واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ای جناب شاه من به تو نصیحت می کنم
درسال 1340بعد از رحلت آیتالله بروجردی ، دولت پهلوی به فکر افتاد که آیین اسلامی را از قوانین و امور اجتماعی دور کند ، بنابراین محمد رضا پهلوی(شاه) و دیگر مامورین استعمار* (مثل اسدالله علم نخست وزیر وقت) هر روز تحت برنامه ای یکی از قوانین اسلامی را بیهوده اعلام کرده و آن را از قانون حذف می کردند. یکی از این برنامهها، تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن افراد از قانون حذف شود، در آن صورت غیرمسلمانان و در راس آنها بهائیان بدون هیچگونه ممنوعیت قانونی میتوانستند به پستهای مهم دست یابند. امام خمینی(ره) با هشیاری تمام، متوجه این خطر شده و فعالانه وارد صحنه سیاست کشور شدند. ایشان، که هدف این لایحه را حاکمیت بهائیان و یهودیها(اسرائیل) بر ایران تشخیص دادند، علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به صورت یک مخالف مقتدر، در مقابل رژیم پهلوی ایستادند و مخالفت کردند.و با سخنرانیهای روشنگریشان، مردم را از اهداف استعمار آگاه کردند و خطر بهائیان و اسرائیل را برای اسلام و ایران گوشزد کردند.ایشان بدین گونه در سخنرانیهای خود می فرمودند:اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد آن در قبضه صهیونیستها است که در ایران به صورت حزب بهائی ظاهر شدند.امام خمینی(ره) در سال 42 طی پیامی خطاب به علمای یزد، پرده ازحمایت مالی دولت وقت برای کمک به کنفرانس ضد اسلامی بهائیان در لندن برداشت. و چنین فرمودند: «بسیاری از پستهای حساس به دست این فرقه (بهائیت) است که حقیقتا عمال اسرائیل هستند».در سخنرانیهای همان سال نیز، به مردم و روحانیت اینگونه هشدار دادند: «... این سکوت مرگبار اسباب این میشود که زیر چکمه اسرائیل به دست همین بهائیها، مملکت ما، نوامیس ما پایمال شود...»از دیدگاه امام(ره)، بهائیت در ایران به جاسوسی برای اسرائیل و امریکا مشغول بود و در اساس برای از حذف شیعه به وجود آمده بود. با فرا رسیدن ماه محرم (خرداد 1342) مخالفت و مبارزه روحانیون و طرفداران آنها جدیتر و گستردهتر شد و علما و روضه خوانها در مراسم سوگواری امام حسین (علیه السلام ) عملكرد دولت پهلوی را محکوم می کردند. شهرهای قم و تهران مرکز اصلی این اعتراضات به رژیم پهلوی بود.و بیشترین برخوردهای نظامی هم در این دو شهر بود. که موجب وحشت حکومت پهلوی گردید تا جایی كه جدا از در گیریهای نظامی، شخص شاه و اسدالله علم نخستوزیر طی مصاحبهها و سخنرانیهایشان روحانیون را برهم زنندگان نظم جامعه معرفی کردند. تا جایی که شاه در 6 خرداد سال 1342 طی سخنرانی در كرمان با کلمات تند و زننده روحانیون را با دزدان و غارتگران مقایسه كرده و به حیوانات نجس و ... تشبیه كرد.
امام خمینی (ره) به عنوان رهبر مخالفین رژیم احساس كرده بودند که دیگر هیچگونه راه تفاهمی بین آنان و دولت وجود ندارد. در 13 خرداد 1342 در پاسخ به توهینات شاه به جامعه روحانیون او را مورد خطاب قرار دادند و فرمودند : الآن عصر عاشوراست .. گاهی كه وقایع روز عاشورا را از نظر میگذرانم، این سؤال برایم پیش میآید كه اگر بنی امیه و دستگاه یزید بن معاویه، تنها با حسین (علیه السلام) سر جنگ داشتند آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود كه در روز عاشورا با زنهای بیپناه و اطفال بیگناه مرتكب شدند؟ بچههای خردسال و زنها چه تقصیری داشتند؟ در نظرم میگذرد كه آنها با اساس سر و كار داشتند، بنی هاشم را نمیخواستند. بنی امیه مخالف بنی هاشم بودند و نمیخواستند شجره طیبه باشند. امروز همین فكر در سرزمین ایران به نظر میرسد. اینها با بچههای شانزده، هفده ساله ما چه كار داشتنداینها با اساس(شیعه و اسلام) مخالفند، اسرائیل نمیخواهد در این مملكت دانشمند باشد، اسرائیل نمیخواهد در این مملكت قرآن باشد، اسرائیل نمیخواهد در این مملكت علمای دین باشند. نمیخواهد احكام اسلام باشد. .. ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میكنم، آقا تو را اغفال میكنند، از این كارها دست بردار، من میل ندارم یك روز اگر بخواهند تو بروی، همه شكر كنند. .. اینقدر با ملت بازی نكن، اینقدر با روحانیت مخالفت نكن. امروز به من اطلاع دادند كه بعضی از اهل منبر را به سازمان امنیت بردهاند و گفتهاند شما سه چیز را كار نداشته باشید و دیگر هر چیز میخواهید بگویید، یكی شاه را كار نداشته باشید، یكی هم اسرائیل را كار نداشته باشید و دیگر اینكه نگویید دین در خطر است. خوب اگر ما این سه تا امر را كنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟ ما هر چه گرفتاری داریم از این سه تا هست، .. روابط مابین شاه و اسرائیل چیست؟ كه سازمان امنیت میگوید، از اسرائیل حرف نزنید از شاه هم حرف نزنید. تناسب این دو تا چیست؟ مگر شاه اسرائیلی است؟ بدین ترتیب به دستور نخستوزیر در شب 15 خرداد 1342 كماندوها و ساواک شهر قم را محاصره كرده و در صبحگاه همان روز حضرت امام خمینی(ره) را دستگیر و به تهران بردند و در پادگان قصر زندانی کردند.خبر دستگیری امام خمینی(ره) سریع در سراسر شهر قم پخش شد و گروه عظیمی از مردم به خیابانها ریخته و به دستگیری ایشان اعتراض كردند. در تهران هم بلافاصله پس از پخش خبر دستگیری امام خمینی(ره) مردم به خیابانها هجوم آورده و شعارهایی بر ضد دولت سر دادند و خواستار آزادی امام(ره) شدند. بدین ترتیب قیام معروف 15 خرداد 1342 در شهر قم و تهران شكل گرفت. شورش به حدی گسترده شده بود كه اعلم احساس کرد اگر سریع با شورش مقابله نکند، خطر سقوط رژیم حتمی است.بنابراین تلفنی به سپهبد نصیری دستور تیراندازی داد و لکه ننگی را بر دفتر تاریخ پهلوی ثبت کرد.*استعمار :آباد کردن کشور به ظاهر و غارت و چپاول آن در نهان . مینو خرازی -کودک و نوجوان سایت تبیانمطالب مرتبطکودکی و تحصیلات امام خمینی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 817]