تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى‏شود و بدبختان از آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805301582




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

11 سپتامبر در شیلی (3): از زبان ایزابل آلنده


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
11 سپتامبر در شیلی (3): از زبان ایزابل آلنده
11 سپتامبر در شیلی (3): از زبان ایزابل آلنده تهیه کننده : محمود کریمیمنبع : راسخون ایزابل آلنده نویسنده شیلیایی است. پدر او پسرعموی سالوادور آلنده بود.ایزابل آلنده می گوید:اگر مردم آمریكا و انگلیس یك روز صبح از خواب برمی‌خاستند و می‌دیدند ارتش كشورشان به كاخ سفید یا كاخ باكینگهام حمله كرده و آدم‌های زیادی از جمله رئیس‌جمهور آمریكا و ملكه و نخست وزیر انگلیس را كشته چه حسی داشتند؟ اگر كنگره یا پارلمان این كشورها به مدت نامحدودی به حال تعلیق در می‌آمد؛ دادگاه‌های عالی منحل می‌شدند؛ جلوی فعالیت احزاب و آزادی‌های سیاسی گرفته می‌شد؛ و بالاخره هر صدای مخالفی در نطفه خفه می‌شد مردم چه حسی داشتند؟ شاید به نظر مردم آمریكا و انگلیس چنین اتفاقی فقط در داستان‌ها می‌افتد. اما ما همه اینها را در واقعیت تجربه كردیم.فكرش را بكنید؛ نظامیانی كه توهم برشان داشته بود سالها بر مسند قدرت در شیلی جا خوش كردند و ریشه مخالفت‌های ایدئولوژیك با حكومت را به كل خشكاندند. اما این بلا فقط سر شیلی نیامد. سایه سنگین دیكتاتوری بر سر اكثر كشورهای آمریكای لاتین افتاده بود و حكومت‌های مرتجع و سركوبگر در این قاره بر سر كار بودند و البته فراموش نشود كه اكثر این حكومت‌ها از حمایت آمریكا برخوردار بودند.خانواده سالوادور آلنده-البته آنهایی كه زنده ماندند- یا به زندان افتادند یا مخفی شدند یا كشور را ترك كردند. برادران من كه خارج از شیلی به‌سر می‌بردند دیگر برنگشتند. پدر و مادرم مدتی در بوئنوس آیرس ماندند اما آنقدر به مرگ تهدید شدند كه از آنجا هم فرار كردند. اما خیلی از اعضای خانواده مادرم اصلا از كودتای نظامی ‌بدشان نیامده بود و به خاطر كودتا جشن هم گرفتند. پدربزرگم از سوسیالیسم متنفر بود و مشتاقانه سقوط دولت آلنده را نظاره می‌كرد اما به هرحال هیچ وقت نمی‌خواست سقوط آلنده به قیمت از دست رفتن دموكراسی تمام شود.او هم از اینكه قدرت دست ارتش افتاد نگران شد و از من خواست كه خودم را در این ماجراها درگیر نكنم. اما او هم مثل خیلی از مردم شیلی بود. ارتباطش با واقعیت از طریق رادیو و تلویزیونی بود كه حقیقت را پنهان می‌كردند و آشكارا دروغ‌های بزرگ می‌گفتند. اما واقعیتی كه من می‌دیدم این بود كه دوستان و آشنایان ما ناگهان ناپدید می‌شدند و بعد از مدتی در هیئت دیوانگان به خانه برمی‌گشتند. مردم به دو دسته تقسیم شده بودند؛ عده‌ای حامی‌ارتش بودند و عده‌ای دیگر مخالف آن. اما همه همدیگر را لو می‌دادند. نفرت، ترس و بی‌اعتمادی بر روابط مردم با هم سایه افكنده بود و حتی هنوز در جمع‌های كوچك خانوادگی هم می‌شود آن شكاف‌ها را دید. نهایتا هم برای آنچه كه رژیم پینوشه در جریان كودتای 11 سپتامبر 1973 علیه آلنده انجام داد مجازاتی در نظر گرفته نشد. اما همین كه این جنایات بالاخره پنهان نماندند و مورد بی‌اعتنایی قرار نگرفتند خودش دستاورد بزرگی بوده.در عین حال، خودم هم می‌دانم كه نقش بزرگی در جلوگیری از اتفاقات آن دوران بازی نكرده‌ام. من هم شیلی را ترك كردم. دیگر تحملم تمام شده بود. حس می‌كردم دستی دور گردنم را گرفته و فشار می‌دهد. هر صدایی كه از خیابان می‌آمد باعث می‌شد وحشت زده از جا بپرم و چند ساعت از ترس بلرزم. به ونزوئلا رفتم. اما همیشه بار گناه ترك كشورم را روی شانه‌هایم حس می‌كردم. هزاران بار از خودم پرسیدم اگر مانده بودم چه می‌شد.خیلی‌های دیگر هم بودند كه همین سوال را از خودشان می‌پرسیدند. اما پاسخ من به خودم این بود: هیچ وقت غم غربت را تجربه نمی‌كردم و نویسنده نمی‌شدم. با این وجود،‌سوالی كه از آن روزها در ذهنم باقی مانده، این است كه چرا با وجود سختی‌های زندگی در آن دوران، حداقل یك سوم از جمعیت شیلی حامی‌حكومت پینوشه بودند؟ در آن زمان، فشارها و سركوب‌ها به اوج خود رسیده بود و حتی حامیان حكومت هم در هراس نسبی زندگی می‌كردند. هیچ كس نمی‌توانست ادعا كند كه از چنگال‌های آهنین حكومت كاملا در امان است. همه تحت كنترل بودند. تمام اطلاعات موجود سانسور می‌شد و رسانه‌ها مردم را شست‌وشوی مغزی می‌دادند.پس این محبوبیت از كجا آمده بود؟مدتها بعد بود كه فهمیدم شیلیایی‌ها به قدرت و جذبه علاقه زیادی دارند. از زبان خیلی‌ها می‌شد شنید كه از قلع و قمع كردن مردم و خواباندن سر و صداها توسط حكومت ابراز رضایت می‌كنند. حتی به یاد می‌آورم كه یكی از دوستانم از اینكه دیگر «اراذل و اوباش نمی‌توانند روی دیوارها شعار بنویسند و حكومت نظامی‌هم شوهرش را وادار كرده شبها زود به خانه برگردد» ابراز خوشحالی می‌كرد. برایم قابل درك هست كه جناح راست و بازاریان از حكومت پینوشه بیشترین استفاده را بردند و دلیلی نداشت با آن مخالفت كنند. اما بقیه كجا بودند؟ چطور هیچ اعتراضی نداشتند؟ شاید یك روایت این باشد كه مردم وقت و حوصله‌ای برای فكر كردن به این مساله نداشتند.باید زیپ دهان‌شان را می‌كشیدند و كار می‌كردند و كار می‌كردند تا شیلی در بازارهای جهانی «بدرخشد.» رسانه‌های آمریكایی هم در آن زمان برای سیاست‌های پینوشه هورا می‌كشیدند و می‌نوشتند او یك كشور فقیر و بیچاره آمریكای لاتینی را به ستاره اقتصادی منطقه تبدیل كرده. اما به چه قیمتی؟ این دیگر مهم نبود. اصلا در شیلی فضایی برای بحث در خصوص سیاست‌های دولت وجود نداشت و استفاده دست‌ودل‌بازانه حكومت از ذخایر طبیعی شیلی باعث شده بود درآمد دولت سر به فلك بزند. اما حتی همین شرایط هم خیلی‌ها را راضی می‌كرد.با تمام این حرفها هنوز هم هروقت به كودتای پینوشه علیه دولت آلنده فكر می‌كنم به این نتیجه می‌رسم كه ریشه این كودتا ناگهان از زیر زمین سبز نشد. بخش قابل توجهی از مردم شیلی به حكومت توتالیتر علاقه داشتند و دارند. و ما هم آن قدرها كه فكر می‌كردیم دموكرات نبودیم. دولت آلنده هم دچار بی‌كفایتی، فساد و غرور مدیرانش بود. فرق واقعی دو دولت بیشتر در این بود كه دولتمردان حكومت آلنده مثل پینوشه وحشی و سنگدل نبودند. تذکر : کلیه منابع در قسمت پایانی (قسمت چهارم) آمده است.کپی یا استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منابع اصلی و نقل از راسخون بلا مانع است./خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن