محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831622237
روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة از اواخر قرن دوم با تر شدن مشخص تفاوت های فرق مختلف امامیه، گروه زیدیه آرام آرام تدوین عقاید خود را آغاز کرد و عالمان زیدی عراق خاصه شهر کوفه متاثر از جریان کلامی معتزله از سلف خود که آراء کلامی آنها جز در مواردی و آنهم در مسئله امامت تفاوتی نداشت، و همچون ديگر محافل اهل حديث در كوفه آراء تشبيهي و جبري داشت، فاصله گرفت و در کنار تدوین آراء کلامی- فقهی و تفسیری خود با مبانی کلامی جدید آثاری در نقد امامیه تالیف کرده اند. [1] کهن ترین این آثار الرد علی الرافضة و الرد علی الروافض من اهل الغلو منسوب به عالم نامور زیدی قاسم بن ابراهیم رسی (متوفی 246ق) است. پس از این آثار که متن آنها به طور کامل باقی مانده، نقل قولهایی از کتاب الاشهاد تالیف ابوزید علوی که در ضمن ردیه عالم امامی بر آن، ابن قبه (متوفی پیش از 319ق) باقی مانده، اهمیت خاصی دارد. کتاب الاشهاد ظاهرا در اواخر عصر غیبت صغری تالیف شده است. در تداوم این ادبیات، ابوطالب یحیی بن حسین هارونی (متوفی 424ق) کتاب الدعامة فی تثبیت الامامة را نگاشته که شرحی مفصل بر آن به نام المحیط باصول الامامة علی مذهب الزیدیة از عالم نامور زیدی ایرانی ابوالحسین علی بن الحسین بن محمد زیدی مشهور به سياه سريجان در چند نسخه خطي باقی مانده است. نوشته حاضر بحثی درباره کتاب اخیر با توجه به چنين ادبياتي در ميان زيديه است.سالهاي پاياني حكومت امويان كه در تب و تاب اختلافات داخلي خاندان اموي با آشوب و شورش هاي فراوان و نزاع بر سر قدرت در ميان خاندان اموي همراه بود با دشواري هايي ديگري نيز مواجه بود و آن قيام علويان و عباسيان بود. علويان كه در سال 122ق به همراه زيد بن علي بن الحسين در كوفه قيام كردند به دليل عدم توانايي كافي به سرعت شكست خوردند و قيام زيد بن علي توسط والي امويان سركوب شد. [2] عباسيان كه تجربه ناموفق علويان را در به دست آوردن قدرت فراروي خود داشتند، به طرحي بلند مدت رو آوردند و توانستد با كاري طولاني و با بهره گيري از نارضايتي هاي عمومي و زمينه هاي كه علويان فراهم آورده بودند، قدرت را به دست گيرند. با اين حال علويان كه حتي در برهه اي عباسيان با آنها بيعت كرده بودند در دوره عباسي، با شرايط دشوارتري مواجه شدند. [3] قيام هاي علويان در دوره نخست خلافت عباسي خاصه چند قيام مهم ناموفق محمد بن عبدالله بن حسن مشهور به نفس زكيه در دوران منصور، قيام حسين بن علي صاحب فخ در دوره الهادي و قيام محمد بن ابراهيم طباطبا در دوره مامون به همراه ابوالسرايا را رهبري كردند كه هر سه بيرحمانه سركوب شد و سرداران عباسي بيرحمانه تر از امويان قيام علويان را در خون فروشستند. [4] در كنار فعاليت نظامي، علويان به تدوين كلام و فقه خود نيز پرداختند. كوفه كه به دليل گرايش هاي علوي، نخستين مركز مهم فعاليت زيديه گرديد و عالمان زيدي در آن شهر به تدوين آراء و عقايد خود پرداختند. اهميت زيديان كوفه در تكوين و شكل گيري مذهب زيديه نكته اي است كه با تاملي اجمالي بر كلام و مذهب زيديه مي توان آن را در يافت. سلف نخست زيديه در كوفه ، محدثان زيدي ناموري چون ابوالجاورد زياد بن منذر ، حسين بن علوان راوي و شايد تدوين گر المجموع الفقهي و الحديثي منسوب به زيد بن علي، در تدوين آراء فقهي زيديه با نگارش مجموعه هاي حديثي فعاليت خود را آغاز كردند. [5] با اقامت برخي از سادات زيدي در كوفه چون احمد بن عيسي بن زيد (متوفي 247ق)، مرحله تدوين فقه و حديث زيديه در كوفه وارد دور جديدي شد. شاگرد نامور احمد بن عيسي بن زيد، ابوجعفر محمد بن منصور بن يزيد مرادي با تدوين و تاليف آثار فراواني از جمله امالي احمد بن عيسي بن زيد كه خود مطالب فراواني بر آن افزود ، اثري جامع در فقه و حديث زيديه گردآورد. [6]در كنار تدوين آراء حديثي و فقهي، عالمان زيدي به نقد آراء ديگر فرق خاصه اماميه كه اشتراكات زيادي با آن داشتند، توجه نشان دادند. [7] كهن ترين آثار موجود اين گونه دو رساله به نام هاي الرد علي الرافضه و الرد علي الروافض من اهل الغلو منسوب به قاسم بن ابراهيم رسي (متوفي 246ق) مشهورترين عالمان زيدي قرن سوم است كه تاثير جدي وي در سنت زيديه تا به امروز نيز مشهود است. [8] با وجودي كه در انتساب اين رساله ها به قاسم بن ابراهيم ترديد جدي وجود دارد و دست كم رساله الرد علي الروافض من اهل الغلو تاليف يكي از زيديان كوفه معاصر با امام هادي عليه السلام است، به دليل نكاتي كه در اين رساله در باب مجادلات اماميه و زيديه آمده و قدمت آن، اهميت فراواني دارد.آغاز غيبت صغري در 260 و شرايط دشواري كه اماميه با آن روبرو شد، امكان بيشتري را براي زيديه فراهم كرد تا به نقد اماميه كه به گمان خود اصول آن را بيش از هر زماني آسيب پذير مي دانستند، بپردازند. [9] كتاب مشهور الاشهاد از عالم نامور زيدي ساكن در ري ابوزيد عيسي بن احمد بن زيد علوي مهمترين اثر باقي مانده از اين دوره است كه متن آن را عالم نامور امامي ابوجعفر ابن قبه (متوفي قبل از 319ق) در ضمن كتاب خود نقض كتاب الاشهاد تقريبا به طور كامل نقل كرده است. [10] تداوم اين ادبيات در دوره هاي بعدي نيز قابل رهگيري است. ابوالحسين احمد بن حسين بن هارون بطاحني (متوفي 411ق) و برادرش ابوطالب يحيي بن حسين بن هارون بطاحني (متوفي 424ق) كه در سنت زيدبه به اخوان شهرت دارند، هر دو با نگارش آثاري اين روند را ادامه دادند. ابوالحسين هاروني پاسخي به ابن قبه، احتمالا در نقد كتاب نقض الاشهاد وي نگاشت كه متاسفانه اثري از آن باقي نمانده است [11] اما كتاب ابوطالب هاروني، الدعامة في تثبيت الامامة كه اثري مبسوط مي باشد، باقي مانده است. اجمال و نياز به شرح و بسط اين كتاب باعث شد تا يكي از زيديان نواحي خزري به نام ابوالحسين علي بن الحسين بن محمد الزيدي مشهور به سياه سريجان كتابي در شرح الدعامة با عنوان المحيط باصول الامامة علي مذهب الزيدیة تاليف كند. ابوطالب هاروني و كتاب الدعامةابوطالب يحيىبن حسينبن محمدبن هارونبن حسينبن محمدبن هارون بطحانى حسنى، مشهور به الناطق بالحق، برادر امام زيدى المؤيد بالله احمدبن حسين است. [12] وى به سال 340 ق به دنيا آمد و بعد از مرگ برادرش در ذىالحجة 411، عهدهدار امامت زيديه در شمال ايران شد. ابوطب هارونى و برادرش در آغاز امامى مذهب بودند ولى بعدها ظاهراً تحت تاثير ابوالعباس حسنى به زيديه گرويدند. شيخ طوسى (متوفى 460ق) به نقل از شيخ مفيد (متوفى 413 ق) درباره ابوالحسين هارونى نوشته است:»سمعت شيخنا أبا عبدالله أيده الله يذكر أن أباالحسين الهارونى العلوى كان يعتقد الحق و يدين بالامامة فرجع عنها لما التبس عليه الامر فى اختلاف الاحاديث فترك المذهب و دان بغيره لمالم يتبين له وجوه المعانى فيها». [13]احتمالاً تلمذ نزد معتزله نيز در اين تحول فكرى اين دو برادر، بىتاثير نبوده باشد. ابوطالب هارونى در بغداد نزد ابوعبدالله بصرى به تحصيل دانش كلام پرداخت. رونق شهر رى و حمايت صاحببن عباد از معتزله و گرايش زيدى آلبويه، به مهاجرت وى به رى منتهى شد. [14]وى كتابهاى مهمى در فقه و كلام زيديه تاليف كرده است؛ در فقه كتاب التحرير فىالكشف عن نصوص الأئمة النحارير را نگاشته است. اين كتاب مشتمل بر امهات آراى فقهى امام قاسمبن ابراهيم رسى و نواده وى الهادى الى الحق يحيىبن حسينبن قاسمبن ابراهيم الرسى است در كتابخانه جامع كبير صنعاء به شماره 159 فقه هادوى نسخهاى از اين كتاب موجود است و ميكروفيلمى از آن به شماره 261 در دارالكتب قاهره موجود است. متن اين كتاب به كوشش محمديحيى سالم عزّان (1418 ق / 1998 م) در دو جلد به چاپ رسيده است. [15] در اصول فقه وى، كتابى به نام المجزى نگاشته كه به صورت نسخه خطي موجود است (واتيكان، نسخه هاي عربي، شماره 1100). [16]در تاريخ سيرهنگارى زيديه كتابى به نام الافادة فى تاريخ أئمة السادة نوشته كه بخشى از آن را ويلفرد مادلونگ در كتاب أخبار أئمة الزيدية (بيروت، 1987م) به چاپ رسانده است. تمام متن اين كتاب را نخست محمديحيى سالم عزان با تغییر نام اصلی کتاب به الافادة فی تاریخ الائمة الزیدیة (صنعا، 1417 ق) و بار دیگر دو محقق یمنی با عنوان درست الافادة فی تاریخ الائمة السادة منتشر كرده اند. امالى الناطق بالحق موجود است كه در بيروت 1395ق به كوشش يحيى عبدالكريم الفضيل و بار ديگر توسط عبدالله بن حمود عزي (صنعاء ،1422ق) به چاپ رسيده است. [17]از آثار كلامى وى، كتابى به نام الدعامة فى تثبيت الامامة در برخى منابع ياد شده و عبارتهايى از آن نيز نقل شده است. ابوسعيدبن نشوان حميرى (متوفى 573 ق) در كتاب الحورالعين دو نقل قول از كتاب الدعامه آورده است. [18] اين عبارت در نقد ديدگاه اماميه در باب امامت و فضليت زيدبن على است. ديگر عالم زيدى، احمدبن يحيى مشهور به ابنالمرتضى (متوفى 840 ق) نيز با نقل عبارتى از كتاب الدعامه و با تصريح به نگارش آن توسط ابوطالب هارونى، دومين عالم زيدى است كه نقلى از اين كتاب آورده است (البته تا آنجا كه اطلاع دارم). [19] نكته جالب توجه آن است كه اين عبارتها در كتاب نصرةالمذاهب الزيدية كه با انتساب به صاحب بن عباد و به كوشش محقق عراقي ناجي حسن به چاپ رسيده، موجود است و اين خود دليلى بر عدم انتساب اين كتاب به صاحببن عباد است. ناجى حسن نيز به تشابه اين عبارتها با نقلهايى كه مؤلف الحورالعين آورده، اشاره كرده، اما توضيحي درباره علت اين تشابه ها نداده است. عبدالسلام بن عباس الوجيه كتابشناس و فهرستنگار زيدى معاصر، به نقل از محمديحيى سالم عزان دراينباره مىنويسد:«كتاب الدعامة فىالامامة قال محقق الفلك الدوار قام بتحقيقه الدكتور ناجى حسن ولكنه لم يوفق الى ما يلزم علىالمحقق من التأكد من اسم المؤلف و اسم الكتاب و المقابلة على النسخ المخطوطة فسماه أولاً نصرةالمذاهب الزيدية (بغداد 1977 و بیروت 1981) ثم نشره ثانياً بعنوان الزيديه (بیروت، 1986) و نسبه الى صاحببن عباد و مازال مشوباً بالكثير منالأخطاء المطبعية والاملائية والتاريخية ولو تأمل فىالمصادر التى رجع اليها لعرف مافات و مخطوط الدعامة بأيدينا و له شرح لطيف للحافظ العلامة على بن الحسين الزيدى سماه المحيط بالامامة و شحنه بالاحاديث المسندة والروايات». [20] با توجه به اين دلايل و وجود نسخههاى خطى كتاب الدعامة، ترديدى در انتساب اين كتاب به ابوطالب هارونى باقى نمىماند. اين نكته با توجه به از بين رفتن اغلب اين منابع ارزش بيشترى مىيابد. در اغلب منابع زيدى از اين كتاب ياد شده، از جمله المنصور بالله در كتاب العقدالثمين فى تبيين احكام الائمة الهادين.كتاب الدعامة از چند جهت اثري مهم است. نخست برخى اشارات به ديدگاههاى سياسى شيعه در آن دوران و ايراداتى درباب غيبت است. [21] نكته جالب توجه آن است كه برخى از اين ايرادات، با آنچه كه شيخ صدوق در كمالالدين آورده و به آنها پاسخ گفته، يكى است. آيا هارونى اين ايرادات را بيان كرده يا فرد ديگرى اين شبهات را آورده است؟ اين را مىدانيم كه كتاب الدعامة فى تثبيت الامامة قبل از سال 385 ق و در زمان حيات صاحببن عباد نوشته شده است. دليل بر اين گفته، كلام هارونى در آغاز كتاب الدعامه است. هارونى در آغاز خطبه كتاب نوشته است: «سألتكم اعزكم الله إملاء كتاب فى نصرة مذاهب الزيدية فى الامامة على إيجاز و اختصار، فأجبتم إلى ذلك، علماً منى بأن أصول هذاالباب و إن كانت مذكورة فىالكتب فهى منتشرة فيها و كثير منها يحتاج إلى تلخيص و تهذيب، متى جمعت أطرافها و هذبت بالنكت التى أفادتها مجالس الصاحب، كافى الكفاة و عمادالاسلام والمسلمين، أدامالله علوه و عند مسائلتنا إياه بيان نصرة هذه المذاهب عظم الانتفاع بذلك...». [22] براساس تصريح هارونى براين كه مطالب بيان شده در اين كتاب به تفصيل در كتابهاى ديگر عالمان زيدى آمده است، اين احتمال نيز مىرود كه وى مطالب خود را در نقد ديدگاه اماميه در باب غيبت از كتاب الاشهاد ابوزيد علوى برگرفته باشد. هرچند اگر تاليف كتاب كمالالدين ميان سالهاى 355 تا 367 ق باشد، ابوطالب هارونى، خود مىتواند شخصى باشد كه شيخ صدوق آراى وى را بدون تصريح به نامش نقل كرده است. المحيط باصول الامامة و مؤلف آنمطالب چنداني در متون شرح حال نگاري زيديه در باب شرح حال اين عالم زيدي نيامده است و غالبا آنچه كه در شرح حال وي گفته شده، مطالبي است برگرفته از كتاب او. احمدبن صالح بن ابي رجال (1029-1092ق) در كتاب ارزشمند مطلع البدور و مجمع البحور في تراجم رجال الزيدية اشارات اندكي به شرح حال پدر وي آورده و چنين از او ياد كرده است:«الحسين بن محمد سياه سريجان [23]، العلامة الفاضل شيخ العراق ابوعبدالله الحسين بن محمد سياه سريجان رحمه الله كان من كبار العلماء الاخيار الصالحين محققا من عيون اصحاب المؤيد بالله احمد بن الحسين الهاروني رضي الله عنهم». [24]همو در شرح حال فرزند وي يعني ابوالحسين علي صاحب كتاب المحيط به اختصار نوشته است:«علي بن الحسين المعروف سياه سريجان، العلامة الكبير رئيس العراق، حجة الزيدية ابوالحسين علي بن الحسين بن محمد سياه سريجان. هو صاحب المحيط بالامامة، و هو كتاب حافل في مجلدين ضخمين او اكثر علي مذهب الزيدية، كثرهم الله تعالي، جمعه الشيخ ابوالحسين المذكور، و هو كشرح لكتاب الدعامة للامام ابي طالب و ان كان علي غير ترتيبه و قراه عليه العلامة زيد بن الحسن البيهقي قراءة فهم و ضبط، هكذا حققه القاضي احمد بن سعد الدين (المسوري). و العلامة صاحب المحيط ممن قرا علي ابي الحسن علي بن ابي طالب الملقب بالمستعين». [25]تمام مطالبي كه در آثار زيديه در شرح حال ابوالحسين آمده، محدود به همين مطالب است كه گاه برخي با نقل عباراتي از صفحه عنوان نسخه كتاب او آن را بسط بيشتري داده اند. اطلاعات بيشتر درباره شرح حال وي را مي توان از طريق كتاب وي به دست آورد. ابوالحسين علي در كتاب المحيط از مشايخ خود به نام دو تن اشاره كرده است. نخست پدرش حسين بن محمد كه طريق او رواياتي از ابويعلي حمزة ابن ابي سليمان علوي نقل كرده كه پدرش آنها از ابويعلي در قزوين سماع كرده است. در دو مورد نيز از علي ابن ابي طالب ابن قاسم حسني مشهور به المستعين بالله حديث نقل كرده است كه ظاهرا اشاره ابن ابي رجال به روايت ابوالحسين از اين فرد اخير مبتني بر همين مطالب آمده در كتاب المحيط باشد. به جز اين مطالب، نكته اي ديگري از شرح حال وي دانسته نيست. [26]المحيط و نسخه هاي آناز نكات جالب توجه در باب زيديان ايران اين است كه با وجودي كه آنها از قرن سوم تا قرن دهم در ايران نفوذ و جايگاه مهمي داشته اند، از آثار علمي تاليف شده توسط محدثان وعالمان زيدي، آثار اندكي در كتابخانه هاي ايران باقي مانده و عمده آثار آنها امروزه در كتابخانه هاي يمني و برخي كتابخانه هاي اروپايي آن هم از طريق يمن باقي مانده است. اين را مي دانيم كه عالمان زيدي نواحي خزري و خراساني نقش مهمي در انتقال ميراث زيديه ايران به يمن داشته اند، مطلبي كه پيشتر مورد اشاره محققان زيديه قرار گرفته است. [27] بر اساس آنچه كه در آغاز نسخه اي از كتاب المحيط كه تصوير آن در اختيارم مي باشد، نسخه حاضر نيز يكي از نسخه هاي است كه عالم نامور زيدي خراساني، زيد بن حسن بن علي بيهقي با خود به يمن برده و در آنجا رواج داده است. [28] نسخه حاضر كه استنساخي متاخر از همان نسخه بيهقي با واسطه يا بي واسطه است از جمله نسخه هاي خطي است كه زماني در كتابخانه متوكليه در جامع كبير صنعاء بوده است. [29] نسخه اي ديگر و ناقص از آغاز و انتها از اين كتاب در اختيار من هست كه به لطف دوست ارجمند آقاي سيد علي موسوي نژاد دسترسي به آن امكان پذير شد و نسخه اي يمني است. نسخه اي از اين كتاب در كتابخانه آمبروزيانا نيز موجود است كه مادلونگ به آن اشاره كرده است.آغاز نسخه: « بسم الله الرحمن الرحیم و به نسعتین الحمد العلی الرفیع المبدی البدیع المتفرد بالکبریاء المتوحد بالبقاء فاطر الارض و السموات رب الظلمة و الضیاء المتعالی عن الاضداد و الشرکاء و الانداد و النظراء و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له ... الارض و السموات و عالم السر و الخفیات و اشهد ان محمدا صلی الله علیه عبده و رسوله ارسله بالحجج البالغات و المواعظ الشافیات فبلغ الرسالةُ و ادی الامانة و حمل الناس علی المحجة حتی امن من آمن بالسیئات و هلک من هلک جد اقامة الدلالات کما قال مالک السموات لهلک من هلک عن بینة و صلوات الله علیه و علی اهل بیته الاخیار الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا صلوة لایتناهی عدده و لا ینقطع امده و بعد فانی تاملت کتاب الدعامة فی ابواب الامامة الذی عمله مولانا الامام السید الامام ابوطالب یحیی ابن الحسین ابن هارون الحسنی رضی الله عنه فکان اجل کتاب صنفت فی هذا الباب یرجع الی فواید عظیمة و علوم جمة جزیلة و مع عظم قدره و جلالة منزلته تنبه علی ما عداه من قانون هذا الباب و علمت ان کل احد لا یقدر ان یستدل بما فیه علی ما عداه فجمعت فی کتابی هذا ما قدرت علیه من علوم الامامة حتی یکون کالشرح لکتاب الدعامة و ان کان علی غیر ترتیبه و یجمع ابوابا لم یتعرض لذکره و کان مما دعانی الی ذلک بعد سوال جماعة من اخواننا الزیدیة کثرهم الله و وفقهم لمرضاته و رغبنی فی اجابتهم المصیر الی ارادتهم و حدانی کثیرا من علوم هذا الباب فی کتب مخالفینا مما صنفوه بعد تصنیف هذا الکتاب و اعترار کثیر من مخالفینا بذلک فاردت ان اذکر الجمیع و اتکلم علیها و انسب اکثر الادلة الی مخرجیها و اسال الله تعالی ان یوفقنا لمرضاته و یثبتنا علی الذب من اهل بیت نبیه صلی الله علیه و علیهم».منابع کتاب المحیطهمانگونه که مؤلف المحیط خود در آغاز کتاب اشاره کرده، وی در تالیف کتاب المحیط از منابع متعددی بهره برده است که البته جز در مواردی به اسم این کتابها تصریح نکرده است. منابعی که مولف المحیط از آنها در تالیف کتاب خود استفاده کرده، به چهار دسته منابع زیدی، امامی، معتزلی و آثار دیگر قابل تقسیم است. از منابع زیدی وی از تالیفات الهادی الی الحق یحیی بن الحسین رسی (و روی الهادی الی الحق 44ب – 45 الف)؛ کتاب البساط ناصر اطروش (23ب) نام برده اما در دیگر موارد تنها با انتساب گفته به نام یکی از عالمان زیدی به نقل مطلب اکتفا کرده است. [30] بيشتر این موارد نقل قولهایی از ناصر اطروش است (استدل الناصر للحق 90الف؛ علی ما ذکره الناصر للحق 91 الف، 93الف، 93ب، 111الف، 112الف) و در مواردی به نقل از ابوالحسین احمد بن حسین هارونی (متوفی 411ق) و ابوطالب یحیی بن حسین هارونی (متوفی 424ق) مطالبی را نقل کرده است (ذکر السید الامام ابوطالب الهارونی 56ب – 57 الف، 59ب ، 62ب ، 64الف). مؤلف المحيط از منابع زيديه در نقل احاديث استفاده فراواني برده كه عموم اين احاديث تاييدي بر ديدگاه زيديه است.از منابع امامیه، نقل قولهایی از کتاب نوادر الحکمة ابوجعفر قمی (33ب – 34الف، 43الف – 44الف)، بعضی از رسائل سید مرتضی (و ذکر الشریف المرتضی فی بعض ما سئل عنه 47الف)؛ کتاب الایضاح شیخ مفید (استدل ابوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان فی کتاب الایضاح 50الف ) آمده که به دلیل در اختیار نبودن اصل این منابع اهمیت فراوانی دارند. برخی از عبارتهای سید مرتضی در بحث امامت گرچه تصریحی در کتاب المحیط نیامده ، ظاهرا به نقل از کتاب الشافی است (استدل الشریف المرتضی 70الف، 72ب). [31]از منابع معتزلی، به نام آثار مختلفی اشاره شده است. کتاب التفصیل ابوعبدالله بصری (18ب، 83ب، 96ب، 99ب)؛ کتاب المحیط قاضی عبدالجبار معتزلی (قال فی المحیط 96الف)؛ کتاب الزیدیة الکبری جاحظ (و استدل الحاجظ فی کتاب الزیدیة الکبری 96ب، 112ب) و العثمانیه (97الف ، 105الف)؛ تفسیر رمانی (114ب) از جمله منابعی است که به نام آنها تصریح شده است. در موارد دیگر تنها عبارتی از عالمان معتزلی بدون ذکر نام کتاب آنها نقل شده است. عبارت های نقل شده از قاضی عبدالجبار فراوان است و به نحو طبیعی باید این مطالب از کتاب المغنی و بحث امامت او اخذ شده باشد (قال قاضی القضاة 18ب، 22الف، 24ب، 25الف). [32]همچنین مولف کتاب المحیط از آثار تاریخی چون تاریخ طبری که از آن ماجرای سقیفه را نقل کرده (18 الف – 18ب)، کتاب النسب یا نسب آل ابی طالب یحیی بن حسن عقیقی (متوفی 277ق) (68ب) [33] ، مشکل القرآن ابوبکر محمد بن قاسم انباری (114الف ) و کتاب الجمل واقدی (68الف) مطالبی را نقل کرده است.نسخه های کتاباز نسخه های مختلف این کتاب، دو نسخه ناقص در اختيار نگارنده قرار داشت كه در نگارش این مقاله تنها يكي از آنها مورد استفاده قرار گرفت. نسخه کتابخانه المکتبة المتوکلیة در جامع کبیر صنعاء که البته این نسخه در حال حاضر در آن کتابخانه نیست، اساس نوشتار حاضر است. این نسخه که تصویری از آن به همراه امالی اثنینیه المرشد بالله یحیی بن حسین شجری در مجموعه طاووس یمانی شماره 76 قابل دسترسی می باشد در 131 برگ کتابت شده است و تنها مشتمل بر بخشی از کتاب است و از انتهاء افتادگی دارد. نسخه ای دیگر از این کتاب که در تصویر آن به لطف دوست بزگوار جناب آقای سید علی موسوی نژاد در اختیارم قرار گرفته نسخه ای غیر خوانا و از آغاز افتاده است. در حقیقت این نسخه از میانه کتاب آغاز می شود و از انتها نیز افتادگی دارد و به علت ناخوانی، کمک چندانی در نگارش این نوشتار نکرد. نسخه سومي نيز از اين كتاب در كتابخانه آمبروزيانا ، نسخه هاي وجود دارد كه دسترسي به آن امكان پذير نشد. [34] A 23عربي فهرست تفصیلی کتاب المحیطفصل حد الامامة و الامام ، 2 الف – 3 الففصل فیما یدور علیه ابواب الامامة 3 الففصل فی حکم دلائلنا یدل علی وجوب الامامة 3 الف – 4 بفصل فیما جاء موکدا لما تقدم 4 ب. در ابن بخش كوتاه مؤلف المحيط با نقل حديثي از المؤيد بالله در تاييد مطالبي كه در بخش قبلي آورده مي نويسد:« روي المؤيد بالله عليه السلام عن النبي صلي الله عليه و آله «من سمع داعينا اهل البيت فلم يجب كبه الله علي منخريه في نار جهنم»، و هذا يدل علي وجوب اجابة الامام و التزام طاعته و ذلك لا يكون الا علي ما قلناه و المشهور عن النبي صلي الله عليه و آله انه قال: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية». و روي الناصر للحق عليه السلام من ابراهيم ابن عبدالله بن الحسن بن الحسن عليهم السلام انه سئل عن معني هذا الخبر، فقال: اراد عليه السلام من مات و لم يعرف امامه عادلا فيتبعه او جاير فتنجبه مات ميتة جاهلية.و قال الناصر للحق عليه السلام: الحق عندي ما قالوه هو ان المراد بهذا الخبر ما قالوه ان النبي صلي الله عليه و آله لامته «اني مخلف فيكم ما ان تمسكتم به من بعدي لن تضلوا كتاب الله و عترتي اهل بيتي انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض و هما الخليفتان من بعدي»، فجعلهما الامامين لعباد الله الي يوم القيامة ثم قال عليه السلام من مات و لم يعرف امامه مات ميتة جاهلية بقول امامه من الكتاب و العترة و كل ذلك حسن و دليل علي وجوب معرفه الامام و لزوم طاعته » (4ب). [35]فصل فی ذکر شبههم قالوا لو وجبت الامامة لم خلی منها و ما زمن الازمنه 4 ب – 5 ب فصل فی ذکر دلیلنا الذی یدل علی ما قلناه 5 ب – 6 الففی فی ذکر شبه الامامیة فیما یذهبون الیه من وجوب الریاسة عقلا 6 الف – 7 الففصل آخر علیهم 7 الف – 7 ب فصل آخر علیهم 7 ب – 12 ب المقال الثالثة فیما لاجل یراد الامام 12 ب – 14 الففصل ذهب المتقدمون و من الامامیة الی انه یحتاج الی الامام لاجل ان الاختلاف قد کثر فی هذه الامة فلا بد من امام یرفعها و یبین صواب منها 14 الف – 14بفصل قالوا نحتاج الی الامام لان السهو و الغلط یجوزان علی المکلفین 14بفصل فان قال ما انکرتم ان وجود الامام لطف فی ترک الظلم و الفساد 14بفصل فان قال ما انکرتم انه نحتاج الی الامام لیقوم مقام الرسول صلی الله علیه و آله وسلم فی تادیه الشریعة و حفظها 14ب – 15 الففصل فان قال ما انکرتم انه نحتاج الی الامام لیبین بین الاطمعة و الالمعدیه و بین السموم لان الابدان لا تقوم الا بمعرفه هذه الامور 15الفالمقالة الرابعة فی صفات الامام 15 الففصل فان قال ما انکرتم انه نحتاج الی الامام من حیث کان النقص 15ب – 17 الفاز نكات جالب توجه در بخشي از اين بحث ، موضوع عصمت امام است. مؤلف المحيط در اشاره به نظرا اماميه در اين موضوع به تشابه نظر اماميه با نظر ابوالعباس حسني، [36] عالم نامور زيدي طبرستاني اشاره كرده و مي نويسد:« ... و ذهبت الامامية ان الامام يجب ان يكون معصوما لا يجوز عليه الخطاء و ذهب السيد ابوالعباس الحسني رضي الله عنه من /16الف/ بين الزيدية الي ان الامام يكون معصوما و انه اذا لم يكن معصوما يجب علي الله تعالي ان يظهر سره و يبدي لنا عورته لنقف علي فسقه و نتبراء منه و لا نلتزم طاعته»(16ب).فصل فی ان الامامة لا تصلح الا فی ولد الحسن و الحسین علیهما السلام 17الف – 17ب«یجب ان نتبین اولا انه لابد من منصب مخصوص و انه لایجوز ان تکون الامامة فی ادنی الناس علی ما ذهب الیه ضرار و الدلیل علی ذلک هو انه قد ثبت باجماع اهل البیت علیهم السلام ان الامامة لا تصلح فی غیر ولد امیر المومنین علیه السلام لان اهل البیت علی فریقین فرقة یذهب الی ان النص الجلی قد حصل فی اعیان الائمة و هم من اولاد علی علیه السلام و فرقة لا یذهب الی النص علی هذا الحد ولکن لایجوز ان یکون الامام الا من اولاد علی علیه السلام فقد انعقد اجماعهم الی انه لا بد فی الامامة من منصب مخصوص و یدل ایضا علیه ان الامامة حکم شرعی فیجب ان یکون جمیع شروطها و اوصافها ماخوذة من الشرع و تجویزها فی ادنی الناس یقتضی اثبات بعض الاحکامها الا من جهة الشرع و قد عرفنا فساده لان العقل لا مدخل له فی اثباتها و اثبات احکامها و قد استدل ایضا علی ذلک بقول النبی صلی الله علیه و آله الائمة من قریش و هذا یدل علی بطلان امامة من لیس بقرشی». (17 الف)فصل و ذهبت انه لا بد من منصب مخصوص و ان الامامة لا یجوز ان تکون فی ادنی الناس 17ب – 19الففصل فان قال قائل ما قولکم لو لم وجد فی اولاد الحسن و الحسین یصلح للامامة ایجوز ان ینسب من غیرهم؟ 19 الف – 19بفصل آخر روی الناصر للحق علیه السلام قال اخبرنا احمد ابن ضبي قا ل حدثنا ابوالصلت الهروي و ابراهيم ابن اسحاق قا ل حدثنا ابواحمد الزبيري قال حدثنا شريك ابن عبدالله عن الدكين ابن الربيع عن القاسم ابن حسان عن زيد ابن ثابت الانصاري قال سمعت النبي صلي الله عليه و آله و سلم يقول:«اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي و هما خليفتان من بعدي و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض» ، فيدل الخبر علي ان الخلافة في اهل البيت النبي صلي الله عليه و آله لا يتجاوز الي من سواهم و هذا الخبر مشهور و مقطوع به يدل علي ان اجماع اهل بيت حجة علي ما نذكره من بعد ان شاءالله عزوجل.حدثني والدي رحمه الله تعالي قال حدثني ابويعلي حمزة ابن ابي سليمان العلوي قال حدثني ابن البقال قال حدثني ابوعبدالله جعفر ابن محمد ابن الحسن الحسني نضر الله وجهه قال حدثنا عيسي ابن مهران قال حدثني الحسن ابن الحسن قال حدثنا يحيي ابن المساور قال حدثني فضيل بن الزبير قال سمعت زيد ابن علي عليه السلام قال: كل راية رفعت ليست لنا و لا يدعي الينا فهي راية ضلالة. و حدثني والدي رضي الله عنه قا ل حدثنا ابويعلي حمزة ابن ابي سليمان العلوي قال حدثنا عبدالعزيز ابن البقال قال حدثني ابوالطيب علي ابن محمد ابن مخلد الجعفي الدهان قا ل حدثنا احمد ابن قاسم قال حدثنا علي ابن الحسن البزاز قال حدثنا محمد ابن اسحاق عن داود بن ابي سليمان الرازي عن زيد بن علي عليه السلام قال: نحن ولان اميرت امر الله و خزان علم الله و عترة رسول الله صلي الله عليه و آله و سيعنا رعاة الشمس و القمر يعني لمواقيت الصلوة» (19ب).فصل علی ما ذهب الیه الراوندیة من ان الامامة فی ولد العباس یتوارثون بالوصیة (19ب):«فان قال فما دلیکم علی بطلان قولهم فجوابنا کل ما دللنا به علی ان الامام فی اولاد الحسن و الحسین علیهما السلام یدل علی بطلان قولهم و لان هذا قول حادث تقرب به الی العباسیة و نتبین بعد هذا لان الامامة لا یستحق بالارث و فی ذلک ابطال مذهبهم».فصل فی بطلان قول من ذهب الی امامة العبد 19ب-20الففصل علی من قال بامامة الفاسق 20 الف – 20بفصل فیما ..... 20ب- 21الففصل فاما کونه ذکرا بالغا عاقلا 21الففصل فی انه یجب ان یکون افضلهم 21الففصل فان قال فما الدلیل علی ان امامة المفضول یا یجوز 21 الف – 22بفصل فان قال قائل ان لم یجر امامة المفضول فما قولکم فی الامام اذا ظهر فی ایامه من هو افضل منه یلزمه تسلیم الامر علیه 22ب- 23الففصل علی المتعزلة فیما یذهبون الیه فی جواز العدول علی الافضل بمنع من الموانع 23 الف – 25بفصل فی معنی الافضل الذی یعتبر فی الامامة 25ب – 26ب فصل فیما به یعرف مسیر الفاضل من المفضول 26ب – 27 الففصل فیما به یبین به الفاضل و الافضل 27الف – 28 الففصل فی انه یجوز فی العقل ان یکون للمفضول ریاسة علی الفاضل و انه لا منع من ذلک الا ما قدمنا من الدلیل الشرعی 28 الف – 28بفصل فی شبههم 28 ب – 30الففصل فی ان الامام یجب ان یکون فی کل وقت واحدا 30 الف – 31الف فصل فی شبههم 31 الف – 31بفصل فی ان الامام لا یجب ان یکون معصوما 31ب- 33الففصل فی شبهه المخالفین 33الف – 33بفصل فی صحة القیاس الشرعی 33ب – 34الففصل فی جواز ورود التعبد بالقیاس 34الف – 34بفصل فی ذکر شبههم 34ب – 36بفصل فی ان التعبد بالقیاس قد ورد 36ب- 37الففصل فی شبههم 38الف – 39الففصل فی انه یصح ورود التعبد بخبر الواحد 39الف – 39بفصل فی شبههم 39ب- 40الففصل فی التعبد بخبر الواحد 40 الف – 40بفصل فی ان اجماع الامة حجة 40ب- 41بفصل فی شبههم 41ب- 42بفصلی فی انه لا یمکنهم ...42ب- 45بفصل آخر فی انه لا یمکنهم معرفة الشرایع 45ب- 46بفصل فیما یذهبون الیه من ان اجماع الامامیة حجة 56ب- 56الففصل فی ذکر من ذهب الی عصمة الامام من الزیدیة 56الففصل فی انه لا یجوز ظهور المعجزات علی الائمة علیهم السلام 56 الف – 62الففصل فیما یزیل امامة الامام 62الفالمقالة الخامسة فی طریق کون الشخص و ما به یستحق 62الف – 63الف.در پایان این بخش گفته شده که در این مبحث باید پیش از ورود به مباحث اصلی ، از این مقدمات بحث شود :« و هذه المقالة لا بد فیها من فصول ثمانیة الفضل الاول ان الامامة لا یستحق بالغلبة الفصل الثانی ان الامامة لا یستحق بمجرد الفضل و لا بد من انضام امر آخر الیه ، الفضل الثالث ان الامامة لا یستحق بالارث ، الفصل الرابع ان الامامة لا یستحق ... علی طاعات ، الفصل الخامس فی بطلان الختیار، الفصل السادص فی بطلان القول بوجود النص، الفصل السابع فی صحة القول بالدعوة ، الفصل الثامن فی نص الامام علی امام آخر». 63الففصل فی شبههم 66الففصل فی بطلان الاختیار 66الف – 66بفصل فی شبههم 66ب – 68الففصل و یقال لهم اذا کان العقل عندکم لا یدل علی جواز الاختیار فالذین رجعوا الی الاختیار و بنو امر الامامة فیها 68 الف – 69الففصل فی بطلان القول بوجوب النص 69الف – 69بفصل فی شبههم 69ب- 75ب فصل فی صحة ما یذهب الیه من الدعوة . (75 ب – 77الف)فان قال فما دليلكم علي صحتها فجوابنا الاجماع فان قال و كيف دل الاجماع عليها مع مخالفة الجمهور فيها؟ فجوابنا لان الدليل علي ان الحق لا يخرج من بين هذه الامة و الامة قد اختلف علي الوجوه التي حكينا في الكتاب منهم ثم قال ان الامامة يستحق بالارث و منهم من قال الاختيار و قد ابطلنا كل ذلك و منهم من ذهب الي وجود النص في كل وقت و زمان و حين و اوان و ذلك مما نبطله من بعد و في بطلان هذه الاقاويل و قيام الدليل دليل علي ان الحق لا يخرج من سنن الامة دليل علي صحة ما يذهب اليه من الدعوة فان قال لست بهذا القول اولي من ان يقول اصحاب الاختيار به يثبت بطلان هذه الاقاويل. قالوا يجب اين يكون طريقه الاختيار.فجوابنا انه ان كان المستدل هو اصحاب الاختيار ... لهم ايضا ان يذكروا هذا الاستدلال ولكن نقف صحته علي بطلان الدعوة و لا دليل لهم عليه و انما يتعلقون به من السنة فنحن نذكره من بعد و نتكلم عليه ....و نحن نذكر الان بعض ما وقع الينا من ائمة اهل البيت عليهم السلام و علمائهم و زهادهم و عبادهم ليكشف بذلك صحة ما ادعيناه و يتم لنا ما اروناه.حدثني والدي رضي الله عنه قال حدثني ابويعلي حمزة ابن ابي سليمان العلوي بقزوين قا ل حدثني ابوالقاسم عبدالعزيز بن اسحق المعروف بابن البقال البغدادي قال حدثنا احمد بن عبدالله بن الماندح قال حدثنا محمد بن داود الجعفي حدثنا علي ابن جعفر قال سمعت اخي موسي بن جعفر يقول: ليس منا اهل البيت امام مفترض الطاعة و هو جالس في بيته و الناس يحظفون من وراء بابه لا يدفع عنه ظلما و لا يهديهم سبيلا انما الامام منا الباذل نفسه لله القائم بكتاب الله الداعي الي الحق الناهي عن الباطل، و بهذا الاسناد عن ابن البقال قا ل حدثنا محمد ابن حمدان بن عاصم الصفار الكوفي حدثنا ابوالصلت عبدالسلام بن صالح حدثنا عمرو ابن عبدالغفار التميمي قال سمعت الحسين بن علي الفخي المقتول بفخ صلوات الله عليه يقول: من قام منا اهل البيت داعيا الي الله و الي كتابه و الي جهاد ائمة الجور فهو من حسنات زيد ابن علي فتح و الله لنا زيد بن علي باب والي الجنة و قال لنا ادخلوها بسلام آمنين و بهذا الاسناد عن ابن البقال قال حدثنا احمد بن علي بن احمد بن الحسن علي الشهيد صاحب الفخ صلوات الله عليه: يا با زكريا كل مجاهد منا في سبيل الله الي ان تقوم الساعة ففي مني ان صاحبكم زيد بن علي عليه السلام فتح والله زيد بن علي باب الجنة و قال ادخلوها يا بني علي بسلام آمنين، فبهذا الاسناد عن ابن البقال قال حدثنا ابوالطيب علي بن محمد الجعفي الكوفي الدهان حدثنا احمد ابن قاسم حدثنا حرب ابن الحسن و محمد ابن حفص ابن راشد قال حدثنا شاذان الطحان و كان من خيار اصحاب الحسن ابن صالح عن كهيمس بن الحسن عن سالم الحذاء عن زيد ابن علي قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله قول الله جل ثناوه قل هذه سبيلي ادعوا علي بصيره انا و من اتبعني يعني من اهل بيتي لا يزال الرجل بعد ... تقوم بدعوا الي ما دعوا اليه.و بهذا الاسناد عن ابي البقال قال حدثنا احمد ابن حمدان ابن الحسين ثنا محمد ابن الازهر حدثنا حسين ابن علوان حدثنا ابوخالد قال سمعت زيد ابن علي عليهما السلام يقول: حقا علينا اهل البيت اذا قام الرجل منا فدعي الي كتاب الله و سنة رسوله و جاهد علي ذلك و استشهد و مضي ان تقوم آخر يتلوه بدعوا الي ما دعي اليه ...الله عزوجل علي اهل كل زمان الي ان يقضي الدنيا.و بهذا الاسناد عن ابي البقال قال حدثني ابوالعباس عبيدالله ابن سليمان احمد بن حمدان ابن الحسين حدثنا محمد ابن الازهر حدثنا عكرمة ابن ابراهيم حدثنا عمر بن خالد قال سمعت زيد بن علي عليهما السلام يقول: انا يكون اماما الجالس في بيته متسل ستره لا يامر بمعروف و لا ينهي عن منكر يجري عليه احكام ظلمة و بهذا الاسناد / 76الف/ عن ابي البقال قال حدثني ابو العباس ابن عبيدالله ابن سليمان الايناري ... في داره قال حدثني احمد ابن همام حدثنا حسين ابن علوان حدثنا ابو خالد عمر ابن خالد عن زيد بن علي عليهما السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و علي آله ان افضل الشهداء رجل قام الي امام جاير فامره بتقوي الله فنهاه عن معيصة الله و جاهده مبتلا غير مدبر فقتل و هو كذل و بهذا الاسناد عن ابن البقال قال حدثني ابوعبدالله جعفر بن محمد بن جعفر بن الحسن الحسني ثنا محمد بن علي ابن ...العطار ثنا محمد بن كثير ثنا ابوالجارود قال قال محمد بن علي حلف (؟) و حدثنا عمرو بن عبدالغفار حدثنا ابوالجارود قال سمعت زيد بن علي عليهما السلام يقول: الن الله تعالي افترض طاعة اربعة منا امير المؤمنين و الحسن و الحسين عليهم السلام و الامام القائم بالسيف يدعوا الي كتاب الله و سنة رسوله و بهذا الاسناد عن ابي البقال قال حدثني ابوعبدالله جعفر بن محمد بن جعفر بن الحسن الحسني حدثنا عيسي بن مهران حدثنا نصر مولي الجعفرين عن موسي ابن جعفر الجعفري عن محمد بن موسي عن زيد بن علي عليهما السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله يا علي ان اقرب الشهداء مني يوم القيامة و اولاهم بي و به بعد حمزة و جعفر رجل قام بسيفه فجاهد امام ضلاله حتي يقتل.و اخبرني السيد ابوالحسن علي ابن ابي طالب الحسني قال اخبرنا الشيخ ابوالقاسم علي ابن محمد الابراتي قال اخبرنا قال اخبرنا السيد الثائر في الله ابوالفضل جعفر بن محمد قال اخبرنا الناصر للحق عليه السلام و ذكره في كتاب الامامة قال اخبرني اخي الحسين بن علي قال حدثني محمد بن سلام قال الحسن بن محمد ابن عبدالواحد قال حدثنا حسن ابن حسين العرني قال حدثنا الحسين ابن سداد الجعفي عن ابيه سداد بن رشيد عن جابر عن ابي جعفر محمد بن علي عليهما السلام قال: قال لي يا جابر انما الامام المفترض طاعته من شهر سيفه و دعي الي سبيل ربه و بهذا الاسناد عن الناصر للحق عليه السلام قال حدثنا اخي الحسين بن علي قال حدثنا احمد بن سهل الرازي قال حدثنا اسماعيل بن محمد ابن اسحق بن جعفر بن محمد و قد لفيته انا و اخي اسماعيل بن محمد و سمعنا منه غير هذا الحديث عن مشايخه عن ابي عبدالله جعفر بن محمد عليهما السلام قال قال لي ابوعبدالله جعفر بن محمد عليهما السلام قائمنا لقاعدنا و قاعدنا لقائمنا انا لو خرجنا جميعا ... جميعا و لو قعدنا جميعا لبطلت حجج الله في الامر و النهي.و بهذا الاسناد عن الناصر للحق عليه السلام روي لنا عن احمد بن محمد السندي عن محمد ابن ابي عمير عن يونس بن يقعوب قال سالت ابا عبدالله جعفر بن محمد عليهما السلام عن خروج زيد بن علي عليهما السلام فقا ل خرج مخرج آبائه و مخرج الحسين ابن علي صلوات الله عليهما و حدثني السيد ابوعبدالله يحيي ابن الحسين الحسني رحمه الله قال حدثني الشريف ابن عبدالله محمد بن علي بن الحسين ابن عبدالحرمن الحسني الكوفي /76ب/ الزيدي قال حدثنا ابوحازم محمد ابن علي بن الوشاء و زيد ابن حاجب لفظا و حسن بن حبيش و صالح بن احمد الخزاز قراءة قال حدثنا محمد بن احمد بن موسي الدهقان حدثنا عثمان بن محمد بن حسان ثنا حسن بن عبدالواحد ثنا ابوالطاهر احمد بن عيسي العلوي ثنا حسين بن علي المكفوف اخو حسين صاحب فخ عن محمد بن موسي عن زيد بن علي عليهما السلام قال قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اقرب الناس مني موقفا بعد حمزة و جعفر رجل خرج بسيفه علي امام جائر فقاتل حتي قتل.و بهذا الاسناد عن الشريف ابي عبدالله محمد ابن علي الكوفي الزيدي قال اخبرنا علي بن محمد حاجب قراءة قال حدثنا محمد بن الحسين الاشناني قال حدثنا سليمان ابن الربيع قال سمعت عبدالله ابن بهرام الخراساني يحكي عن ابي اسحاق الفزاري قال قتل اخي بباخمري مع ابراهيم بن عبدالله، فليقت اباحنيفة فقال لي: اني كنت فعلت شهدت فخ الطوانه، فقال الموضع الذي قتل فيه اخوك احب الي من الموضع الذي كنت فيه. فقلت: فما منعك ان تكون خرجت معي؟ قال: كانت عندي ودائع، فاتت ابن ابي ليلي فابي ان تقبلها. [37]و بهذا الاسناد عن الشريف ابي عبدالله الكوفي الزيدي قال اخبرنا الحسين بن محمد قراءة قال اخبرنا عبدالعزيز قال حدثني احمد بن عبدالله الماترح قال حدثنا سعيد بن مالك قال حدثنا عبدالله ابن ابراهيم قال حدثنا علي ابن علي قال كنت عند جعفر بن محمد فقال له رجل سمعت عمك زيد بن علي عليهما السلام يقول الامام منا اهل البيت الموثوق به في دينه و علمه و الباذل نفسه لربه يجاهد عن دينه. فقال جعفر: صدق عمي و بر. و بهذا الاسناد عن الشريف ابي عبدالله الكوفي رضي الله عنه اخبرنا محمد ابن علي الحكم قال حدثنا محمد ابن عمار العطار قال حدثنا الحسين ابن الحاكم قال حدثنا حسن ابن حسين قال حدثنا الحكم بن جامع الثمالي عن حسين ابن زيد عن امه رايطه عن زيد بن علي عليهما السلام قال انتهي رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم الي موضع فخ فصلي فيه باصحابه صلوة الجاير ثم قال: لقتل هذا رجل من اهل بيتي في عصبة من المؤمنين ينزل اليهم باكفان من الجنة و حنوط من الجنة نستبق ارواحهم الي الجنة قبل اجسادهم و ذكر من فضلهم ما لم يحفظه رايطه. [38]و حدثني والدي رضي الله عنه عن الشريف بن يعلي حمزة ابن سليمان العلوي عن ابن بقال عن ابي الطيب عن محمد بن مخلد الجعفي الدهان عن الحسين بن مسلم عن حسين ابن حسين المذكور نحوهن و ذكر ابوالعباس الحسني رضي الله عنه ان محمد بن ادريس (الشافعي) كان من مستجيبي يحيي بن عبدالله ابن الحسن بن الحسن ابن علي ابن ابي طالب عليهم السلام مع جماعة من الطالبيين ... في المصابيح». 77الف. [39]فصل فی شبههم 77الف – 81الففصل فی نص الامام علی امام آخر قد حکینا فی صدر المقالة 81 الف – 82الفالمقالة السادسة فی اعیان الائمة 82 الف – 83 الف فصل فی الدلالة علی امامة امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام 83 الف – 97 ب فصل آخر علی صحة الخبر المذکور فی الشوری 97بدلیل آخر علی امامة علی علیه السلام 111ب – 117الف الطریقة الثانیة من الاستدال بهذا الخبر 117 الف – 118 الفالطریقة الثالثة 118 الف – 122بفصل فی شبه المخالفین 122ب – 137 الف.برخي از نكات مهم كتاب المحيطسواي اهميت عام اين كتاب براي مطالعه ديدگاه زيديه در باب امامت و تحول آن و اشاراتي كه به آراء زيديان ايران در آن مي توان يافت، متن آن مورد استفاده عالمان بعدي زيديه در تاليف كتاب هاي خود در باب امامت قرار گرفته است. عالم نامور زيدي، المنصور بالله عبدالله بن حمزه (متوفي 614ق) در كتاب مهم خود به نام العقد الثمين كه اثري در نقد ديدگاه هاي اماميه در باب امامت است همانگونه كه محقق ارجمند آقاي حسن انصاري قمي در مقاله اي به تفصيل سخن گفته اند، با تكيه بر كتاب المحيط به نگارش كتاب خود پرداخته است. [40] پس از آن اشارات جسته گريخته اي به كتاب المحيط در منابع زيديه قابل مشاهده است. [41] در ادامه مقاله برخي از نكات با اهميت اين كتاب مورد اشاره قرار گرفته است.اطلاعات فرق شناختی از نحله های امامیهیکی از نکات با اهمیت کتاب المحیط، اطلاعات منحصر به فرد آن از فرق مختلف امامیه است. آنچه که بر اهمیت گزارش مولف المحیط می افزاید نقل این مطالب از کتاب الامامة ناصر اطروش (متوفی 304ق) است که خود شاهد برخی از حوادث آن دوران بوده است. [42] در آغاز بخش مقاله ششم در ذکر ائمه ، ابوالحسن زیدی در بخشی کوتاه به ذکر اختلافات در باب امامت پرداخته و بعد از گزارشی از آراء مختلف به ذکر فرقه های امامیه چنين آورده است:المقالة السادسة في اعيان الائمة: باب فی ذکر الخلاف فی هذه المقالةاختلف الامة فی ان النبی صلی الله علیه و آله نص علی ان امام بعده ام لا؟ فقالت المعتزلة و اصحاب الحدیث و الخوارج و اکثر المرجئة و سلیمان بن جریر و البتریة ان النبی صلی الله علیه و علی ... لم ینص علی امام بعده و قال غیرهم قد نص علی امام و ذهبت الزیدیة و الامامیة الی ان النبی صلی الله علیه و آله نص علی امیرالمومنین علی علیه السلام و اتفقوا علی ان النبی صلی الله علیه و علی آله نص علی علی علیه السلام نصا لم یعلم السامعون مراد النبی صلی الله علیه و آله ضرورة ان مراده به الامامة و قالوا ان من لم یسمعه منه لا یعلم ان النبی صلی الله علیه و آله لا یعلم مراده الا بالاستدال.و قالت الراوندیة الی ان الامام من بعد النبی صلی الله علیه و آله العباس ابن عبدالمطلب لانه العم و الوارث للمال و المقام و العصبة و لم یکن یجوز لاحد ان یتقدمه.و الذین ذهبوا الی امامة ابی بکر بعد النبی صلی الله علیه و آله اختلفوا فذهبت المعتزلة و کثیر من المرجئة و کل الخوارج الی انه یستحق بالاختیار و ذهب الحسن البصری الی ان النبی صلی الله علیه و آله کان نص علیه نصا خفیا و هو تقدیم النبی صلی الله علیه و آله ایاه فی الصلوة و ذهب بعض اصحاب الحدیث الی انه کان نص علیه نصا جلیا و ذهب البکریة و الاباضیة و البیهیسیة و قوم من الحشویة الی ان النبی صلی الله علیه نص علی ابی بکر نصا ظاهرا و نصه للناس اماما و استخلفه علی امته و اختلفوا من وجه آخر.فقال النظام و الجاحظ و بعض الحشویة ان اولی الناس بالامامة بعد رسول الله صلی الله علیه ابوبکر ابن ابی قحافة و قالت المعتزلة و اکثر المرجئة و البتریة ان اولی الناس بها بعد رسول الله صلی الله علیه و آله امیر المومنین علی ابن ابی طالب صلوات الله علیه و ان بیعة ابی بکر کانت صوابا و هذا لان الاصلح کان فیها. والواجب ما تولته الامة من امرها الا سلیمان و من یجیء خبره من البتریة فانهم قالوا ان بیعة ابی بکر و ان کان صوابا و هدی فان بیعة امیر المومنین صلی الله علیه کانت ... علی کل حال و اختلف الشیعة من وجه آخر.[اختلاف الامامية]اجمعت الامامیة و الزیدیة علی اما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]
صفحات پیشنهادی
روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة
روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة-روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة از اواخر قرن دوم با تر شدن مشخص تفاوت های فرق ...
روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة-روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة از اواخر قرن دوم با تر شدن مشخص تفاوت های فرق ...
به یاد روزهای انقلاب
کتاب استاتیک مریام و حل المسائل آن ... ياري امام عصر عليه السلام با ياري امام حسين عليه السلام (2) ... روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة ...
کتاب استاتیک مریام و حل المسائل آن ... ياري امام عصر عليه السلام با ياري امام حسين عليه السلام (2) ... روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة ...
سوليوان
... امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد. .... روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة · تحول دانشگاهها از تأسیس ...
... امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد. .... روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة · تحول دانشگاهها از تأسیس ...
خبر خوب
با او دست دادم و حالش را پرسيدم :گفت :«با آقا حرف زدي ؟ » گفتم :«هنوز که نه ، دنبال ... روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة · پيشينه و چگونگي ...
با او دست دادم و حالش را پرسيدم :گفت :«با آقا حرف زدي ؟ » گفتم :«هنوز که نه ، دنبال ... روابط زیدیه و امامیه با تکیه بر کتاب المحیط باصول الامامة · پيشينه و چگونگي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها