واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: محکم و متشابه در قرآنقسمت پنجم: تاویل؛ معنا و کاربرد آن در تبیین آیات متشابه
در شماره پیشین گفته آمد که:1- روشنترین مصادیق آیات متشابه را در آیات مربوط به اوصاف و افعال الهى باید جستوجو نمود.2- عدم بررسى همه جانبه آیات از یك سو و عدم ارجاع آیات متشابهات به آیات محكمات، كه تبیینكننده متشابهند، مهمترین دلیل گرفتار شدن به متشابهات و پدیدآمدن فرقههاى انحراف در دین بوده است.3- احتمال دیگر در زمینه علت برداشت انحرافى از آیات وجود پیشفرضهایى بوده است كه با آن به سراغ آیات قرآن رفتهاند و در نتیجه هر گروه به سمت آیاتى متوجه گردیدهاند كه گرایش و زمینه قبلى به آن داشتهاند.4- در اوصاف الهى، ظاهر برخى از آیات كه در آنها اثبات عرش و كرسى، ید، وجه، رؤیت و آمدن براى خداوند است ایجاد تشابه نموده است؛ در حالى كه با اندك توجهى، بطلان توهّم جسمانیت خداوند روشن مىشود.5- در زمینه افعال الهى و اعمال انسانها، ظواهر برخى از آیات كه همه چیز را به مشیّت الهى مربوط مىداند، و این كه اوست كه هدایت مىكند و یا گمراه مىنماید و...، باعث انحراف و اشتباه بعضى گردیده كه به جبر قائل گشتهاند. آیات فراوان دیگرى نیز وجود دارد كه به روشنى انسان را موجودى مختار دانسته و سعادت و شقاوت را به خود او نسبت مىدهد و در یك جمعبندى و با توجه به روایات دینى، مسأله امر بین الامرین مورد توجه قرار مىگیرد. و اکنون : تأویلآخرین بحث در بخش محكم و متشابه بحث «تأویل» است. «تأویل» به معنای ارجاع و بازگرداندن است. این واژه در اصطلاح یكى از محورىترین اصطلاحات تفسیرى و قرآنى است كه از دیرباز مورد توجه قرآنشناسان و مفسران بوده و در مورد آن سخنان متعددى مطرح شده است. لفظ تأویل هفده بار در قرآن مجید به كار رفته كه یك مورد آن به هنگام تقسیم قرآن به محكم و متشابه، یعنى آیه هفت سوره آلعمران است. در این آیه خداوند بیان مىكند كه منحرفان براى فتنهجویى و در جستوجوى تأویل متشابهات، به دنبال آیات متشابهات مىروند.1 دو بحث مهمّ در این جا وجود دارد: یكى آنكه تأویل چیست؟ دیگر آنكه: آیا علم به تأویل مختص خداوند است؟ الف) تأویل چیست؟علامه طباطبائى مىگوید:مشهور در بین قدما این بوده است كه تأویل را همان تفسیر، و مراد از كلام مىدانستهاند؛ در حالى كه متأخّران گفتهاند: منظور از تأویل معناى مخالفِ با ظاهر لفظ است و این عقیده چنان شایع گشته كه تأویل بعد از آنكه از جهت لغوى به معناى مطلق ارجاع یا مَرْجع بوده، حقیقت ثانوى در معناى مخالف با ظاهر لفظ گردیده است.2 علامه پس از نقل اقوال گوناگون و ردّ همه آنها چنین نتیجه مىگیرد:حق در تفسیر تأویل این است كه بگوییم: تأویل واقعیتى است كه مستند بیانات قرآن، اعم از حكم، حكمت یا موعظه قرار مىگیرد. تأویل براى همه آیات قرآن چه محكمات و چه متشابهات وجود دارد و از قبیل مفاهیم و معانى نیست كه الفاظ دلالت بر آن داشته باشند؛ بلكه تأویل از امور عینى است و فراتر از آن است كه قالبهاى الفاظ آن را فراگیرد. آن امور و حقایق عینى را فقط براى تقریب به اذهان ما به قید الفاظ و كلمات و عبارات مقیّد نموده است. این الفاظ همانند مثلهایى هستند كه با آوردن آنها انسان به معناى مورد نظر نزدیك مىشود. قرآن در تمام موارد استعمال لفظ تأویل، همان واقعیت عینى خارجى را در نظر گرفته است.3 موارد استعمال و كاربرد تأویل از جمله در دو داستان حضرت موسى و خضر4 و نیز در داستان حضرت یوسف و جز آن، شاهد بر این مدعاست.5 به عنوان مثال در آغاز سوره یوسف، جریان خواب وى بدین صورت نقل مىگردد: إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ .6 پس از گذشت سالها و اتفاقات فراوانى كه مىافتد، تأویل این رؤیا در پایان سوره اینگونه گزارش مىشود: وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ یَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا .7 در اینجا آنچه یوسف در خواب دیده است به سجده پدر، مادر و برادرانش بازمىگردد. این تأویل و رجوع از قبیل رجوع مثال به مُمثَّل و واقعیت خارجى است.در مقابل نظریه علّامه طباطبائى، استاد معرفت عقیده دارد كه تأویلِ اصطلاحى در دو معنا به كار رفته است:1. توجیه متشابه. خواه این متشابه، كلام متشابهى باشد؛ یا عملى كه به شبهه و ریب انجامد.این قسم از تأویل مختص به آیات متشابه است.2. معناى ثانوى كلام، كه از آن به بطن تعبیر مىگردد؛ در مقابل معناى اوّلى كه از آن به «ظَهر» تعبیر مىشود. تأویل به این معنا اختصاصى به آیات متشابه نداشته بر همه قرآن سایه مىگستراند.علامه طبـاطبـائى مىگوید: مشهـور در بین قـدما این بـوده است كـه تأویل را همان تفسیر، و مراد از كلام مىدانستهاند؛ در حالى كه متأخّران گفتـهاند: منظور از تأویل معناى مخالفِ با ظاهر لفظ است و این عقیده چنان شایع گشته كه تأویل بعد از آنكه از جهت لغوى به معناى مطلق ارجاع یا مَرْجع بوده، حقیقت ثانـوى در معنـاى مخالف با ظاهر لفظ گردیده استبه عقیده استاد معرفت، اگر تأویل را عین خارجى بگیریم، مصداق را با تأویل خلط نمودهایم. استعمالات تأویل در قرآن در سه بخش قرار دارند كه به یكى از دو معناى پیشگفته دلالت دارند:1. تأویل رؤیا در هشت مورد كه منظور معناى ثانوى كلام، یعنى باطن است.2. مآل و مرجع امر در پنج مورد.3. توجیه متشابه در چهار مورد.8 ب) آیا علم به تأویل مختص خداوند است؟
این سؤال نیز با توجه به ذیل آیه هفت سوره آلعمران مطرح گردیده است. حتى در مورد قراءت و تلاوت آیه نیز اختلاف مهمّى در گرفته است كه به قول بعضى مهمترین و معنادارترین اختلاف قراءت در سراسر قرآن است. اختلاف بر سر وقف كردن یا نكردن بعد از كلمه «اللَّه» در "و ما یعلم تأویله الّا اللَّه" است.9بر اساس قول به «وقف» علم به تأویل مختص به خداوند است و مطابق قول به عطف، علم تأویل مختص به خداوند نیست، بلكه راسخان در علم هم علم به تأویل دارند.گرچه این بحث از گذشته تا به امروز همواره وجود داشته است، امّا بیشتر از آن كه فایده عملى داشته باشد، جنبه علمى آن مورد نظر بوده است؛ زیرا از نظر نحوى و ادب عربى هر دو قول وقف و عطف جایز است و اشكال ادبى بر هیچ یك نمىتوان وارد ساخت. بهترین شاهد بر این امر طرفداران هر یك از این دو نظریه هستند كه در میان آنها بزرگان ادب عرب نیز دیده مىشوند.قائلان به قراءت وقف تقریباً همه از اهل سنّتند؛ از جمله ابىّبن كعب، ابنمسعود، حسن بصرى، مالك، فراء، اخفش، جبایى معتزلى، طبرى، میبدى، امام فخر رازى و...، قائلان به قراءت عطف هم از میان اهل سنّت هستند و هم اكثریت قریب به اتفاق شیعه. از اهل سنّت: مجاهد، نحّاس نحوى، عكبرى نحوى، قاضى عبدالجبّار، زمخشرى، ابن ابىالحدید، بیضاوى، زركشى، آلوسى و شیخ محمد عبده.10عدم ترتب فایده عملى بر این بحث، از آن روست كه كسانى چون علامه طباطبائى كه به نظر آنان قول به عطف را از آیه نمىتوان استفاده نمود، در عین حال بر این عقیدهاند كه علم به تأویل به دلایل دیگر از جمله با كمك آیات دیگر و روایات به خداوند محصور و محدود نمىشود.دلیل عقلى روشن بر این كه راسخان در علم، تأویل آیات متشابه را مىدانند، این است كه قرآن به زبان مردم و براى هدایت آنان نازل گردیده است و اگر عالمان و راسخان در علم از تأویل قرآن بازبمانند، قرآن در زمینه آیات به صورت معمّاى لاینحلّ درمىآید؛ در حالى كه قرآن خود به تدبّر و تعقل در آیاتش دستور داده است.عجیبتر آن كه اگر علم به تأویل مختص به خداوند باشد، پس پیامبر و امامان هم از آن محروم خواهند بود؛ یعنى پیامبرى كه مهبط وحى است، تأویل آیات آن را نمىداند! گزیده مطالب1. قدما، تأویل را به معناى تفسیر و متأخران به معناى مخالف با ظاهر لفظ دانستهاند.2. به عقیده علامه طباطبائى، تأویل، حقایق و واقعیاتى است كه مستند تمام بیانات قرآن كریم قرار مىگیرند، و كاربرد این واژه در قرآن نیز نشان مىدهد كه «تأویل» از قبیل مفاهیم و معانى نمىباشد. بنابراین تمام قرآن، چه محكمات و چه متشابهات داراى تأویل هستند.3. بعضى بر این عقیدهاند كه تأویل دو معناى اصطلاحى دارد: توجیه متشابه، و معناى ثانوى كلام كه از آن به «بطن» تعبیر مىگردد در مقابل معناى اولى (ظهر).4. این كه آیا علم به تأویل مختص به خداوند است، یا خیر، بیشتر جنبه علمى دارد تا عملى؛ زیرا دلایل روشنى -صرفنظر از دلالت یا عدم دلالت خود آیه - بر عدم اختصاص علم به تأویل به خداوند وجود دارد.5. اكثر علماى اهل سنت قائل به «وقف»، یعنى اختصاص علم به تأویل به خداوند، و اكثر دانشمندان شیعه قائل به «عطف» یعنى عدم اختصاص علمِ به تأویل به خداوند، گردیدهاند. در شماره آتی به صورت مبسوط نظر علامه طباطبایی درباره محکم و متشابه و تاویل آن تقدیم حضور خواهد شد. ان شاء اللهگروه دین و اندیشه تبیان - عسگری1 . فأمّا الذین فى قلوبهم زیغٌ فیتّبعونَ ما تشابَه منه ابتغاء الفتنه وابتغاءَ تأویله.2 . المیزان، ج3، ص44.3 . همان، ص49.4 . كهف (18) آیه 78.5 . ر.ك: المیزان، ص25 و 26.6 . یوسف(12) آیه 4.7 . همان، آیه100.8 . ر.ك: التمهید، ج3، ص28 - 34.9 . گفتار بهاءالدین خرمشاهى در قطرهاى از دریا، ص77.10 . همان، ص79 و 80.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]