واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سيد شهيدان عرب دکتر ابراهیم فیاض دفاع مقدس در ایران تحولات ساختاری و فرهنگی بسیار عظیمی بهوجود آورد و ساختارهای اجتماعیای که بهشدت دچار گسل بود را به هم پیوند داد. بهعبارت دیگر، جنگ در ایران بهجای آنکه موجب تفرقه شود، باعث وحدت ملی شد و ساختارهای تاریخی ایران که غالبا دارای گسل و فاصله بود را در یکجا جمع کرد. همچنین ساختارهای بالا و پایین جامعه را به هم نزدیک ساخت. یعنی در جبهه، بچه کارگر در کنار بچه پولدار میجنگید. در ایرانی که همیشه بین شهر و روستا اختلاف بود، حالا در جنگ هم از شهر آمده بودند هم از روستا. فاصلهها از بین رفته و همه با هم دوست و آشنا شدند. حتی شهرهایی که ممکن نبود در جای دیگر به هم بپيوندند، در جنگ پیوند خوردند. در لشکرهایی که محلهای مشترک داشتند، مثلا مسیرهای مشترک که باید طی میشد (بین قرارگاه تا خط مقدم در ماشینهایی که مشترک بود) بچههای شهرستانی که همه هم بسیجی و پاسدار بودند و از نظر معنوی بالا بودند، با هم دوست میشدند. بنابراین دفاعمقدس بهشدت وحدت اجتماعی و فرهنگی را با خود به ارمغان آورد.در بعد اجتماعی بعد از انقلاب، برای اولینبار بود که زنان نیز در کمک به پشت جبههها و همچنین در امدادرسانی وارد صحنه میشدند. مثل آنچه در کتاب «دا» بهعنوان یکی از بهترین روایتهای جنگ به نقل از یک زن میخوانیم.روابط بین زن و مرد نیز از حالت گسل بیرون آمد و یک نوع وحدت جنسی بهوجود آمد؛ جنگ باعث ازدواجهای بسیاری شد. اگر داستان ازدواج رزمندگان و چگونگی آشنایی آنها با یکدیگر در طول جنگ را نگاه کنیم، زیباترین مقولههای عشق ایرانی و خانواده ایرانی را در همین دوران مییابیم.در جنگ گسل سنی میان نسل گذشته و آینده نیز از بین رفت. از نوجوان 12 ساله گرفته تا پیرمرد 80 ساله در صحنه حضور داشتند و هر کس هم نقش خود را بازی میکرد. یادم هست که بعضی از نوجوانان قد و قامتشان به اندازه اسلحهای بود که بر دوش داشتند. و البته با همه کوچکی با چنان شجاعتی میجنگیدند که انسان خجالتزده میشد. از آن طرف، پیرمردها با تجربهشان امر به صبوری میکردند و با آن سن و سالشان باعث گسترش معنویت در جبههها میشدند. بنابراین به جای آنکه فاصله سنی باعث ایجاد تفرقه شود، موجب اتحاد و همدلی بیشتر میان رزمندگان میشد.این حالت در جبههها موجب شکوفایی فراوان استعدادهای گوناگون شد. یادم هست، زمانی ما برای رسیدن به دریاچه نمک، مجبور شدیم ساعتها یک مسیر اشتباه را بپیماییم. در طول مسیر که از کنار اروند و لشکرهای رسولالله و 31 عاشورا و 33 المهدی عبور میکردیم؛ کاملا مشخص بود که هر سنگری مربوط به کدام شهرستان و کدام قومیت است. آنها حتی خط مقدمشان را نیز با فرهنگ خاص خودشان ساخته بودند. و این مسئله بهشدت باعث زیبایی جبهههای نبرد میشد. تنوع فرهنگی در تمام تار و پود آن دیده میشد. نکته مهم این تنوع آن بود، که باعث بروز تمام امتیازات ذهنی- هوشی و جسمی افراد میشد. مثلا کسی که زور بازو داشت، تیربار برمیداشت یا پشت دوشکا مینشست و کسیکه ریزنقش بود، ولی از هوش و فراست خوبی برخوردار بود، کارهای مهندسی و نقشهکشی یا طراحی عملیات انجام میداد. تحولي که جنگ باعث آن شد، همین به شکوفایی رساندن کل اقوام ایرانی بود. قومیتهایی که در جنگ حضور داشتند، هرکدام بهنوبه خود درخشیدند و قهرمانهایی را آفریدند. آذریزبانها باکریها، اصفهانیها خرازیها و همتها و همینطور هرجا قهرمان خاص خودش را داراست.قهرمان سرزمینهای جنوب نیز، که من از نزدیک با او آشنایی داشتم، قهرمان قومیت بزرگ اما ناشناخته خوزستان، سردار بزرگ اسلام، حاج سید علی هاشمی است؛ که لقب سیدالشهدای عرب بهحق شایسته اوست. او که سید عربی بود و صفات اعراب بهخوبی در وجودش متبلور شده بود. صداقت و سخاوت و صفای عربی در او موج میزد. بهشدت متواضع بود بهطوری که وقتی در عکسهای بهجا مانده از وی دقت میکردی، بازشناختن فرمانده از بسیجی عادی کار دشواری میشد. اصلا مشخص نبود کسی که متواضعانه در میان جمع ایستاده فرمانده سپاه ششم است.آشنایی من با ایشان از طریق دو نفر از بچههای جنوب که نوجوان هم بودند و بهعنوان جنگزده به کازرون آمده بودند و طی آشنایی با بچههای بسیج، در عرض یک سال دوباره به جبهه برگشته بودند، برمیگشت. آنها ابتدا خانههایشان را به اهواز و سپس به شهرک نبرد بردند که در زیر آتش بیامان دشمن هر لحظه میلرزید. بعد از آنجا به قرارگاه نصرت رفته و با حاج علی هاشمی آشنا شدند. بعد هم در جزیره مجنون پس از دعای کمیل به شهادت رسیدند. سید علی هاشمی وقتی برای سخنرانی مراسم بچهها آمد، با پای برهنه و یک دمپایی ساده پلاستیکی آمد. و تا آخر هم در جزیره ماند تا بالاخره به همان بچهها ملحق شد. بچههایی که با او کار میکردند، شهید امید نیکزاد و شهید سجاد خویشکار از اول با قرارگاه نصرت همکاری میکردند. با آنکه 18 سال بیشتر نداشتند، حماسه بزرگ شناسایی و طراحی عملیات خیبر را در طول شش ماه انجام دادند. آنچه مهم بود این بود که وقتی این بچهها با سید علی آشنا شدند، تمام وجودشان دگرگون شد. هویتشان عوض شد. این مرد آنقدر عارفمسلک و متواضع بود که هر کس با او کار میکرد، یک حالت ملکوتی و عرفانی كسب ميكرد. بعد از عملیات خیبر که با سجاد خویشکار بهسمت طلاییه میرفتیم، یادم نمیرود که چقدر عوض شده بود و در یک سکوت عجیب و طمأنینه غریبی به سر میبرد. و همه از همنشینی با حاج علی هاشمی بود. قیافه بهشتی و ملکوتی او یادم نمیرود. یعنی آسد علی انسانی بود که هر کس با او کار میکرد، منقلب میشد. حالتی بود که خدا در او ایجاد کرده بود. عرب و غیر عرب هم نمیشناخت. بومی و غیربومی نمیشناخت. بومیها با علاقه تمام با او در شناساییها کار میکردند و غیربومیهای عراق نیز در حور با او همکاری داشتند و اطلاعات عراق را به ایران میدادند. همه بهخاطر شخصیت خاص او بود. یعنی معنویت این سید عرب آنچنان بود که ساختار دوست و دشمن را درهم میشکست. همه را جذب خود میکرد. بچهها هرچقدر بیرنگتر میشدند، به آسد علی نزدیکتر میشدند. احساس من اینطور بود. رقابت این نبود که به او نزدیک شوند بلکه اگر بیرنگ میشدند، خود به خود به او نزدیک میشدند. حتی خانواده این شهدا هم او را میپرستیدند. بیرنگی موجب تقرب میشد. چون خود او بیرنگترین آدم بود و دیده نمیشد، مگر اینکه معرفیش میکردند.و این میتواند یک الگوی بزرگ برای جوانان عرب باشد. این سردار بزرگ پیوسته بهدنبال از بین بردن گسلهای میان عرب و عجم بود، مسئلهای که دشمن بهشدت در جهت خلاف آن در حرکت است. پس جا دارد برای این الگوی قهرمان عرب خوزستان و سردار بزرگ اسلام، مرقد باشکوهی بهعنوان قهرمان شیعه و عرب و سید بسازیم و مراتب تکریم او را بهجا آوریم. من یقین دارم که صفات برجسته و معنویتی که در وجود او بود، خیلیها را با خودش خواهد برد. با یاد او خود به خود، به یاد معنویتهای شهید صیاد شیرازی و شهید عماد مغنیه میافتم. آن سردار قهرمان لبنان و حزبالله. یعنی اگر او سردار عرب لبنانی بود، سید علی هاشمی نیز سردار ایرانی عرب خوزستانی بود. و مردمشناسی جنگ به ما میگوید باید آنان را تعظیم کنیم؛ برای ایران بزرگ و برای آنکه در منطقه آینده روشنی داشته باشیم. او میتواند حتی قهرمان عربهای بصره هم باشد. چراکه دشمن دیروز هم او را بهخوبي میشناسد. مثل عماد مغنیه که قهرمان جهان عرب است و واقعا هم هست، علی هاشمی نیز میتواند قهرمان عرب باشد.امیدوارم آنان را تجلیل کنیم تا بتوانیم گونههای مردمشناختی جنگ را بهشدت برجسته سازيم و آینده خوبی را برای ایران در جهان اسلام رقم بزنیممنبع: پنجره
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]