واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جهاد و اجتهاد در یک سنگربسم الله الرحمن الرحیم«إنا لله و إنا إلیه راجعون»«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ» (بقره/207)"إذا مات العالم ثُلم فی الإسلام ثلمة لایسدها شیء"
این مرد بزرگ رفت و اندوهی به وسعت همه دردها و اندوهای تاریخ در دلهای دوستداران خود کاشت...پدر، رهبر، فقیه ، مرجع و راهنما رفت..."سید" رفت در حالی که دغدغه بزرگ او، اسلام به عنوان اندیشه و حرکت و روش و التزام در همه عرصه های زندگی بود. او همیشه می گفت: "این، همه آرزوی من است. من برای خود آرزوهای شخصی و فردی ندارم. تنها آرزویی که برای آن زیسته ام و برای آن تلاش کرده ام این بوده است که خدمتگزاری برای خدا و پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) و اسلام و مسلمین باشم."وصیت اساسی او حفظ اسلام و حفظ امت اسلامی و وحدت آن بود. او باور داشت که شوکت استکبار جز با وحدت و یکپارچگی مسلمانان در هم نشکست.با خرد روشنی بخش و روح نورانی خود پدر و مرجع و راهنما و نصیحتگری برای همه جنبشهای اسلامی آگاه در دنیای اسلام و جهان عرب بود که خط و اندیشه و روش عملی او را سرلوحه حرکت خود قرار داده بودند.او با توجه به اصالت اسلامی خویش، بر اساس قاعده "حقیقت زاده گفتگو می باشد" مکتب گفتگو با دیگران را پایه ریزی کرد. لذا به همه انسانها روی آورد و به دور از شعارهای توخالی و بی محتوا، با حرکت و سیره و اندیشه خود، این گفتگو را تجسم بخشید.او به اسلام به عنوان باوری مسؤولیت محور و حرکتی عدالت گستر باور داشت از این رو مقاومت، روح مقابله و رویارویی و بازدارندگی را از اندیشه او وام گرفت و در خط موفقیت و پیروزیهای بزرگ در لبنان و فلسطین و همه کشورهایی که جهاد در آنها جریان داشت، حرکت نمود.همواره قضایای بزرگ عربی و اسلامی در رأس توجهات او قرار داشت و فلسطین، مهمترین دغدغه حرکت او را از عنفوان جوانی تا آخرین رمق حیات، تشکیل می داد و می گفت: "راحت نمی شوم، مگر روزی که رژیم صهیونیستی از بین برود.""سید" ویژگی متفاوتی را در حرکت مرجعیت دینی به وجود آورد. مرجعیتی که با دردها و آرزوهای توده های امت اسلامی پیوندی تمام داشت و برای مردم، خط آگاهی در رویارویی با عقب ماندگی را ترسیم می کرد و همراه با مردم عهده دار مسؤولیت ساختن آینده بود. ..علامه : راحت نمی شوم، مگر روزی که رژیم صهیونیستی از بین برود"سید" با ورع و تقوا در برابر فتنه های موجود در بین مسلمانان ایستاد و هیچگاه نپذیرفت که مسلمانان با تعصبات تنگ فرقه گرایی، موجودیت یکدیگر را از بین ببرند. او از علما و آگاهان امت اسلامی می خواست در باره خون مسلمانان از خدا پروا کنند. ایشان بر این عقیده بودند، تمام کسانی که در بین مسلمانان تفرقه افکنی می کنند تا این که وحدت کلمه آنان را از بین ببرند، خائن به خدا و پیامبر او هستند، هر چند که نماز بخوانند و روزه بگیرند.او بر اساس مفاهیم اخلاقی و انسانی که در ارتقای انسان سهمی به سزا دارند و تأکید بر ارزش عدالت در رویارویی با ظلم و سستم، همواره توجه داشت که رابطه مسلمانان و مسیحیان در لبنان و همه دنیا مبتنی بر کلمه یکسان و تفاهم در قضایای مشترک و بهبود رابطه فیمابین باشد. اما در شیوه انقلابی و مکتبی و روش فقهی و اعتقادی خویش، "سید" قرآن کریم را اساس و مبنای خویش داده بود. او قرآن را این گونه فهمیده بوده که قرآن کتاب زندگی است که جز انقلابیون آن را نمی فهمند.
"سید" از تواضع و انسانیت و اخلاق والای دینی برخوردار بود. قلب او همه دوستداران و غیر دوستدارانش را در بر می گرفت و به همگان می گفت: "یکدیگر را دوست بدارید. این مهر و محبت است که نوآفرین است و پیوند می آفریند و نتیجه بخش است." به دور از فرد محوریها و منطقه گراییها و حزب گرایی و فرقه گرایی به سوی مهر و محبت بیایید. بیایید به جای این که به اسم خدا اختلاف کنیم، حول محور خدا گرد بیاییم." به این ترتیب قلب خود را از همه کینه ها و کدورتها خالی ساخت. او همواره می گفت: "زندگی تاب تحمل کینه و کدورت را ندارد. زیرا کینه، مرگ است و محبت، زندگی."از آن روی که به کار مؤسسه ای باور داشت و وجود نهادها را اساس تمدنی خیزش مردم و جوامع می دانست، مناره های علم و مراقبت را بر افراشت. نهادهایی که پناهگاه یتیم و نیازمند بودند، عقب افتاده و معلول در آن خانه ای برای آرزوها و خواسته های بزرگ خود می یافت و جوینده علم و دانش، در آن راهی به سوی افق های وسیع پیدا می کرد و همین طور بیمار و کهنسال در آن جایی برای امنیت و آسایش می یافت.ای "سید" خانه تو این گونه بود و این خانه هم چنان به عنوان مقصدی برای همه پیشگامان اندیشه و نیازمندان باقی خواهد ماند. زیرا زبان تو همیشه به محبت مردم گویا بود.فقرا و مستضعفان به قلب تو نزدیکترین بودند و تو همه آمال و آرزوهای خود را در جوانانی یافته بودی که مجهز به سلاح فرهنگ و اندیشه بودند.قلبی که دنیا را با اسلام انقلابی و آگاهی مکتبی و انسانیتی سرشار از محبت و نیکی تا لحظه های آخر، لبریز کرده بود، آرام گرفت.ای "سید" ما! این جسم در حالی آرامش یافت که به تحقق بسیاری از آمال و آرزوها برای ساختن حال و آینده امت اسلامی چشم امید داشت. زندگی تاب تحمل کینه و کدورت را ندارد. زیرا کینه، مرگ است و محبت، زندگیاز پیش ما رفتی. در حالی که همه تؤطئه ها و تهدیدها و حملات خدشه دار کننده و ترورهای مادی و معنوی در برابر قدمهای تو خُرد شدند.ای ابوعلی! رفتی و نام تو در باور امت اسلامی جاودان خواهد ماند و تو با اندیشه و روش خود برای همه نسلهای حال و آینده ما، حضور خواهی داشت.جسم "سید" رفت، اما روح و اندیشه و خط "سید" هم چنان باقی خواهد ماند و امتی که "سید" بدان عشق می ورزید و برایش خود را به مشقت می انداخت، راه روشن آگاهی را که "سید" سالهای زندگی خود را در طراحی آن سپری کرد، تکمیل خواهد کرد.رحلت این مرجع دینی بزرگ و استوانه علمی و فکری و مکتبی پیشگام را به همه امت اسلامی تسلیت می گوییم و با خدا و با تو ای "سید"! عهد می بندیم که راه آگاهی و نوگرایی را که تو مبانی آن پایه گذاری کردی، تکمیل کنیم و از وصیت آخرین تو در صیانت از اسلام و وحدت امت اسلامی و انسانی بودن دین و مکتب حفاظت نماییم.«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً* فَادْخُلِی فِی عِبَادِی* وَادْخُلِی جَنَّتِی» (فجر/27-30).دفتر علامه مرجع آیت الله العظمی سیدمحمدحسین فضل الله (قدس سره)بیروت؛ 22 رجب الحرام 1431هـ برابر با 4/7/2010م بخش هنرمردان خدا - سیفی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]