محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831467570
لفظ عامه و لفظ قلم
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: لفظ عامه و لفظ قلم
در شيوه نگارش نويسندگان اخير ايران اختلافي آشکار پديد آمده است. اگر چه سبک انشاي نويسندگان متعدد را به دستههاي معدود تقسيم کردن خطاست زيرا هر نويسندهاي، اگر به راستي نويسنده است، در اختيار و ترکيب الفاظ و ساخت عبارات و طرز تعبير شيوهي خاص خود را دارد که به ديگري شبيه نيست و نبايد باشد، اما از دقايق و جزييات که چشم بپوشيم اين تقسيم مجاز شمرده ميشود.نويسندگان دوران اخير ايران را از اين نظر دو گروه ميتوان دانست: يکي گروه اديبانند که باصالت و نجابت الفاظ معتقدند و ديگر دسته نويسندگان جديد که اين قيد و شرط را از بيان برداشتهاند.دسته اول تنها لفظ و تعبيري را نجيب و ادبي، يعني لايق استعمال نويسنده و شاعر ميدانند که نسب به يکي از آثار بزرگان قديم برساند و در کتب لغت ضبط شده از اين راه اصالت و نجابت آن بتصديق رسيده باشد. لفظ و تعبيري را که داراي اين صفات نباشد رکيک و سخيف و عاميانه ميشمارند و از ورود آن در جرگه نجباي الفاظ ميرنجند و آزرده ميشوند.اما دسته دوم، بيپروا، آزادي مطلق الفاظ را اعلان کردهاند و هر صوتي را که براي حکايت از مفهومي در محاوره روزانه طبقات مختلف بهکار ميرود قابل ثبت در دفتر ميشمارند و بههيچ گونه قيد و شرطي قائل نيستند. اين شيوه درست عکس رسمي است که تا چهل پنجاه سال پيش از اين معمول بود. تا آن تاريخ کساني که با قلم و کتاب سر و کار داشتند ميکوشيدند که در گفتگو نيز لغات و تعبيرات ادبي را بکار برند و الفاظ را درست چنانکه در کتابها ثبت شده است تلفظ کنند و اصطلاح «لفظ قلم» از اينجا پديد آمده است. اکنون نويسندگان جوان ميکوشند که اصطلاحات عامه را، هر چه بيشتر، در نوشتههاي خود بياورند و اسلوب محاوره را بجاي سبک ادبي قديم بنشانند.طبيعي است که اين دو گروه يکديگر را نميپسندند. اديبان نويسندگان جوان را عامي و دشمن زبان و ادبيات ميشمارند و ميترسند که اگر دهان ايشان بسته و قلمشان شکسته نشود زبان شيرين فارسي بر باد رود و بنياد ادبيات گرانبهاي ايران ويران گردد.متجددان نيز اديبان را کهنه فکر و محافظه کار بلکه مرتجع و بيخبر از حقيقت هنر و ادبيات ميشمارند و معتقدند که عقايد پوسيده ايشان در خور اعتنا نيست.از اين دو گروه کدام يک درست ميگويند و شيوه کدام را پيروي بايد کرد؟ پيش از آنکه يکي از دو جانب را بگيريم خوبست که ريشه اين اختلاف را جستجو کنيم. تفاوت ميان تقرير و تحرير از دو علت ناشي ميشود. يکي تحول زبان است. هر زباني در طي زمان تحول ميپذيرد، اصطلاحات و تغييرات به حسب تغيير وضع اجتماع و معيشت کهنه و منسوخ ميشود و اصطلاحات تازهاي که متناسب با زندگاني جديدست جاي آنها راميگيرد، يعني لغات فراموش ميشود، خواه به سبب آنکه موارد استعمال آنها از ميان رفته و خواه بهآن علت که الفاظ کوتاهتر و مناسبتري براي بيان معني آنها پيدا شده است، کلمات بهتدريج سائيدهتر و کوچکتر ميشوند، وجوه تصريف افعال و ضماير سادهتر و مختصرتر ميگردد و با ترقي تمدن مادي و معنوي، ذهن بشر معاني جديدي ادراک مي کند که ناچار بايد براي بيان آنها الفاظ تازهاي بيابد. تحول زبان از مجموع اين نکات و بعضي نکات ديگر که مربوط به مواردي خاصتري است حاصل ميشود.تا زباني ادبيات مکتوب ندارد اين تطور محسوس نيست؛ زيرا زبان قديم فراموش ميشود و سندي در دست نيست تا از روي آن پاي سنجشي بهميان بيايد و اختلاف آشکار شود. اما همين که آثار فکر و ذوق ملتي مدون گرديد و پايدار ماند، در طي زمان، صورت اصلي و پيشين را حفظ ميکند و اينصورت «زبان ادبي» ناميده ميشود و حال آنکه زبان عامه مردم، که با آثار ادبي مکتوب سرو کار نداشتهاند، بطريقي که ذکر شد تطور يافته و ميان آن با «زبان ادبي» تفاوتهائي بوجود آمده است.علت ديگري که موجب اين اختلاف است فرقي است که ميان لهجههاي مختلف يک زبان وجود دارد. هر زبان وسيعي شامل چندين لهجه است که اگر چه همه از يک مادرند ميان آنها اختلافاتي هست. بهعلل اجتماعي معمولا يکي از آنها بر لهجههاي ديگر برتري مييابد و آثار ادبي ملي بهآن لهجه نوشته ميشود و چون طوايف مختلفي که با هم ارتباط دارند و واحدي را تشکيل ميدهند محتاج وسيله واحدي براي تفهيم و تفاهم هستند همه آن لهجه را در نوشتن بکار ميبرند، اگر چه در امور زندگي بلهجه اصلي و محلي خود گفتگو ميکنند.هر چه ادبيات ملتي قديمتر و عاليتر باشد اين اختلاف بيشتر نمايان ميشود و ملتهايي که آثار مهم ادبي ايشان در زمانهاي تازهتر بوجود آمده بهاين مشکل کمتر دچارند، زيرا در دو سه قرن اگر تحولي هم در زبان ايجاد شود چندان مهم و محسوس نيست.بهحسب همين احوال تاريخ ادبيات هر ملتي نيز شامل ادوار و مراحلي است: يکي مرحله آغاز که در آن نويسندگان و شاعران آثار خود را بههمان زبان محاوره بوجود ميآورند. لغات و اصطلاحات عامه در اثر ثبت و ضبط و دقتي که شاعر و نويسنده در ادراک دقايق معاني و استعمال الفاظ براي بيان معني مقصود بکار ميبرند صريح و دقيق و داراي مقياس و ميزان معيني ميشود و زبان وسعت مييابد و رو بهکمال ميرود.دوم دوره ثبات و جمود. در اين دوره آثاري که در مرحله نخستين بوجود آمده سرمشق قرار ميگيرد و نويسنده و شاعر ميکوشد که از حدود سابق تجاوز نکند و قواعد و قوانيني را که با آثار بزرگان پيشين ايجاد شده به تمامي مراعات نمايد. اين دوران خواه ناخواه سپري ميشود. احتياجات جديد با حدود و قيودي که مانع بروز و ظهور آنهاست بهمعارضه بر ميخيزند و سرانجام غالب ميشوند زيرا سير تکامل اين غلبه را ايجاب ميکند. اما اديبان که بهسبب آشنايي و انس يا آثار قديم خود را نگاهبان اصول و قواعد ادبي مي شمارند هميشه با متجددان بهمخالفت برميخيزند و اين جدال که در تاريخ ادبيات همه کشورها ديده شده است اگر چه به شکست طرفداران اصول قديم ميانجامد بيفايده نيست، زيرا از زياده روي تجدد طلبان ميکاهد.ايمان بهتر و زبردستي گذشتگان نبايد دست و پاي ما را بگيرد و مانع پيشرفت ما شود. اما بياطلاع از آنچه ديگران کردهاند «پيشرفت» هيچ معني ندارد.يکي از موارد اختلاف ميان «رمانتيک» ها و «کلاسيک» ها در ادبيات فرانسه قرن نوزدهم همين نکته بود. اما احتياج بهاستفاده از لغات و اصطلاحات و تعبيرات عامه وقتي احساس شد که نويسندگان به توصيف و بيان حالات روحي و وضع زندگاني طبقات مختلف اجتماع، خاصه طبقات پايينتر پرداختند و شيوههاي ادبي «ناتوراليسم» و «رئاليسم» پديد آمد. تا اين زمان اشخاص داستان و نمايش بهزبان ادبي، يعني عبارات فصيح و بليغ گفتگو ميکردند و پيداست که اين امر خلاف حقيقت واقع بود. همينکه نويسندگان خواستند به حقيقت و طبيعت نزديک شوند و درست آنرا در آئينه آثار خود جلوهگر سازند از استعمال الفاظ و تعبيرات عامه ناگزير شدند و کشمکش ايشان با محافظه کاران آغاز گشت. موپاسان نويسنده معروف فرانسوي در مقدمه کتاب «پي بروژان » به اديباني که بر انشاي او خرده ميگرفتند و بيم آن داشتند که زبان شيواي فرانسه با اين بدعتها خراب شود جوابهاي دندانشکني داده است. اکنون که وجه اختلاف آشکار شد بايد عقايد دو طرف را بهمحک آزمايش بزنيم و نيک و بد هر يک را بيابيم. راهي که اديبان محافظه کار از آن ميروند به جمود زبان و فقر آن منتهي ميشود. شک نيست که براي بيان معاني تازه بالفاظ تازهاي احتياج داريم. محال است از الفاظ کهنه، که معاني خاصي را بيان ميکرده، بهتوان مفاهيم تازهاي اراده کرد. تعبيرات و اصطلاحات نيز متناسب با وضع زندگي اجتماع است. در روزگاري که نويسنده زبردست کليله و دمنه بهرامشاهي زندگاني ميکرد سواريکار اکثر افراد بود زيرا جز آن وسيلهاي براي سفر وجود نداشت. به اين سبب وقتيکه او مينوشت «باد صبا عنان گشوده و رکاب گران کرده در آمد» خواننده، که خود سواري ميدانست مفهوم سرعت حرکت را از اين تعبير در مييافت. اما امروز براي ادراک اين معني توضيحي لازم است و طبعاً پس از ادراک نيز، خواننده لذتي از اين تعبير نميبرد و حال آنکه شايد اصطلاحات عاميانه رانندگان اتوموبيل مانند «گاز دادن» و «دنده گرفتن» براي عموم آشکارتر باشد و از آنها بيشتر لذت ببرند.در باره مفاهيم علمي و فني که تازه پيدا شده و لغاتي که براي بيان آنها پديد آمده و با به عاريت گرفته شده گفتگوي بسيار نبايد کرد زيرا احتياج به آنها را همه ميدانند.از اين گذشته اوصاف و حالات نفساني که موضوع ادبيات قديم است کلي است. ادبيات جديد بهدقايق و جزييات توجه ميکند و همين توجه در همه موارد آنرا بالفاظ و تعبيرات تازهاي محتاج ميسازد. چشم پوشي از اين الفاظ مستلزم پرهيز از تجدد و تنوع و ترقي ادبيات است. آيا معاني را فداي الفاظ بايد کرد و براي مراعات شيوه بيان و قواعد ادبي قديم که از روي آثار گذشتگان بدست آمده است از ايجاد آثاري که خود قواعد و اصول تازهاي ايجاد ميکند چشم بايد پوشيد؟تا اينجا به اديبان تاختيم. اما گمان نبايد برد که نويسندگان جوان نيز هميشه در راه خود درست ميروند و براي ايشان بيم گمراهي نيست.لغات و تعبيرات فصيح اين مزيت را دارند که در طي زمان دراز مورد استعمال بزرگاني که امروز در هنر و اسناد ايشان شک نيست قرار گرفتهاند و به اين سبب داراي صراحت و دقت حکايت از معاني هستند. معني دقيق آنها را همه کس ميداند و اين علامت نزد همه اهل زبان از معني معين واحدي حکايت ميکند. و اگر کسي معني آنها را نداند با مراجعه به فرهنگها و آثار پيشينيان ميتواند خوب دريابد. شرط اصلي فصاحت کلمه همين است زيرا لفظ علامت مشترکي است که قومي براي بيان معني واحدي بهکار ميبرند. اکثر الفاظ و تعبيرات جديد اين صفت را ندارند: در کتابي ثبت نشدهاند، نويسندگان بزرگ و زبردستي آنها را بکار نبردهاند، معاني آنها مبهم است يعني همه کس از آنها معني صريح واحدي در نمييابد، استعمال بعضي از اين کلمات و تعبيرات خاص است نه عام. يعني مردمان ولايتي يا شهري با دهي و حتي محلهاي آنرا بکار ميبرند و ديگران بجاي آن، اصطلاح خاص خود را دارند. پس فايده اين کلمات عام نيست و ادبيات بايد داراي فائده عام باشد. زيرا کتاب را براي اهل محله يا دهي نمينويسند.از اين نکته هم که بگذريم عيب ديگري در کارست و آن عدم صراحت اين الفاظ مي باشد. کلماتي که ثبت و ضبط نشده و در ضمن استعمال نويسندگان بزرگ صراحت و وضوح نيافته نزد هر کس يا هر طبقه و هر ناحيه نوعي از معني دارد که با مفهوم آن در جاي ديگر درست يکي نيست و حتي گاهي مختلف است. مگر غرض نويسنده نه اينست که معني مقصود خود را به ذهن ديگران الفا کند؟ پس با اين وسيله ناقص يا نادرست چگونه به مقصود خواهد رسيد؟کساني که از خرابي زبان ميانديشند بيمشان از همين نکته است.اما نکته ديگر: ميان سخن گفتن و نوشتن فرق فاحشي هست. گوينده براي بيان مقصود وسائلي دارد که در اختيار نويسنده نيست. از جمله اين وسائل يکي آهنگ سخن گفتن است. اگر جمله واحدي را بهآهنگهاي مختلف بگوييد شنونده معاني مختلفي از آن در مييابد. در نوشتن، اين وسيله براي بيان مقصود در ميان نيست. يعني در هيچيک از خطوطي که تاکنون در دنيا بکار ميرود علاماتي براي بيان آهنک عبارت وجود ندارد. بنابراين نوشتن نسبت به گفتن وسيله ناقصتري براي بيان مقصودست. مثالي بزنيم: بهشما ميگويم «اين سنگ را از زمين بردار، اگر توانستي» جمله «اگر توانستي» که با لحن خاصي آنرا ادا ميکنم بهمعني «هرگز نميتواني» بکار ميرود. شما فوراً اين معني در مييابيد و منتظر نيستيد که در دنبال آن چيزي بگويم. اما اگر اين عبارت را در کتابي بخوانيد معني جمله ناقص شرطي از آن ادراک ميکنيد و انتظار داريد که جواب شرط نيز در دنبال آن بيابد، يعني اگر توانستي چه خواهد شد.در اين باب باز نکتههاي ديگر هست. وقتيکه سخن ميگوييم حرکات و اشارات چشم و ابرو و دست نيز به ياري کلمات و عبارات ميآيند و در نوشتن از اين ياري محروميم. بهعلاوه وقتيکه شما با کسي گفتگو ميکنيد از آن بيم نداريد که مقصود شما را در نيابد، زيرا چاره کار آسانست: ميپرسد و شما دوباره توضيح ميدهيد. اما نوشتههاي شما بهجاهايي ميرود که خودتان همراه آن نيستيد تا اگر مبهم بود به توضيح بپردازيد.اين نکات ايجاب ميکند که در نوشتن بيش از گفتن دقت کنيم. قواعد دستوري و ادبي بيشتر براي همين منظور بوجود آمده است. يعني اين قواعد مختص نوشتن است و گرنه لالان هم با اشارات ميتوانند مقصود خود را بهطرف بفهمانند.از همه اين نکات چنين نتيجه ميگيريم که نميتوان بيپروا همه اصطلاحات و لغات عاميانه را در آثار ادبي وارد کرد و به همين دليل کوتاه و ناقص که چون در زندگاني روزانه بکار ميرود قابل ثبت و ضبط است قانع بود. نويسنده بهعهده دارد که الفاظ و تعبيرات را، مانند صراف و زرگر، بهمحکي دقيق بزند و سره را از ناسره جدا کند و اجزاء را با دقت تمام چنان بجاي خود بنشاند که در مجموع آنها تناسب و زيبايي وجود داشته باشد. اين محک جز ذوق نيست؛ اما ذوق را مطالعه و دقت در کار گذشتگان هنرمند و آگاهي از راه و رسم ايشان پرورش ميدهد و بهبار ميآورد.دروغ است که ذوق و قريحه فطري و ذاتي است. آنچه فطري است همت و دقت و ثبات در ادراک دقايق و رموز فنون است تا آن ملکه نفساني که نيک را از بد و زشت را از زبيا ميشناسد حاصل شود.اصول و قواعد را بايد آموخت، نه بهقصد آنکه تا ابد پا بند آنها باشيم اما بهاين منظور که بتوانيم از آنها تجاوز کنيم. اين «تجاوز» به معني ترقي است. اما ترقي بياطلاع از آنچه ديگران پيش از ما کردهاند حاصل نميشود. بايد دانست که «ترقي» و «تجدد» امري نسبي است. آنچه ما ميخواهيم بکنيم شايد هر يک از پيشينيان ما به نسبت زمان خود، بيش از ما کردهاند.ايمان بهتر و زبردستي گذشتگان نبايد دست و پاي ما را بگيرد و مانع پيشرفت ما شود. اما بياطلاع از آنچه ديگران کردهاند «پيشرفت» هيچ معني ندارد.زبان را وسعت بايد داد و يکي از مهمترين وسائل اين کار ياري خواستن از الفاظ و اصطلاحات تازهايست که عامه مردم، به حسب احتياج خود بکار ميبرند. اما اين کار نبايد چنان بيپروا انجام بگيرد. که هر نويسندهاي زبان محله يا ده و شهر خود را وسيله بيان قرار دهد و قواعد زبان در هر نوشتهاي رنگي ديگر بگيرد و ملوک الطوايف ادبي برقرار شود بهطوريکه زبان هر نويسنده را فقط همشهريهاي او بدانند و بخوانند و ديگران محتاج ترجمه کردن آن باشند.چگونه از اين خطر پرهيز ميتوان کرد؟ چاره يکي بيش نيست. نويسنده بايد بهمطالعه و تتبع در آثار بزرگان قديم از اصول و قواعد مسلم زبان اطلاع يابد تا بتواند مواد تازه را به حسب آن اصول، که در طي قرنها پديد آمده و نزد اهل فن و صاحبان سرمايه ذوق و هنر مورد قبول يافته، مرتب سازد. نجابت الفاظ را از ميان نبايد برد اما به الفاظ و تعبيرات عاميانه، صفت نجابت بايد بخشيد و اين هنر از کسي ساخته است که بهدانش و ذوق، لياقت فرماندهي بر عالم الفاظ يافته باشد.بهمدرسه بايد رفت، و از آن چاره نيست، اما البته تا پايان عمر در مدرسه نبايد ماند. پرويز ناتل خانلريتهيه و تنظيم براي تبيان : مهسا رضايي - بخش ادبيات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]
صفحات پیشنهادی
لفظ عامه و لفظ قلم
لفظ عامه و لفظ قلمدر شيوه نگارش نويسندگان اخير ايران اختلافي آشکار پديد آمده است. اگر چه سبک انشاي نويسندگان متعدد را به دستههاي معدود تقسيم کردن خطاست ...
لفظ عامه و لفظ قلمدر شيوه نگارش نويسندگان اخير ايران اختلافي آشکار پديد آمده است. اگر چه سبک انشاي نويسندگان متعدد را به دستههاي معدود تقسيم کردن خطاست ...
حرکات هجومی
حل المسائل فیزیک هالیدی. . مطالب بعدی. خاطره ای جالب از آیت الله حسن زاده · طراحی محیط یادگیری الگوی اطمینان بخش (اشور)1 · لفظ عامه و لفظ قلم · تعداد لغات ...
حل المسائل فیزیک هالیدی. . مطالب بعدی. خاطره ای جالب از آیت الله حسن زاده · طراحی محیط یادگیری الگوی اطمینان بخش (اشور)1 · لفظ عامه و لفظ قلم · تعداد لغات ...
نبوت ورسالت(2)
[20] و علامة حلّي در باب حاديعشر آنرا «رياست عامه در امور دين و دنيا نيابتاً عن النبي» ... از اينرو ميتوان گفت كه امامت در ميان مسلمين يك لفظ مشترك است كه دو معناي ...
[20] و علامة حلّي در باب حاديعشر آنرا «رياست عامه در امور دين و دنيا نيابتاً عن النبي» ... از اينرو ميتوان گفت كه امامت در ميان مسلمين يك لفظ مشترك است كه دو معناي ...
مباني معرفت شناسي صدرالمتألهين در مسائل ماوراي طبيعي(3)
پس كسي كه ميخواهد در مفاهيم ماوراي طبيعي غور كند لازم است خود را از جمود لفظ ... باشد كه در وضع لفظ غايت لفظ مراد است مثلاً غايت قلم نوشتن و غايت چراغ نوردهندگي است. ... در مورد خداي تعالي برتر و بالاتر از آن معنايي است كه عامه مردم ميفهمند، در حالي كه ...
پس كسي كه ميخواهد در مفاهيم ماوراي طبيعي غور كند لازم است خود را از جمود لفظ ... باشد كه در وضع لفظ غايت لفظ مراد است مثلاً غايت قلم نوشتن و غايت چراغ نوردهندگي است. ... در مورد خداي تعالي برتر و بالاتر از آن معنايي است كه عامه مردم ميفهمند، در حالي كه ...
دنیا به سمت تولید زرد می رود
به پديدههاي فرهنگي از جمله فرهنگ عامه در ايران، اين مقوله در غرب از سابقهاي 4-3 دههاي ... آيا لفظ «عامهپسند» ميتواند عنوان جامعي براي ناميدن طيفي از رمانهاي پرفروشي باشد .... ارتباط با اهل قلم ( نويسنده، منتقد و شاعر) را از دست داده است، داستان جدي است.
به پديدههاي فرهنگي از جمله فرهنگ عامه در ايران، اين مقوله در غرب از سابقهاي 4-3 دههاي ... آيا لفظ «عامهپسند» ميتواند عنوان جامعي براي ناميدن طيفي از رمانهاي پرفروشي باشد .... ارتباط با اهل قلم ( نويسنده، منتقد و شاعر) را از دست داده است، داستان جدي است.
ترجمههاي فارسي قرآن
داستان مشهور ترجمه سوره فاتحه به قلم سلمان فارسي و تاييد اين كار از جانب ... امير ساماني كه عامه مردم را از فهم كتاب خداوند عاجز ميديد، در صدد ترجمه آن برآمد و چون اين كار ..... با ظهور اين ترجمهها، شيوه لفظ به لفظ برگرداندن واژههاي قرآن متروك شد و كمكم خروج ...
داستان مشهور ترجمه سوره فاتحه به قلم سلمان فارسي و تاييد اين كار از جانب ... امير ساماني كه عامه مردم را از فهم كتاب خداوند عاجز ميديد، در صدد ترجمه آن برآمد و چون اين كار ..... با ظهور اين ترجمهها، شيوه لفظ به لفظ برگرداندن واژههاي قرآن متروك شد و كمكم خروج ...
زبدة البيان و تفسير قرطبي در نگاه تطبيقي
اين قلم در حد توان به مقايسه شيوه اين دو فقيه در استنباط احكام از آيات قرآن خواهد پرداخت. .... و بالجملة, المراد من التفسير الممنوع برأيه و بغير نص, هو القطع بالمراد من اللفظ ..... استمتعتم به منهن فآتوهنّ اجورهنّ فريضة) ميان عامه و خاصه بسيار طولانى است.
اين قلم در حد توان به مقايسه شيوه اين دو فقيه در استنباط احكام از آيات قرآن خواهد پرداخت. .... و بالجملة, المراد من التفسير الممنوع برأيه و بغير نص, هو القطع بالمراد من اللفظ ..... استمتعتم به منهن فآتوهنّ اجورهنّ فريضة) ميان عامه و خاصه بسيار طولانى است.
مکارم الاخلاق (1)
در تفسير نورالثقلين نيز اين روايت با لفظ «روي» از مجمع البيان نقل شده است. ... روايت تتميم مکارم اخلاق در مصادر عامه (اهل سنت) اهل سنت اين روايت را مسنداً (13) و مرسلاً ... قلم/ 4.5. طبرسي، مجمع البيان، ج9و10، ص 500.6. حسن بن فضل طبرسي، مکارم ...
در تفسير نورالثقلين نيز اين روايت با لفظ «روي» از مجمع البيان نقل شده است. ... روايت تتميم مکارم اخلاق در مصادر عامه (اهل سنت) اهل سنت اين روايت را مسنداً (13) و مرسلاً ... قلم/ 4.5. طبرسي، مجمع البيان، ج9و10، ص 500.6. حسن بن فضل طبرسي، مکارم ...
ازدواج مرد مسلمان با زن اهل كتاب(1)
با اين همه، از صحيحه احمدبن محمدبن أبي نصر بزنطي استفاده ميشود كه لفظ «نكاح» عقد ..... سپس به نقل ديدگاههاي عامه در منسوخ شدن آيه يا اختصاصي بودن آن اشاره كرده و ...
با اين همه، از صحيحه احمدبن محمدبن أبي نصر بزنطي استفاده ميشود كه لفظ «نكاح» عقد ..... سپس به نقل ديدگاههاي عامه در منسوخ شدن آيه يا اختصاصي بودن آن اشاره كرده و ...
غدير در آينه قلم
غدير در آينه قلم اشاره: غدير در ظاهر يك عنوان و يك موضوع به نظر ميرسد؛ ولي در مراجعه ... كه درباره سند حديث غدير از طريق عامه نقل شده، و نصوص رسولالله درباره اميرمومنان. .... نويسنده با استناد به رواياتي ديگر از پيامبر (ص) و آياتي از قرآن كه در آن لفظ به ...
غدير در آينه قلم اشاره: غدير در ظاهر يك عنوان و يك موضوع به نظر ميرسد؛ ولي در مراجعه ... كه درباره سند حديث غدير از طريق عامه نقل شده، و نصوص رسولالله درباره اميرمومنان. .... نويسنده با استناد به رواياتي ديگر از پيامبر (ص) و آياتي از قرآن كه در آن لفظ به ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها