پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849126802
وحي و پيامبري با طعم هاليوودي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وحي و پيامبري با طعم هاليوودي نويسنده: محمدحسين فرجنژاداشاره: باورم نميشد! حتّي مسيح را هم؟! ولي بايد حرف او را ميپذيرفتم. او، فيلم «آخرين وسوسه مسيح»1 را بيطرفانه معرفي ميكرد. در فيلم «مصائب مسيح» 2 ديده بودم كه کارگردان منطبق بر انجيل، قصه فيلم را با داستانپردازي مفصّلي پيش برده بود ولي مگر ميتوان مسيح را هم تابع وسوسههاي شيطاني معرّفي كرد؟بعد از نقد «مصائب مسيح»، آن جوان با چه آب و تابي از آرشيو مفصّل و تخصّصي فيلمهاي هاليوودياش صحبت ميكرد. همچنين از تخصصش در فهم و نقد فيلمهاي هنري و اصيل ميگفت كه انگار من گناهكارم كه بدون نقد و بررسي «آخرين وسوسه مسيح» به نقد «مصائب مسيح» پرداختهام. يادم ميآيد همان جا با احتياط به اوگفتم: «حتماً فيلم را خواهم ديد ولي فكر نميکنم فيلمي با چنين نامي، چندان بيطرف هم باشد و اساساً آيا ميتوانيم هنر بيطرف داشته باشيم يا نه؟ بايد دقّت كرد. اصلاً مگر ميشود انسان به نحوي فكر كند كه هم غيررحماني و هم غير شيطاني باشد؟ فكري بيطرف! نميدانم، بايد هر دو بيشتر تأمل كنيم.»3يادم ميآيد ناگهان مثل اينكه بادکنکي كنار گوشش تركانده باشم، جا خورد و با انكاري متفكرانه گفت: «ولي فكر ميكنم حتماً هنر بيطرف داريم و نمونة خوبش همين فيلم آخرين وسوسه مسيح است. باور نداري فيلم را ببين و خود قضاوت كن. به او قول دادم كه فيلم را با دقت خواهم ديد و نتيجهاش را به شما ايميل خواهم زد. فيلم را پيدا كردم و ديدم. امّا مثل اينكه عيساي اين فيلم با عيساي «انجيل به روايت متّي» و «مصائب مسيح» خيلي تفاوت دارد. انگار اصلاً كارگردان و نويسنده، كتاب مقدس مسيحيان را مورد توجّه قرار ندادهاند! سراغ مجلّات و سايتهاي مسيحي و سينمايي رفتم و هرچه توانستم در مورد داستان فيلم و كارگردان و نويسندهاش، مطالبي جستوجو و جمع آوري كردم. براي تكميل كار، مطالبي هم در مورد نگاه كلي هاليوود به دين اسلام و پيامبري داشتم. به نظرم رسيد بتوانم صفحاتي از مجله را به موضوع مهم ولي كمتر كار شده «وحي و پيامبري از ديدگاه هاليوود» اختصاص دهم كه جامعه ما را هم ـ به دليل ديني بودنش ـ به شدت تحت تأثير قرار داده است؛ ولي متفكران ما كمتر به اين مهم پرداختهاند. در مسير تحقيق، با هر كدام از دوستان كه روبرو ميشدم، از استاد حوزه و دانشگاه تا طلبه و دانشجو و دانشآموز، همه بسياري از اين فيلمهاي هاليوودي را ديده ولي به تعمّق جدي نپرداخته بودند و هر كدام حرفهايي در دل داشتند، ولي در فكرِ قلمي كردن و تأمل دقيق در آنها نبودند. نميدانم، شايد كارهاي بسيار مهمتري داشتند از بررسي تأثير سينما، اين «رسانه جاعل» بر موضوعي به اهميّت وحي و پيامبري.4در جستوجوي ريشههامطمئن بودم فيلمي چون «آخرين وسوسه مسيح» از آسمان به زمين نيفتاده است، يا مثلاً فيلمي چون «ده فرمان»5 كه با قباحت تمام به حضرت موساي قبل از پيامبري نسبتهاي ناروايي ميدهد، از رود نيل گرفته نشده است. بايد جستوجو ميكردم كه بفهمم چرا در انيميشن «شاهزاده مصر»6، حضرت موسي(علیه السّلام) در ابتداي فيلم حتّي با تفكر خداپرستي هم آشنا نيست و يك جوان لذتطلب بيكار به تصوير كشيده شده است! بايد درك ميكردم كه چرا پيامآوران و منجيان جديد هاليوود به شدت با بوديسم و هندوئيسم پيوند خوردهاند.7 ميدانستم اگر كاري نكنم فردا روزي فرزندم تحت تأثير اين كارتونها و فيلمها همين تصوير از پيامبران را، وحي منزل تلقي خواهد كرد و سر كلاس «معارف» كارتون جديدتر هاليوود در مورد فلان پيامبر بزرگ را با بَغل دستياش رد و بدل خواهد كرد و دو نسل ديگرم از پيامبري، فقط همان را در ذهن ميپروراند كه اربابان هاليوود خواستهاند. تصميم گرفتم ريشههاي نگاهِ هاليوود به وحي و پيامبري را مورد تعمق بيشتري قرار دهم تا انشاء الله در تصوير سازيهاي آينده خود و ديگران از پيامآوران وحي، توجه دقيقتري به فضاي اطراف هم داشته باشيم.بيترديد، هاليوود مجموعه شركتهاي بزرگ فيلمسازي آمريكايي است و اكثر آمريكاييها مسيحي هستند، پروتستان و كاتوليك، ولي اقليتهاي ديگري هم در آمريكا مؤثرند. مسلمانان، يهوديان و بودائيان. بايد سهم هر يك را در مسير اين فيلمپردازيها دقيقاً مشخص ميكردم. يقين داشتم كه نميتوانم از روي مقدار جمعيت هر کدام، تأثيرشان را بفهمم؛ بلكه بايد از مقدار قدرت مادي و فني و تكنيكي و خصوصاً نفوذشان بر هاليوود به داوري منصفانهاي برسم. پس چنين يافتم كه يهوديان نقش اول را در انگارهسازي هاليوود دارند. به گفته اساتيدي چون مارك وبر آمريكايي و محمد الغيطي مصري و شمس الدين رحماني ايراني يهوديان 90 درصد بر هاليوود تسلط دارند.8 سپس مسيحيان پروتستان خصوصاً صهيونيستهاي مسيحي و پس از آن كاتوليكها، بعد از آنها بودائيان و هندوها و كمي هم مسلمانان و ساير مذاهب شرقي. نكته محوري كه يافتم اين بود كه در اين ترتيببندي سهم «حقانيت تفكرات» در حدّ صفر است و ميزان قدرت و ثروت و نفوذ در سياستگذاريهاي فرهنگي و سياسي آمريكا و بالتبع هاليوود حرف اول را ميزند؛ البّته لازمة جهان شكاك و نسبيگرا و سود محور غربي هم، چيزي جز اين نيست و در چنين دنيايي است كه شيطانپرستان هم داراي پيامبري يهودي ميشوند به نام « آنتوان لوي» و يا روشنفكران ادعاي تجربهاي دروني بهتر از پيامبران ميكنند و خود را پيامبران عصر مدرن مينامند، يا اديان جديدي چون رائيليان و بوديسم يهودي (يهوديت بوديستي) و كاباليسم9 (عرفان يهودي ممزوج به مناسک مشرکانه) و ... پديد ميآيند و يا پيغامآوران ماشينيسم و تكنولوژي يا فرازمينيها در فيلمهاي مختلفي خود را به رخ بشر معاصر ميكشند.وحي و پيامبري در فيلمهاي مسيحيغاليان و توطئه چيناني چون روميان و يهوديان دنياطلبي مانند پولس10، از اوان مسيحيت سعي در مصادره اين دين الهي به نفع دنياي خود داشتند. مسيحيت، امروزه پر است از مفاهيمي که حتي بسياري از منصفان مسيحي هم دربارة آن انتقاد و نقد دارند. در اسلام و يهوديت، وحي به مفهوم ارتباط بين خدا و پيامبرش است، ولي در مسيحيت اين مفهوم عوض شد و عيسي(علیه السّلام)، خود وحي الهي شد. در مسيحيت تثليثي امروزين، مسيح همان خداست كه تجسّد يافته تا بيايد رنجي را تحمل كند و به صليب كشيده شود تا رستگاري را براي مسيحيان به ارمغان بياورد. ايمان او به خداي پدر و عشقش به نجات انسانهاست که او را در تحمل رنج و رضايت از وضع موجود، ياري ميرساند. سينماي مسيحي را بايد سينماي تجسّد، گناه ازلي، ايمان، عشق، رنج، صليب، فداء، تثليث، تسليم و تقدير11 دانست؛ البته با قرائتهايي خاص مسيحيت پولسي شده فعلي كه چاشني ذلتپذيري12 و سكولاريسم و جبرگرايي و عقل ستيزي (يا حداقل عقلگريزي) را هم به همراه دارد.مسيحيت در نظر بونوئلبه دليل ابهام و عقلگريزي در برخي مفاهيم مسيحيت فعلي و به دليل سلطهاي كه صهيونيستها در هاليوود دارند، برخي فيلمهايي كه در مورد حضرت مسيح(علیه السّلام) ساخته شدهاند، به شدّت بر تقدّسزدايي از اين پيامبر اولوالعزم الهي و كليسا و مفاهيم ديني مسيحيت تأكيد دارند؛ مثلاً دو فيلم «ويريديانا» و «نازارين» اثر بونوئل، رنج مسيحي را نه تنها ماية رستگاري ندانست بلكه آن را نوعي بيماري رواني و از جنس مازوخيسم و خود آزاري دانست كه موجب تباهي است؛ تا حدي كه كليساي كاتوليك بونوئل را همطراز شيطان و مثل او مطرود از درگاه خداوندي دانست.13 موضوع فيلم «ويريديانا» راهبهاي جوان است كه هنوز وارد صومعه نشده است. وي از ترس از دست دادن ايمان، با ديگران معاشرت نميكند و لباس خشن ميپوشد و شبها بر زمين ميخوابد و خود را شلاق ميزند و در رنج مياندازد. او خود را وقف گدايان كرده ولي در نهايت همانها در شبي تيره و تار، جنونآميز و مست به خانهاش حملهور شده و پس از تجاوز به او، اموالش را هم به سرقت ميبرند. صحنة شام آخر فيلم، درست مثل تابلوي شام آخر داوينچي به تصوير درآمده و سه بار صداي خروس ما را به ياد خيانت ادعايي پطروس مياندازد كه كليشه تمامي فيلمهاي مسيحي است.قهرمان ديگر بونوئل، يعني «نازارين» هم سخت به آيين مسيح تعصب ميورزد و حاضر به سازش با محيطش نيست و به دليل شدت حمايتش از رنج ديدگان و بينوايان، خشم كليساي جامع مكزيك را برميانگيزد و به جوخه اعدام سپرده ميشود. در زمينة اين فيلم هم مثل فيلم «برادر خورشيد، خواهر ماه» كه زندگي «فرانچسكو» راهب مسيحي را به تصوير ميکشد، مراكز اصلي كليسا به همكاري با ثروتمندان و جاهطلبان دنياگرا متهم ميشوند؛ اتهامي كه ميتوان با دقّت در تاريخ قرون وسطي و معاصر در سند آن خدشههايي وارد كرد.14حقيقت اين است كه محوريّت شرارت و جنگهاي قدرتطلبانه اواخر قرون وسطي و دوران معاصر را بايد در بين زرسالاران يهودي فريسي جستوجو كرد كه با فرافكني و اتهام زدن به ديگران، نقش خود را به فراموشي عمدي سپردهاند؛ در حالي كه اگر تاريخ تحريف مسيحيت و اسلام و جنگهاي صليبي و رنسانس و جنگهاي جهاني اول و دوم دقيق جستوجو شود، با حقايق ديگري روبرو خواهيم شد.15نگاهي به فيلم « آخرين وسوسه مسيح »«مارتين اسكورسيزي» كارگردان اين فيلم، به ساختن فيلمهاي مردانه و خشن شهره است. شخصيت مسيح در اين فيلم، دقيقاً مانند شخصيت «تاويس» در فيلم «راننده تاكسي» (1976م)، آقاي «جيك لاموتا» در فيلم «گاو خشمگين» (1980م) و يا «ماكس كيدي» در «تنگة وحشت» (1991م) اوست كه داراي دوگانگي خاصي ميباشند و اين دوگانگي هم در محتوا و هم در فرم فيلم، نمايش داده ميشود. در اين فيلمها شاهد افرادي هستيم كه در عين دل بستن به خشونت يا رابطة جنسي با يك زن، تلاش ميكنند براي ايجاد عدالت يا رستگاري زندگي كنند و فدا شوند(!) اين فيلمها حس دوگانهاي در بيننده ميآفرينند. مسيح هم در «آخرين وسوسه مسيح» (1988 م) بين انسانيت و خدائيت خود متلاطم است و از طرفي مكاشفات رحماني او را به سوي فداء و تصليب ميكشاند و از طرفي وسوسههاي شيطاني و زميني او را به سوي قدرت، و زن و دنيا ميكشاند. شخصيت مسيح در اين فيلم كاملاً زميني شده و بدون تقدس به نمايش درآمده است. انگار تقدسزدايي خود به يك بت جديد در هاليوود بدل گشته است كه حتي به مسيح هم رحم نميشود. عيساي مجعول اسكورسيزي تمام تلاش خود را ميكند تا خدا مسئوليت پيامبري و فدا شدن را از دوشش بردارد و او راحت شود و به صليب كشيده نشود ولي بالاخره ميپذيرد و به تبشير ميپردازد ولي ديني صرفاً عشقي را تبليغ ميكند و نه عشقي به همراه مبارزهاي عليه ظلم و ستم روميان و يهوديان، ولي شيطان حتي بر روي صليب هم مسيح را رها نميكند و به شكل فرشته نجات او ظاهر ميشود و وي را از صليب پايين آورده و با فريب ميگويد: «تو در امتحانت پيروز شدي و اكنون ميتواني با زن مورد علاقهات مريم مجدليه (فاحشة توبه كرده) ازدواج كني. مسيح نيز اسير حيلة ابليس ميشود و با معشوقهاش ازدواج ميكند و بچهدار ميشود. بعد از پير شدن در هنگام مرگ، يهودا بر بالينش حاضر شده و به او گلايه ميكند كه: « من به خود قبولاندم كه تو را لو دهم تا تو به صليب كشيده شوي (و مسيحيان به رستگاري برسند)، ولي تو اسير شيطان شدي و زندگي معمولي و ازدواج را برگزيدي.» در اينجا مسيح متوجه فريب شيطان ميشود و از خدا ميخواهد كه او را بر روي صليب برگرداند تا فداي گناهان بشر شود و چنين ميشود و مسيح بر روي صليب فرياد ميزند: «مأموريت من انجام شد.»اين فيلم از جانب كليسا به شدت محكوم شد و اسكورسيزي هم مانند نويسندة اين داستان «نيكوس كازانتزاكيس» (1883 ـ 1957م.) از جانب مؤمنان و كليسا مورد بازخواست قرار گرفت. «كازانتزاكيس» نويسنده يوناني سه رمان «مسيح باز مصلوب»، «آخرين وسوسه مسيح» و «مرد بينواي خدا»، كه هيچگاه ديد خوبي نسبت به اربابان كليسا نداشت بعد از نوشتن «آخرين وسوسه مسيح» (حوالي 1948م) مورد خشم كليساي ارتدوكس يونان قرار گرفت و در آوريل سال 1954م، اين كتاب مورد تحريم پاپ قرار گرفت.16 «نيكوس» روح ناآرامي داشت كه در جستوجوي حقيقت، در دنياي تاريك «غرب بدون معنا» تحولات فكري و تجربيات كمونيسم و بوديسم و نقد كليسا و عشق به سن فرانسيس و نيچه و برگسون را از سر گذراند. شايد او به دنبال «معناگرايي ناب» بود ولي تا پايان عمر خود هم به آن نرسيد. شايد با آشنايي «نيكوس» با اسلام و دانستن نظر اسلام نسبت به اباحة ازدواج براي پيامبران هيچگاه رمان و فيلمي عجيب چون آخرين وسوسه مسيح خلق نميشد. وقتي اين نويسنده از دنيا رفت (1957م) هيچ كليسايي در يونان حاضر به پذيرش جسد او نشد. امروزه تحريفات مسيحيت ماية بسياري از نقدها به اين كيش و آيين است كه گاه رنگ افراط هم به خود ميگيرد.لازم به ذكر است كه فيلم «آخرين وسوسه مسيح» طبق هيچ کدام از اناجيل موجود هم ساخته نشده است17 و عصمت و تقدّس مسيح را به شدت زير سؤال برده شده و بعضاً يهوداي اسخريوطي را حكيمتر از مسيح نشان داده است. اين تبرئه يهودا از گناه تاريخياش،كه هرگز مور قبول كليسا واقع نشده است در فيلمهاي ديگري هم كه در مورد حضرت عيسي(علیه السّلام) ساخته شده، ديده ميشود و بعضاً حتي يهوديان هم در كنار يهوداي خائن ابزار مشيت خدا براي تصليب مسيح و آمرزش گناه ذاتي بشر به تصوير درميآيند و گناهِ شكنجه و كشتار مسيحيان را با ظرافت از يهوديان فريسي و صدوقي دنياطلب دور كرده و به خواست خدا نسبت ميدهند و در حقيقت نوعي جبرگرايي و مشيّتگرايي را به مخاطب القا ميكند.مصائب مسيح در قرن بيست و يكمشايد مهمترين اثري كه در سالهاي اخير در مورد تصليب يسوع ساخته شده است، فيلم مل گيبسون (2004م) باشد. در اين فيلم كه دوازده ساعت آخر زندگي حضرت به تصوير درميآيد، شاهد خيانت يهودا، انكار پطروس، شكنجه هولناك مسيح، تحمل و رضايت عاشقانه مسيح در برابر خواست خدا، قساوت گروهي از خاخامهاي فريسي و مخالفت برخي ديگر از خاخامهاي يهودي در شوراي سن هدرين، ادعاي پسر خدا بودن توسط مسيح و تصليب و آمرزش و رستگاري هستيم. در اين فيلم عيسي صليب را در آغوش ميكشد و كاملاً ذلتپذير و مشيتگرا تصوير ميشود. از طرفي فيلم به علّت مخالفت يهوديان با مسيح نميپردازد و تأكيد خشونتآميزي بر شكنجههاي مسيح توسط روميان دارد. كارگردان فيلم (گيبسون) با ارجاعاتي به گذشته و كودكي عيسي و فلاش بكهاي متعدد خود، عشق مادر و پسر را به تصوير ميكشد و بيرحمانه عاطفه مخاطب را به بازي ميگيرد و با موسيقيهاي به جاي «جاني بني» روح مخاطب فيلم را از شدت رنجهاي مسيح ميآزارد. مل گيبسون كه در ساختن فضايي فوق خشونت تخصص دارد، به شدت احساسات مخاطب را برميانگيزاند و مسيح را به گفتة خودش همچون گاندي تابع سياست «مبارزة صلحجويانه» و «ظلمپذيري» معرفي ميكند. وي در اين صحنهها به فلسفة اخلاق دوران كنوني نزديك ميشود كه: «هر كه با شمشير بكشد، با شمشير نيز كشته ميشود.»18 و «هر كه با شما دشمني كند هم او را دوست داشته باشيد.» انگار مبارزات حضرت با فريسيان روبه صفت و مجاهدتهاي مسيح با روميان ستمگر كه حتي در انجيل محرّف كنوني هم آمده است،19 اصلاً مورد توجه گيبسون قرار نگرفته است و آموزههاي بوديستي رو به رشد در غرب، پيامبري ظلمپذير، غير مجاهد و سكولار ساخته است. مطمئناً تا زماني كه حدود دو ميليارد مسيحي جهان تحت سلطة اين آموزههاي استعماري باشند يهوديان با تعداد اندك خود، نبض شريانهاي حيات غرب را در اختيار خواهند داشت.20با اين تحليل با درصد بالايي از اطمينان ميتوان گفت كه اين فيلم برخلاف تبليغات موجود، اثري ضد يهودي نيست و با ترويج و تثبيت آموزهاي غلطي چون تثليث و سكولاريسم و جبرگرايي و ذلتپذيري و فداء و تقديس دموكراسي يوناني و تجسيم خدا و عقلگريزي و حاكميت تاريخي فرهنگ و زبان عبراني ـ يهودي در فلسطين (سرزمين موعود ادعايي يهود)، بيشترين خدمت را به يهوديان و صهيونيستهاي هاليوود كرد و عملاً تبليغات ظاهري عليه فيلم به نفع فروش آن تمام شد.21 (حدود هفتصد ميليون دلار فروخت.) گرچه گيبسون و كليساي غافل و يهودي زدة كاتوليك ميپندارند كه به دين خدا خدمت كردهاند. اين مطلب را نمايش بسيار وسيع فيلم در سينماهاي آمريكاي شمالي تأئيد ميكند (حدود 4000 سينما همراه با هم اين فيلم را نمايش دادند)؛ و با توجه به اينكه، بيشترين سهم صنعت سينما و سينماداري غرب را يهوديان و صهيونيستها در اختيار دارند، به راحتي ميتوانستند جلوي پخش گسترده فيلم را بگيرند؛ دقيقاً مثل كارتون «محمد، آخرين پيامبر (ص)»22 كه همزمان با يازده سپتامبر در آمريكا توليد شد و چهرة مثبتي از پيامبر اسلام (ص) به نمايش ميگذاشت، ولي چون با تبليغات صهيونيستي و ضدّ اسلام آن زمان همخواني نداشت، تا چهار سال در تعداد بسيار محدودي سينما (فقط حدود پنجاه سينما) به نمايش درآمد و اخيراً در حال نمايش وسيعتري در آمريکا ميباشد.23ساير آثار مسيحيدر مورد فيلمهاي مسيحي هاليوود اشاره به فيلمهاي مطرح ديگري هم ضروري به نظر ميرسد:ديويد وارك گريفيث با فيلم «تعصب» در نيمه اول قرن بيستم، نخستين تصوير سينمايي از مسيح را به نمايش گذاشت و به الگويي براي تقليد آيندگان تبديل شد. در سال 1953م. فيلم «خرقه» براساس داستاني از «لويدسي داگلاس» به كارگرداني «فرانك روس» در كمپاني يهودي «فوكس قرن بيستم» ساخته شد، كه در آن فراز اصلي و دراماتيك ماجرا يعني محاكمه و محكوميت حضرت توسط رهبران ديني و سياسي يهود (خاخام«قيافا» رهبر حاخامها و پادشاه يهود «هرود» يا «هيروديوس») به فراموشي عمدي سپرده شده است و تصليب، صرفاً آمرزش و سعادت را، منهاي فريسي ستيزي حضرت، به نمايش ميگذارد و محور داستان را به مسابقة عشق «گاليو» فرماندهي رومي و امپراطور روم (كاليگولا) برسر «ديانا» ميكشاند.24فيلم «عيسي مسيح، سوپر استار» در سال 1973م توسط «نورمن جويسون» ساخته شد كه به سبك جديد و كنايي به زندگي مسيح پرداخته بود. در فيلم «بزرگترين داستان عالم» كه توسط «جرج استيونس» ساخته شد، جايي براي «مريم» مادر حضرت، وجود نداشت و بازيگران مو بور و چشم سبز نقشها را با همان مدل خطاي هاليوودي بازي كردند. اين فيلم با نگرشي گزينشي به داستان زندگي آن پيامبر راستين، نقش خيانت يهودا و پادشاه يهود «هيرود» را كمرنگ كرد و گناه تصليب را به گردن «پيلاتوس» فرماندار رومي فلسطين انداخت.25در فيلمهايي كه در مورد حضرت مسيح ساخته ميشود پايبندي نابجايي بر دموكراسي ديده ميشود كه نتيجة نگاه تمدن ليبرال دموكراسي غرب به تاريخ است که نقطه طلايي و اوج تاريخ بشر را حاکميت ليبرال دموکراسي بر بشر ميپندارد و لذا اصول آن را از خدا هم مهمتر تلقي ميکند.شايد يكي از مهمترين فيلمها در مورد حضرت عيسي(علیه السّلام) فيلم «انجيل به روايت متي» اثر پازوليني باشد كه از نظر كليساي كاتوليك فيلمي عالي ارزيابي شد. در اين فيلم برخلاف فيلم گريفيث كه مسيح «بره ّاي آرام بود كه به مسلخ فداء رفت» شخصيتي شورشي و سياسي از ايشان به نمايش گذاشته شد. به گفتة خود كارگردان: «مسيح در اين اثر، طغيانگري چپگراست كه در يك محيط خرده كارگري آماده شورش، ظهور ميكند.» پازوليني چون متي (ماتيوس) را «نزديكترين فرد به مسائل واقعي يك دوران تاريخي و انقلابيترين حواري عيسي(علیه السّلام)» ديد فيلمي را براساس انجيل متي ساخت؛26 گرچه اكثر فيلمهاي مسيحي اکثراً براساس انجيل يوحنا كه به افكار پولس (يهودي مسيحينما) نزديكتر است، ساخته ميشود.در سال 1979 فيلم «عيسي» به كارگرداني «جان كرشي» و«پيتر سايلس» توسط دو كمپاني «بريتيش» و «كلمبيا» (محصول مشترك آمريکا و انگليس) ساخته شد. نويسنده فيلم «برايانت فيشن» بود كه براساس انجيل لوقا، تصليب مسيح در فيلم را به دور از خشونتهاي گزافي چون فيلم «مصائب مسيح» تصوير كرد و يهود را ابزار اجراي مشيت الهي معرفي كرد كه با اجراي اصول دمكراسي مسيح را به قربانگاه بردند. همانطور كه در اكثر آثار هاليوودي و غير هاليوودي در مورد مسيح شاهديم، در اين فيلم هم حضرت پطرس شمعون(علیه السّلام) كه جانشين واقعي حضرت عيسي(علیه السّلام) بود، خيانتكار نشان داده ميشود در حالي كه از نظر روايات اسلامي وي وصي معصوم بوده است. خودآگاه يا ناخودآگاه دقيقاً همان جرياني كه از صدر مسيحيت سعي در تضعيف پطرس(علیه السّلام) و تعالي پولس داشت، در اين فيلمها هم تلاش خود را آگاهانه يا ناآگاهانه با تأكيد موسيقايي و طراحي چهره ادامه ميدهند.27 در فيلم «مصائب مسيح» نيز پطرس(علیه السّلام) به صورت شخصيتي با چهرهاي منفي و منکرحقّ عيسي نمايش داده ميشود.« فرانكو زفيرللي» نيز با ساخت «عيسي بن مريم» و با قطاري از ستارگان تاريخ سينما، همان مسيح آرام و تسليمپذير ساير آثار را تكرار كرد و به معجزات عيسي(علیه السّلام) اصالت داد. «مسيح مونترال» در سال 1989، عيسي(علیه السّلام) را در دوران معاصر بازسازي كرد كه مانند فيلم «مسيح سوپراستار» حقّ زيادي براي يهوداي اسخريوطي قائل است و داستان را از زبان او ميشنويم. فيلمهاي «آهنگ برنادرت» و «راهبه» اثر «فرد زينهمان» و فيلم «نرگس سياه» اثر «مايكل پاول» و «امريك پرسبرگ» (1976) به زندگي راهبههاي مشهور عالم مسيحيت پرداخته و آثاري تبليغي ـ تبشيري براي مسيحيت با هدف قرار دادن دخترانِ جوان ميباشند. فيلمهايي چون «برادر خورشيد، خواهرماه» و «فرانچسكو» به زندگي عرفاني و انزواطلبانه و سكولار راهبان مسيحي ميپردازند كه در بين مخاطبان غافل، جذبه زيادي نسبت به مسيحيت ايجاد ميكند. متأسفانه تلويزيون ما هم با بيتوجهي آشكاري، بسياري از اين آثار را حتّي بدون نقد و بررسي پخش ميكند و در ترويج آيين خرافي و تحريف شده مسيحيت، بهترين كمك را در تيراژ ميليوني ببيننده به اربابان هاليوود ميكند.«رمز داوينچي»، تبليغات گمراه كننده براي فروش بيشتراخيراً فيلم «رمز داوينچي» يا «کد داوينچي»28 با بودجه صد ميليون دلاري توسط «ران هاوارد » ساخته شد. اين فيلم براساس كتاب «دن براون» ساخته شده و در آن شخصيتي به اسم «رابرت لنگدون» بايد رمز تعدادي از بزرگترين آثار هنري جهان را كشف كند و پرده از راز صد ساله فرقهاي خطرناك و مرموز بردارد. در اين فيلم تئوري ازدواج حضرت مسيح و تولد فرزندان او به مانند فيلم آخرين وسوسه مسيح مطرح ميشود. در اين فيلم چنين وانمود ميشود كه مردانِ تابلوي «شام آخر» لئوناردو داوينچي، حواريون عيسي(علیه السّلام) نيستند، بلكه فرزندان او هستند. به همين جهت اين فيلم مورد نقد و حمله بسياري از كليساها واقع شده است، ولي در روزنامة واتيكان طي يادداشتي با عنوان «هياهوي بسيار براي هيچ» آمده است كه: «تبليغات موجود به احتمال بسيار، عظيمترين استراتژي فروش يك كتاب يا فيلم است كه در چند دهة گذشته مورد استفاده قرار گرفته است.»29 دقيقاً مثل تبليغات معكوس براي فيلم مصائب مسيح كه فروش آن را كه با بودجه بيست و پنج ميليون دلاري ساخته شده بود، تا حدود هفتصد ميليون دلار بالا برد و حتي خود گيبسون هم از اين فروش بالا تعجّب كرد. تكنيكي كه هميشه پولپرستان و شهرتطلبان عالم به كار بردهاند: «عملي يا حرفي خلاف عرف و شرع مردم بزن يا غلو کن تا بزرگ شوي» و بعضي ستارههاي فاسد هاليوود تا جايي پيش رفتهاند كه حتي با هماهنگي قبلي شايع ميكنند كه به كودكي تجاوز كردهاند تا پس از دادگاهي و تبرئه شدن، مشهور شوند(!) آري، اين است چهرة واقعي و منفور دنياطلبي و اومانيسم.پي نوشت ها:1. The last temption of christ2. the passion of the christ3. شهيد سيدمرتضي آويني در كتاب سه جلدي سينما آيينه جادو به طور مفصل به اين مهم پرداخته است. به علاوه مقالات زيادي در مورد جهت داري هنر و سينما نوشته شده است، به عنوان نمونه مراجعه كنيد به: مقاله «سينما و فلسفه، شكگرايي و صهيون (نقد محتوايي فيلم ماتريكس)»، مجله معرفت، ش 85 و مقاله «پروپاگاند يا پاپ كورن! (هاليوود و سياست، ارتش، سيا،پنتاگون و تروريسم)»، مجله دنياي تصوير، ش 139، دي 1383، ص 64.4. البته اخيراً با تلاشهاي دلسوزان كارهاي مثبتي انجام گرفته و يا در حال انجام است. از جمله نشستي با عنوان: «نقد و بررسي تصوير پيامبران الهي در سينماي غرب» با حضور نادر طالبزاده و دکتر حسن بلخاري و آقاي شاهحسيني در روز سهشنبه 19/2/85؛ و نشستي ديگر با عنوان «ظرفيت سينماي مستند و انيميشن در تبيين سجاياي پيامبر اعظم (ص)» با حضور محمد اصلاني، نادر طالبزاده و پژمان از سوي معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزار شد.5. The Ten Commandments6. Prince of Egypt7. ر.ک : همين مقاله ، بخش قرائت هندويي ـ بودايي از وحي و پيامبري در سينما.8. در اين زمينه حرف براي گفتن بسيار زياد است ولي شما را به مطالعه مقالة سينما و فلسفه، شكگرايي و صهيون (نقد محتوايي فيلم ماتريكس)، مجله معرفت، ش 85 جلب ميكنم که منابع مفيدي را در اين زمينه معرفي كرده است. علاوه بر آن منابع اخيراً كتاب «سلطه پنهاني» اثر مجيد صفاتاج هم مطالب مفيدي در اين باره ارائه داده است. و همچنين ر.ک: مقاله«نگاهي به لابي صهيونيستي در آمريكا» نوشته مارك وبر (مدير مؤسسه بازنگري تاريخي)، روزنامه رسالت، ش 5302، خرداد 83، ص 8، به نقل از سايت www.IHR.org9. ر.ك: مقاله «داستان حقيقي كابالا» اثر هارون يحيي، ترجمه باران خردمند، مجله موعود، ش 62.10. پولس (پاولس) از علماي قسيالقلب و دنياطلب يهود بود كه با همكاري سربازان مشرك رومي و يهوديان دنيا محور به كشتن وسيع نو ايمانان مسيحي برميخاست تا حدي كه مسيحيان مستضعف از اسم او هم به وحشت ميافتادند. در مسير تار و مار نوكيشان مسيحي دمشق، ادعا كرد كه مسيح بر او نازل شده و او مسيحي شده است و از اين به بعد ميخواهد در لباس آيين جديد در خدمت خدا باشد، امّا گذشت زمان خلاف آن را ثابت كرد با كمال تعجب، پولس كه از باسوادان قدرتمند بود مواردي را مطرح كرده كه با روح آيين عيسوي منافات داشت. او بارها و بارها در نامههايش به نوكيشان مناطق مختلف، عيسي بن مريم را پسر خدا و خداي پسر خطاب ميكرد طبعاً اگر بنا باشد عيسي هم خدا بشود تلقي سنتي از وحي باطل ميشود و به خود عيسي وحي ميشود و تجلي جسماني خدا روي زمين ميشود. گويا بوي چندگانه پرستي و جبرگروي يونان و هند و ايران باستان بيش از حرفهاي زيبا و عميق عيسي(علیه السّلام) در مرامش استشمام ميشد. پولس شريعت را هم در مسيحيت الغاء كرد كه باعث وابستگي بيشتر مسيحيت به شريعت قبلي (يهود) شد. جانشينانش چون مارسيون راه او را پيش گرفتند و دستگاه تبليغي روم و دولت در ساية يهود هم با ظرافت از جبرگرايي و چند گانه پرستي و ذلتپذيري و سكولاريسم در مسيحيت حمايت ميكرد، تا اينكه با كمال تأسف، بعد از چند نسل همينها به عنوان اساس مسيحيت شناخته شد و دين مسيح از درون تهي شد.11. ر.ك: مسيحيتشناسي مقايسهاي، محمدرضا زيبايينژاد، نشر سروش، چاپ اول، 1383، تهران.12. عيسي(علیه السّلام) در مسير حق آن چنان پاي فشرد كه تا حدّ شهادت توسط مستكبران منفعت طلب پيش رفت. او فريسيان را روباهصفت (انجيل لوقا، باب 13، فقرات 31 تا 33) و فرماندار رومي فلسطين را فريبكار (انجيل متي، باب 23، فقرات 36 ـ 1 و انجيل لوقا، باب 11، فقرات 54 ـ 39) خطاب ميكرد و در شجاعت و ظلمستيزي حماسهها آفريد. ر.ك: آشنايي با اديان بزرگ، حسيني توفيقي، نشر طه و مركز جهاني علوم اسلامي و سمت، چاپ پنجم، تهران، 1381، ص 14 ذيل عنوان «عيساي انقلابي».13. ر.ك: مقالة «سينماي ايمان، گزاشي از فيلمهاي شاخص با موضوع ايمان مسيحي»، نوشته كاوه جلالي، مجله اخبار اديان، ش 5، سال 1382.14. استاد شهبازي مينويسد: «در سدههاي نهم و دهم ميلادي كشيشان نيكنفسي چون «آكوبار ليوني» و «آلبرت پراگي» از فروش محدود كودكان مسيحي به وسيله حكمرانان مركز و جنوب اروپا شكوه ميكردند. ر.ك: زرسالاران يهود و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، نشر مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، جلد دوم، چاپ اول، 1377، تهران، ص 136؛ مخالفتهاي كليساها يا رباخواري نيز در تاريخ مشهور است. ر.ك: همان منبع، ص 110.15. ر.ك: زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، عبدالله شهبازي، نشر مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، تهران در جلدهاي مختلف در مورد اين بحث مهم توضيحات مفصلي داده است.16. ر.ك: دايرتالمعارف «ويكي پديا» در اينترنت و همچنين مقاله «جستوجوگر معنا، نگاهي به زندگي فكري نيكوس كازانتزاكيس»، گروه دين و انديشه خبرگزاري مهر و مقاله، «آخرين وسوسه مسيح، نوشتة نيكوس كازانتزاكيس» از سايت www.persiambook. Net و سايت iketab در شبكه جهاني اينترنت و مقاله نگاهي به آثار مارتين اسكورسيزي» در آدرس www.darinoos net 17. قبل از پخش فيلم در ابتداي تيتراژ از آغازين فيلم، اين نكته نوشته ميشود.18. در مقاله «چون برهاي راهي مسلخ»، اشكان راد، مجله فيلمنگار، تيرماه 1383، سال سوم، ش 22، ص 37 و همچنين در مقاله بازسازي ناقص هاليوود از كربلا (يادداشتي بر فيلم مصائب مسيح) منابع قابل اعتنا و زيادي براي بررسي اين فيلم آمده است. در آدرس زير ببينيد: cinemazion blogfa com و naqdfilm blogfa.com.19. انجيل لوقا، باب 13، فقرات 31 تا 33 و انجيل متي، باب 23 ، فقرات 36 ـ 1 و انجيل لوقا، باب 11، فقرات 39 ـ 54 و آشنايي با اديان بزرگ، همان، ص 14 ذيل عنوان «عيساي انقلابي».20. مثلاً در کشوري چون آمريکا جمعيت شش ميليوني يهوديان بر حدود دويست و هشتاد ميليون مسيحي نفوذ خارق العادهاي دارد. ر.ک: / آمريكا بدون نقاب، سيدهاشم ميرلوحي، نشر كيهان، 1380 / نفوذ صهيونيسم در مطبوعات، ميرابوالفتح دعوتي، نشر ايّام، 1379، قم و همچنين: مباني فراماسونري (يهود و فراماسونري)، نوشته گروه تحقيقات علمي (تركيه)، ترجمه جعفر سعيدي، چ دوم، تهران، نشر مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1376 و همچنين : سازمان هاي يهوديان آمريكا، نوشته لي اوبرين، ترجمه علي ناصري، چ دوم، مؤسسه تحقيقاتي و انتشاراتي نور، 1375.21. مقاله «جنجالهايي كه به نفع فيلم تمام شد، در حاشية نمايش فيلم مصائب مسيح»، مجله دنياي تصوير، ش 130، خرداد 1383، ص 69.21. Mahammad the last prophet22. ر.ك: مقاله «آخرين پيامبر، با شكوه و زيبا» گروه بين الملل، خبرگزاري رسا و همچنين مقاله «انيميشن «محمد (ص) خاتم پيامبران در سوريه به نمايش درآمد» در آدرس: Pilban.com23. ر.ك: مقاله «خرقه، روايتي غريب از مصائب مسيح»، تحقيق و نوشته: مجتبي حبيبي، گروه فرهنگ و هنر، خبرگزاري مهر.24. ر.ك: مقاله «بزرگترين داستان عالم، فيلمي براي تبرئه يهودا» گروه فرهنگ و هنر خبرگزاري مهر.25. ر.ك: مقاله «سينماي ايمان، گزارشي از فيلمهاي شاخص با موضوع ايمان مسيحي»، همان.26. ر.ك: مقاله «فيلم عيسي، قرائتي صهيونيستي از انجيل لوقا»، گروه فرهنگ و هنر، خبرگزاري مهر.27. davinci code28. در اين قسمت از چندين خبر در خبرگزاري مهر استفاده شده است و آدرس اين جمله روزنامه واتيكاني چنين است:منبع: سایت موعود/خ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
به نظرم رسيد بتوانم صفحاتي از مجله را به موضوع مهم ولي كمتر كار شده «وحي و پيامبري از ديدگاه هاليوود» اختصاص دهم كه جامعه ما را هم ـ به دليل ديني بودنش ـ به شدت تحت ...
وحي و پيامبري با طعم هاليوودي بايد درك ميكردم كه چرا پيامآوران و منجيان جديد هاليوود به شدت با بوديسم و .... در اين فيلم كه دوازده ساعت آخر زندگي حضرت به تصوير ...
وحي و پيامبري با طعم هاليوودي به نظرم رسيد بتوانم صفحاتي از مجله را به موضوع مهم ولي كمتر كار شده «وحي و پيامبري از ... وحي و پيامبري در فيلمهاي مسيحيغاليان و ...
وحي و پيامبري با طعم هاليوودي - اضافه به علاقمنديها براي تكميل كار، مطالبي هم در مورد نگاه كلي هاليوود به دين اسلام و پيامبري داشتم. .... وي در اين صحنهها به فلسفة ...
هاليوود، صهيونيسم و اسطوره آمريكايى نويسنده: عليرضا سميعيتأملى درباره خشونت و زندگى شهرى در سرزمين يانكىها حملات نظامى ... وحي و پيامبري با طعم هاليوودي ...
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):نماز كليد همه خوبی هاست. .... هاليوود، صهيونيسم و اسطوره آمريكايى · وحي و پيامبري با طعم هاليوودي · وحي و پيامبري با طعم هاليوودي ...
اين سينما توانست با همين شيوه ضمن ارائه تصويري مظلومانه از قوم يهود، غربي ها را وادارد تا درقبال اشغال فلسطين و اخراج مردم مظلوم آن، .... وحي و پيامبري با طعم هاليوودي ...
وحي و پيامبري با طعم هاليوودي همچنين از تخصصش در فهم و نقد فيلمهاي هنري و اصيل ميگفت كه انگار من گناهكارم .... «محمد، آخرين پيامبر (ص)»22 كه همزمان با يازده ...
وحي و پيامبري با طعم هاليوودي بعد از نقد «مصائب مسيح»، آن جوان با چه آب و تابي از آرشيو مفصّل و تخصّصي ... فهم و نقد فيلمهاي هنري و اصيل ميگفت كه انگار من ...
سرزمين هاي ياد شده، شامل چهار کشور سوريه، لبنان، اردن و فلسطين بود که با ضعف امپراتوري روم و به دنبال فتوحات مسلمانان، در قرن ... وحي و پيامبري با طعم هاليوودي ...
-