واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
طبيعت از ديدگاه قرآن و روايات نويسنده: يحيي مقدسان طبيعت مقدس و طبيعت مدرنپيش از آنکه بشر در باتلاق مادي گرايي گرفتار شود، طبيعت در نگاه او همواره محترم و آسماني بود. در دوره هاي مذهبي تاريخ، انسان به عالم طبيعت به عنوان صحنه جمال و جلال الهي نظر مي کرد و تجاوز به طبيعت، در حکم طغيان و سرکشي در برابر خداوند بود. اين فرهنگ، در آموزه هاي الهي ريشه داشت. قرآن کريم، خداخواهي طبيعت را اين گونه به تصوير مي کشد: «مگر ندانسته اي که هر که در آسمان ها و هر که در زمين است، و مهر و ماه و اختران و کوه ها و درختان و جنبندگان و بسياري از مردمان براي خداوند سجده مي کنند». (1) اما از روزگاري که بشر، تقدس حيات را فراموش کرد، هر روز بيش از پيش براي ارضاي حرص و آز لجام گسيخته خود، هر گونه تجاوز به طبيعت را مجاز شمرد. انسان امروز فقط از ديد اقتصاد به طبيعت نگاه مي کند وهر آنچه براي او ارزش مادي نداشته باشد، محکوم به نابودي است. کجاست آن طبيعت مقدس و اين طبيعت مدرن؟در اين ميان اگر اندکي به آموزه هاي قرآن توجه کنيم و موجودات طبيعت را تسبيح گوي خداوند بدانيم، آيا مجالي براي بي حرمتي به ساحت مقدس طبيعت باقي خواهد ماند؟طبيعت، معلم اولاز آغاز آفرينش انسان، طبيعت، نخستين و مهربان ترين همدم او بوده است. با مراجعه به تاريخچه تمامي علوم، مي توان دريافت که پيدايش بيشتر آنها در طبيعت ريشه دارد.امروزه در روان شناسي و جامعه شناسي اثبات شده که طبيعت چونان دوستي مهربان، مؤثرين عامل در اخلاق و سرشت مردم سراسر دنياست. مردمان نواحي پر محصول، گشاده دستي و سخاوت را از مدرسه طبيعت مي آموزند و تلاش و سخت کوشي نيز درس طبيعت در مناطق کويري است. همان قدر که فرزندان نواحي گرم سير، بردبارند، مردم سرزمين هاي سرسبز، پراحساسند.نکته ديگر آنکه بزرگان بسياري از اديان، طبيعت را آموزگار بشر مي دانند و بر اين عقيده اند که آدمي نه تنها مي تواند از طبيعت درس هايي بي شمار بگيرد، بلکه مي تواند اصول اخلاقي، فکري و معنوي بسياري از آن بياموزد. (2)خداوند در قرآن کريم به درس هاي گوناگوني از طبيعت اشاره کرده و به بشر دستور داده است با سير و گردش در زمين (3) و تفکر در طبيعت، از آموزه هاي آن استفاده کند.سيزدهم فروردينروز سيزدهم فروردين، پيشينه اي باستاني در فرهنگ ايراني دارد و اختصاص نام طبيعت به اين روز، با اين فرهنگ بي ارتباط نيست. ايرانيان قديم در آغاز هر سال خورشيدي، پس از دوازده روز جشن گرفتن، روز سيزدهم نوروز را به باغ و بستان مي رفتند و در دل طبيعت با يکديگر ديدار مي کردند.البته در فرهنگ هر ملت، آداب و رسومي ديده مي شود که يادگار نسل هاي گذشته است. برخي از اين سنت ها نه تنها هيچ پايه و اساسي ندارد، که نتيجه ديدگاه هاي خرافي و ناآگاهانه است. در مقابل، رسم هاي پسنديده فراواني نيز به چشم مي خورد که هم سو با اهداف متعالي زندگي بشري است. براي نمونه، برخي از رسم هاي زيبايي که در فرهنگ اساطير ايران براي اين روز نقل شده، بدين قرار است:الف) شادي و سرور در اين روز به معناي فروريختن خاطرات و انديشه هاي تيره و پليد است.ب) ديدار با آشنايان در دل طبيعت، نماد آشتي و زدودن کدورت هاست.ج) رسم برگزاري مسابقه ها، به ويژه اسب دواني، يادآور تلاش و تکاپو در راه دست يابي به اهداف است.پس چه نيکوست با برگزيدن سنت هايي که با اعتقادات مذهبي مان هم سوست، به گونه اي خردمندانه از نعمت هاي الهي استفاده کنيم.خداباوري در طبيعتمهم ترين آموزه هاي طبيعت، درس هاي خداشناسي و خداباوري است. برگ درختان سبز در نظر هوشيار هر ورقش، دفتري است معرفت کردگارنشانه هاي موجود در طبيعت، آشکارا هر صاحب خردي را به سوي پروردگار رهنمون مي سازد. قرآن کريم نيز در موارد گوناگون، همين آثار طبيعي را براي بي غرضان، درس کامل توحيد مي داند: «در آفرينش آسمان ها و زمين، آمد و شد شب و روز ... و در آبي که خدا از آسمان فرو فرستاد و زمين را پس از مردنش بدان زنده کرد و از هر جنبنده اي در روي زمين بپراکند و نيز وزش بادها و ابرهاي مهار شده در ميان آسمان و زمين، در اين همه، بر مردمي که خرد مي ورزند، نشانه هايي ديده مي شود. » (4)متن طبيعت آن قدر پرمحتواست که حتي بسياري از دليل هاي عقلي اثبات وجود خدا، در جهان طبيعت ريشه دارد. در حقيقت، اصل عظمت هستي و معجزه خداوند، آفرينش طبيعت است. البته ما در اين جهان صنعتي، آن قدر به پديده هاي طبيعي عادت کرده ايم که فقط کشف هاي صنعتي خود را شگفت مي پنداريم. از اين رو، به اين دليل که طبيعت، همواره بدون هيچ چشم داشتي در خدمتمان بوده است، هيچ گاه بزرگي و شگفتي آن را درک نکرده ايم.طبيعت، تابلوي رستاخيزآشکارترين درس طبيعت، نمايش تابلو کوچکي از رستاخيز الهي است. تجربه هاي فراواني از قيامت در دل طبيعت، جايي براي شک کردن در روز معاد باقي نمي گذارد. طبيعت مرده ي فصل زمستان که گويي بويي از حيات نبرده، با نسيمي بهاري، چنان با طراوت مي شود که گويا هيچ زمستاني به خود نديده است. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «خدا همان است که بادها را فرستاد که ابر را برمي انگيزد و مابه سرزميني مرده رانديمش و زمين را پس از مردنش زنده ساختيم؛ رستاخيز مردگان نيز چنين است». (5)دگرگوني هاي طبيعت، افزون بر اينکه معاد را براي بشر قابل درک مي کند، آموزه مهم ديگري نيز در پي دارد. با ديدن دگرگوني هاي موجود در طبيعت، به اين مطلب مي رسيم که دنيا، مجالي براي درنگ و دل بستن ندارد. نمي توان به طراوت پر نشاط بهار دل خوش داشت؛ که پاييز در راه است و نبايد به اميد نعمت هاي شيرين تابستان بود؛ که زمستان بسيار سرسخت است. هر پديده اي در سير مخصوص خود، به نهايت تکامل مي رسد و آن گاه نوبت را به ديگران مي دهد. خداوند در آيه اي ديگر مي فرمايد: «خداوند، شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده برون مي آرد و برون آرنده ي مرده از زنده است». (6)اخلاق تعامل با طبيعتيکي از نيازهاي انسان و طبيعت امروز، اخلاق و فرهنگ رفتار با محيط زيست است. اين نياز، رساترين پيام روز طبيعت است. متأسفانه گويا هميشه فاجعه اي لازم است تا بشر را از خواب غفلت بيدار کند.طبيعت، فقط گل هاي زيباي بهاري نيست. طبيعت تنها به چشمه هاي پر تلاطم کوهساران نمي گويند. خشک ترين کويري نيز که هرگز باران نديده، يکي از جلوه هاي بي نظير طبيعت است. عظمت و شکوه بيابان هاي پر از خار، کمتر از لطافت سبزه زارها نيست.از سوي ديگر، همه موجودات روي زمين کوشيده اند به قانون ها و نظام طبيعت گردن نهند و خود را با آن سازگار سازند. تنها انسان است که مي کوشد از قانون هاي طبيعت فرمان نبرد و برعکس، آن را زير فرمان خود درآورد. آمارهاي تخريب محيط زيست - به ويژه در ايران - وحشتناک است. (7) جالب اينکه بسياري از اين آمارهاي تخريب، مربوط به همين روز طبيعت است. (8) اين آمار نشانه آشکاري از خودخواهي انسان است. انسان هايي که نه تنها به آينده نمي انديشند، که در عين استفاده از طبيعت، به فکر همان لحظه خود نيز نيستند.قرآن و طبيعتقرآن کريم به طور معمول، تنها به موضوع هاي مهم و کلي پرداخته و بيان جزئيات و تفسير آن مطالب را برعهده بزرگان دين نهاده است. با وجود اين، در حدود پانصد آيه از قرآن، از طبيعت، آموزه هاي طبيعت و شيوه برخورد انسان با آن بحث مي کند. (9)معرفي طبيعت، نهي از فساد در طبيعت، کيفيت شکل گيري و آفرينش طبيعت، انسان و طبيعت، طبيعت و ادامه حيات، درس آموزي از طبيعت، چگونگي تعامل با طبيعت و ده ها موضوع ديگر، همگي نشان دهنده اهميت طبيعت در زندگي انسان از ديدگاه قرآن است. دو نمونه از اين آيات را با هم مي خوانيم:خورشيد و ماه بر حسابي روانند، ... و خداي رحمان آسمان را برافراشت ... و زمين را براي مردم نهاد. در آن، ميوه ها و نخل ها با خوشه هاي غلاف دار، و لانه هاي پوست دار و گياهان خوش بوست، پس کدام يک از نعمت هاي پروردگارتان را منکريد؟ (10) آيا ديده ايد آبي را که مي آشاميد؟ آيا شما آن را از ابر فرود آورديد، يا فرود آرنده ماييم؟ اگر بخواهيم تلخش مي سازيم. پس چرا سپاس نمي گزاريد؟ (11)طبيعت در کلام معصومانپيامبر اعظم صلي الله عليه و آله:پرهيز از قطع درختان سرسبز، بر طول عمر انسان مي افزايد. (12) کسي که درختي را آب دهد، همانند کسي است که انسان مؤمني را سيراب کرده باشد. (13) اگر عمر جهان پايان يابد و شخصي نهالي در دست داشته باشد، چنان که به قدر کاشتن آن فرصت باشد، هر آينه فرصت را غنيمت شمارد و نهال را بکارد. (14)امام علي عليه السلام.انسان ها مورد سؤال قرار مي گيرند، حتي درباره زمين ها و چهارپايان.(15) درختان ميوه دار را قطع نکنيد که هر آينه عذاب الهي متوجه شما خواهد شد. (16)پي نوشت : 1. حج: 18.2. سيد حسن نصر، دين و نظام طبيعت، ترجمه: محمد حسن فغوري، تهران، حکمت، 1384، ص 102.3. عنکبوت: 20.4. بقره : 164.5. فاطر: 9.6. انعام: 95.7. نک : پايگاه سازمان مرکزي حفاظت محيط زيست: http:// www.irandoe.org8. نک: پايگاه خبري مهر نيوز، خبر شماره 174503: http:// www.mehrnews.ir9. فضلان ام خالد و جوان ابراين، اسلام و محيط زيست، ترجمه: اسماعيل حداديان، مشهد، آستان قدس رضوي، 1378، ص 16.10. الرحمن: 5-13.11. واقعه: 56.12. بحارالانوار، ج 72، ص 319.13. وسائل الشيعه، ج 12، ص 25، ح 4.14. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 46.15. اصول کافي، ج 2، ص 331، ح 6.16. وسائل الشيعه، ج 12، ص 46.منبع: برگرفته از ماهنامه ي گلبرگ شماره 85/س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 454]