محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828002360
در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روایت سردار باقرزاده از نحوه شهادت و کشف پیکر مطهر شهید هاشمی در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم وقتی وارد صحنه شدیم، در آغاز چیزی دیده نشد، جاده پاکسازی شده بود و اثری از آنها نبود، ولی کاوش که شروع شد، در کنار سنگر اورژانس، چسبیده به سنگر، در یک فضای تقریبا مثلثی شکل، در حدود 100 متر مربع، شهدا پیدا شدند و جالب اینجاست که آثار و بقایای بالگرد و ماشین هم دیده میشد/ این صحنه نشان میدهد که ایشان برای این که به اسارت در نیاید، این عملیات شجاعانه و شهادتطلبانه را انجام داده و این نکته بسیار مهم است. در منطقه قرارگاه خاتم 4 ما سه تا سنگر اصلی داریم، همین الان هم آثارش آنجاست و بنا داریم که آنجا را به عنوان نقطه یادمانی به نام «دلاور هور» انشاءالله احیا کنیم و الآن هم پیمانکار در حال کار است و کارهای مقدماتی را با یاد حماسه شهید علی هاشمی و همرزمانش آغاز کردیم.به گزارش تابناک ، سردار باقرزاده در گفتوگو با فرزند این شهید بزرگوار با بیان این مطلب گفت: تا آنجا که ما اطلاع داشتیم، تقریبا 15 نفر از جمله بچههای رابط لجستیکی، رابط مخابرات، مسئول مخابرات، شهید نویدی و چند نفر از اینها آنجا بودند و آقای سردار گرجی که آنجا اسیر شدند. شرایط خاصی آنجا به وجود آمد و حضور شهید هاشمی تا لحظات آخر، نشانه این است که به هر شکلی جزایر را حفظ کنند و عقب نشینی نکنند.بنابر این گزارش، متن زیر روایت سردار باقرزاده از عملیات تفحص پیکر این شهید بزرگوار است که در پایگاه اطلاع رسانی شهدای گمنام منتشر شده است: خوب از چند سال پیش یک کار گستردهای در منطقه مجنون، جاده سید الشهدا و جاده قمر شروع و در چند مرحله کار شد. در گام اول90 شهید را پیدا کردیم و این کار همین طور ادامه پیدا کرد تا به سمت منطقه پایانی جاده شهید همت آمدیم. بعد به سمت قمر و یک مقداری هم به سمت مجنون رفتیم؛ تعداد قابل توجهی شهید پیدا شد، در استمرار کار به این نقطه رسیدیم، در این نقطه سه تا قرارگاه اصلی بود: یک، قرارگاه خاتم4، دو، اورژانس (بیمارستان) صحرایی و سومین سنگر هم که در حال حاضر مقر بچههای تفحص است، مواضع توپخانه بود. این سه قرارگاه مانند دانههای تسبیح پشت سر هم قرار میگیرند و فواصلشان هم کم بوده. این نقطه که دقیقاً محل پیدا شدن پیکر طیبه شهداست، در کنار همین سنگر اورژانس است که چیزی در حدود 200 متر از قرارگاه فاصله دارد. پیش از آغاز شناسایی به دلیل وجود آب در این نقطه حتی ماهیگیری نیز میشد و به جز بچههای ارتش یگان دیگری آنجا نبود. آن زمان به همراه دو نفر از بچههای بسیجی و یک برادر عراقی از مجاهدین لشکر بدر اینجا آمدیم، دیدیم یک وضعیت نامیزانی است. عراقیها یک مهندس زن ایتالیایی را برای ساخت یک دژ مرزی در امتداد مرز آورده بودند، برای اینکه هور را خشک کنند و بتوانند مجاهدین عراقی را سرکوب کنند. ما رفتیم به این نقطه و بچهها شروع به کار کردند. یکی از اهداف ما از روز نخست، پیدا کردن پیکر شهید هاشمی و همرزمانشان بود. میدانستیم با توجه به سابقه درگیری آنها با بالگرد عراقی ـ چون اساسا عراقیها بالگرد را برای دستگیری و اسیر کردن شهید علی هاشمی بلند کرده بودند ـ لذا باید در همین اطراف باشند؛ عراقیها مختصات قرارگاه را داشتند، شنود میکردند و اطلاعاشان دقیق بود.
اما وقتی وارد صحنه شدیم، در ابتدا چیزی دیده نشد، جاده پاکسازی شده بود و اثری از آنها نبود، ولی کاوش که شروع شد، در کنار سنگر اورژانس، چسبیده به سنگر، در یک فضای تقریبا مثلثی شکل، در حدود 100 متر مربع، شهدا پیدا شدند و جالب اینجاست که آثار و بقایای بالگرد و ماشین هم دیده میشد. از ظواهر این طور بر میآمد که نیروهای دشمن قصد هلی برن داشتند و با بالگرد روی جاده نشستند و نیروهایشان را پیاده کردند تا بتوانند راه را ببندند. اینجا دقیقا نشان میدهد که ایشان بر پایه همان منطق هیهات من الذله با ماشین به این بالگرد عراقی زدند و آنها را به هلاکت رساندند. چون چیزهایی که از بالگرد و ماشین باقی مانده حاکی از یک انفجار و برخورد است و این طور تکه تکه شدن بصورت طبیعی نیست. از طرفی راه دیگری هم برای گریز نبوده، بنابراین به این بالگرد عراقی زدند، و هم آنها را به هلاکت رساندند و هم خودشان به شهادت رسیدند. این صحنه نشان میدهد که ایشان برای این که به اسارت در نیاید، این عملیات شجاعانه و شهادت طلبانه را انجام داده و این نکته بسیار مهم است. البته عراقیها اجساد خودشان را برده و از صحنه خارج کرده بودند. بنا بر آن چیزی که پیدا کردیم، حدود پنج شهید را دوستان تأیید کردند. در مرحله نخست؛ طبیعی است با توجه به گل و خاک و آب و هور و جابه جایی ها، یک مقداری از این استخوانها با هم مخلوط شود،، ولی با اقداماتی که در پزشکی قانونی و کارهای آناتومی و بعد هم کار تکمیلیDNA انجام گرفت، خوشبختانه جواب گرفتیم و حتی با آخرین نظریهای که مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه اعلام نمود، ما توانستیم دو، سه تا استخوانی را که اضافه با بدن ایشان مخلوط شده بود را جدا کنیم. هماکنون بنا بر اطلاعاتی که داریم در آستانه شناسایی چند شهید دیگر از این سانحه هستیم. من یک خاطرهای را اشاره کنم که یکی از دوستان به نقل از فرماندهان و همرزمان شهید علی هاشمی تعریف میکردند؛ تقریبا یک ماه یش از شهادتشان اعلام کرده بود؛ «من تعداد زیادی از عملیاتها را بودم، اما حتی یک بار هم مجروح نشدم. چرا؟» این دغدغه خیلی جالب است؛ یعنی همان دغدغه امیرالمؤمنین است پس از جنگ بدر، که چرا من در جنگ بدر شهید نشدم؟ دو ـ سه نکته در این مطلب است.فرمانده عزیزی در پاسخ ایشان گفته بود: « خدا شما را سالم نگه داشته که یک دفعه تحویل بگیرد.» و همین طور هم شد.شهید هاشمی از آغاز جنگ آمد و در همه عملیاتها شرکت کرد؛ در عملیات ام الحسنین، بعد آمد در جبهه طراح و کرخه کور شد کرخه نور، بعد در عملیات بیت المقدس تیپ 37 نور را تشکیل داد؛ خطی که از قرارگاه قدس به اینها داده شده بود را ادامه داد، تا طلائیه آمد و حد فاصل طلائیه تا کوشک، خط را توسعه داد و تا چزابه آمد. در دوازده ماهی که در خوزستان جنگ قفل شده بود، ایشان با آن حرکت عمیق و شناساییهایی که صورت داد و سازماندهی خوبی که بین بچههای عرب ایرانی و عراقی منطقه ایجاد نمود، توانست به خوبی در آن منطقه اشرافیت پیدا کند و راه رخنه ایران را به مواضع دشمن در خاک عراق فراهم کند.این مدال خیلی با ارزشی است و زیباییهای دیگری هم در زندگی این شهید بزرگوار وجود دارد. برای نمونه؛ در جریان عملیات خیبر، احدی غیر از فرمانده شان آقا محسن و فرماندهان دیگر که در آستانه عملیات مطلع شدند، از کار ایشان با خبر نشد، من تعبیری داشتم، که بر اساس روایت: «المؤمنُ ملجّم»، مؤمن لجام دارد و بالاخره دهانش قرص است. این بزرگوار با یک تأنی و با یک تدبیر خاصی عملیات را شناسایی و هدایت کرد، تا جایی که ما توانستیم عملیات خیبر را در حد بسیار قابل قبول به انجام برسانیم. این مرهون تلاش ها، ذکاوت، درایت، تدبیر و دقت ایشان و همرزمان ایشان بود که با ایشان کار میکردند.نکته دیگری که شاید کمتر بیان شده، این است که ایشان انسانی شوخ طبع و رئوف بود؛ با اخلاق، رئوف و مهربان نسبت به مردم و مردم داری اش خیلی بالا بود. یکی از دوستان نقل میکردند؛ یک روز در بازار سوار ماشین بودیم؛ جمعیت انبوهی آمدند که عبور کنند، راننده بوق زد، ایشان (شهید هاشمی) اعتراض کرد که چرا بوق میزنید؟ راننده گفت که راه باز نمیشود، ما باید سریعتر برویم، گفت: صبر کن که همه بروند، رد که شدند آن وقت شما بروید. در این مسائل این قدر صبر و حوصله داشتند که مبادا مردم آزرده شوند.البته یک مقدار فرایند شناسایی پیکر مطهر ایشان طول کشید، علتش هم این بود که میخواستیم مطمئن شویم. یک ملاحظاتی بود، یک مقداری هم از طرف خانواده وقفه شد، زیرا وقتی ما نمونه خون میخواستیم بگیریم و کارهای اولیه را انجام دهیم، اوایل با ما همکاری نشد، چون تصور میکردند که ایشان اسیر شده است. تا این که اخوی بزرگوارشان را در یک مراسمی در اهواز دیدم و آنجا گلایه کردم و گفتم زودتر بیایید و این کار را انجام دهید که ما کار را شروع کنیم و الحمدلله ایشان مادر مکرمه ایشان را در جریان قرار دادند و مقدمات شروع شد.در فتوای مقام معظم رهبری نیز در مورد پیکرهای گمنام اشاره شده است؛ در صورت یأس از شناسایی، اجساد مطهره باید دفن شوند. رای همین، ما باید آنقدر تلاش کنیم که مأیوس شویم و واقعاً مطمئن شویم که دیگر اینها قابل شناسایی نیستند. درباره ایشان چون مطمئن بودیم که شناسایی میکنیم، یک مقدار دست نگه داشتیم و همین طور کاوش کردیم، ادامه دادیم و کار را تا به اینجا رساندیم، بعد هم الحمدلله به نتیجه رسیدیم و هیچ تردیدی نداریم. رابطه مادر و فرزند و رابطه برادر با برادر، الحمدلله بر پایه نظریه مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه کاملا احصاء شده و به نتیجه رسیدیم.
مردم باید این شهید را بشناسند؛ شخصیت این بزرگوار را و ویژگیها و سجایای اخلاقی ایشان را، انسانِ مطیع، منضبط، در خطِ امام به تمام معنا، فداکار، بی مدعا و مظلوم و مظلوم و مظلوم... که حالا این مظلومیت را در تشییع و تدفین همزمان با سالروز شهادت مظلومانه حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ میبینید. اینها همگی روی حساب و مبنایی است. همان گونه که آیه شریفه دارد؛ «و ما تدری نفس بأیّ ارض تموت»، هیچ کس نمیداند در چه سرزمینی میمیرد، برای همین، نمیداند در چه روزی تدفین میشود و هیچ کس نمیداند در چه سرزمینی دفن میشود، و اینها نکاتی است که من فکر میکنم از مقامات معنوی شهید است که سالهای سال در دل هور، در غربت بماند و بعد ما متوقف بمانیم و بعد هم پیکر شناسایی شود و سرافراز و با عزت به آغوش ملت برگردد.همراه فرزند شهید: سردار یکی از نکات پنهانی این است که بر حسب حکمت خداوند، اربعین مراسم تشییع حاج علی میافتد چهارم تیر ماه، روزی که این اتفاق برای ایشان رخ داد.سردار باقرزاده: از قضا روزی که ما برنامه ریزی میکردیم که زمان تشییع و شهادت ایشان را اعلام کنیم؛ خواهری به نام نظرلو، هم زمان کتابش بیرون آمد و جالب اینجاست که این خواهر 30 شب ماه رمضان تا سحر نشسته و این کتاب را نوشته؛ بعد من به ایشان گفتم که معلوم است این شهید و خدای متعال کار شما را قبول کرده که شما الآن موفق شدید در چنین روزی از این کتاب رو نمایی کردید.از همراهان سردار باقرزاده: حاج آقا نکته دیگر اینکه میگفتند این کتاب یک سال و اندی در نوبت چاپ بوده، یعنی آماده شده بوده و چاپش به این زمان رسیده که...سردار باقرزاده: مادر شهید الان چند سالشان است؟همراه فرزند شهید: 79 سال، خیلی شکسته شدند. حاج آقای بزرگمان که چهار، پنج سال پیش به رحمت خدا رفتند (پدر حاج علی)؛ از روزی که حاجی مفقود شد ـ فکر میکنم 16 سال ـ هر روز صبح فرشش را دم حیاط پهن میکرد و منتظر حاجی مینشست. 16 سال دم در حیاط نشست، سن خاصی هم نداشت، ایشان حتی فوتبال هم بازی میکرد و ورزشکار بود. منتهی حاجی در این 16 سال به رحمت خدا رفت، منتظر بود و اذیت شد، مادر شهید هم شکسته شده و واقعا سنی ندارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]
صفحات پیشنهادی
در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم
در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم-روایت سردار باقرزاده از نحوه شهادت و کشف پیکر مطهر شهید هاشمی در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با ...
در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم-روایت سردار باقرزاده از نحوه شهادت و کشف پیکر مطهر شهید هاشمی در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با ...
شناسایی شهداي گمنام با آزمايش DNA
وداع مجنون با سردار هورفرمانده قرارگاه سرییوسف هور ،گمنام ترین سردارعلی هاشمی که بود. در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم در مرکز ...
وداع مجنون با سردار هورفرمانده قرارگاه سرییوسف هور ،گمنام ترین سردارعلی هاشمی که بود. در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم در مرکز ...
توکلی: باهنر اگر كانديد میشد رأی میآورد
در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم · سرکرده فرقه انحرافی «جیزز اونلی» در ایران دستگیر شد · ریگی در دادگاه: اشتباه کردم ، ببخشید!
در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم · سرکرده فرقه انحرافی «جیزز اونلی» در ایران دستگیر شد · ریگی در دادگاه: اشتباه کردم ، ببخشید!
انفجار بمب در روسيه جان 7 تن را گرفت
در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم · سرکرده فرقه انحرافی «جیزز اونلی» در ایران دستگیر شد · ریگی در دادگاه: اشتباه کردم ، ببخشید!
در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم · سرکرده فرقه انحرافی «جیزز اونلی» در ایران دستگیر شد · ریگی در دادگاه: اشتباه کردم ، ببخشید!
بوفون:یووه می خواهد بمانم؛ پس می مانم
سیلوانو مارتینا، مدیربرنامه های بوفون نیز در صحبتهایی با حمایت از صحبتهای موکلش ، گزارشاتی ... در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم ...
سیلوانو مارتینا، مدیربرنامه های بوفون نیز در صحبتهایی با حمایت از صحبتهای موکلش ، گزارشاتی ... در مرکز تحقیقات ژنتیک سپاه با آزمایش DNA پاسخ گرفتیم ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها