تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833173505
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد محمدحسن جعفری سهامیه عمر طولاني خبرگزاری رسمی کشور آن را به یکی از قدیمیترین سازمانهای رسانهای در ایران تبدیل کرده است. از آژانس خبری پارس تأسیس اوايل سده چهاردهم تا خبرگزاری ایرنای ۱۳۸۹ راه پرفراز و نشیبی طی شده که مرور تحولات آن، بهنوعی مرور تاریخ سیاسی ایران در این سالهاست. تأسیس بهعنوان یکی از زیرمجموعههای وزارت امورخارجه و سپس انتقال به اداره کل تبلیغات و پس از آن وزارت اطلاعات و جهانگردی و بعدها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهعلاوه تعویض دهها مدیر برای خبرگزاری، پیگیری تحولات این مجموعه خبری را مشکل میکند. برای مرور تحولات خبرگزاری دولتی ایران پس از انقلاب اسلامی بهسراغ دکتر محمدحسن جعفری سهامیه رفتیم. دکتر جعفری از نخستین سالهای پیروزی پس از انقلاب در سطوح مختلف ایرنا فعالیت و از نزدیک این تحولات را پیگیری کرده است. خبرنگار و سردبیر خبری ایرنا در زمان جنگ ایران و عراق، سردبیری اتاق اخبار و در سالهای پس از جنگ نیز معاون خبری ایرنا، مسئول دفتر چند نمایندگی خارجی و ریاست دانشکده خبر و... از جمله سمتهای جعفری در سالهای فعالیت در خبرگزاری جمهوری اسلامی است.جعفری صحبتهایش درباره ایرنا را با توصیف خبرگزاری بهعنوان موجودی زنده شروع میکند و در ادامه گفتوگو بارها به این توصیف اولیه اشاره دارد: «من اعتقاد دارم هر سازمانی بهعنوان یک موجود زنده لاجرم یک سیر دگردیسی دارد. باید اجازه داد این موجود زنده سیر دگردیسیهای پیدرپی خودش را طی کند. اگر مانعی ایجاد شود، مشکل پدید میآید و حتی ممکن است این انسداد دگردیسی موجب مرگ شود. برای این فرآیند مثال در عالم طبیعت، پیله کرم ابریشم است. باید اجازه داد پیله شکل بگیرد و پس از آن زایشی بهوجود آید و پروانه متولد شود؛ جلوی این زایش را نباید گرفت.» متن مصاحبه پنجره با دکتر جعفری را در ادامه میخوانید:برای شروع بهتر است به گذشته و روزهای اول انقلاب برگردیم. ایرنا در آن روزها و پیش از ورود شما چه حال و روزی داشت؟آشنایی جدیام با خبرگزاری به سال ۱۳۵۹ بازمیگردد که بهعنوان یک جوان 22 ساله به خبرگزاری آمدم. البته طبیعی است که ما نام خبرگزاری «پارس» را از بچگی در رادیو میشنیدیم و در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران یعنی اواسط ۱۳۵۵ هم بیشتر نسبت به آن حساس شدیم. در آن زمان رژیم شاه یکی از عناصر فکری خودش یعنی محمود جعفریان را بهعنوان مدیرعامل خبرگزاری پارس تعیین کرده بود. جعفریان از عناصر فکری و مدیریتی حزب توده بود که بعدها با شرایطی که در دربار فراهم شد، جذب حاکمیت شد.با حضور جعفریان، خبرگزاری پارس، رشد سازمانی قابل توجهی داشت و نوعی دگردیسی طبیعی در این سازمان شکل گرفته بود؛ خبرگزاری از یک دفتر خبری در وزارت اطلاعات آن زمان، به یک سازمان خبری تبدیل شد. همان دوره برای اولین بار تأسیس نمایندگی در نقاط مختلف ایران و جهان هم آغاز شد. از نظر سازمانی، موقعیت خبرگزاری «پارس» پیش از انقلاب چگونه بود؟ مدیر آن در چه سطحی بود و چه کسی او را منصوب میکرد؟از نظر ساختاری زیرمجموعه وزارت اطلاعات بود، ولی بهلحاظ مدیریتی اینگونه نبود. انتصاب مدیرعامل خبرگزاری در زمره انتصابات همایونی بود و شخص شاه حکم میداد. خبرگزاری مثل شرکت نفت، مثل دانشگاه تهران و چند جای دیگر بود که مشمول قانون انتصابات همایونی بودند. این قاعده انتصابات همایونی حتی بعد از انقلاب هم تا مدتی برقرار بود و اختیارات شاه به عهده رییسجمهوری گذاشته شد. بعد از انقلاب هم اولین سرپرست ایرنا (آقای محمدرضا شریف) و بعد اولین مدیرعامل (کمال خرازی) با حکم رییسجمهوری وقت، بنیصدر منصوب شدند. بعدها این روند تغییر پیدا کرد.به هرصورت در زمان پیش از انقلاب دگردیسی لازم انجام شده و پارس از یک دفتر خبری تبدیل به سازمانی پرقدرت شد. در سالهای متصل به انقلاب، نگاه خبری در مجموعه قوی بوده است. بعدها که ما به خبرگزاری رفتیم و شواهد مربوط به سالهای قبل را مرور کردیم، نشان میداد پیش از انقلاب چه حال و هوایی بر سازمان حاکم بوده است. مدیریت خبرگزاری پارس در سالهای آخر پیش از انقلاب به نوعی نگاه حرفهای پایبند بود، فرهنگ احساس تعلق و تعصب حرفهای تقویت شده بود، به نسبت شرایط آن زمان تلاش شده بود که جایگاه خبرنگار در کشور ارتقاء پیدا کند و حیطهها بهصورت تخصصی تعریف شود. اینها تلاشهای قبل از انقلاب بود. از نظر مالی هم خبرگزاری، مورد توجه حاکمیت قرار داشت. این توجه بهخاطر منحصر بهفرد بودن خبرگزاری بود؟رژیم شاه تا سالها اعتقادی به سیاست رسانهای مستقل نداشت. ماهیت رژیم و شرایط جهانی چنین ضرورتی را برای حاکمیت آن زمان ایران ایجاب نمیکرد. رژیم، خود را بخشی از اردوگاه غرب در نظام دوقطبی جهان میدانست که این اردوگاه همه ملزومات رسانهای را فراهم داشت. لذا در کشوری مثل ایران احساس نمیشد که باید سیاست رسانهای مستقلی وجود داشته باشد. نتیجه این سیاست در همه حوزههای رسانهای هم دیده میشد. خبرگزاری بهمعنای جدی اصلا وجود نداشت، تعداد روزنامهها اندک بود و فعالیت رادیو و تلویزیون محدود.همانطور که گفتم در سالهای آخر رژیم بود که متفکرینی به دربار راه يافتند و خون تازهای به آن تزریق کردند و در برخی از این سیاستها تجدید نظر صورت گرفت. این گروه جدید به این نتیجه رسید که دربار نیاز دارد یک خبرگزاری قوی داشته باشد تا بتواند اهدافی را تأمین کند. این تیم فکری که اشاره میکنید همان گروهی از تودهایها هستند که از طریق دفتر فرح پهلوی به دربار جذب شدند و در بخشهای فرهنگی کشور تأثیرگذار بودند؟بله، درواقع فرح در این بین نقش قابلتوجهی داشت. البته ناگفته نماند كه هیچوقت یک جریان واحد نمیتوانست چنین تحولی را بهوجود بیاورد و زمینههای دیگری هم وجود داشته است. دفتر آژانس خبری پارس از قبل وجود داشت، ولی با سیاستگذاری و مدیریت این تیم دربار، آژانس به یک سازمان خبری مدرن نزدیک شد. خبرگزاری تلاش میکرد از برخی نمونههای منطقهای همچون خبرگزاری آناتولی ترکیه و سازمانهای توسعه یافتهتری چون فرانسپرس و رویترز الگو بگیرد. در آن سالها، هم جریاناتی که ریشههای تفکر شرقی داشتند، مانند جعفریان و سایر تودهایها و هم جریاناتی که ریشههای تفکر غربی داشتند و در دربار فعال بودند به این نقطه اشتراک واحد رسیدند که یک سازمان خبری مستقل برای دربار لازم است. بدین ترتیب، خبرگزاری پارس در مراحل ابتدایی چنین تغییر و تحولاتی بود که انقلاب صورت گرفت. در جریان انقلاب هم دیده شد اهالی خبرگزاری، همراه نهضت مردم بودند و اعتصابات در خبرگزاری هم شکل جدی داشت. خبرگزاری پارس همراه با رادیو و تلویزیون از جمله آخرین سازمانهایی بودند که به اعتصابات پیوستند. این نشان میدهد علیرغم تلاش زیادی که رژیم شاه برای هماهنگی خبرگزاری با دربار انجام داده بود، بدنه اصلی خبرگزاری، مردمی بودند. بعد از انقلاب هم اولین سرپرست خبرگزاری، یک مدیر صاحب صلاحیت و شخصیت حرفهای از داخل مجموعه بود. این نشان میدهد افراد خبرگزاری از نظر وابستگی به دربار چندان گزینش نشده بودند، و عناصر خبرگزاری افراد گزینش شده در روالهای حرفهای خبری بودند و البته شماری از آنها حتی در اروپا برخی آموزشهای خبری را هم گذرانده بودند. وقوع انقلاب چه تأثیری بر فعالیت خبرگزاری داشت؟بعد از انقلاب، اصل نگاهی که به ماهیت خبرگزاری وجود داشت همچنان تداوم یافت. این نگاه لزوم وجود یک خبرگزاری اصطلاحا دولتی یا حاکمیتی برای ایران بود. در بسیاری از کشورهای منطقه چنین خبرگزاریای وجود داشت، در ترکیه، عراق، پاکستان و غیره. در همه اینها خبرگزاری دولتی، نیاز قابللمس و فرمولی طبیعی و امری پذیرفته شده بود. خبرگزاری پارس هم در دوران تازه، همین وضعیت را پیدا کرد. پس با استقرار جمهوری اسلامی هم توجه خوبی به خبرگزاری صورت گرفت. خبرگزاری پارس از جمله سازمانهایی است که با وقوع انقلاب تضعیف نشد و فعالیت آن نوسان نداشت، بلکه از همان روزهای اول انقلاب مورد توجه قرار گرفت و به فعالیتش ادامه داد. محمدرضا شریف که از کارکنان حرفهای و نجیب خبرگزاری بود، بهعنوان اولین سرپرست بعد از انقلاب برای خبرگزاری پارس تعیین شد و سپس در اوایل سال ۱۳۵۹ کمال خرازی بهعنوان مدیرعامل خبرگزاری منصوب شد. با شروع مدیرعاملی ایشان، موجی از نیروهای جوان، دارای استعداد و انقلابی در مفهوم آن زمان وارد خبرگزاری شدند، اینها پیشینه آموزشهای خبری نداشتند، ولی عموما افرادی مستعد، پرانگیزه و با انرژی بودند. این موج در طول یک یا دو سال وارد خبرگزاری شد و فکر میکنم حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نیروی جدید را در بر میگرفت. اینها بخشهای مختلف خبری سازمان را بهتدریج در اختیار گرفتند. من هم یکی از آن نیروها بودم. داستان ورود خودتان به خبرگزاری چگونه بود؟اواخر خرداد ۱۳۵۹ زمانیکه بنده دانشجوی دانشگاه تهران بودم، شرایطی پیش آمد که به تعطیلی دانشگاهها منجر شد. من و تعدادی از دوستانم که یاران دبستانی آن زمان بودیم، از طریق آگهی استخدامی که در روزنامه درج شده بود، بدون چندان تشریفات اداری یا آزمونهای حرفهای، به ایرنا پیوستیم. اینکه به سرعت شما را استخدام کردند به واسطه تخصص یا سابقه خاصی بود که داشتید؟ یا اینکه هر دانشجویی را که مراجعه میکرد را استخدام میکردند؟نه، ما تخصص رسانهای نداشتیم و مدیران آن زمان خبرگزاری پارس هم شناختی از ما نداشتند. خبرگزاری به نیروهای جوان و تحصیلکرده نیاز داشت و همین که در مصاحبههای شفاهی، نوعی استعداد خبری را در داوطلب مییافتند، استخدام اولیه وی انجام میشد. چندماه بعد یعنی اواخر شهریورماه همان سال، جنگ علیه ایران آغاز شد. بنده و دوستانم در ابتدای فعالیت، در بخش خبر نبودیم و مسئولیت راهاندازی یک بانک اطلاعاتی خبری را به عهده داشتيم. خاطرم هست اولین تجربه فعالیت خبرنگاری من، با اولین شب بمباران شهرهای ایران مصادف شد. اولین لحظاتی که در اتاق خبر حاضر شدم، استانهای ایران بمباران میشد و ما از طریق تماسهای تلفنی، سرگرم جمعآوری اطلاعات مربوط به این حملات برای خبرگزاری بودیم. به هرحال در این مرحله نیز، خبرگزاری، دگردیسی خود را متناسب با شرایط روز انجام داده بود. بهنظر میرسد، فرمول خبرگزاری دولتی برای اوضاع و احوال آن روزهای کشور مناسب بود. این ویژگی و شرایط دیگری که به آنها اشاره خواهم کرد، باعث شد خبرگزاری در آن زمان بتواند نقش مؤثری داشته و موفق باشد. در تمام طول هشت سال جنگ نگاهها متوجه خبرگزاری بود و سازمان در اطلاعرسانی جنگ، نقش محوری داشت. با همان امکانات مخابراتی بسیار محدود آنزمان، این مجموعه خبری، عملکرد خوبی داشت؛ بهویژه آنکه بهدلیل منحصر شدن کشور به تنها یک خبرگزاری، دسترسی به عالیترین مسئولان نظام تقریبا فوری، بیواسطه و مؤثر بود. مثلا مطلبی را که روی تلکس ویژه منتشر میکردیم، تا 10 دقیقه بعد رهبری کشور که آن زمان امام خمینی (رحمتا... علیه) بودند، میخواندند. این حالت بینظیری برای کار خبری آن زمان بود. خبرگزاری در این دوران بهخوبی نفس میکشید، پرتپش بود، خون میرساند و زنده بود.شاید برای من هم الان بعد از گذشت ۳۰ سال تصور آن شور و اشتیاق و سرزندگی حاکم بر خبرگزاری سخت باشد. میخواهم بگویم همه چیز انگیزه بود، تلاش برای مفید بودن و این احساس که تو تأثیرگذار هستی، چون ما تأثیرگذاری خبرگزاری را بهسرعت میدیدیم. حاصل این تأثیرگذاری یا در رادیو منعکس میشد که بلافاصه میشنیدیم، یا در روزنامهها بود که فردا صبح میدیدیم، یا در تصمیماتی بود که مدیریت کشور در ردههای مختلف اتخاذ میکرد که آن هم ملموس بود. این شرایط باعث شد در خبرگزاری نسلی رشد کند که اعتماد به نفس و انگیزه بالایی داشت. از این حدود ۲۰۰ نفر بسیاری از آنها بهتدریج از خبرگزاری رفتند و در جاهای دیگر تزریق شدند، از جمله در رادیو و تلویزیون، روزنامهها، حتی رادیوهای خارجی مثل بیبیسی و غیره. آنها در سایر رسانهها خودشان منشأ تحولاتی شدند. آن فضای خبرگزاری، اینچنین نیروهایی را بهوجود آورده بود. فضای کاری خبرگزاری در دوران جنگ به چه صورتی بود؟ آغاز کار خبری نسل شما در ایرنا با آغاز جنگ همراه بود. اینچه تأثیری در عملکرد خبرگزاری داشت؟از نظر پوشش خبری جنگ، در بین نیروهای جوان خبرگزاری رقابت بود. در بین خبرنگارانی که به این نسل تعلق داشتند و در یک بازه زمانی جذب شده بودند، کمتر دیده میشد کسی تمایل داشته باشد که بخواهد در یک دفتر خبرگزاری و در یک منطقه آرام فعالیت کند. مثلا کسی تمایل نداشت به دفتر ساری یا نیشابور یا حتی مشهد برود. حتی تمایل زیادی وجود نداشت کسی به دفاتر خارج از کشور برود، برای این کارها اشتیاقی نبود. برعکس برای حضور در جبههها اشتیاق بسیاری وجود داشت. نمیدانم برای این پدیده چه اسمی میتوان گذاشت. بههرصورت پدیدهای متعلق به نسل ما بود. فارغ از جنبه ارزشی آن و اینکه ما این پدیده را مثبت یا منفی بدانیم، چنین فضایی در آن زمان وجود داشت. خاطرم هست بارها، هر کدام از این نیروها که امکان حضور در یک عملیات را پیدا نمیکرد، بسیار متأسف بود. هدفم از طرح این مسئله صرفا توصیف و روایت حال و هوای آنروزهای خبرگزاری است.خبرگزاری با این نوع نیروها، کارکردی اینگونه داشت. این حال و هوا ادامه داشت تا زمانیکه جنگ تمام شد. با پایان جنگ اما شرایط بهتدریج تغییر کرد. این تغییرات در همه عرصههای کشور بهتدریج با سرعت بیشتری اتفاق افتاد و اینجا بود که خبرگزاری با روند این تغییرات همراه نشد، متناسب با شرایط جدید جهانی، تحول نیافت و دگردیسی لازم در آن، صورت نگرفت. تغییر نام خبرگزاری چه زمانی اتفاق افتاد؟در سال ۱۳۶۰ یا ۱۳۶۱ مجلس نام خبرگزاری را از «پارس» به «خبرگزاری جمهوری اسلامی» تغییر داد. بسیاری از دوستانی که آن زمان از این تغییر نام خوشحال شدند و من هم یکی از همانها بودم، بعدها به این نتیجه رسیدند که این یکی از بزرگترین اشتباهات خبرگزاری و نظام در مورد ایرنا بوده است. به این نتیجه رسیدند که «برند» خبری پارس، میبایست حفظ میشد. این تغییر نام نیز یکی از عوامل انسداد دگردیسی در آن زمان و در سالهای بعد از آن شد. خبرگزاری با این تغییر نام، گویی به پدیدهای مقدس تبدیل شده بود که هیچ نوع دگردیسی جدیای برای آن مقدور نشود. چرا ایرنا پس از جنگ نتوانست نقشی که در فضای رسانهای کشور داشت را حفظ کند و کمکم به یک سازمان رسانهای کماثر تبدیل شد؟پس از جنگ، شرایط جهانی و وضعیت رسانههای ملی و بینالمللی تغییر یافته بود. عصر طلوع اینترنت کمکم فرا میرسید. جنگ سال ۱۹۸۸ تمام، و دو سال بعد از آن اینترنت در دنیا عمومی ميشود، هرچند در ایران هنوز خبری از آن نیست. همه شواهد داد میزند که دیگر وقت یک دگردیسی است. در جایی مثل خبرگزاری، این دگردیسی باید از نوع غیردولتی شدن یا حداقل نیمه دولتی شدن دنبال میشد. در آن روزها چند سالی میشد که خبرگزاریهایی مثل آناتولی، نیمهدولتی شدند و فقط کشورهایی که حزبی اداره میشدند مثل سوریه (خبرگزاری سانا)، عراق (خبرگزاری اینا) و خبرگزاری یمن جنوبی، هنوز اوضاع سابق را داشتند. ولی در ایران با وجود اینکه ادبیات و فهم روشن و قابل درکی برای غیردولتی شدن ایرنا وجود داشت، این تحول شکل نگرفت. دگردیسیاي که باید در اواخر دهه 60 یا اوایل دهه 70 صورت میگرفت، با انسداد مواجه شد. پیله باید باز میشد تا کرم تبدیل به پروانه شود، ولی نشد تا ایرنا امروز به موجودی فلج شده تبدیل شود. این نیاز در بدنه و مدیریت ایرنا از چه زمانی احساس میشد؟در سطوح حرفهای، خیلی قبلتر از این دوره کاملا احساس میشد. خاطرم هست که حتی فکر تشکیل یک خبرگزاری خصوصی، اولینبار در سال 1368 برای ما به یک دغدغه تبدیل شده بود؛ چراکه بهتدریج، شرایط اجتماعی و رسانهای جهان و ایران تغییر کرده بود و یک خبرگزاری دولتی نه قابلیت انگیزشی داشت، نه تحرک و نه اعتمادی در بین متن مخاطبان جامعه. با این حال نوعی فرسودگی انگیزشی در بین نسلی از خبرنگاران که انرژی فراوانی را صرف جنگ کرده بودند، ديده ميشد. از یک سو، ساختار سخت دولتی و موانع قانونی کشور برای شکلگیری رسانههای خصوصی و از سوی دیگر، دورنمای چندان قابل لمسی را برای یک تحول رسانهای در کشور، به دست نمیداد. در آن زمان هنوز از اینترنت خبری نبود و یکی از مهمترین فاکتورهای مشکلساز برای یک خبرگزاری خصوصی و جدید، رساندن اخبار تولیدی به روزنامهها و متن مخاطبان بود.متأسفانه در آن زمان پتانسیلی که در ابتدای دهه ۱۳۶۰ وجود داشت، در طول زمان جنگ فرسوده شده بود. به همین دلیل، هرچند میدانستیم که مشکل کار کجاست و چهکار باید کرد، اما نه در ایرنا، دگردیسی لازم رخ داد و نه مستقل از آن زایشی انجام شد. البته سالهای بعد، با تولد اینترنت، انقلابی بنیادین صورت گرفت. برای نسل تازهتر، دنیای جدیدی که اینترنت هم بخشی از آن است، شرایطی کاملا متفاوت را پدید آورد. میبینید که در اوایل دهه 80 موجی از خبرگزاریهای خصوصی به اشکال مختلف در کشور راهاندازی میشود. این موج از روی سر ایرنا که قادر به انطباق با شرایط جدید نیست، عبور میکند. در شرایط جدید، ایرنا دیگر نه سوگلی نظام است و نه منحصربهفرد. بهتدریج به شرایطی میرسیم که نمیتوان نقش، جایگاه یا حتی کارویژهای را برای ایرنا ترسیم کرد. ایرنا در یک سایه سنگین به رخوت میافتد؛ بهنحوی که بود و نبود آن چندان احساس نمیشود. شرایط کنونی ایرنا، مشابه شرایط یک بدن سنگین، کم انرژی و بیانگیزه است که از یک آرتروز مزمن رنج میبرد. اکنون نیز، سالها پس از گسترش خبرگزاریهای جدید شبهخصوصی و گسترش شبکههای مجازی اطلاعرسانی، ایرنا همچنان در پیله کهنه خود مانده است، انگیزههای درون سازمانی به حد بسیار پایینی رسیده است و اعتماد عمومی به خبرگزاری و رسانههای دولتی بهتدریج از دست رفته است. امروز خبرگزاری در این شرایط است و برای سازمانی که از چند مرحله دگردیسی طبیعی خود جا مانده است، تغییر مدیران، چندان چارهساز نیست. این نگاه شما بهعنوان یکی از عناصر داخل ایرنا بود که سالها تحت عناوین مختلف در خبرگزاری حضور داشتهاید. شما سالها هم مدیر دانشکده خبر بودهاید و در این حوزه تدریس کردهاید. از جنبه آکادمیک چطور میتوان به وضعیت «اخبار» خبرگزاری نگاه کرد؟ بهنظر میرسد شیوه خبریاي که در خبرگزاری ایرنا و سایر خبرگزاریهای کشور دنبال میشود، استاندارد خاصی ندارد. خبرهایی که روی خروجی قرار میگیرند گاه از تعریفهای آکادمیک و استاندارد خبر بسیار دور هستند. گاهی دقت و انصاف در تنظیم خبرها دیده نمیشود و خبرها معمولا با تفسیر جانبدارانه همراه هستند. بهنظر شما شکل مطلوب و آرمانی چه میتواند باشد؟ژورنالیسم بهعنوان یکی از شاخههای مهم رسانه، یک رشته علمی مستقل با روشها و الگوهای خاص خود است. فراتر از آن، مجموعهای از دیگر رشتههای علمی نیز در آن بهطور جدی نقش دارند: سیاست، روانشناسی، جامعهشناسی، زبانشناسی و غیره همه در آن تأثیرگذار هستند؛ گویی در اینجا با یک بین رشتهای پیچیده مواجه هستیم. خبر، امروز در دنیا کاملا یک پدیده تعریف شده، حد و مرزدار، علمی و دارای روششناسی مشخص است. دنیای ژورنالیسم اما یک دنیای انحصاری نیست، یک فضای عام رقابتی است. مانند دنیای داروسازی نیست که فرمولها در اختیار شرکتهای خاصی باشد. با این حال، کشور ما به علت نداشتن سنت رسانهای جدی و پایدار، امروزه نیز در این حوزه با ضعفهای فراوانی روبهروست. ما در رسانه و ژورنالیسم سابقه و سنتی در ایران نداریم، البته این با ارتباطات متفاوت است که در آن سابقه و سنتهای دیرپایی داریم. علل دیگر به شرایط اجتماعی - سیاسی کشور بازمیگردد. در خارج از کشور و در بین رسانههای خارجی چه تصویری درباره ایرنا وجود دارد؟ در سابقه ایرنا انتشار اخباری مانند دستگیری صدام وجود دارد که همه خبرگزاریهای دنیا آن را به نقل از ایرنا منتشر کردند، ولی در سایر اخبار مربوط به منطقه کمتر دیده شده به ایرنا استناد شود. با توجه به اینکه شما در دورهای هم مسئول دفتر ایرنا در وین و برلین بودید، نقش دفاتر خارج از کشور در وجهه بینالمللی ایرنا چگونه است؟واقعیت این است که با یک آذرخش، جهان برای همیشه روشن نمیشود. اینکه خبرگزاری یک خبر بسیار مهم را مخابره کند، خبرگزاری را بهرسانه مهمی تبدیل نمیکند. ایرنا در خارج از کشور در دورانهای مختلف نقش متفاوتی داشته است. در دوران جنگ، ایرنا سخنگوی رسمی نظام بود، بسیار مورد توجه قرار میگرفت، از آن نقل قول میشد و تحلیلهای آن مورد توجه بود. در آن دوران، اخبار ایرنا، حتی از رادیو و تلویزیون هم مستندتر و رسمیتر بود، اما آن دورانی بود که تمام شد و در حال حاضر چنین وضعیتی وجود ندارد. دفاتر خبرگزاری در خارج از کشور هم بیشتر در حوزه واردات خبر و نه صادرات خبر فعالیت میکنند. در خارج از کشور، ما اخبار محیط خودمان را جمع میکردیم و به داخل میفرستادیم. لذا ایرنا از مسیر دفاتر خارج از کشور اثرگذاری زیادی در خارج نداشته است. اثرگذاری آن از مسیر سرویس فارسی و انگلیسی است که آن هم توسط مخاطبان و مشترکانی خاص و نه از طریق افکار عمومی جهانی ردیابی میشود. تأثیرگذاری ایرنا در فضای رسانهای کشور نشان میدهد ما با خبرگزاری عریض و طویلی مواجه هستیم که چابکی لازم را ندارد. درباره ریشههای رسیدن ایرنا به شرایط نامطلوب صحبت کردید، راه حل خروج از این وضعیت را چه میدانید؟همانطور که گفتم اگر دگردیسی در زمان خودش انجام نشود، بعدا بهسختی میتوان روند پیشرفت طبیعی کار را دوباره برقرار کرد. ماجرا از همانجا که رها شده است باید دنبال شود. ما نام و برند «پارس» را در جهان از دست دادیم. راهاندازی خبرگزاری «فارس» مستقیم و غیرمستقیم حاصل این حسرت بود. این خبرگزاری جدید حاصل تأسف و حسرت ناشی از تغییر نام خبرگزاری پارس به جمهوری اسلامی بود. این اشتباه ۲۰ سال بعد خودش را نشان داد و دیدیم که با حمایت یک نهاد ایدئولوژیک، خبرگزاری جدیدی ایجاد شد که عنوان فارس را برگزید.پس برای بهبود وضعیت ایرنا باید رفت و از همانجاهایی که سالها پیش کار رها شده دوباره شروع کرد. تصور میکنم برای شروع، دولت میتواند خبرگزاری جمهوری اسلامی را در قالب سهام بهکارمندان آن واگذار کند. اگر دولت میخواهد عدالت را رعایت کند، سهام را به همه کارمندانی که بعد از انقلاب در خبرگزاری کار کردهاند و در قید حیات هستند؛ واگذار کند. دولت میتواند بخشی را بهکارمندان و بخشی را هم به یک نهاد حاکمیتی که بیشتر به آن اعتماد دارد واگذار کند. با واگذاری ایرنا و تشکیل هیئت امنا از میان سهامداران، مجموعه میتواند روند نوزایی را از سر گیرد و به مدیریت برآمده از دل کارکنان سپرده شود. در غیر اینصورت عوض کردن مدیر عامل به شیوه فعلی چاره کار نیست. ایرنا مثل روستایی است که سالها متروکه شده، حالا تغییر مکرر کدخداها، دردی را از روستای فراموش شده، درمان نخواهد کرد. اکنون یکی از نیروهای با سابقه خبرگزاری، در رأس مدیریت این سازمان است که طبعا برای بهبود شرایط آن تلاش میکند، اما در چنین شرایطی، امکان یک نوزایی و احیای درونی در ایرنا فراهم نیست.منبع: پنجره
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 398]
صفحات پیشنهادی
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد محمدحسن جعفری سهامیه عمر طولاني خبرگزاری رسمی کشور آن را به یکی از قدیمیترین سازمانهای رسانهای در ایران تبدیل کرده ...
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد محمدحسن جعفری سهامیه عمر طولاني خبرگزاری رسمی کشور آن را به یکی از قدیمیترین سازمانهای رسانهای در ایران تبدیل کرده ...
عراقیها یک به یک ردصلاحیت شدند
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد - اضافه به علاقمنديها ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد-ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد محمدحسن .
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد - اضافه به علاقمنديها ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد-ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد محمدحسن .
خبرنگار کهنه کار بي بي سي در گذشت
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد خبرنگار و سردبیر خبری ایرنا در زمان جنگ ایران و عراق، سردبیری اتاق اخبار و .... شاید برای من هم الان بعد از گذشت ۳۰ سال ...
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد خبرنگار و سردبیر خبری ایرنا در زمان جنگ ایران و عراق، سردبیری اتاق اخبار و .... شاید برای من هم الان بعد از گذشت ۳۰ سال ...
مسئولیت نمایندگی های فرهنگی در خارج از کشور به شخصیتهای ...
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد - اضافه به علاقمنديها تأسیس بهعنوان یکی از زیرمجموعههای وزارت امورخارجه و سپس انتقال به اداره کل ... اتاق اخبار و در سالهای ...
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد - اضافه به علاقمنديها تأسیس بهعنوان یکی از زیرمجموعههای وزارت امورخارجه و سپس انتقال به اداره کل ... اتاق اخبار و در سالهای ...
تشکیلاتی که باید از اول تعریف شود
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد خبرهایی که روی خروجی قرار میگیرند گاه از تعریفهای آکادمیک و استاندارد خبر بسیار دور هستند. گاهی دقت و انصاف در .
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد خبرهایی که روی خروجی قرار میگیرند گاه از تعریفهای آکادمیک و استاندارد خبر بسیار دور هستند. گاهی دقت و انصاف در .
واگویه های فیاضی از دوره مدیریت ایرنا
علیرغم اینکه بودجه ایرنا در دوره اصلاحات رشد خوبی داشت اما از سال 1382 به این طرف، رشد بودجه ایرنا نه تنها متوقف بلکه ... ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد ...
علیرغم اینکه بودجه ایرنا در دوره اصلاحات رشد خوبی داشت اما از سال 1382 به این طرف، رشد بودجه ایرنا نه تنها متوقف بلکه ... ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد ...
فيليپ لام : برد آرژانتين با نتيجه 4 بر 0 باور نکردني است
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد. . مطالب پیشین. اشتايگر : سرمربي تيم ملي آرژانتين هميشه عصبي بود · آیا روشنایی چراغ آمریکا به همه بشریت می رسد؟
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد. . مطالب پیشین. اشتايگر : سرمربي تيم ملي آرژانتين هميشه عصبي بود · آیا روشنایی چراغ آمریکا به همه بشریت می رسد؟
ثبتنام اينترنتي دانشآموزان تهراني از فردا
ثبتنام اينترنتي دانشآموزان تهراني از فردا معاون آموزش و نوآوزي سازمان آموزش و پرورش شهر تهران گفت: ثبتنام اينترنتي ... ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد ...
ثبتنام اينترنتي دانشآموزان تهراني از فردا معاون آموزش و نوآوزي سازمان آموزش و پرورش شهر تهران گفت: ثبتنام اينترنتي ... ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد ...
وزارت اطلاعات: اطلاعاتمربوط به پرسنل منتشر نشود
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد از نظر ساختاری زیرمجموعه وزارت اطلاعات بود، ولی بهلحاظ مدیریتی اینگونه نبود. .... تماسهای تلفنی، سرگرم جمعآوری ...
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد از نظر ساختاری زیرمجموعه وزارت اطلاعات بود، ولی بهلحاظ مدیریتی اینگونه نبود. .... تماسهای تلفنی، سرگرم جمعآوری ...
توافقات اوليه باشگاه استيل آذين با تومباکوويچ
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد · مركل: اين رويا ما را به قهرماني نزديكتر كرد. . مطالب پیشین. فيليپ لام : برد آرژانتين با نتيجه 4 بر 0 باور نکردني است ...
ايرنا از یک آرتروز مزمن سازمانی رنج میبرد · مركل: اين رويا ما را به قهرماني نزديكتر كرد. . مطالب پیشین. فيليپ لام : برد آرژانتين با نتيجه 4 بر 0 باور نکردني است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها