزگارى» در مركز هنجارهاى انسان ‏مسلمان و جامعه اسلامى با ايمان، دارد. به اين سبب، پيشوايان، رهبران و حكومتگران در يك جامعه اسلامى، باپرهيز از هرگونه دامن زدن به تعصب‏هاى جاهلى، موظف‏به بسط و گسترش فضيلت‏هاى انسانى، آن هم برپايه‏خدامحورى و نه انسان‏پرستى، هستند.منبع: روزنامه اطلاعات/خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن