واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: به مناسبت سالروز شهادت آيتالله اشرفي اصفهاني در مقام مخالفت با نفس كسي را در مرتبه امام نديدم
گروه گزارش: امروز، 23 مهرماه مصادف با سالروز شهيد محراب آيتالله اشرفي اصفهاني است. وي در مصاحبهاي* قبل از شهادتش به اين مضمون تصريح ميكند كه در مقام مخالفت با نفس كسي را در مرتبه امام نديدم.
آيتالله اشرفي اصفهاني در سال 1281 هجري شمسي در خمينيشهر اصفهان در خانوادهاي روحاني متولد شد. وي تحصيلات ابتدايي مقدماتي را در خميني شهر گذراند و در سن 12 سالگي جهت ادامه تحصيل راهي اصفهان شد و طي حدود 10 سال از محضر علمايي چون آيتالله سيدمهدي درچهاي، آيتالله سيدمحمد نجفآبادي، مرحوم فشاركي و مرحوم مدرس استفاده كرد.
ايشان در مصاحبهاي در اين باره ميگويد: بنده تقريبا 80 سال پيش(بر مبناي سال 61) در «سده» اصفهان (خميني شهر فعلي) متولد شدم. نسب بنده منتهي ميشود به يكي از علماي جبل عامل كه اينها در صدر اسلام از بركت حضرت ابوذر اسلام را اختيار كردند و بعد آمدند در سده و تا آنجا كه در نظرم هست، اجداد پدري ما، هميشه از علماي معروف محل بودند.
شروع تحصيل
شروع تحصيل من در همان مكتبخانههاي سابق بود و بعد براي تحصيل علوم قديمه به اصفهان رفتم و چندين سال نزد اساتيد بزرگ تحصيل كردم. تمام دروس خارجي را كه در اصفهان و قم خواندم همه به صورت نوشته موجود است، ولي متأسفانه فرصت نشده كه اينها براي چاپ آماده بشود.
وي درباره سختيهاي دوران تحصيل ميگويد: در اواخر حيات مرحوم آيتالله حائري، بنده به اصرار رفقا به قم رفتم و در آنجا مشغول تحصيل شدم و اما زندگي ما طوري بود كه اگر بخواهم حالا عرض كنم شايد كسي باور نكند به اينكه ما با چه كيفيتي زندگي ميكرديم.
بنده تا درس خارج كه رفتم يك كتاب ملكي از خودم نداشتم. حتي كتاب مكاسب را كه ميخواستم بخوانم از يك كتاب وقفي استفاده ميكردم و در حجرهاي هم كه زندگي ميكرديم و درس ميخوانديم فرش آن حصير بود. در آن موقع كه ما در اصفهان بوديم شهريهاي متداول نبود، ولي در مدرسهاي كه ما بوديم بطور استثناء كساني كه درس خارج ميخواندند و عائلهمند بودند ماهي هشت قران شهريه ميدادند.
در زمان آن سه نفر آيات ثلاث يعني مرحوم آيتالله حجت و مرحوم آيتالله صدر و مرحوم آيتالله خوانساري، آنها سه نفري يك مهر نان و يكي پانزده ريال هم ميدادند. به بنده جزء ليست سابقيها نبودم، يك ماه بيست و پنج ريال ميدادند و يك ماه هم نميدادند. آن ماهي كه به من شهريه نميدادند مرحوم آيتالله خوانساري، كه خيلي به ما لطف داشتند، پانزده يا بيست ريال توسط آيتالله صدوقي به من ميدادند.
در هفته فقط يك نوبت چاي ميخوردم
زندگي ما اينطوري بود كه بنده در هفته فقط يك نوبت چاي ميخوردم. شبهاي جمعه هم از آن خردهبرنجهاي آشي يك نوبت برنج ميپختم و فقط هفتهاي يك مرتبه غذاي گرم ميخوردم و بقيه اوقات غذاي ساده و حاضري مثل پنير و حلوا بود.
وي علاوه بر بهرهمندي از علماي ثلاث از محضر امام خميني (رحمت الله) بهرهمند گرديد و به اجتهاد رسيد. اين عالم رباني در سال ۱۳۳۵ حسب الامر آيتالله بروجردي به كرمانشاه مهاجرت كرد و در حوزه جديد التأسيس آن به تدريس معارف اسلامي پرداخت.
آيت الله اشرفي پس از قيام مردمي ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و به تبعيت از امام خميني (ره)، مبارزات خود را در منطقه غرب كشور آغاز كرد و با نشر اعلاميه و نوار سخنراني، زمينه گسترش قيام را فراهم آورد. اين عالم مجاهد در هدايت مردم و روشنگري عليه رژيم طاغوت نقش مهمي ايفا كرد و رهبري نهضت را در منطقه غرب ايران بر عهده گرفت. وي پس از پيروزي انقلاب به نمايندگي امام (ره) به امامت جمعه كرمانشاه منصوب شد و به امور شرعي، اجتماعي و فرهنگي مردم همت گماشت.
خدمات آيتالله
تاسيس حوزه علميه امام خميني در باختران و اداره اين حوزه با بيش از 60 نفر طلاب، بازسازي مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي، توسعه كتابخانه مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي كه قريب دو هزارجلد به كتابهاي آن اضافه نمودند، تاسيس حوزه علميه جهت خواهران كه پس از شهادت ايشان به نام حوزه علميه شهيد محراب نامگذاري شد، ايجاد وحدت كامل بين روحانيت شيعه و سني كه از بزرگترين خدمات آن شهيد است كه در طول تصدي مسئوليت بعنوان امام جمعه در اين رابطه سمينارهاي متعددي در شهرهاي مختلف بويژه با حضور برادران اهل سنت تشكيل داد كه اثرات بسيار مطلوبي داشته است، بازسازي مسجد جامع باختران كه از بركت نماز جمعه اين مسجد بازسازي كامل شده است و بازنمودن شماره حسابهاي متعدد به نام مهاجرين جنگي و جبهه جنگ و بازسازي مناطق جنگي و همچنين كمك به سيل زدگان خوزستان و زلزله كرمان و طبس از جمله خدمات اين عالم بزرگوار به شمار ميرود.
از موارد مورد توجه آيت الله اشرفي، تكيه بر امر وحدت بين شيعه وسني بود. جمعيت زيادي از استان كرمانشاه را مردم اهل تسنن تشكيل ميدهند و تكيه بر همدلي شيعه و سني ضروري و لازم بود. آيتالله اشرفي در اين راه كارهاي زيادي انجام دادند از جمله مسافرتهاي متعدد به شهرهاي پاوه، جوانرود و روانسر كه اكثراً اهالي آنجا سني بودند.
همايشهاي تقريبي
ايشان هم چنين هر دو ماه يكبار سميناري در جهت اتحاد بين شيعه و سني و با حضور شخصيتهايي مثل شهيد آيتالله صدوقي و آيتالله خامنهاي كه در آن زمان- امام جمعه تهران بودند - برگزار ميكردند.
در مورد امام آنچه كه خيلي به نظر جالب است و ما فهميديم كه بحمدالله تشخيصمان نسبت به مرجعيت ايشان بجا بوده است يكي همان مسئله «مخالفاً لهوي» است و در حديث دارد كه پيامبر اكرم (ص) در برگشت از يكي از غزوات به اصحابشان فرمودند: «شما از جهاد اصغر فارغ شديد، عليكم بجهاد الاكبر». سئوال كردند: «جهاد بزرگتر ديگر چيست؟» فرمودند: «مخالفت با نفس» و ما واقعا در اين قسمت انصافا كسي را در مرتبه امام نديديم.
مسئله اجتهاد يك لطف الهي است و انسان خودش احساس ميكند كه مورد لطف خدا واقع شده است يا نه. بنده از همان موقع كه درس خارج را شروع كردم، سعي داشتم كه در هر مسئلهاي از خودم نظريه بگيرم. شايد در سن 40 سالگي بودم كه در خودم اجتهاد را يافتم.
آيتالله اشرفي اصفهاني چرا ترور شد؟
30 خرداد 1360 سازمان مجاهدين خلق رسماً و عملا دست به اسلحه بردند و عليه مردم، مقامات و شخصيتهاي جمهوري اسلامي ايران اعلام جنگ كردند. استراتژي راهبردي تعريف شده از سوي آنها اين بود كه با ترور شخصيتهاي تاثيرگذار و تعيينكننده به اهداف خود در كسب و قبضه قدرت در ايران نايل شوند.
ترور آيت الله عطاالله اشرفي اصفهاني نيز در چارچوپ همين استراتژي تروريستي سازمان مجاهدين خلق صورت گرفت. البته اولين بار در سال 1359 منزل ايشان هدف يك بمب صوتي قرار گرفت. در دومين اقدام در تيرماه 1360 هنگامي كه آيتالله براي اقامه نماز ظهر عازم مسجد بروجردي كرمانشاه بود و قصد ورود به مسجد را داشت كه ناگهان سه تن از افراد مسلح مجاهدين خلق از داخل يك اتومبيل به سوي ايشان آتش گشودند و در حين فرار نارنجكي پرتاب كردند كه اين اقدام تروريستي نيز در ترور آيتالله كمكي به سازمان مجاهدين خلق نكرد. تا اينكه سومين اقدام تروريستي در روز جمعه 23 مهرماه 1361 به شهادت آيت الله منجر شد.
زمان شهادت
ايشان پس از 80 سال زندگي پرافتخار خود و خدمت به اسلام و قرآن در ساعت 15/12 ظهر 23 مهرماه 1361 در سنگر نماز جمعه مسجد جامع و در محراب نماز به افتخار شهادت نائل آمد و طومار زندگي پرافتخارش نه تنها بسته نشد بلكه ورقي ديگر خورد و نامش در صحنه گيتي ماندگار شد.
*آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي
ساير منابع: تبيان، رجانيوز، سايت آيتالله اشرفي اصفهاني
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]