واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: درباره سفرم دروغ پردازی شد گفت وگو با خاتمی بعد از سفر آمریکا
8 سال پيش مجمع عمومي سازمان ملل متحد، در 30 شهريور ماه پيشنهاد حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي را مبني بر نامگذاري سال 2001 ميلادي به عنوان سال گفت و گو تمدن ها به اتفاق آرا تصويب كرد؛ از آن پس اين روز نام «روز گفت و گو ي تمدن ها» را در تقويم ايرانيان به خود گرفت. حجتالاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي كه اكنون رياست موسسه غير دولتي و غيرانتفاعي بين المللي گفتوگوي فرهنگ هاوتمدن ها را برعهده دارد، درگفتوگو با خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، درباره تعاريف و تجربههاي ويژهاش درمسير پيشبرد اين نظريه به گفتوگو پرداخت. خاتمي در اين گفتو گو خودخواهان متعصب را افراديكه اهل گفتوگو نيستند معرفي كرد و تواضع را شرط گفتوگو دانست و گفت:« اين امر در صورتي حاصل مي شود كه هر انساني با تعلق به هر مرامي به محدوديت هاي ذهني، عقلاني، عاطفي و اجتماعي خود واقف باشد و در نتيجه ادعاي تملك انحصاري حقيقت را نكند.» وي با بيان اينكه زمينه گفت و گو درحال حاضر بيش از هر زماني فراهم است اظهار داشت:« به رغم هياهوي جنگ و ترور و خشونت، به نظر من هيچگاه چون امروز بشر، بخصوص نخبگان روشن بين جوامع آماده رهايي از اين وضعيت ناگوار نبودهاند و به همين دليل نظريه گفت و گوي تمدن ها و فرهنگ ها اينچنين در جهان آشوب زده ما مورد استقبال قرار گرفته است و در كمتر محفل و مجمعي است كه سخن از گفت و گو به ميان آيد و بر ضرورت آن تأكيد نشود.» وي كه معتقد است ميان تمدن ها و فرهنگ ها نوعي تبادل فعال (ديالكتيك) به صورت ناخودآگاه برقرار است،تصريح كرد:« ايده گفت و گوي تمدن ها درصدد خود آگاه كردن اين ديالكتيك به صورت ديالوگ است.» رييس جمهور سابق كشورمان با اشاره به سفر اخيرش به آمريكا با تاكيد براينكه « در اين سفر در مجامع ديني ( اعم از اسلامي و مسيحي) ،مجامع علمي، دانشگاهي و فرهنگي و در سطح نخبگان كوشيدم تا صداي صلح و منطق و عدالت و انسانيت را كه از عمق آيين اسلام و ژرفاي جان ملت با فرهنگ ايران بر مي خيزد روشن و رسا به گوش آنان كه قدرت شنوايي را از دست نداده اند، برسانم» ادامه داد:« فكر مي كنم اين سفر با همه محدوديت هايي كه داشت به طور آشكار در فضاي ذهني نخبگان و نيز افكارعمومي اثر گذاشت.» وي ادامه داد:« مي توان با مقايسه جو رواني و تبليغاتي حاكم برمجامع و وسائط ارتباط جمعي پيش و پس از سفر صحت اين ادعا را دريافت و حتي لحن و طنين صداي سياست مداران نيز تغيير كرد. هرچند كه در ايران به هر دليل در وسائط ارتباط جمعي فراگير سعي در پوشيده نگه داشتن اين تأثير شد و حتي شاهد تحريف، دروغ پردازي و تحليل هاي غلط نيز بوديم.» متن كامل اين گفتوگو به اين شرح است: آقاي خاتمي، 30 شهريور ماه روز گفت و گوي تمدن هاست. به نظر مي رسد امروز گفتوگو در دنياي ما موضوعيت خاصي دارد. شما اين مسئله را چگونه مي بينيد؟ آيا مي توان بين ضرورت گفت و گو و ايده گفت و گوي تمدن ها كه شما بر آن تأكيد داشته ايد رابطة خاصي قائل بود؟ بايد ميان گفتوگو و مذاكره تفكيك قائل شد.درمذاكره هدف اقناع طرف است و يا بدست آوردن سود مادي يا معنوي، مذاكره بيشتر در عرصة روابط سياسي و تجاري مطرح است؛ ولي گفتوگو هدفش تعارف و شناخت يكديگر و تلاش مشترك براي نزديكي به حقيقت است و كاري است شديداً انساني و مبتني بر خرد و انديشه. گفت و گو كه بهتر است آن را گفت و شنود بناميم هنگامي تحقق مي يابد كه گفتن با شنيدن تؤام باشد. شنيدن سخن ديگري شرط مهم تفاهم و نزديكي طرفين است. خودخواهان متعصب اهل گفت و گو نيستند، تواضع شرط گفتوگو است و اين امر در صورتي حاصل مي شود كه هر انساني با تعلق به هر مرامي به محدوديت هاي ذهني، عقلاني، عاطفي و اجتماعي خود واقف باشد و در نتيجه ادعاي تملك انحصاري حقيقت را نكند. انسان ذاتاً در جستجوي حقيقتي است كه واقعاً وجود دارد و يكي و مطلق است. ولي آدميان تحت شرايط اجتماعي و تاريخي و محدوديت هاي ذهني و عيني نسبت هاي متفاوتي با حقيقت برقرار مي كنند. در گفت و گو نوعي همراهي و همكاري و همدلي براي نزديكتر شدن به حقيقت پديد مي آيد. طرفهاي گفت و گو، متفكران، هنرمندان و صاحبان فكر و ذكرند و اگر مجال گفت و شنود فراهم آيد و نزديكي جان متفكران نوعي در جامعه بسط يابد سياست نيز لطيف و انساني مي شود به شرط اينكه سياست مداران در واقع و نه در ادعا نمايندة واقعي مردم جامعه باشند. جنگ و ستيز نتيجه وهم انگاري و ره افسانه زدن انسانها است و اگر نگاه به حقيقت و نيز تذكر به محدوديت هاي آدمي در برقراري نسبت با اين حقيقت وجود داشته باشد گفت و گو تحقق مي يابد و در نتيجه زندگي به سوي صلح و امنيت ميل مي كند. در عمق جهان سياست زده كه متاسفانه در آن تحكم و آشوب غلبه دارد، خوشبختانه نوعي نگراني و دغدغه نيز وجود دارد . نگراني از واقعيت جاري در همه جا و در متن خستگي بشر از اين سياست زدگي و حاصل آن يعني تحقير انسان . در واقع ناامني و خشونت پديد آمده بشريت را وجداناً به چاره جويي براي صلح و عدالت و آرامش و اخلاق نزديكتر كرده است. به رغم هياهوي جنگ و ترور و خشونت، به نظر من هيچگاه چون امروز بشر، بخصوص نخبگان روشن بين جوامع آماده رهايي از اين وضعيت ناگوار نبوده اند و در نتيجه زمينه گفت و گو بيش از هر زمان فراهم است و به همين دليل نظريه گفت و گوي تمدن ها و فرهنگ ها اينچنين در جهان آشوب زده ما مورد استقبال قرار گرفته است و در كمتر محفل و مجمعي است كه سخن از گفت و گو به ميان آيد و بر ضرورت آن تأكيد نشود. از نخستين روزي كه پيشنهاد شما در مجمع عمومي سازمان ملل متحد در شهريور ماه 1377 به تصويب رسيد تا امروز اين ايده، حوادث و وقايع مهمي را در جهان پشت سر گذاشته است. به نظر شما دايرة گفت و گوي تمدن ها در چه زمينه هايي تنگ تر و در چه زمينه هايي فراخ تر شده است؟ درسال گفت و گوي تمدن ها (2001 ميلادي) شاهد عمليات وحشتناك تروريستي 11 سپتامبر و در پي آن امنيتي شدن صحنة مناسبات بين المللي و به كار گيري راهبرد زور و خشونت و اشغال به بهانه مبارزه با تروريسم از سوي قدرتمندان بوديم كه مي توان آن را عكس العملي از سوي خشونت گرايان واپس گراي متعصب در هر دو اردوي مقابل يكديگر در برابر اقبال جامعه جهاني به سوي گفت و گوي تمدن ها بدانيم. وضعيت پيش آمده فضاي جهاني را به شدت ناامن و نگراني را همه جاگير كرده است، اما از سوي ديگر ضرورت گذار از دنياي تبعيض و خشونت و ترور به جهان عدالت و برابري و محبت و همدلي از طريق گفت و گو بيشتر آشكار شده است. گفت و گوي تمدن ها در برابر برخورد تمدن ها تفسير شده است. شما چقدر با اين طرز تلقي موافق هستيد؟ برخورد تمدن ها بيشتر يك پندار و وهم است. زيرا تمدن ها و به خصوص فرهنگ ها همواره در حال بده بستان و تعامل و تبادل بوده اند و حتي آنگاه كه ميان يك قوم يا يك امت جنگ در مي گرفته است در زير لايه سطحي خشونت و ستيز، تمدن ها و فرهنگ ها فرصت را براي تأثير بر يكديگر و تأثر از يكديگر پيدا مي كردند. جنگها انگيزه سياسي ( و عمدتاً استيلا طلبي) و يا اقتصادي داشته اند. هيتلر در جست و جوي فراخ كردن فضاي حياتي براي آلمان بشر را با فاجعه روبرو كرد و درگيري او با كساني بود كه با او از يك تمدن بودند و فضاي حياتي دقيقاً يعني مناطق نفوذي كه استعمار گران ديگر آن را اشغال كرده بودند و سهم رقيب يا رفيق خود را ناديده انگاشته بودند. البته در جنگها و ستيز ها از دين، فلسفه، هنر و فرهنگ و تعصبات قومي و ملي نيز از سوي سياست مداران قدرت طلب و جنگ افروز سوء استفاده شده است. اما اين اصل نيز واقعيت دارد كه ميان تمدن ها و فرهنگ ها نوعي تبادل فعال (ديالكتيك) به صورت نا خود آگاه برقرار بوده است. ايده گفت و گوي تمدن ها در صدد خود آگاه كردن اين ديالكتيك به صورت ديالوگ است. در سال گذشته شما بيشتر به عنوان يك صاحب نظر علمي و فرهنگي در مجامع و مراكز دانشگاهي و بين المللي حضور داشته ايد. تجربة خاص شما در قياس با گذشته كه به عنوان يك دولتمرد در اين قبيل مراكز حضور مي يافتيد، چيست؟ واكنش ها نسبت به ايدة گفت و گوي تمدن ها ميزان آمادگي ها ، حمايت ها و همراهي ها با اين برنامه و اين زمينه در عرصة بين المللي تدوين و نشر خواهد شد. در سفر اخير شما به آمريكا به خصوص از اين نظر كه همزمان با سالگرد حادثة 11 سپتامبر در آمريكا و نيز بحران روابط ميان ايران و آمريكا بر سر مسئلة هسته اي بود، گفت و گوي فرهنگ ها چگونه و در چه زمينه هايي توانست پيش برود؟ در اين سفر چه در مجامع ديني ( اعم از اسلامي و مسيحي) چه مجامع علمي، دانشگاهي و فرهنگي و چه در سطح نخبگان كوشيدم تا صداي صلح و منطق و عدالت و انسانيت را كه از عمق آيين اسلام و ژرفاي جان ملت با فرهنگ ايران بر مي خيزد روشن و رسا به گوش آنان كه قدرت شنوايي را از دست نداده اند، برسانم و خوشبختانه اين صدا نوعاً شنيده شد چنانكه من نيز از نزديك توانستم صداهاي خوش آهنگي را بشنوم كه از خشونت و خود پرستي و تحقير انسان بيزار است و من فكر مي كنم كه اين سفر با همه محدوديت هايي كه داشت به طور آشكار در فضاي ذهني نخبگان و نيز افكارعمومي اثر گذاشت. مي توان با مقايسه جو رواني و تبليغاتي حاكم بر مجامع و وسائط ارتباط جمعي پيش و پس از سفر صحت اين ادعا را دريافت و حتي لحن و طنين صداي سياست مداران نيز تغيير كرد. هرچند كه در ايران به هر دليل در وسائط ارتباط جمعي فراگير سعي در پوشيده نگه داشتن اين تأثير شد و حتي شاهد تحريف، دروغ پردازي و تحليل هاي غلط نيز بوديم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 415]