تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853336370




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرد زرنگ ثروتمند


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مرد زرنگ ثروتمند
مرد زرنگ ثروتمند
مدتی گذشت هر روز مزرعه مرد زرنگ پر رونق ‌تر از گذشته می‌ شد و او تصمیم گرفته بود که با خریدن چند گاو و اسب، کارش را گسترش دهد. مرد زرنگ با کاشتن سبزیجات و گندم در گوشه ‌ای از زمین مزرعه اش، پس از مدتی مشتریان بیشتری را پیدا کرده بود. زن مرد تنبل که از بی ‌مسئولیتی ‌های همسرش خسته شده بود و هر روز به تنهایی تمام کارهای مربوط به مزرعه و خانه را انجام می ‌داد، تصمیم گرفت به او گوشمالی بدهد. برای همین یک روز وقتی شوهر تنبلش با گاری مزرعه را ترک کرد تا برای فروش محصولات برود، به سرعت پشت گاری پنهان شد. او می‌ خواست بداند چرا شوهرش در برابر فروش این همه شیر و تخم مرغ پول زیادی به خانه نمی ‌آورد. مزرعه‌ دار تنبل مثل هر روز به شهر رفت. نیمی از محصولات را فروخت. بقیه آن را گوشه‌ ای دور ریخت. غروب بود که به مزرعه‌ اش رسید. زن مزرعه ‌دار که دیده بود شوهرش به خاطر تنبلی ‌های خودش حاضر است زحمات او را دور بریزد، خیلی ناراحت شد. او با خودش فکر کرد شوهرش به خاطر اینکه تنبلی کند، حاضر است به او دروغ بگوید و تمام زحمات او را نادیده بگیرد، به همین خاطر باید هر طور شده فکری بکند و او را متوجه این اشتباه بزرگ کند. خورشید در آسمان طلوع کرده بود که مزرعه‌ دار با سر و صدای حیوانات از خواب بیدار شد. او با تعجب همسرش را صدا کرد اما صدایی نشنید. از تخت خود بیرون آمد. هر جایی را به دنبال همسرش گشت او را پیدا نکرد. ناچار خود را به طویله رسانید مقداری یونجه و علف برای آنها ریخت، صدای اسب ‌ها را از اصطبل شنید به سرعت خودش را به آنجا رسانید. اسب‌ ها گرسنه بودند فوراً برای آنها مقداری جو و کاه ریخت. عرق از سر و صورت مرد تنبل می ‌ریخت که از لانه مرغ و خروس ‌ها، سر و صدایی بیشتر از چند لحظه قبل بلند شد. مزرعه ‌دار تنبل نفس ‌زنان به آنجا رفت. مرغ و خروس‌ ها تشنه و گرسنه بودند.
مرد زرنگ ثروتمند
با عصبانیت همسرش را صدا کرد و از او خواست که به او کمک کند ولی وقتی صدایی نشنید، ناچار شد به سرعت برای مرغ و خروس‌ ها دانه بریزد و ظرف‌ های آب را پر کند. وقتی این کار را انجام داد متوجه شد که باید تخم ‌مرغ‌ ها را جمع کند، شیر گاوها را بدوشد و بعد هم باید کف طویله و اصطبل را تمیز می‌ کرد. مرد تنبل سرش را بلند کرد و به آسمان نگاه کرد. خورشید هنوز به وسط آسمان نرسیده بود. هر روز او تا این موقع در خواب بود. احساس می‌ کرد که خیلی خسته شده است. نمی ‌دانست همسرش کجاست. شیرها و تخم‌ مرغ‌ ها را در گاری گذاشت و به طرف شهر راه افتاد. آن روز مرد تنبل زودتر از روزهای قبل کار خود را در شهر تمام کرد و به طرف مزرعه‌ اش راه افتاد. وقتی به مزرعه رسید و داخل خانه اش شد، همسرش را دید که گوشه ‌ای در حال استراحت کردن بود. او با عصبانیت به همسرش گفت: -  معلوم هست که کجایی و چکار می ‌کنی؟ اصلاً فهمیدی که من امروز تمام کارها را به تنهایی انجام دادم و خیلی خسته هستم. زن لبخندی زد و گفت: -  تو می ‌دانی که از مدت‌ ها پیش من به تنهایی تمام کارهای مزرعه را انجام می ‌دادم و تو به خاطر تنبلی آنها را دور می ‌ریختی و حتی حاضر نبودی که کمی زودتر از خواب بیدار شوی تا زودتر به شهر برسی و علاوه بر این تنبلی، حتی به من دروغ هم می ‌گفتی. مزرعه‌ دار تنبل که از این رفتار خود شرمنده شده بود، از همسرش عذرخواهی کرد و به او قول داد که از این به بعد به او در انجام کار های مزرعه کمک کند. از روز بعد هر روز مزرعه ‌دار تنبل صبح زود از خواب بیدار می ‌شد و با کمک همسرش تمام کارها را به سرعت انجام می ‌داد و صبح زود برای فروش شیر و دیگر محصولات به طرف شهر حرکت می ‌کرد. پس از مدتی مرد تنبل که زرنگ و سحرخیز شده بود، ثروتمند شد. او هم مثل همسایه ‌اش در زمین مزرعه ‌اش سبزیجات مختلف کاشت و از این راه با کار و تلاش سال‌ ها به خوبی و خوشی در کنار همسرش زندگی کرد.منصوره رضاییگروه کودک و نوجوان سایت تبیانمطالب مرتبطماجرای مزرعه‌دار تنبل و مرد زرنگماجرای دوستی زنبور کوچولو با پروانه ها زنبور خوش شانس خداحافظی با پروانه ها ماجرای زنبورک و قورباغه زنبور شجاع در هر شرایطی نا امید نشو





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 349]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن